|
|
|
|
|
|

خداوندا
من از تنهایی و برگ ریزان پاییز، من از سردی زمستان
من از تنهایی و دنیای بی تو میترسم
خداوندا
من از دوستان بی مقدار، من از همراهان بی احساس
من از نارفیقیهای این دنیا میترسم
خداوندا
من از احساس بیهوده بودن، من از چون حباب آب بودن
من از ماندن چو مرداب میترسم
خداوندا
من از مرگ محبت، من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیك میترسم
خداوندا
من از ماندن میترسم، من از رفتن میترسم
خداوندا
من از خود نیز میترسمخداوندا پناهم ده----------------------------------------------بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !دیده ای ؟!بعضـــی ها بی نهایتــــــند !... شنیده ای ؟!
---------- Post added 04-24-2012 at 12:01 AM ---------- Previous post was 04-23-2012 at 11:59 PM ----------
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم ،همان یك لحظه اول
كه اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان، جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یكدگر ویرانه می كردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
كه می دیدم یكی عریان و لرزان،دیگری پوشیده از صد جامه رنگین،زمین و آسمان را واژگون مستانه می كردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سراپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می كردم
---------- Post added at 12:04 AM ---------- Previous post was at 12:01 AM ----------
(بچه که بودیم بهمون میگفتن.هر آدمی یه ستاره ای دارهتو آسمون.هروقت اون ستاره بیفته.اون آدم میمیره.)
…………خیلی وقت پیشا فکر کنم یه جایی تو آسمونا بودمجای خوبی بود.از اون بالا زمین شما خیلی کوچیک بود.مثل یه نقطههمه آدما مجبور به حبس بودنپشت میله هایی که میگفتنش پنجره.زمین به دور خودش میچرخید.یه دور هم به سمت خورشیدشما هم به دور خودتون….گاهی یه نگاه به اون بالا نکردین که بدونین هرکدومتون یه ستاره دارین…شاید من سهم یه ادم خوب بودم…یه آدم مهربون.با یه دل کوچیک و شکستنی…آدمی که گاهی یه نگاه میکرد به بالای سرش…منو نمی دید….گاهی یه ارزو میکردولی نمیدونست من میبینم آرزوش رو…من دلم از مهتاب و ستاره گرفته بوداز خورشید دلزده..دلم هوای اون میله های آهنی رو کرده بود….میخواستم بدونم ایستادن پشت اون میله ها چه حسی داره…نگاه به اون آسمون چه حسی؟چرخیدن بدور خودم چه حسی؟شیطونی کردم اومدم پایین…هرچی به اون بالا نگاه میکردم ستاره خودم رو نمیدیدمعجب !!!چه زود یادم رفته بود..من خودم یه ستاره بودمدیگه کدوم ستاره ای میشد که مال من بشه….روزها پشت پنجره نشستمشبها به آسمون خیره شدم….دیگه حتی اون ادم مهربون رو یادم رفت…همش غصه خوردم….که پس کو ستاره من…..؟؟خاصیت این سیاره گرد این بود که وقتی دور خودت میچرخی…گذشته ات رو یادت میرهاینکه یه روزی از کجا اومدی…واسه چی اومدی؟الان کی هستی؟.بالاخره کجا میری؟همش رو یادم رفت….یه ستاره خاموش….دیگه نگاه به آسمون فایده نداشتدیگه دلتنگی فایده نداشت…اون بالا که بودی یه ستاره بودیواسه یه آدم مهربون….این پایین دیگه اون آدم مهربون تورو گم کردهداره به اون دوردستهای آسمون نگاه میکنه..میخواد تورو پیدا کنهبازم باید رفت..به اوج همون آسمون….اینجا که باشی فکر میکنی ستاره ات افتاده به زمین و
تو مردی…......این پایان یک ستاره نیستاین شروع یک عشق دوباره است…..رفتن به اوج عزیز…از این دنیای غریبدنیایی که سایه ها همسایه آب نیستنو همدم آیینه……این پایان یک سراب استسراب ستاره ای خاموش
---------- Post added at 12:28 AM ---------- Previous post was at 12:04 AM ----------
اگــــــــــــــر . . .
هـدفــی بــرای زنــدگــــی . . .
دلـــی بــــرای دوسـت داشـتـــن . . .
و خـــدایـی بــرای پـــرستـــش داری . . .
خــــــــــو شـــــبــــــَـــــخـــــ ـــــتـــــــــــــــی
عاشق اون دیالوگ فیلم پینوکیوم که پدرژپتومیگه:چوبی بمون آدماازسنگن...!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)