موضوع: برنامه های افرود اطراف اصفهان

اعوذو بالله من نفسی...
سلام
امید به اینکه مشکلات دیگه تکرارنشه و برای اثبات حسن نیت و رفع کدورت ها، این موضوع را ادامه میدم . تقدیم به همه عزیزان مخصوصا مدیران و مسولین گرامی سایت...
با توجه به اینکه علی آقا خرمیان هیوسانگ رو فروختند و یه روان RV سفید خریدن، به پیشنهاد ایشون و همیاری آقای پیکانپور رفتیم برای آفرود! اینو باید بگم که اولین تجربه آفرود من بود!! موتور آقای خرمیان فقط 60کیلومتر کار کرده بود و در میانه راه چرخ جلو روان آقای پیکان پور پنچر شد، که نهایتا موتور ایشونو رسوندیم حونه و بعد از 3 دقیقه با شوکا250 اومدن! اینم از مزیت های موتور داشتن که هروقت پنچر شد، اون یکی رو بر میرداری و اگه بنزین این تموم شد میری سراغ اون یکی!!
حالا میریم سراغ اصل ماجرا و حواشی جالبی که سراغمون اومد!!!
قرارمون ساعت 7 صبح بود که ... البته ساعت 7 و نیم بچه ها رسیدن!تا بخوان بچه ها بیان یه مقداری تمرین کردم که کسی نبود از من عکس بگیره، این یکی رو هم خودم گرفتم برا پرکردن جای خالی...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

بعد از اینکه بچه ها رسیدن و صرف صبحونه ای مفصل-شیر کاکائو و کیک- مهمان آقای پیکانپور یه محل رو مناسب دیدیم برای شروع...
این موتور آقای خرمیان هست..
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اینم منم- عکس از سومین دفعه از اول عمرم که با موتور پرش میزنم!! دفعات قبلی هم همونجا برای تمرین بود!!-
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اینم علی آقا پیکان پور...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]


البته انصافا پرش های خیلی بهتری زدن منتها تو عکس خوب نمیافتاد

بعد از اون رفتیم داخل بستر خشک زاینده رود!!
البته چون داشت تجربه اولین آفرود حسابی بهم میچسبید از عکس گرفتن غافل شدم. کلی از مسیر رو توی بستر خشک رودخونه عزیزمون رفتیم تا رسیدیم به یه جاهایی که دیگه حسابی ناهموار و گل آلود بود. از طرفی چرخ جلو موتور علی آقا داشت باد کم میکرد، آفرود رو به آنرود! تبدیل کردیم و برگشتیم تو موقعیت اولمون. تا علی آقا بتونن پنچری بگیرن- که البته موتور رو کلا عوض کردن-
حدود ساعت 9 صبح بود که در حاشیه کوه صفه به دنبال یه منطقه حفاظت نشده، غیر نظامی و صدالبته مناسب برای آفرود بودیم. رفتیم و رفتیم تا اینکه از اصفهان خارج شدیم. حوالی راه آهن اصفهان از یه فرعی زدیم به راست جاده و البته به سوی کوه!تو مسیر رسیدن به کوه از یه راه خاکی-شوسه درحال عبور با سرعت 100تا بودیم که نزدیک بود بعد از یه پرش طولی بلند کلا برم قاطی باقالیا! البته چون من نفر جلو بودم بقیه بچه ها حواسشون بود و سرعتشون رو کم کردن!
اینم از اولین تجربه های آفرودی هستش دیگه!که نباید هرجایی گاز موتورو ببندی و خاک بپا کنی!
هلاصه رفتیم تا رسیدم به ریل راه آهن که اتفاقا یه قطار باری هم داشت از اونجا عبور میکرد. سریع دوربین رو آماده کردم و این 2 تا عکس رو گرفتم.
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

بعد از یه استراحت چند دقیقه ای راهمون رو به سمت دامنه های کوهستانی ادامه دادیم.
اینم یه نما از طبیعتی که ما به جونش اوفتادیم...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

حالا بچه ها داشتن از کوه با شیب ملایم بالا میومدن که فرصتی شد چند تا نما عکس بگیرم...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

من تا اومدم دوربین رو جمع کنم به خودم بجنبم و علی آقا هم داشت چراغ جلو را که جدا شده بود میذاشت داخل کوله پشتی، آقا سید با اسب سفدش از یه جاهایی رفت بالا که من هرچی تونستم زوم کردم، منتها دیگه دوربین بیشتر ازاین جواب نمیداد! دفعه بعد باید یه دوربین حرفه ای با لنز تله جور کنم
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

ما هم دنبال آقا سید رفتیم بالا منتها چون تجربه اولم بود، یه جا یه مقدار از شتاب موتور گرفتم که نهایتا موتور دیگه وایساد و برعکس میرفت که مارو ببره پایین..
البته مهارت علی آقا مانع این شد و با موتور شوکا از عقب منو گرفتن...
نهایتا موتور رو همونجا رها کردیم و چندتا عکس دیگه از آقا سید و اسب و سفیدش گرفتم...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

دوباره که راه افتادیم قرار شد من جلوتر برم تا هرجا که موندم ...
منم از یه آبراهی که خشک شده بود ادامه مسیررو در پیش گرفتم. که البته بازم رسیدم به یه جایی که چرخ عقب نمیونست موتورو جلو ببره و در عوض زمین گود میکرد!!
دوباره گیر کردم...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

البته این دفعه من تنها نبودم... وعلی آقا هم با شوکا به همین بلا گرفتار شد..
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

ولی خوب آقا سید بازم بی هیچ دردسری پا به پای ما و حتی جلوتر از ما بود!
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اینم از سعی و تلاش علی آقا برای خلاصی از دست خاک و زمین و کوه وسنگ و ...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

خلاصه راهمون رو ادامه دادیم و با هر مشقتی بود از سمت دیگه راه بازگشت به منزل روپیش گرفتیم..
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اما...
اما...
اما خاطره زیبای آفرودی ما داشت به سمتی پیش میرفت که ممکن بود به قیمت از دست دادن موتور و بازداشت و ... ما تموم بشه!
در طول مسیر برگشت از دور یه ساختمان کوچیک وسط کوه دیدیم که به پیشنهاد بچه ها- خودم - قرار شد بریم یه سری اونجا بزنیم و اگه امکان هست یه آبی بخوریم و گلویی تازه کنیم.
به نزدیکی اون منطقه که رسیدیم تازه متوجه شدیم که رفتیم داخل لونه زنبور... اما دیگه دیر شده بود! تا اومدیم به خودمون بجنبیم دو تا از موتورهای تریل XL150 متعلق به س.پ.ا.ه به همراه یک دستگاه تویوتا فرماندهی با مسلح کردن سلاح های خودشون به ما دستور ایست دادن! البته ماهم از موضع انفعالی وارد شدیم و کاملا تسلیم شدیم.
بلافاصله کلید موتورها+مدارک شناسایی+موبایل های مارو گرفتن و مارو بردن یه گوشه دو نفر هم گذاشتن بالاسرمون که تکون نخوریم.دردسرتون ندم، متوجه شدیم اونجا یکی از مناطق عملیاتی هستش ومدعی بودند تردد غیر مجاز داشته ایم و هر چی ما میگفتیم ما اصلا هیچگونه تابلو و فنس و سیم خاردار ندیدیم. اثر نمیکرد. یعنی برای اونها جای تعجب و فرض محال بود که ما از اونطرف کوه اومدیم!!
نهایتا بعد از یکی دو ساعت معطلی و صحبت کردن با افسر جانشین و حفاظت و فرماندهی و کلی آدم دیگه تونستیم اونها رو مجاب کنیم که بابا ما خودی هستیم!!
بعد از نوشتن یه سری گزارش و مشاهده و گرفتن کل اطلاعات شخصی، خانوادگی،ملی،مذهبی، سیاسی و ... و پادرمیانی یه بنده خدایی که نفهمیدیم آخر چیکاره هستن، موتورها+موبایل رو بهمون دادن و فقط مدارک ما پیش اونها موند تا بعدا بهمون خبر بدن بریم ازشون بگیریم!
آقا ماهم موتورو گرفتیم و تا خود اصفهان از اتوبان شهرضا تخته گاز اومدیم!
حالا ببینیم کی مدارکمون رو بهمون میدن!
اینم از آفرود رفتن ما...

حاجی دستت درد نکنه عجب عکسایی گرفتی .
این عکس چیه مردونه من اینقدر تو ناژوان پریدم ؟
دیدین این پ.ا.س.د.ا.ر روانیه به من گفت اگه بهت تیر میزدم یه تشویقی میگرفتم
حالا خوبه بعد بهم گفت اگه بهت تیر میزدم تا یه هفته شارژ بودم
ا راستی یادم رفت ایک ال ها 200 بود

بسیار عالی بود
ممنون از گزارش دقیق و کاملتون

سلام
با تشکر از اظهار لطف شما
شرمنده اگه عکس ها زیاد هستند، ولی معمولا بچه های انجمن دوست دارن عکس ببینند تا نوشته بخونن!

علی آقا انصافا پرش شما بیش تر از من بود ولی چیکار میشه کرد، به قول خودتون"بد عکس" هستید. تقصیر مانیست. ایکس ال ها رو نفهمیدم چی رنگی بود، حدسی گفتم 150؛ اینقدر استرس داشتم که حواسم به این چیزا نبود! آخه دیدی که یه کلاش مسلح با یه خشاب30تایی روبه رو صورتمون گرفته بود!

با سلام مجدد
با توجه به اینکه جناب apex در مسافرت بسر میبرند و از طرفی قرار برنامه آفرود یک روزه در تاریخ 3/26 را برنامه ریزی کرده اند، و ایشون تاکید داشته اند که "خودتون و موتور را آماده کنید" با چند تا از بچه های دیگه تصمیم گرفتیم یه برنامه آفرود نقلی و چند ساعته رو برای تاریخ جمعه 3/13 ترتیب بدیم.
محل برنامه در محدوده 20 کیلومتری شرق شهر اصفهان- حوالی قهجاورستان- تعیین شد. بنابر قولی که داده بودم از قبل برای توجیه کلی منطقه و برآوردهای اولیه، امروز عصر به آنجا رفتم و ضمن تهییه چند نمای کلی، حدود آن را از طریقه گوگل ارث مشخص کردم.
دوستانی که تمایل به حضور دارند لطفا پیغام شخصی بدهند تا ساعت و مکان شروع رو اعلام کنم.
امیدوارم مقبول واقع شود!

نمای کلی از فاصله اتوبان فرودگاه:

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

نواحی پایین دست از همان نما:

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

محدوده ای که برای شروع آفرود در نظر گرفتم:

البته خیلی سعی کردم تاجلوی خودم رو بگیرم و همون موقع به جون کوه نیوفتم!

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اینم چشم اندازی از دامنه

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

اینم نقشه ها: منبع گوگل ارث

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

البته یه محل دیگه هم مشخص کردم. منتها فرصت نکردم حضورا به اونجا برم. اما تنوع جغرافیای بیشتری داره و یک مقدار دور تره!
حوالی باغ رضوان-جنوب شرق-
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]


دوستانی که تا کنون اعلام آمادگی کرده اند:
آقای خرمیان- روان200 سفید
آقای پیکانپور- شوکا 250 یا روان200 مشکی
خودم- روان200 زرد مشکی