FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

صفحه 22 از 42 نخستنخست ... 1218192021222324252632 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 211 به 220 از 411

موضوع: داستان های کوتاه و پند آموز

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    همین اطراف
    نوع موتور
    RAVAN RV
    شغل و حرفه
    دانشجو
    نوشته ها
    38
    تشکر
    178
    Last Online
    09-04-1394 @ 05:38 بعد از ظهر

    پیش فرض داستان های کوتاه و پند آموز

    چشم*هایتان را باز می*کنید. متوجه می*شوید در بیمارستان هستید. پاها و دست*هایتان را بررسی می*کنید. خوشحال می*شوید که بدن*تان را گچ نگرفته*اند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار می*دهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق می*شود و سلام می*کند. به او می*گویید، گوشی موبایل*تان را می*خواهید. از این*که به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شده*اید و از کارهایتان عقب مانده*اید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را می*آورد. دکمه آن را می*زنید، اما روشن نمی*شود. مطمئن می*شوید باتری*اش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار می*دهید. پرستار می*آید.
    «ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می*شه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟
    «متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».
    «یعنی بین همکاراتون کسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟
    «از ۱۰سال پیش، دیگه تولید نمی*شه. شرکت*های سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشی*ها مشترکه».
    «۱۰سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم».
    «شما گوشی*تون رو یک هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این*که به کما برید». «کما»؟!
    باورتان نمی*شود که در اسفند۱۳۸۷ به کما رفته*اید و تیرماه ۱۴۱۲ به هوش آمده*اید. مطمئن هستید که نه می*توانید به محل کارتان بازگردید و نه خانه*ای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه می*پرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش می*کنید تا زودتر مرخص*تان کند.
    «از نظر من شما شرایط لازم برای درک حقیقت رو ندارین».
    «چی شده؟ چرا؟ من که سالمم»!
    «شما سالم هستید، ولی بقیه نیستن».
    «چه اتفاقی افتاده»؟
    «چیزی نشده! ولی بیرون از این*جا، هیچکس منتظرتون نیست».
    چشم*هایتان را می*بندید. نمی*توانید تصور کنید که همه را از دست داده*اید. حتی خودتان هم پیر شده*اید. اما جرأت نمی*کنید خودتان را در آینه ببینید.
    «خیلی پیر شدم»؟
    «مهم اینه که سالمی. مدتی طول می*کشه تا دوره*های فیزیوتراپی رو انجام بدی»..
    از پرستار می*خواهید تا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..
    «اون بیرون چه تغییرایی کرده»؟
    «منظورت چه چیزاییه»؟
    «هنوز توی خیابونا ترافیک هست»؟
    «نه دیگه. از وقتی طرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».
    «طرح جدید چیه»؟
    «اگر راننده*ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می*برن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمی*شه».
    «میدون آزادی هنوز هست»؟
    «هست، ولی روش روکش کشیدن».
    «روکش چیه»؟
    «نمای سنگش خراب شده بود، سرامیک کردند».
    «برج میلاد هنوز هست»؟
    «نه! کج شد، افتاد»!
    «چرا؟ اون رو که محکم ساخته بودن».
    «محکم بود، ولی نتونست در مقابل ارباس a380 مقاومت کنه».
    «چی؟!…. هواپیما خورد بهش»؟
    «اوهوم»!
    «چه*طور این اتفاق افتاد»؟
    «هواپیماش نقص فنی داشت، رفت خورد وسط رستوران*گردان برج».
    «این*که هواپیمای خوبی بود. مگه می*شه این*جوری بشه»؟
    «هواپیماش چینی بود. فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».
    «چند نفر کشته شدن»؟
    «کشته نداد».
    «مگه می*شه؟ توی رستوران گردان کسی نبود»؟
    «نه! رستوران ۴سال پیش تعطیل شد»..
    «چرا»؟
    «آشپزخونه*اش بهداشتی نبود».
    «چی می*گی؟!… مگه می*شه آخه»؟
    «این اواخر یه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هات*داگ….».
    «الان وضعیت تورم چه*جوریه»؟
    «خودت چی حدس می*زنی»؟
    «حتما الان بستنی قیفی، ۱۴هزار تومنه».
    «نه دیگه خیلی اغراق کردی. ۱۲هزار تومنه».
    «پراید چنده»؟
    «پرایدهای قدیمی یا پراید قشقایی»؟
    «این دیگه چیه»؟
    «بعد از پراید مینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایده*ای از نیسان قشقایی ساختن».
    «همین جدیده، چنده»؟
    «۷۰میلیون تومن».
    «پس ماکسیما چنده»؟
    «اگه سالمش گیرت بیاد، حدود ۲ یا ۲ و نیم….».
    «یعنی ماکیسما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟
    «آزادراه تهران به شمال هم هنوز تکمیل نشده».
    «تونل توحید چه*طور»؟
    «تا قبل از این*که شهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».
    «شهردار بازنشسته شد»؟
    «آره».
    «ولی تونل که قرار بود قبل از سال۱۳۹۰ افتتاح بشه».
    «قحطی سیمان که پیش اومد، همه طرح*ها خوابید».
    «چندتا خط مترو اضافه شده»؟
    «هیچی! شهردار که رفت، همه*جا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».
    «یعنی چی»؟
    «از تونل*هاش برای انبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».
    «اتوبوس*های brt هنوز هست»؟
    «نه! منحلش کردن، به جاش درشکه آوردن. از همونایی که شرلوک هلمز سوار می*شد».
    «توی نقش*جهان اصفهان دیده بودم از اونا…»
    «نقش*جهان رو هم خراب کردن».
    «کی خراب کرد»؟
    «یه نفر پیدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه*عباسه، یونسکو هم نتونست حرفی بزنه».
    «ممنونم. باید کلی با خودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم».
    «یه چیز دیگه رو هم هضم کن، لطفا»!
    «چیو»؟
    «این*که همه این چیزها رو خالی بستم».
    «یعنی چی»؟
    «با دوست من نامزد شدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشی*ات هم خستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگی*ات»!
    «شما جنایتکارید! من الان می*رم با رییس بیمارستان صحبت می*کنم».
    «این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».
    «ازش شکایت می*کنم»!
    « نمی*تونی. چون دوست صمیمی پدر نامزد جدیدته ».
    هميشه سكوتم به معناي پيروزي تو نيست
    گاهي سكوت مي كنم تا بفهمي چه بي صدا باختي


  2. #211

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,345
    تشکر
    1,835
    Last Online
    24-11-1401 @ 11:35 بعد از ظهر

    پیش فرض

    مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه…
    راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس… از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مر‌‌گ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه" راننده جواب داد: "واقعاً تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم…!! آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین حمل جنازه بودم" !!!

  3. تعداد 7 کاربر از حسـن برای این پست تشکر کرده اند.


  4. #212

    موتور سوار

    محل سکونت
    تهران نظام آباد
    نوع موتور
    فعلا هچ
    شغل و حرفه
    دانشجو علوم و تحقیقات
    نوشته ها
    33
    تشکر
    244
    Last Online
    04-04-1398 @ 02:36 بعد از ظهر

    پیش فرض


    ملاقات ابليس با موسى (ع )

    رسول خدا(ص ) فرمود: موسى (ع ) در مكانى نشسته بود، ناگاه شيطان كه كلاه دراز و رنگارنگى بر سر داشت ، نزد موسى (ع ) آمد و (به عنوان احترام موسى ) كلاهش را از سرش برداشت و در برابر موسى (ع ) ايستاد و سلام كرد، و بين آن دو چنين گفتگو شد:

    موسى : تو كيستى ؟
    ابليس : من شيطان هستم .
    موسى : ابليس تو هستى ، خدا تو را دربدر و آواره كند؟
    ابليس : من نزد تو آمده ام تا به خاطر مقامى كه در پيشگاه خدا دارى به تو سلام كنم .
    موسى : اين كلاه چيست كه بر سر دارى ؟
    ابليس : با (رنگها و زرق و برق ) اين كلاه دل مردم را مى ربايم .
    موسى : به من از گناهى خبر بده كه هر گاه انسان مرتكب آن گردد، تو بر او مسلط گردى .
    ابليس گفت : اذا اعجبة نفسه ، و استكثر عمله و صغر فى عينه ذنبه .
    در سه مورد بر انسان مسلط مى شوم : 1 هنگامى كه او از خود راضى شود (و اعمال خود را بپسندد و خودبين باشد؛ 2 هنگامى كه او عملش را زياد تصور كند؛ 3 هنگامى كه او گناهش را كوچك بشمرد.




    توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....
    یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
    آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش .....
    همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
    پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....
    قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
    پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
    قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....
    اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
    پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
    جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
    پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
    جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
    جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
    پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
    جوون گفت: چرا
    پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه .....
    بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
    به سلامتی مادر بخاطر خاک زیر پاش که بهشته
    به سلامتی باغچه که خاکش منم گلش تویی خارش هرچی نامرده
    به سلامتی کفتر نه به خاطراینکه دوسش دارم بلکه برای باوفابودنش

  5. تعداد 9 کاربر از ZORRO برای این پست تشکر کرده اند.


  6. #213

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,345
    تشکر
    1,835
    Last Online
    24-11-1401 @ 11:35 بعد از ظهر

    پیش فرض

    سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه می کنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومان پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند. بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش می گوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان) حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود
    این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است میشود 29 تومان
    هزار تومان باقیمانده کجاست ؟؟؟؟؟




    به همین زودی اومدی دنبال جواب یکم فکر کن
    جواب:خط اخر کاملا گمراه کنندست...27 نباید با 2 جمع بشه...27 تومان منهای 2 تومنی که شاگرد بلند کرده میشه 25 تومان که قیمت ساعت هست

  7. #214

    موتور سوار

    محل سکونت
    تهران نظام آباد
    نوع موتور
    فعلا هچ
    شغل و حرفه
    دانشجو علوم و تحقیقات
    نوشته ها
    33
    تشکر
    244
    Last Online
    04-04-1398 @ 02:36 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط حسـن نمایش پست ها
    سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه می کنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومان پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند. بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش می گوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان) حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود
    این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است میشود 29 تومان
    هزار تومان باقیمانده کجاست ؟؟؟؟؟
    جواب:خط اخر کاملا گمراه کنندست...27 نباید با 2 جمع بشه...27 تومان منهای 2 تومنی که شاگرد بلند کرده میشه 25 تومان که قیمت ساعت هست
    با این وضع پول ساعت برای خریداران 27 تموم میشه 25 +2 که شاگرد برداشت پس اینکه میگی 3*9=27 و با اون 2 هزار میشه 29 کلا غلط هست
    به سلامتی مادر بخاطر خاک زیر پاش که بهشته
    به سلامتی باغچه که خاکش منم گلش تویی خارش هرچی نامرده
    به سلامتی کفتر نه به خاطراینکه دوسش دارم بلکه برای باوفابودنش

  8. کاربر زیر از ZORRO برای این پست تشکر کرده است


  9. #215

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,345
    تشکر
    1,835
    Last Online
    24-11-1401 @ 11:35 بعد از ظهر

    پیش فرض

    منم همینا گفتم
    27 نباید با 2 جمع بشه...27 تومان منهای 2 تومنی که شاگرد بلند کرده میشه 25 تومان که قیمت ساعت هست

  10. #216

    همکار سابق

    محل سکونت
    اصفهان
    نوع موتور
    RaVaN RV 200
    شغل و حرفه
    ......
    نوشته ها
    898
    تشکر
    1,399
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    24-11-1401 @ 11:22 قبل از ظهر

    پیش فرض

    دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
    پسر: آره عزیز دلم
    دختر: منتظرم میمونی؟
    پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
    پسر: منتظرت میمونم عشقم
    ... ... ... دختر: خیلی دوستت دارم
    پسر: عاشقتم عزیزم
    ...

    بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد
    به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
    پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
    دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
    پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
    دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
    و بی امان گریه میکرد
    پرستار: شوخی کردم بابا !
    رفته دستشویی الان میآد!!!



  11. تعداد 8 کاربر از ap_peiki برای این پست تشکر کرده اند.


  12. #217

    کاربر فعال تهران

    محل سکونت
    دروازه دولاب تهران
    نوع موتور
    ندارم )-:
    شغل و حرفه
    دانشجو
    نوشته ها
    1,646
    تشکر
    4,761
    علاقمند به موتورهای کراس
    Last Online
    28-01-1395 @ 09:25 قبل از ظهر

    پیش فرض

    من هنوز دنبال 1000 تومانیم کجا رفت بالا خره
    به سلامتی همه اونایی که ما رو همین جوری که هستیم دوست دارن وگرنه بهتر از ما رو ، همه دوست دارن....

  13. #218

    موتور سوار

    محل سکونت
    تهران نظام آباد
    نوع موتور
    فعلا هچ
    شغل و حرفه
    دانشجو علوم و تحقیقات
    نوشته ها
    33
    تشکر
    244
    Last Online
    04-04-1398 @ 02:36 بعد از ظهر

    Thumbs up

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza KTM نمایش پست ها
    من هنوز دنبال 1000 تومانیم کجا رفت بالا خره
    رضا جون 1000 تومنی در کار نیست
    قیمت ساعت شد25 هزار + 2 هزاری که شاگرد برداشته که میشه 27 هزار و دقیقا برابر 3نفر نفری 9 هزار میشه.
    اونجا که گفته میشه 27 +2 =29 کلا الکیه و انحرافی
    به سلامتی مادر بخاطر خاک زیر پاش که بهشته
    به سلامتی باغچه که خاکش منم گلش تویی خارش هرچی نامرده
    به سلامتی کفتر نه به خاطراینکه دوسش دارم بلکه برای باوفابودنش

  14. تعداد 3 کاربر از ZORRO برای این پست تشکر کرده اند.


  15. #219

    موتور سوار

    محل سکونت
    در همین نزدیکی
    نوع موتور
    nadaram
    نوشته ها
    169
    تشکر
    279
    Last Online
    08-09-1399 @ 11:10 بعد از ظهر

    پیش فرض

    قصه ما از یکی بود یکی نبود شروع نمیشه از جایی شروع میشه که ما بودیم ما دوتایی با هم

    وقتی گفتم تنهام یعنی شاید الان نیاز به بودنت دارم
    اگه گفتم دیگه دوست ندارم شاید می خواستم بگم هنوزم تنها کسی که خیلی دوستت دارم
    شاید دلیل اینکه وقتی میری یا من میرم حس بد دلتنگی ته دلمو فشار میده اینه که هنوز بودنت شیرین ترین اتفاق زندگیمه

    لحظه ها زیبان ودلم آرومه اگه هر دومون باشیم نه یکی باشه یکی ....
    **به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**

  16. #220

    کاربر فعال تهران

    محل سکونت
    دروازه دولاب تهران
    نوع موتور
    ندارم )-:
    شغل و حرفه
    دانشجو
    نوشته ها
    1,646
    تشکر
    4,761
    علاقمند به موتورهای کراس
    Last Online
    28-01-1395 @ 09:25 قبل از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazamm نمایش پست ها
    قصه ما از یکی بود یکی نبود شروع نمیشه از جایی شروع میشه که ما بودیم ما دوتایی با هم

    وقتی گفتم تنهام یعنی شاید الان نیاز به بودنت دارم
    اگه گفتم دیگه دوست ندارم شاید می خواستم بگم هنوزم تنها کسی که خیلی دوستت دارم
    شاید دلیل اینکه وقتی میری یا من میرم حس بد دلتنگی ته دلمو فشار میده اینه که هنوز بودنت شیرین ترین اتفاق زندگیمه

    لحظه ها زیبان ودلم آرومه اگه هر دومون باشیم نه یکی باشه یکی ....
    الان این داستان پند آموز بود یا دلتنگی؟
    به سلامتی همه اونایی که ما رو همین جوری که هستیم دوست دارن وگرنه بهتر از ما رو ، همه دوست دارن....

  17. تعداد 2 کاربر از reza KTM برای این پست تشکر کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 04:08 بعد از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا