شما الان در حال حاضر که به همه علايقتان پرداختيد راضي هستيد؟

در مجموع چرا.

پس بگذاريم اين بچه هم…

چون مي*دانيد زندگي خودش يک امتحان است، من خودم در رشته*هاي مختلف امتحان مي*کردم تا ببينم اراده**ام چقدر قوي است. مثلاً امروز که مي*رفتم بوکس مي*گفتم تا بالاي سکو نروم ولش نمي*کنم. شايد خيلي*ها آمدن و رفتن ولي بايد ببينيد از آن برنامه*اي که براي خودتان در نظر گرفته*ايد واقعاً چه هدفي داريد. فقط مي*خواهيد ۲ روز برويد تا هيکلت خوب بشود يا بگويند فلاني مي*رود بوکس. ولي اگر بخواهيد حد ورزشي رو حساب کنيد، براي اينکه خودم را محک بزنم موفق بودم و راضي هم هستم. البته موفقيت من برمي*گردد به اينکه از لحاظ خانواده تامين بودم، يعني اگر من از لحاظ مالي ضعيف بودم نمي*توانستم در هيچ رشته*اي موفق بشوم، چون در ورزش بايد تامين باشيد، فکرتان راحت باشد، خورد و خوراک راحتي داشته باشيد، تا بتوانيد ورزش کنيد. وگرنه به هيچ کدام نمي*رسيد با بحث به جايي مي*رسد که مي*خواهيد از آن فراتر برويد ولي راهتان بسته است. به خاطر همين من مي*خواهم بچه*ام جاي من نياستد، و قهرمان جهان بشود. چون آنهايي که قهرمان جهان شده*اند که از فضا نيامده**اند آنها هم يک نفرند مثل ما.

ما از فضا آمده*ايم؟

بله ما از فضا آمده*ايم، چون همه جور راهمان بسته است. اصلاً توي ايران است که ورزش اصلاً حرفي براي گفتن ندارد. يعني با ورزشکار آن طوري که بايد و شايد برخورد نمي*شود و در نظرش نمي*گيرند و امکاناتي به او نمي*دهند. من يک داستان جالبي برايتان بگويم، مسابقات آسيايي تايلند بود. من يک روز زودتر به سنگاپور رفتم، چون لوازم موتور مي*خواستم. از تيم جدا شدم و گفتم به سنگاپور مي*روم و فلان روز مي*آيم تايلند. آنها هم توافق کردن و من به سنگاپور رفتم و يک روز جلوتر از آن روزي که تيممان برسد با يکي از دوستانم که همراه من بود وارد فرودگاه تايلند شديم. بيرون آمديم. در فري شاپ نشسته بوديم که پليس آمد و گفت ورزشکار هستيد؟ گفتيم بله. اسم و مشخصاتمان را پرسيد و گفت چرا اينجا آمده*ايد. يعني مي*خواهم بگويم تا اين حد براي ورزشکار ارزش قائلند و چقدر حساب و کتابشان درست است. من يک روز زودتر از تيم رفته بودم اسمم چون در ليست کامپيوتري بود فهميده بودن يک همچين شخصي آمده و از سالن ترانزيت خارج شده. پليس دنبال من مي*گشت. من را به دفتري در خود فرودگاه بردن. و از من پذيرايي کردن. دو تا پليس گذاشتن محافظ ما که هر جا مي*خواستيم برويم گم نشويم. در ضمن تلويزيون آوردن توي اتاق و گفتن پروازها را چک کنيد و ببينيد تيمتان کي مي*آيد. به ماشين زنگ زدن و آمد و ما را به هتل بردن. استراحت کرديم گفتن فردا فلان ساعت مي*آييم دنبالتان، قبل از اينکه هواپيماي تيمتان بنشيند. آمدن دنبال ما و ما را بردن پاي پرواز و هنگامي که تيم آمد با گل و تشکيلات و تشريفات ما را به هتل بردن. حالا شما در ممکلت خودمان که داريم زندگي مي*کنيم و پرچمش را بالا مي*بريم با ما اين طوري برخورد نمي*شود. درست مثل يک آدم معمولي. يادم مي*آيد من ۲ دستکش بوکس آورده بودم که لوازم تمرينم بود. برگشتن و به من گفتم که چرا دو تا آورده*اي؟ که من ساک رو بيرون ريختم و گفتم که خجالت نمي*کشيد که يه ورزشكار همچين حرفي مي*زنيد، قاچاق که با خودم نياورده*ام. اين دستکشه بوکسه و براي تمرين. يعني اين چيزها را که آدم مي*بيند يک مقدار دل سرد مي*شود که چرا ما بايد اين طور باشيم.

آقاي همتيان موتور مورد علاقه*تان چيست؟ با توجه به اينکه از لحاظ مالي و مجوز هيچ مشکلي نداشته باشيد و بخواهيد يک موتور را انتخاب کنيد، چه موتوري را انتخاب مي*کنيد؟

والا من در حال حاضر ياماها r1 را سوار مي*شوم ولي در ريس مي*خواهم سوزوکي gsx 1000 امتحان کنم.

پس ياماها را شما ترجيح مي*دهيد.

فعلاً ياماها سوار مي*شوم ولي مي*خواهم سوزوکي را هم امتحان کنم. در مسابقات ريس ۴ موتور رقيب هم هستن. يکي ياماهاي r1، سوزوکيgsx 1000 ، هنداي cdr 954. البته اينها تقريباً هم سطح*اند.

الان براي خانم*ها مجوزي براي موتور سواري وجود ندارد؟

والا در حال حاضر مجوزي نيست ولي علاقه*مند خيلي دارد. يک سري مسائلي هست که خانم*ها پيگيرش بشوند بهتر از آقايان به نتيجه مي*رسند.

در قانون ما براي موتور سواري خانم*ها ممنوعيتي وجود دارد؟

والا ممنوعيت که هست.

قانوي يا شرعي؟

والا من قانونش را مي*دانم که حتي يه چند تايي خانم گواهينامه موتور سواري گرفته*اند. ولي در حال حاضر اين کار انجام نمي*شود. ولي اگر پيگير اين قضيه بشوند به نتايجي مي*رسن. الان مثلاً در رابطه با دوچرخه کسي نرفته صحبت بکنه و طرف رو توجيح بکنه. اگر از لباس موتور سواري استفاده بشود نمي*توانيد تشخيص بدهيد يک آقا سوار موتور است يا يک خانم.

بازهم از شركت شما در اين مصاحبه تشكر ميكنيم و براي شما آرزوي موفقت داريم.