FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

صفحه 9 از 42 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 81 به 90 از 411

موضوع: داستان های کوتاه و پند آموز

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    همین اطراف
    نوع موتور
    RAVAN RV
    شغل و حرفه
    دانشجو
    نوشته ها
    38
    تشکر
    178
    Last Online
    09-04-1394 @ 05:38 بعد از ظهر

    پیش فرض داستان های کوتاه و پند آموز

    چشم*هایتان را باز می*کنید. متوجه می*شوید در بیمارستان هستید. پاها و دست*هایتان را بررسی می*کنید. خوشحال می*شوید که بدن*تان را گچ نگرفته*اند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار می*دهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق می*شود و سلام می*کند. به او می*گویید، گوشی موبایل*تان را می*خواهید. از این*که به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شده*اید و از کارهایتان عقب مانده*اید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را می*آورد. دکمه آن را می*زنید، اما روشن نمی*شود. مطمئن می*شوید باتری*اش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار می*دهید. پرستار می*آید.
    «ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می*شه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟
    «متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».
    «یعنی بین همکاراتون کسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟
    «از ۱۰سال پیش، دیگه تولید نمی*شه. شرکت*های سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشی*ها مشترکه».
    «۱۰سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم».
    «شما گوشی*تون رو یک هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این*که به کما برید». «کما»؟!
    باورتان نمی*شود که در اسفند۱۳۸۷ به کما رفته*اید و تیرماه ۱۴۱۲ به هوش آمده*اید. مطمئن هستید که نه می*توانید به محل کارتان بازگردید و نه خانه*ای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه می*پرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش می*کنید تا زودتر مرخص*تان کند.
    «از نظر من شما شرایط لازم برای درک حقیقت رو ندارین».
    «چی شده؟ چرا؟ من که سالمم»!
    «شما سالم هستید، ولی بقیه نیستن».
    «چه اتفاقی افتاده»؟
    «چیزی نشده! ولی بیرون از این*جا، هیچکس منتظرتون نیست».
    چشم*هایتان را می*بندید. نمی*توانید تصور کنید که همه را از دست داده*اید. حتی خودتان هم پیر شده*اید. اما جرأت نمی*کنید خودتان را در آینه ببینید.
    «خیلی پیر شدم»؟
    «مهم اینه که سالمی. مدتی طول می*کشه تا دوره*های فیزیوتراپی رو انجام بدی»..
    از پرستار می*خواهید تا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..
    «اون بیرون چه تغییرایی کرده»؟
    «منظورت چه چیزاییه»؟
    «هنوز توی خیابونا ترافیک هست»؟
    «نه دیگه. از وقتی طرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».
    «طرح جدید چیه»؟
    «اگر راننده*ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می*برن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمی*شه».
    «میدون آزادی هنوز هست»؟
    «هست، ولی روش روکش کشیدن».
    «روکش چیه»؟
    «نمای سنگش خراب شده بود، سرامیک کردند».
    «برج میلاد هنوز هست»؟
    «نه! کج شد، افتاد»!
    «چرا؟ اون رو که محکم ساخته بودن».
    «محکم بود، ولی نتونست در مقابل ارباس a380 مقاومت کنه».
    «چی؟!…. هواپیما خورد بهش»؟
    «اوهوم»!
    «چه*طور این اتفاق افتاد»؟
    «هواپیماش نقص فنی داشت، رفت خورد وسط رستوران*گردان برج».
    «این*که هواپیمای خوبی بود. مگه می*شه این*جوری بشه»؟
    «هواپیماش چینی بود. فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».
    «چند نفر کشته شدن»؟
    «کشته نداد».
    «مگه می*شه؟ توی رستوران گردان کسی نبود»؟
    «نه! رستوران ۴سال پیش تعطیل شد»..
    «چرا»؟
    «آشپزخونه*اش بهداشتی نبود».
    «چی می*گی؟!… مگه می*شه آخه»؟
    «این اواخر یه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هات*داگ….».
    «الان وضعیت تورم چه*جوریه»؟
    «خودت چی حدس می*زنی»؟
    «حتما الان بستنی قیفی، ۱۴هزار تومنه».
    «نه دیگه خیلی اغراق کردی. ۱۲هزار تومنه».
    «پراید چنده»؟
    «پرایدهای قدیمی یا پراید قشقایی»؟
    «این دیگه چیه»؟
    «بعد از پراید مینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایده*ای از نیسان قشقایی ساختن».
    «همین جدیده، چنده»؟
    «۷۰میلیون تومن».
    «پس ماکسیما چنده»؟
    «اگه سالمش گیرت بیاد، حدود ۲ یا ۲ و نیم….».
    «یعنی ماکیسما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟
    «آزادراه تهران به شمال هم هنوز تکمیل نشده».
    «تونل توحید چه*طور»؟
    «تا قبل از این*که شهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».
    «شهردار بازنشسته شد»؟
    «آره».
    «ولی تونل که قرار بود قبل از سال۱۳۹۰ افتتاح بشه».
    «قحطی سیمان که پیش اومد، همه طرح*ها خوابید».
    «چندتا خط مترو اضافه شده»؟
    «هیچی! شهردار که رفت، همه*جا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».
    «یعنی چی»؟
    «از تونل*هاش برای انبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».
    «اتوبوس*های brt هنوز هست»؟
    «نه! منحلش کردن، به جاش درشکه آوردن. از همونایی که شرلوک هلمز سوار می*شد».
    «توی نقش*جهان اصفهان دیده بودم از اونا…»
    «نقش*جهان رو هم خراب کردن».
    «کی خراب کرد»؟
    «یه نفر پیدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه*عباسه، یونسکو هم نتونست حرفی بزنه».
    «ممنونم. باید کلی با خودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم».
    «یه چیز دیگه رو هم هضم کن، لطفا»!
    «چیو»؟
    «این*که همه این چیزها رو خالی بستم».
    «یعنی چی»؟
    «با دوست من نامزد شدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشی*ات هم خستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگی*ات»!
    «شما جنایتکارید! من الان می*رم با رییس بیمارستان صحبت می*کنم».
    «این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».
    «ازش شکایت می*کنم»!
    « نمی*تونی. چون دوست صمیمی پدر نامزد جدیدته ».
    هميشه سكوتم به معناي پيروزي تو نيست
    گاهي سكوت مي كنم تا بفهمي چه بي صدا باختي


  2. #81

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    ملا و شراب فروش

    سرمايه داري در نزديکي مسجد قلعه فتح الله کابل رستوراني ساخت که در آن
    موسيقي و رقص بود و براي مشتريان مشروب هم سرو مي شد.
    ملاي مسجد هر روز در پايان موعظه دعا مي کرد تا خدا صاحب رستوران را به
    قهر و غضب خود گرفتار کند و بلاي آسماني بر اين رستوران نازل!.
    يک ماه از فعاليت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شديد شد و
    رستوران به خاکستر تبديل گرديد.
    ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن
    آن خانه فساد را به مردم تبريک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از
    خداوند چيزي بخواهد، از درگاه خدا نااميد نمي شود.
    اما خوشحالي مومنان و ملاي مسجد ديري نپاييد
    صاحب رستوران به محکمه شکايت برد و از ملاي مسجد خسارت خواست !
    ملا و مومنان چنين ادعايي را نپذيرفتند !
    قاضي دو طرف را به محکمه خواست و بعد از اين که سخنان دو جانب دعوا را
    شنيد، گلويي صاف کرد و گفت : نمي دانم چه بگويم ؟! سخن هر دو را شنيدم :
    يک سو ملا و مومناني هستند که به تاثير دعا و ثنا ايمان ندارند !
    وسوي ديگر مرد شراب فروشي که به تاثير دعا ايمان دارد …!

    پائولو کوئيلو
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  3. تعداد 5 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  4. #82

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    جواب يك دانشجوی دانشگاه واشينگتن به يک سؤال امتحان شيمی


    جواب يك دانشجوی دانشگاه واشينگتن به يک سؤال امتحان شيمی آنچنان جامع و کامل بوده که توسط پروفسورش در شبکهء جهانی اينترنت پخش شده و دست به دست ميگرده خوندنش سرگرم*کننده است .

    پرسش: آيا جهنم اگزوترم (دفع*کنندهء گرما) است يا اندوترم (جذب*کنندهء گرما)؟

    اکثر دانشجويان برای ارائهء پاسخ خود به قانون بويل-ماريوت متوسل شده بودند که می*گويد حجم مقدار معينی از هر گاز در دمای ثابت، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد می*شود متناسب است. يا به عبارت ساده*تر در يک سيستم بسته، حجم و فشار گازها با هم رابطهء مستقيم دارند.

    اما يکی از آنها چنين نوشت:

    اول بايد بفهميم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغيير می*کند. برای اين کار احتياج به تعداد ارواحی داريم که به جهنم فرستاده می*شوند. گمان کنم همه قبول داشته باشيم که يک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمی*کند.
    پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک می*کنند برابر است با صفر.
    برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده می*شوند، نگاهی به انواع و اقسام اديان رايج در جهان می*کنيم. بعضی از اين اديان می*گويند اگر کسی از پيروان آنها نباشد، به جهنم می*رود. از آن جايی که بيشتر از يک مذهب چنين عقيده*ای را ترويج می*کند، و هيچکس به بيشتر از يک مذهب باور ندارد، می*توان استنباط کرد که همهء ارواح به جهنم فرستاده می*شوند.
    با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و مير مردم در جهان متوجه می*شويم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بيشتر می*شود. حالا می*توانيم تغيير حجم در جهنم را بررسی کنيم: طبق قانون بويل-ماريوت بايد تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزايش بيابد. اينجا دو موقعيت ممکن وجود دارد:

    ۱) اگر جهنم آهسته*تر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدريج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود.
    ۲) اگر جهنم سريعتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدريج پايين خواهند آمد تا جهنم يخ بزند.

    اما راه*حل نهايی را می*توان در گفتهء همکلاسی من ترزا يافت که می*گويد: «مگه جهنم يخ بزنه که با تو ازدواج كنم!» از آن جايی که تا امروز اين افتخار نصيب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظريهء شمارهء ۲ اشتباه است: جهنم هرگز يخ نخواهد زد و اگزوترم است.

    تنها جوابی که نمرهء کامل را دريافت کرد، همين بود
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  5. تعداد 6 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  6. #83

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    امتحان سخت فلسفه

    :يه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه

    !...امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون یاد دادمو خوب فهمیدین يا نه

    :بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه

    با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره!؟

    ...دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه

    ...بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد

    !روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود

    :اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    کدوم صندلي ؟
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  7. تعداد 5 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  8. #84

    موتور سوار

    نوع موتور
    pulse180 & KAWASAKI ZX-11 E
    شغل و حرفه
    کارشناسی فیزیک هسته ای
    نوشته ها
    458
    تشکر
    413
    Last Online
    20-05-1393 @ 01:46 قبل از ظهر

    پیش فرض

    ماريوت متوسل شده بودند که
    می*گويد حجم مقدار معينی از
    هر گاز در دمای ثابت، به طور
    معکوس با فشاری که بر آن
    گاز وارد می*شود متناسب
    است. يا به عبارت ساده*تر در
    يک سيستم بسته، حجم و
    فشار گازها با هم رابطهء
    مستقيم دارند

    این دو تعریف چرا برعکس همن؟
    چه انتظار عجیبی...
    توبین منتظران هم مولای من چه غریبی ، عجیب تر که چه اسان نبودنت شده عادت چه بیخیال نشسته ایم
    نه کوششی نه وفائی فقط نشسته و میگوئیم خداکند که بیایی...



  9. #85

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    تعدادی مرد در رخت كن یك باشگاه گلف هستند ... .

    موبایل یكی از آنها زنگ می زند ,مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیكر می گذارد و شروع

    به صحبت می كند.

    همه ساكت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند !

    مرد: بله بفرمایید ...

    زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟

    مرد:سلام بله باشگاه هستم.





    زن: من الان توی فروشگاهم یك كت چرمی خیلی شیك دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟

    مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر .

    زن:می دونی از كنار نمایشگاه ماشین هم كه رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی كه خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یكی از اون ها رو داشته باشم ...

    مرد:چنده؟

    زن:شصت هزار دلار!!!

    مرد:باشه اما با این قیمتی كه داره باید مطمئن بشی كه همه چیزش رو به راهه !!!

    زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای كه پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره !!!

    مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش !

    زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوست دارم .

    مرد:خداحافظ عزیزم...

    مرد گوشی را قطع میكند . مرد های دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!!!

    بعد مرد می پرسد: ببخشیداین گوشی مال كیه؟!!

    ---------- Post added at 02:24 AM ---------- Previous post was at 02:21 AM ----------

    دخترک از مامانش پرسید: آدم*ها از کجا اومدن؟
    مادر جواب داد: خدا آدم و حوا رو ساخت و اون*ها بچه*دار شدن و نسل انسان*ها به وجود اومد.
    دو روز بعد از باباش همین سوال رو پرسید. پدر جواب داد: سال*ها پیش میمون*ها وجود داشتن و با تحول اون*ها نسل آدم به وجود اومد.
    دخترک که گیج شده بود پیش مامانش برگشت و گفت: چه جوریه که تو گفتی خدا انسان*ها رو آفرید و بابا می*گه انسان از نسل میمون*هاست؟!
    مادر جواب داد: خوب عزیزم، معلومه، شجره*نامه از طرف من به آدم و حوا می*رسه و از طرف بابات به میمون*ها
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  10. تعداد 3 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  11. #86

    همـــــــکار ســـــــابـــــــق

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    Apache160,Ravan 200,RKV 200
    شغل و حرفه
    ازاد
    نوشته ها
    858
    تشکر
    3,163
    علاقمند به موتورهای ریس
    Last Online
    29-12-1397 @ 02:07 بعد از ظهر

    پیش فرض

    معلم : از نظر فيزيکى غيرممکن است نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با اينکه پستاندار عظيم*الجثه*اى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد
    دختر کوچک : پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟
    معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى*تواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيکى غيرممکن است
    دختر کوچک : وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مى*پرسم
    معلم : ا...گر حضرت يونس به بهشت نرفته بود چى؟
    دختر کوچک : اونوقت شما ازش بپرسيد
    اﻭﻧﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮاﻣﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑﺪ ﺷﻦ, ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ اﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﺩ ﺷﻦ

  12. تعداد 2 کاربر از Alireza برای این پست تشکر کرده اند.


  13. #87

    همـــــــکار ســـــــابـــــــق

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    ktm250
    شغل و حرفه
    الکترونیک
    نوشته ها
    780
    تشکر
    2,354
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    31-02-1396 @ 09:28 قبل از ظهر

    پیش فرض




    -----
    " درمتن زیر نتیجه ی آزمایشات ِایجاد محدودیت برای برخی موجودات زنده عنوان شده، بسیار جالب است ، حتما بخوانید، براستی آنچه تا کنون درباره ناتوانیهای ما به ما گفته شده و سانسور و خفقان چه تاثیر عمیق و پنهانی بر ما ذهن ما دارد:

    نتیجه آزمایشات بر حيوانات به سادگی به ما نشان می دهند کهچطور محدوديتهای ذهنی تحميل شده از طرف محیط بر ما تاثیر می گذارد. آزمایشات انجام شده بر کَک،فيل و دلفين مثال خوبیهستند:
    ککهاحيوانات کوچک جالبي هستند آنها گازمی گيرند و خيلي خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند .اگر يک کک را در ظرفی قرار دهيم از آن بيرون می پرد . پس از مدتي روی ظرف را سرپوش مي گذاريم تا ببينيم چه اتفاقی رخ ميدهد .
    کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و پايين می افتد . دوباره میپرد و همان اتفاق مي افتد! اين کار مدتی تکرار میکند . سر انجام در ظرف را بر می داريم و ککدوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع! سرپوش برداشته شده درست است ومحدوديت فيزيکي رفع شده است ولی ککفکر می کند اين محدوديت همچنان ادامه دارد!
    فيلها را مي توان با محدوديت ذهني کنترلکرد .
    پاي فيلهای سيرک را در مواقعي که نمايش نمي دهند می بندند . بچه فيلها را با طنابهای بلند و فيلهای بزرگ را با طنابهای کوتاه به نظر مي آيد که بايد بر عکس باشد زيرا فيلهای پرقدرت به سادگی می توانند ميخ طنابها را از زمين بيرون بکشند ولی اين کار را نمي کنند !

    علت اين است که آنها در بچگی طنابهای بلند را کشيده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند وسرانجام روزی تسليم شده دستاز اين کار کشيده اند!
    از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند ومي ايستند آنها اين محدوديت را پذيرفته اند.

    دکتر ادن رايل يک فيلم آموزشی در موردمحدوديتهای تحميلي تهيه کرده است . نام اين فيلم "می توانيد بر خود غلبهکنيد " است

    در اين فيلم يک نوع دلفين در تانک بزرگي از آب قرار مي گيرد نوعيماهی که غذای مورد علاقه دلفين است نيز در تانک ريخته مي شود .
    دلفينبه سرعتماهيها را مي خورد . دلفين که گرسنه مي شود تعدادي ماهي ديگر داخل تانک قرار ميگيرند ولي اين بار در ظروف شيشه اي دلفين به سمت آنها مي آيد ولي هر بار پس ازبرخورد با محافظ شيشه اي به عقب رانده مي شود پس از مدتي دلفين از حمله دست مي کشدو وجود ماهيها را نديده مي گيرد .
    محافظ شيشه اي برداشته مي شود و ماهيها در داخلتانک به حرکت در مي آيند آيا مي دانيد چه اتفاقي مي افتد ؟ دلفين از گرسنگي مي ميردغذاي مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولي محدوديتي کهدلفين پذيرفته است او رااز گرسنگي مي کشد .
    از آنجا که نحوه ی عملکرد مغز جانوران از این نظر بسیار شبیه به هم است ما می توانيم از اينآزمايشات بفهمیم که ما هم محدوديت هايی را می پذيريم که واقعی نيستند.
    به ما می گويند يا ما به خود می گوييم نمي توان فلان کار را انجام داد واين برای ما يک واقعيت می شود محدوديتهای ذهنی به محدوديتهای واقعی تبديل می شوند و به همانمحکمی!

    باید این سوال مهم را از خود بپرسیم که:
    چه مقدار از آنچه ما واقعيتمی پنداريم، واقعيت نيست بلکه پذيرش ماست؟!"


















  14. تعداد 6 کاربر از eshgh_namordeh برای این پست تشکر کرده اند.


  15. #88

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    این شراب به مفت هم نمی ارزد!!


    صادق هدایت می گفت :
    - بعد از اینکه ما ریش و سبیل در آوردیم و به اصطلاح برای خودمان آدمی شدیم؛
    کم کم شروع کردیم به اینکه دمی به خمره بزنیم و چون من مشروب های خوب را
    خیلی دوست میداشتم همیشه مقداری مشروب اصیل توی کمدم پیدا میشد.
    پدرم موضوع را فهمیده بود. تا می دید که ما شراب خوبی گیر آورده ایم و
    گذاشته ایم که سر فرصت یک لیوان بخوریم؛ می آمد شراب را می برد یا بطری
    را نصفه میکرد و روی کاغذ می نوشت: " پسر؛ شراب ات را خوردم. شراب خوبی
    نبود. آنطور که میگفتی دو تومان گران خریده ای . دو قران بیشتر نمی ارزد."
    و دو قران روی کاغذ می گذاشت و میرفت و ما در حسرت شراب می سوختیم.
    مدت ها این کار ادامه داشت تا اینکه یک روز خبر شدم برای پدر یک بطری
    کنیاک هنس Hennessy اعلاء اورده اند.
    همینکه غافل شد رفتم سر کمدش؛ بطری را بر داشتم و جایش کاغذی گذاشتم و نوشتم :
    "پدر ؛ کنیاک ات را خوردم؛ بسیار مزخرف بود؛ حیف پول که آدم پای این کنیاک بدهد.
    چون واقعا به هیچ نمی ارزید پولی برایت نگذاشتم "

    نقل از کتاب : هفتاد سخن - استاد پرویز ناتل خانلری
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  16. کاربر زیر از BKING برای این پست تشکر کرده است


  17. #89

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,100
    تشکر
    2,556
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    22-03-1404 @ 01:55 بعد از ظهر

    پیش فرض

    داستان_ كلاس درس اخلاق

    از نوشته هاي : عزيز نسين


    بچه ها سر كلاس بودند. ساعت "درس اخلاق" بود.
    _ بچه ها ، اخلاق چيز خيلي خوبيه، هيچكس آدم بد اخلاق رو دوس نداره، آدم بد اخلاق يعني آدم بد ، آدم خوش اخ...
    _ آقا يه چيزي به اين فريدون نميگين ؟
    _ چيه ؟ چه خبره؟
    _ آقا پاشو از اون پشت مياره از زير نيمكت ميزنه به ما
    _ ساكت.... كافيه ديگه... گوش بدين ميخوام از تو كتاب براتون بخونم تا ببينيد كه اخلاق چه جور چيزيه ، نوشته كه :
    " اخلاق يعني رفتار موافق با اصول اجتماعي ، احترام به سنن و رعايت قوانين..."
    حالا فهميديد يا نه؟ يعني شما بايد به اصول اجتماعي كه وابسته به اون هستيد ، احترام بذاريد، نبايد كاري مخالف اون اصولي كه مورد تائيد اكثريت هست انجام بديد ، بايد از محيطي كه درش زندگي مي كنيد ، ياد بگيريد ، بايد از بزرگتر ها تون درس بگيريد ، بايد ببينيد اونها چي كار مي كنن ، چه جوري رفتار مي كنن ، شماها هم همونجور باشيد و همونجور رفتار كنيد ،
    پاشو ببينم سوسن .، بگو ببينم : روغن تقلبي درست كردن ، دواي فاسد به مردم دادن ، چه جور كارييه ؟
    _خيلي خوب كارييه آقا
    _ خوب كارييه ؟
    _ بله آقا ، چونكه اين كار موافق با اصول اخلاقه ، چونكه بايد به سنت ها احترام گذاشت، چونكه نبايد با اصولي كه مورد تائيد اكثريت هست مخالفت كرد چونكه...
    _ بشين ، بشين ، اين حرفها چيه ميزني ؟
    _ بخدا راس گفتيم آقا، تو محله ما بقال و دوا فروش و دكتر و سبزي فروش همه شون تقلب مي كنن ، گرون مي فروشن ، جنس فاسد ميدن ، كره تقلبي درست ميكنن ، باباجونم يه دوستي داره كه خيلي پولداره ، باباجونم مي گفت بازار سياه درست كرده ، يه شب ما رو خونه شون دعوت كرده بود. همون آقاهه به من مي گفت : "با حسن اخلاق هر چيزي رو ميشه بدست آورد" من وقتي بزرگ شدم حتما خوش اخلاق مي شم. چونكه مي خوام پولدار بشم. اين باباي من خيلي مرد بد اخلاقيه.
    _ بشين... ، آدم به پدرش...
    _ واس چي نگيم آقا ، بد اخلاقه ، خيلي هم بد اخلاقه ، چونكه كرايه خونه رو نميده
    _ بشين سوسن، ساكت شو ، بچه هاي خوب ، هيچوقت از اصول اخلاق تجاوز نميكنن.
    _ آقا ما بگيم؟
    _ بگو
    _ عمو جان من ميگن : دولتي بسر همين اخلاقه كه هميشه هفتمون گروي هشتمون بوده و هيچوقت دستمون به دهنمون نرسيده...، من بايد بد اخلاق باشم آ ...
    _ ساكت ، كافيه ، اگه آدم بد اخلاق باشه مردم بهش چي ميگن ؟ ... آدم بد اخلاق اگه ميليونها ثروت هم داشته باشه براش چه فايده اي داره ؟
    _ آقا ما بگيم ؟
    _ بگو
    _ راحت زندگي مي كنه
    _ نه خير ، اينطور نيست ، آدم بايد وجدانش راحت باشه ، همه بزرگان معتقد به اخلاق بودن.
    _قديما اونجور بوده آقا ، تو محله ي ما يه آدم بزرگي هست كه سه تا ماشين كاديلاك آخرين مدل داره ، زراعت پنبه و ..
    _ بشين ، من گفتم آدم هاي بزرگ ، يعني دانشمندان ، هنرمندان و متفكرين بزرگ ، مثلا سقراط ،مثلا...
    _ آقا ما سقراطو مي شناسيم
    _ البته كه بايد بشناسي ، همه اونو ميشناسن ، خب ، بگو سقراط كيه ؟
    _ اطو كشه آقا ، دوكون اطوكشي و لكه گيري داره ، دوكونش هم سر كوچه ماس ، اما پولدار نيست ، از اون خيلي خوش اخلاق هاشم مي شناسيم...
    _منظور من ، سقراط ، فيلسوف يونانيه ، منظور من اينه كه شماها هم بايد مثل "سقراط" مثل " گاليله" معتقد به اصول اخلاق باشين.
    _آقا اون سقراطي كه شما ميگين ، از اون دوست باباي من كه تاجر تير آهنه خوش اخلاق تر بود ؟
    _ بچه ها ، بچه ها ، اخلاق با پول و ثروت هيچ ارتباطي نداره . اگه تاريخ بخونيد مي بينيد كه كساني بودن كه از گرسنگي مردن و در عوض نذاشتن كه دامن اخلاقشون لكه دار بشه
    _ آقا پس اخلاق همچين تحفه اي هم نيست
    _ نه ، اخلاق چيز بسيار خوبيه ، كسي كه اخلاق داشته باشه ، شهامت داره ، دروغ نميگه ، چيزي رو كه به نظرش راست بياد بدون ترس ميگه
    _ آقا ما بگيم ؟
    _ بگو
    _ دايي ما چيز هايي رو كه به نظرش درست ميومد گفت و از حزب اخراجش كردن
    _ اون مطلب ديگه ييه . من راجع به سياست حرف نمي زنم ، من دارم درس اخلاق مي دم ، پاشو ببينم فريد، دروغ چه جور چيزييه ؟
    _ خيلي خوب چيزييه آقا ، به شرطي كه بتوني خوب جا بزني ، اگه تو خونه دروغ نگيم هر روز كتك مي خوريم.
    _پس من براي ديوار حرف مي زدم. مگه نگفتم كه بايد از رفتار بزرگترهاتون درس بگيرين ، مگه من نگفتم كه شما بايد مثل بزرگترهامون باشيد
    _ آقا ما هم همين كار رو مي كنيم ، خواهرمون به مامانمون دروغ ميگه ، مامانمون به بابامون دروغ ميگه ، بابامون به طلكبارهاش دروغ ميگه ، هر وقت طلبكار مياد در خونه ، خود بابام ميگه برين بگين خونه نيست.
    _برو بيرون ، بي تربيت
    _ آقا خودتون گفتين آدم نبايد دروغ بگه ، ما هم راستشو گفتيم
    _ بشين ، بچه ها ، اينو بايد بدونين كه اخلاق فوق العاده خوب چيزييه ، آدم بايد سر قولش واسه ، اگه به كسي قولي داد حتما عمل كنه
    _ آقا ما بگيم ؟
    _ بگو
    _ بابام مي گفت يكي هست كه مرتب قول ميده هزينه زندگي رو بياره پائين و مرتب ميزنه زير قولش...
    _ بشين ، بشين ، تو چكار داري به اين كارها ؟ آدم نبايد به كاري كه به خودش مربوط نيست دخالت كنه ، بچه ها ، در دنيا هيچ چيزي به خوبي اخلاق نيست ، در باره اخلاق اونقدر كتاب نوشته شده كه حد و حساب نداره . پيغمبر هم فرموده كه اخلاق بهترين چيز هاست ... شما كه ديگه از پيغمبر بيشتر نميدونين . اخلاق نه فقط چيز خوبيه بلكه چيز عالي ييه ، به خدا خوب چيز ييه ، به جون بچه هام خيلي خوب چيز ييه
    .......
    زنگ مي خورد و آقا معلم عرقش را پاك كرده و نفسي عميق و راحت مي كشد.
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  18. تعداد 2 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  19. #90

    همـــــــکار ســـــــابـــــــق

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    ktm250
    شغل و حرفه
    الکترونیک
    نوشته ها
    780
    تشکر
    2,354
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    31-02-1396 @ 09:28 قبل از ظهر

    پیش فرض

    قانون و منطق




    دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت:

    قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟


    استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم.


    دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ، اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت از شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد.


    استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي؟


    استاد پس از تاملي طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.

    بعد از مدتي استاد با بهترين شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد و شاگردش بلافاصله جواب داد:

    قربان شما 63 سال داريد و با يك خانم 35 ساله ازدواج كرديد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست.
    همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.
    و اين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي!

  20. تعداد 7 کاربر از eshgh_namordeh برای این پست تشکر کرده اند.


صفحه 9 از 42 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 02:10 قبل از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا