FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

صفحه 33 از 42 نخستنخست ... 23293031323334353637 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 321 به 330 از 411

موضوع: داستان های کوتاه و پند آموز

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    همین اطراف
    نوع موتور
    RAVAN RV
    شغل و حرفه
    دانشجو
    نوشته ها
    38
    تشکر
    178
    Last Online
    09-04-1394 @ 05:38 بعد از ظهر

    پیش فرض داستان های کوتاه و پند آموز

    چشم*هایتان را باز می*کنید. متوجه می*شوید در بیمارستان هستید. پاها و دست*هایتان را بررسی می*کنید. خوشحال می*شوید که بدن*تان را گچ نگرفته*اند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار می*دهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق می*شود و سلام می*کند. به او می*گویید، گوشی موبایل*تان را می*خواهید. از این*که به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شده*اید و از کارهایتان عقب مانده*اید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را می*آورد. دکمه آن را می*زنید، اما روشن نمی*شود. مطمئن می*شوید باتری*اش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار می*دهید. پرستار می*آید.
    «ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می*شه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟
    «متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».
    «یعنی بین همکاراتون کسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟
    «از ۱۰سال پیش، دیگه تولید نمی*شه. شرکت*های سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشی*ها مشترکه».
    «۱۰سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم».
    «شما گوشی*تون رو یک هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این*که به کما برید». «کما»؟!
    باورتان نمی*شود که در اسفند۱۳۸۷ به کما رفته*اید و تیرماه ۱۴۱۲ به هوش آمده*اید. مطمئن هستید که نه می*توانید به محل کارتان بازگردید و نه خانه*ای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه می*پرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش می*کنید تا زودتر مرخص*تان کند.
    «از نظر من شما شرایط لازم برای درک حقیقت رو ندارین».
    «چی شده؟ چرا؟ من که سالمم»!
    «شما سالم هستید، ولی بقیه نیستن».
    «چه اتفاقی افتاده»؟
    «چیزی نشده! ولی بیرون از این*جا، هیچکس منتظرتون نیست».
    چشم*هایتان را می*بندید. نمی*توانید تصور کنید که همه را از دست داده*اید. حتی خودتان هم پیر شده*اید. اما جرأت نمی*کنید خودتان را در آینه ببینید.
    «خیلی پیر شدم»؟
    «مهم اینه که سالمی. مدتی طول می*کشه تا دوره*های فیزیوتراپی رو انجام بدی»..
    از پرستار می*خواهید تا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..
    «اون بیرون چه تغییرایی کرده»؟
    «منظورت چه چیزاییه»؟
    «هنوز توی خیابونا ترافیک هست»؟
    «نه دیگه. از وقتی طرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».
    «طرح جدید چیه»؟
    «اگر راننده*ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می*برن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمی*شه».
    «میدون آزادی هنوز هست»؟
    «هست، ولی روش روکش کشیدن».
    «روکش چیه»؟
    «نمای سنگش خراب شده بود، سرامیک کردند».
    «برج میلاد هنوز هست»؟
    «نه! کج شد، افتاد»!
    «چرا؟ اون رو که محکم ساخته بودن».
    «محکم بود، ولی نتونست در مقابل ارباس a380 مقاومت کنه».
    «چی؟!…. هواپیما خورد بهش»؟
    «اوهوم»!
    «چه*طور این اتفاق افتاد»؟
    «هواپیماش نقص فنی داشت، رفت خورد وسط رستوران*گردان برج».
    «این*که هواپیمای خوبی بود. مگه می*شه این*جوری بشه»؟
    «هواپیماش چینی بود. فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».
    «چند نفر کشته شدن»؟
    «کشته نداد».
    «مگه می*شه؟ توی رستوران گردان کسی نبود»؟
    «نه! رستوران ۴سال پیش تعطیل شد»..
    «چرا»؟
    «آشپزخونه*اش بهداشتی نبود».
    «چی می*گی؟!… مگه می*شه آخه»؟
    «این اواخر یه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هات*داگ….».
    «الان وضعیت تورم چه*جوریه»؟
    «خودت چی حدس می*زنی»؟
    «حتما الان بستنی قیفی، ۱۴هزار تومنه».
    «نه دیگه خیلی اغراق کردی. ۱۲هزار تومنه».
    «پراید چنده»؟
    «پرایدهای قدیمی یا پراید قشقایی»؟
    «این دیگه چیه»؟
    «بعد از پراید مینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایده*ای از نیسان قشقایی ساختن».
    «همین جدیده، چنده»؟
    «۷۰میلیون تومن».
    «پس ماکسیما چنده»؟
    «اگه سالمش گیرت بیاد، حدود ۲ یا ۲ و نیم….».
    «یعنی ماکیسما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟
    «آزادراه تهران به شمال هم هنوز تکمیل نشده».
    «تونل توحید چه*طور»؟
    «تا قبل از این*که شهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».
    «شهردار بازنشسته شد»؟
    «آره».
    «ولی تونل که قرار بود قبل از سال۱۳۹۰ افتتاح بشه».
    «قحطی سیمان که پیش اومد، همه طرح*ها خوابید».
    «چندتا خط مترو اضافه شده»؟
    «هیچی! شهردار که رفت، همه*جا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».
    «یعنی چی»؟
    «از تونل*هاش برای انبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».
    «اتوبوس*های brt هنوز هست»؟
    «نه! منحلش کردن، به جاش درشکه آوردن. از همونایی که شرلوک هلمز سوار می*شد».
    «توی نقش*جهان اصفهان دیده بودم از اونا…»
    «نقش*جهان رو هم خراب کردن».
    «کی خراب کرد»؟
    «یه نفر پیدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه*عباسه، یونسکو هم نتونست حرفی بزنه».
    «ممنونم. باید کلی با خودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم».
    «یه چیز دیگه رو هم هضم کن، لطفا»!
    «چیو»؟
    «این*که همه این چیزها رو خالی بستم».
    «یعنی چی»؟
    «با دوست من نامزد شدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشی*ات هم خستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگی*ات»!
    «شما جنایتکارید! من الان می*رم با رییس بیمارستان صحبت می*کنم».
    «این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».
    «ازش شکایت می*کنم»!
    « نمی*تونی. چون دوست صمیمی پدر نامزد جدیدته ».
    هميشه سكوتم به معناي پيروزي تو نيست
    گاهي سكوت مي كنم تا بفهمي چه بي صدا باختي


  2. #321

    کارشناس موتورهای آفرودی

    محل سکونت
    تهران
    شغل و حرفه
    Motorcycle enthusiast
    نوشته ها
    2,254
    تشکر
    1,732
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    17-12-1401 @ 07:05 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazamm نمایش پست ها
    طلبه جوان و دختر فراری

    شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به
    ناگاه دختري وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشارهکرد که سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: شام چه داري ؟؟ طلبه آنچه راکه حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف بازنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد.
    صبح که دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را
    همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصباني پرسيد چرا شب به ما اطلاعندادي و ....
    محمد باقر گفت : شاهزاده تهديد کرد که اگر به کسي خبر دهم مرا به دست
    جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقيق شود که آيا اين جوان خطائي کردهيا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد چطور توانستي در برابر نفستمقاومت نمائي؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه ديد که تمامانگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفساماره مرا وسوسه مي نمود. هر بار که نفسم وسوسه مي کرد يکي از انگشتان رابر روي شعله سوزان شمع مي‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از
    سر شب تا صبح بدين وسيله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شيطان
    نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ايمانم را بسوزاند.
    شاه عباس از تقوا و پرهيز کاري او خوشش آمد و دستور داد همين شاهزاده را
    به عقد مير محمد باقر در آوردند و به او لقب ميرداماد داد و امروزه تمامعلم دوستان از وي به عظمت و نيکي ياد کرده و نام و يادش را گرامي ميدارند. از مهمترين شاگردان وي مي توان به ملا صدرا اشاره نمود.


    (۱۸۷۲)
    لئو تولستوی
    میرداماد خیلی مهم هستن

    اگر میرداماد میتونست بین ولیعصر (عج) و دکتر شریعتی مساوات بر قرار کنه مادر نمیرفت سمت دکتر شریعتی !!!

    نکته اینه

  3. تعداد 6 کاربر از نیما نادری برای این پست تشکر کرده اند.


  4. #322

    موتور سوار

    محل سکونت
    در همین نزدیکی
    نوع موتور
    nadaram
    نوشته ها
    169
    تشکر
    279
    Last Online
    08-09-1399 @ 11:10 بعد از ظهر

    پیش فرض

    تنها باشي
    روز تعطيل باشد
    غروب باشد
    باران هم ببارد
    احساس ميكني
    بلاتكليف ترين آدم دنيا هستي...!!


    داستان های کوتاه و پند آموز-13274482286-jpg
    داستان های کوتاه و پند آموز تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg 13274482286.jpg (46.6 کیلو بایت)

      این فایل 55 بار دانلود شده است .

    **به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**

  5. تعداد 2 کاربر از nazamm برای این پست تشکر کرده اند.


  6. #323

    موتورسوار

    محل سکونت
    پرچم شرق بالاست ولی الان غرب شهرم
    نوع موتور
    249
    شغل و حرفه
    سوال بعدی...
    نوشته ها
    2,405
    تشکر
    6,986
    علاقمند به موتورهای ریس
    Last Online
    18-03-1397 @ 08:49 قبل از ظهر

    پیش فرض

    این کاربر نازمم برگشت باز این تاپیک ها جون گرفت
    پشت منو تيزي اينا زن و شوهرن
    تو اين قافله حروميا بام همسفرن

    ---------------------------------------------------------------------------------------------- که پشت هر لبخندشون کمينه
    --------------------------------------------------------------------------------------------- يه گرگ شرمندم دنيا اينه
    دست ميدن و دلا پر از زخم و کينه
    خاکي باشي ميشاشن روت فکر ميکنن زمينه

  7. تعداد 2 کاربر از کوروش برای این پست تشکر کرده اند.


  8. #324

    موتور سوار

    محل سکونت
    در همین نزدیکی
    نوع موتور
    nadaram
    نوشته ها
    169
    تشکر
    279
    Last Online
    08-09-1399 @ 11:10 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط koroosh نمایش پست ها
    این کاربر نازمم برگشت باز این تاپیک ها جون گرفت
    ممنون کاربر کوروش اختیار دارین

    ---------- Post added at 10:48 PM ---------- Previous post was at 10:42 PM ----------

    پدرآمرزی
    در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند خویش می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها، به لعنت خلق گرفتار!
    در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم، من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت.
    پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد. با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ، در ماتحت آنها چوبی طویل نیز فرو می برد ! مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که:
    خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم از خجالت مردگان بدر می آید !
    و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است .













    ---------- Post added at 10:56 PM ---------- Previous post was at 10:48 PM ----------

    . یه افسر پلیس ماشین پرسرعتی رو متوقف می کنه.
    افسر می گه : من سرعت 80 مایل در ساعت رو برای ماشینتون ثبت کردم
    راننده می گه: خدای من، من ماشینو رو سرعت 60 مایل کروز کرده بودم. فکر کنم رادارتون نیاز به تنظیم داره.
    همسر مرد درحالی که داره بافتنی می بافه و سرش پایینه می گه: عزیزم لوس نشو. خودت می دونی که این ماشین سیستم کروز نداره
    افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمه می کنه راننده رو می کنه به زنش و زیر لب می غره که:
    برای یه بارم که شده نمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟
    زن درحالی که محجوبانه می خنده می گه: عزیزم باید خوشحال باشی که دستگاه راداریابت( دستگاهی که رادار سرعت سنج پلیس رو پیدا می کنه و خبر میده) خاموش شد وگرنه سرعتت از اینم بیشتر می شد
    افسر که شروع می کنه جریمه دوم رو بابت دستگاه راداریاب غیرقانونی بنویسه مرد از بین دندونای بستش به زنش می غره که: زن، نمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟
    افسر اخم می کنه و میگه : متوجه شدم که کمربند هم نبستید اینم اتومات یه جریمه 75 دلاریه
    راننده می گه: آره. من بسته بودمش ولی وقتی شما به من گفتی بزنم کنار بازش کردم تا بتونم مدارکمو از جیب پشتم دربیارم
    زنش می گه: نه عزیزم تو خودت خوب می دونی که کمربندت بسته نبود. تو هیچ وقت موقع رانندگی کمربند نمی بندی
    افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمه سوم مرد رو می کنه به زنش و با فریاد منفجر می شه:چرا لطفا خفه نمی شی؟
    افسر به زن نگاه می کنه و می گه: خانوم همسرتون همیشه با شما اینطوری صحبت می کنه ؟
    عاشق این قسمتشم ........ زن: فقط وقتیمسته
    **به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**

  9. تعداد 5 کاربر از nazamm برای این پست تشکر کرده اند.


  10. #325

    موتور سوار

    محل سکونت
    شهرضا
    نوع موتور
    Pulse 135
    نوشته ها
    143
    تشکر
    3,494
    Last Online
    22-10-1403 @ 01:27 قبل از ظهر

    پیش فرض

    موفقیت در هر سنی چه معنی میده؟!!


    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]


    در ٤ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار

    در ٦ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه (از مدرسه)

    در ١٢ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست (یافتن)

    در ١٨ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... گرفتن گواهى نامه رانندگى

    در ٢٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه

    در ٣٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

    در ٤٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

    در ٥٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن

    در ٦٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه

    در ٦٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... تمدید گواهى نامه رانندگى

    در ٧٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست (تنهایی)

    در ٧٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه (از هر کجا)

    در ٨٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار


    ***Never Say Never***

  11. تعداد 6 کاربر از amirw3x برای این پست تشکر کرده اند.


  12. #326

    موتور سوار

    نوشته ها
    414
    تشکر
    566
    علاقمند به موتورهای هیچکدام
    Last Online
    19-05-1403 @ 12:44 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط koroosh نمایش پست ها
    این کاربر نازمم برگشت باز این تاپیک ها جون گرفت
    آره کوروش جان ، مدیرای سایت پسورد این آی دی یادشون رفته بود )

  13. تعداد 4 کاربر از Aka برای این پست تشکر کرده اند.


  14. #327

    Banned

    محل سکونت
    تهران.امیراباد شمالی
    نوع موتور
    GT 250
    شغل و حرفه
    مهندس برق صنعتی
    نوشته ها
    128
    تشکر
    191
    Last Online
    29-05-1393 @ 10:44 قبل از ظهر

    Post مسافرت در دل کویر با هیوسانگ250

    حدود ساعت 5 صبح مورخه 7 فروردین بود که حرکت کردم به سمت سمنان و بعد دامغان.جاده باریکی هست که از دل کویر به سمت استان یزد رد میشه که زیبایی خاص خودش را داره.بعد از 270 کیلومتر دیگر هیچ گیاه و پستی و بلندی وجود ندارد.دشت کاملا صاف که چشم را خیره میکند. وقتی به سطح افق نگاه میکنی گویا در آسمان داری حرکت میکنی.اطراف فقط رمل و شن خیلی ریز وجود داره که با وزش باد وارد جاده میشه و رنگ آسفالت هم همرنگ کویر میشه.فقط دعا میکردم موتورم مشکلی برام پیش نیاره.در همین افکار بودم که به علت سرعت حدود 145 کیلومتر سر یک پیچ نتونستم موتورم را جمع کنم مجبور شدم از جاده خارج بشم و وارد رمل شدم و ضربه ای به زیر موتورم وارد شد.با کلی دردسر موتور را بیرون کشیدم و دوباره سوار شدم.استارت میزدم روشن میشد ولی میخواستم حرکت کنم خاموش میشد.با خودم میگفتم خدایا خودت کمک کن.نه کسی رد میشد و نه مبایل آنتن میداد.کم کم هوا تاریک میشد.نشستم کلی فکر کردم و زیر موتور را نگاه کردم دیدم کلید قطع کن روی جک نصب شده که در اثر ضربه له شده.با انبر دست سیم را بریدم و یکسره کرده.با یک صلوات استارت زدم موتور روشن شد و حرکت کردم.کم کم هوا کاملا تاریک شده بود. از طرفی نور چراغ جلو کافی نبود و از طرف دیگه بدون کلاه نمیشد حرکت کرد و طلق جلوی کلاه من کاملا دودی بود.30 کیلومتری رفته بودم که احساسم بهم گفت جلوتر مانعی وجود داره.شروع کردم معکوس کشیدن.یکدفعه دیدم وسط جاده یک مانعی مثل تپه هست .جلوتر که رسیدم دیدم یه شتر بزرگ نشسته وسط جاده.شنیده بودم که شتر همیشه به سمت نور حرکت میکنه و با دیدن نور موتور اومده بود تو جاده.کم کم نور یه آبادی چشمم را نوازش کرد. بله جایی که بودم منطقه مصر بود که جایگاه صحرانوردان و ستاره شناسان بود.شب را آنجا موندم و صبح تازه فهمیدم که چه طبیعتی داره.اینجا باید بگم که خداوکیلی این موتور یکی از بهترین هاست و تو هیچ شرایطی راکبش را اذیت نمیکنه.سفر خوبی بود و امیدوارم حتما این نقاط منحصر به فرد را که کمتر جایی از دنیا دیده میشه را دیدن کنید.
    داستان های کوتاه و پند آموز تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg IMG_0199.JPG (2.73 مگابایت)

      این فایل 12 بار دانلود شده است .

    • نوع فایل: jpg IMG_1940.JPG (2.30 مگابایت)

      این فایل 9 بار دانلود شده است .

    ویرایش توسط mehdi asadshoar : 16-01-1391 در ساعت 12:34 بعد از ظهر

  15. تعداد 6 کاربر از mehdi asadshoar برای این پست تشکر کرده اند.


  16. #328

    موتور سوار

    محل سکونت
    در همین نزدیکی
    نوع موتور
    nadaram
    نوشته ها
    169
    تشکر
    279
    Last Online
    08-09-1399 @ 11:10 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط aka نمایش پست ها
    آره کوروش جان ، مدیرای سایت پسورد این آی دی یادشون رفته بود )
    کاربر aka چرا جو میدید

    ای بابا

    ---------- Post added at 09:11 PM ---------- Previous post was at 08:38 PM ----------

    يارو میره دكترمیگه آقای دكترمن فراموشی گرفته‌ام. دكتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟

    میگه: كدوم بیماری؟

    تاپیک جک نداریم نمیدونم اینارو چیکار کنم رؤسا توجه!!!
    **به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**

  17. تعداد 2 کاربر از nazamm برای این پست تشکر کرده اند.


  18. #329

    موتور سوار

    نوشته ها
    414
    تشکر
    566
    علاقمند به موتورهای هیچکدام
    Last Online
    19-05-1403 @ 12:44 بعد از ظهر

    پیش فرض

    شما که دسترسی داری ، تاپیکشو بزن !
    ها ؟!
    بد میگم ؟!

  19. کاربر زیر از Aka برای این پست تشکر کرده است

    Ali

  20. #330

    مدیربخش فنی

    محل سکونت
    thr
    نوع موتور
    ninja 300 2014
    شغل و حرفه
    مکانیک و باطریساز خودروهای وارداتی و وطنی !!
    نوشته ها
    786
    تشکر
    671
    علاقمند به موتورهای ریس
    Last Online
    06-06-1396 @ 05:40 بعد از ظهر

    پیش فرض

    الان تو دل خودشون به ریش خلق الله میخندن !
    البته الان که خوابن فکر کنم فردا بخندن !!
    کنجی دس وردار !!
    هرگز واسه مصیبت وارد نشده زانوی غم بغل نگیر .

  21. تعداد 3 کاربر از salahshor برای این پست تشکر کرده اند.


صفحه 33 از 42 نخستنخست ... 23293031323334353637 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 06:01 قبل از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا