FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 11

موضوع: مصاحبه با موتورسواران

Hybrid View

  1. #1

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,576
    تشکر
    542
    Last Online
    13-08-1400 @ 12:29 قبل از ظهر

    پیش فرض

    گفتگو با آقاي مهران همتيان، قهرمان رشته موتور سواري و ریس کمیته رود ریس فدراسیون موتور سواری و اتومبيلراني ایران

    مهمان ها نمی توانند عکس هارا مشاهده کنند لطفا برای مشاهده عضوشوید(کلیک کنید) here.

    آقاي همتيان ضمن تشكر از تشريف فرماييتان، در ابتدا لطف نمائيد خودتان را معرفي كنيد.

    اينجانب مهران همتيان فرزند مهدي متولد ۱۳۴۸ صادره از تهران، ورزش را بطور جدي از سن ۱۴ سالگي در رشته شنا شروع كردم و در سن ۱۸ سالگي مدرك مربي*گري و ناجي*گري را دريافت نمودم و در همين زمان ورزش بدنسازي را شروع كرده و در اين رشته نيز موفق به كسب مدرك مربي*گري و قهرماني در سال(۷۰) شدم. بعد از خدمت سربازي با توجه به علاقه*ام به ورزشهاي رزمي، به رشته كيك بوكسينگ مشغول شده و زيرنظر استاد محمد توحيدي به مدت (۴) سال و با گذراندن دوره*هاي كامل موفق به كسب مدرك (A) كلاس شدم. سپس به رشته تاي*بوكس (مبارزه آزاد) مشغول شده و در سالهاي ۷۶ و ۷۷ و ۷۸ عضو تيم ملي اين رشته بودم و در سال ۷۷ در وزن (۷۱) كيلوگرم در مسابقات قهرماني آسيا عنوان قهرماني را بدست آوردم و داراي مدرك فايتري جهاني و مربيگري بين*المللي اين رشته نيز هستم. درضمن اين چند سال در كنار تاي*بوكس به بوكس و موتورسواري و بدنسازي هم پرداختم و در رشته بوكس زيرنظر استاد سعيد مرادي به عناوين مختلف قهرماني دست يافتم. موتورسواري را از اواخر سال۶۹ بطور جدي آغاز و در رشته موتور كراس در كلاس ۱۲۵cc در مسابقات انتخابي و قهرماني كشور مقام آورده و در سال ۷۶ نيز قهرمان سال اين كلاس بودم و از سال ۷۷ به كلاس ۲۵۰cc رفته و عناوين مختلف بدست آوردم. در سال ۷۹ عضو تيم ملي موتورسواري شده و در اولين مسابقه برون*مرزي در كشور تركيه با عنوان مسابقات بالكان كاپ تركيه به همراه تيم اعزامي اين كشور شديم. در اواخر سال ۸۰ در رشته رودريس مشغول شده و در حال حاضر با تأسيس مدرسه قهرمانان (موتورسواري) زيرنظر مستقيم فدراسيون و مديريت اينجانب در رشته*هاي كراس، رودريس، موتورهاي همگاني در خدمت علاقمندان به اين ورزش هستم.

    در همين ابتدا يك سوال براي من ايجاد شد و آن اينكه شما چه ورزشي انجام نميدهيد؟

    والا همه ورزش ها را اكثراً رفته ام. هر كدام هم كه رفته ام سعي كردم تا آخرش ادامه بدهم.

    مصاحبه هاي قبلي ما بيشتر با بچه هاي اتوموبيل راني بوده و فكر مي كنم وضع موتور نسبت به ماشين يك مقدار بهتر باشه. درسته؟

    از چه لحاظ؟

    هم ديد جامعه و هم از لحاظ هزينه ها و امكاناتي كه در اختيارشون هست؟

    از لحاظ هزينه ها و امكانات يك مقدار وضعش بهتر هست اما در بحث حرفه اي كه مي آيد باز از لحاظ موتور و لوازم يدكي به مشكل بر ميخورد.

    شما بفرماييد از چه سالي موتورسواري را شروع كرديد؟

    بله از سال ۶۹، رشته كراس را شروع كردم. اما كلااز سال ۶۱ موتورسوار شدم، ولي آن موتور، موتور خياباني بود. بعد ديگر به پيست راه پيدا كردم و از رشته كراس هم شروع كردم. من الان هم در رشته ريس مشغولم و هم در كراس.

    از سال ۶۹ فدراسيون براي موتور فعال شد؟

    نه، فدراسيون نزديك ۲۰ سال است كه در رشته موتورسواري فعال است. منتها من از سال ۶۹ آمدم و به اصطلاح كار را حرفه اي شروع كردم.

    در حقيقت قبل از فدراسيون اتومبيل راني ،فدراسيون موتور وجود داشت؟

    بله.

    پيست كجاها بود؟

    والا پيست گيشا بوده، تهرانپارس بوده، شهران بوده، ولي به صورت رسمي و استاديومي نبوده.

    همه پيست ها كراس بودند؟

    بله همه كراس بودند. پيست كه به صورت استاندارد خياباني نداشتيم. سرعت نداشتيم. من هم كه انگيزه ام رفت به سمت موتور اينطور بود كه من خيابان سوار بودم ، بعد از يك مدت، يعني هميشه مي ايستادم ميديدم و ميگفتم كه خدايا يعني ميشود يك روز اين همه موتور سوار يك جايي را داشته باشند كه ديگر نه درگيري باشد، و نه مزاحمتي براي كسي ايجاد بشود. اين مسأله توي ذهنم در حد يك آرزو بود. بعد از يك مدتي كه گذشت با فدراسيون رابطه برقرار كرديم. بعد فرصت پيش آمد و من پيشنهاد دادم كه يك مدرسه موتورسواري داير كنيم. در واقع اين امكانات را در اختيار من قرار دادند كه توانستم اين موتورسوارهاي خياباني را جمع كنم. چون اين ها هم علاقمندند. موتورسوارهاي خيلي با استعداد و خوبي هم بين آنها هست. شايد اگر امكانات در اختيارشان قرار دهيم، از خيلي از قهرمانان ما بهتر باشند. منتها زياد استقبال نكردند. استقبال نكردند كه يعني امكانات در اختيارمان قرار ندادند. الان پيستي كه در اختيارمان هست از لحاظ آسفالت پيست نيست. در حقيقت يك پاركينگ در اختيارمان هست. در اصل همان پيست موتورهاي خيابانيمان.

    آنجا پيست سرعت هم داريد؟

    پيست موتورهاي خيابانيمان ، اين پاركينگ شماره ۱۲، پيست موتور كراس شده است، كه چندين سال بدون استفاده افتاده بود، ما رفتيم راست و ريستش كرديم، تر و تميزش كرديم، موتورسوارهاي خياباني را كه جلوي در استاديوم جمع ميشدند و تك چرخ ميزدند آمديم جمع كرديم داخل. هر هفته برايشان مسابقه گذاشتيم، بهشان كاپ داديم، تا يك انگيزه اي درشان ايجاد بشود تا از اين حالت خياباني بيرون بيايند. بيايند به سمت ورزش. يك انگيزه اي درشان ايجاد بشود تا بتوانيم از اين موتورسوارهاي خياباني يك عده را جذب كراس بكنيم، يا حتي تريل، چون موتورسوارهاي خوبي هستند.

    شما فرموديد هم در رشته ريس شركت داشتيد و هم كراس؟

    بله.

    كلاً در حال حاضر در چه رشته هايي مسابقات برگزار ميشود؟

    والا در حال حاضر مسابقات ريس هست، كراس هست، تريل هست، تريال هست، موتورهاي همگاني هست، رالي هست.

    در ايران رالي هم برگزار ميشود؟

    بله، رالي هم برگزار ميشود. ولي تازه شروع شده است. در اصل آنچنان مسابقاتي نداشته ايم ولي انشا الله در آينده ميخواهيم يك برنامه مرتب برايش انجام بدهيم كه مثل تمام رشته ها مسابقاتش مرتب انجام بشود.

    ميشود توضيح بفرماييد رالي موتور به چه صورت هست؟

    رالي موتور هم مانند رالي ماشين است، تقريبا يك مسافتي را طبق نقشه موتورسوار بايد طي بكند.

    يعني نقشه خوان دارند؟

    نقشه خوان كه نه، در حقيقت خود راننده بايد اين كار را انجام بدهد. بعد ما چون در ايران آن امكانات را نداريم، يك دستگاه هايي كه به موتور وصل مي شود تا موتورسوار بتواند از آن استفاده بكند. يك مسيري را ما خودمان طراحي ميكنيم و با زمان هاي مشخص، موتورسوارها در طول مسابقه آن مسير را طي ميكنند.
    • • •

    T H I S-,Y E A R
    RIDE
    LIKE HELL

  2. کاربر زیر از Sination برای این پست تشکر کرده است


  3. #2

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,576
    تشکر
    542
    Last Online
    13-08-1400 @ 12:29 قبل از ظهر

    پیش فرض

    اين موتور که ممنوع است يعني اين كه موتور به صورت قاچاق آمده ممنوع است يا نه از يك حجم موتوري بالاتر ممنوع است؟

    والا الان ما در بحث موتور سنگين دو تا مدل داريم. يکي همين*هايي که فرموديد ۲۵۰به بالا ممنوع است و يکي اينکه اين موتورها قاچاق است. يعني دو تا مشکل وجود دارد. مي آييم يك طرف را درست کنيم، يك طرفه ديگرش مي*ماند. حالا الان اين بحث هم هست. ولي اگر بحث قاچاقش رفع بشود به اميد خدا بحث*هاي بعديش هم مي*شود درست کرد.

    شما پيگير اين مسأله بوديد، يعني اطلاع داريد که چرا از ۲۵۰به بالا ممنوع است؟

    ـ والا اون اوايل انقلاب و بعد از انقلاب يک سري ترورهايي صورت گرفت که اکثراً با موتور سنگين بود. منتهي نه موتورهاي ريس بلکه موتورهاي اسپرت خياباني که به اصطاح قدرت مانور بالايي دارند. موتورهاي ريس به درد داخل شهر نمي*خورند، منتهي متاسفانه اين بحث جانيفتاده که اين موتور نمي*تواند در سطح شهر کارآيي يك موتور حتي ۱۲۵را داشته باشد. چون فرمانش تا يك حد خاصي مي*چرخد، آن حجمي که دارد براي عبور از لاي ماشين*ها و سرعت و شتاب بالايي دارد که به درد خيابان نمي*خورد. منتهي اين مطلب جانيفتاده است. البته خيلي صحبت کرديم با خيلي از نيروها همکاري مي*کنيم توي همين مدرسه موتور سواري که داير شده توانستيم يك ارتباطي بين نيرو و ورزشکارها برقرار کنيم. آموزش*هاي خاصي که نيروها ببينند تا بتوانند با خلافکارهاو مجرمين بهتر برخورد کنند اين کارها را انجام داديم که هم يک سرويسي داده باشيم و هم بتوانيم يک سرويسي براي جوانهايمان بگيريم.

    پس الان کلاً ورود موتور خارجي ممنوع است؟

    بله موتور سيکلت مخصوصاً.

    دنبالش رفته ايد که متوجه بشويد چرا. حالا حمايت از موتور سيکلت سازهاي داخلي بود است؟

    والا علتش بيشتر به خاطر همين بوده است. به خاطر حمايت از موتور سيکلت سازهاي داخلي که الان حدود ۳۰۰ شرکت موتور سيکلت سازي هست که هيچ کدامشان هم مي*توانم به جرأت بگويم با استاندارد مطابق نيست.

    بله اين آماري که الان دارند مي*دهند مي*گويند که مصرف بنزينشان خيلي بالاست.

    از لحاظ کيفيت لوازم خيلي پايين و حادثه ساز است، منتهي هيچ برخوردي تا حالا نشده است، مثلاً من در خيابان ديدم که موتور در اثر يك ايراد ساده مشکل ساز شده و طرف را کشته يا ناقص کرده است. يا توپي چرخ عقب ترکيده. اين چيزهايي است که مي*تواند به ندرت اتفاق بيفتد ولي اينجا خيلي عاديست.

    انگار مي*خواهند جمعيت را كم كنند. چون جلوي ورود موتور خارجي را مي*گيرند و با اين وضع هم همه را به كشتن مي*دهند.

    چون وقتي موتور ايمني نداشته باشد بسيار خطرناك است. شما حساب كنيد كه داريد با يك سرعتي حركت مي كنيد ناگهان توپي چرخ قفل ميكند. وقتي موتور به استاندارد نزديك نباشد بخاطر آن سودي كه شركت*ها مي*خواهند ببرند ديگر با باقي مسائل كاري ندارند. با كمترين هزينه مي*خواهد موتور را به دست مصرف*كننده برساند، مصرف*كننده*ها هم اكثراً آگاه نيستند، طرف مي*خواهد كارش راه بيفتد ديگر نمي*داند كه هر چيز ارزاني خوب نيست. والا مكاتباتي با اين شركت*هاي توليدكننده موتور شده است كه واقعاً يك فكري براي استاندارد بودن موتورهايشان بكنند چون واقعاً دارد خطرساز مي*شود و جوانهاي ما هم كه دارند مثل گل پرپر مي*شوند. حالا جديداً استفاده از كلاه كاسكت رو قانون كرده اند.
    ولي مي*شود با آموزشهايي به اين موتورسوارها روش استفاده صحيح از موتورسيكلت را آموزش داد. حتي ما اين پيشنهاد را به راهنمايي و رانندگي داديه ايم كه همين مدرسه موتورسواري بشود آموزشگاه موتورسواري يعني عين همين ماشينهايي كه طرف مي*خواهد برود و گواهينامه بگيرد بياد اينجا يك ساعتي را طي كند، يك دوره*اي را ببيند، حداقل با اين موتور آشنا بشود. عين ماشين آن ساعت تمرين و آموزش را داشته باشد، بعد براي گرفتن گواهينامه اقدام كند. كه هم از لحاظ سطح تصادفات شهري كاسته بشود و هم يك فرهنگ دقيق راندن را بتوانيم در جامعه پيش ببريم. منتها همه كارها ضعيف عمل مي*شود.

    خب حالا شما فكر مي*كنيد اگر اين كار را انجام بدهيد موتورسوارها هم از اين قضيه استقبال مي كنند؟

    بله، صد در صد، خيلي*ها پيش ما مراجعه مي*كنند و مي*گويند آيا اين كار شدني هست يا نه. حتي الآن خانمها خيلي علاقه*مند و راغب به موتورسواري در خيابان هستند. چون واقعاً با اين وضع ترافيك سطح شهر شما حساب كنيند موتور خيلي راحت تر است.

    خوب الآن مشكل عمده در تردد شهري همين موتور و موتورسوارها شده اند. مي*خواهم ببينم دليل اين كه موتورسوارها به اينصورت دارند در سطح شهر حركت مي كنند شما فكر مي*كنيد به علت عدم آموزش است يا نه هركس سوار موتور مي*شود اين حالت بهش دست مي*دهد كه از هرجا بخواد بره از توي پياده رو و از...

    نه واقعاً اگر محيطي براي اين جوانهاي ما فراهم بشود، جوانهاي ما به اصطلاح پر از هيجانند اگر يك جايي برايشان درنظر گرفته بشود...

    شما فكر مي*كنيد اين هيجانه يا فشار عصبي؟

    حالا بيشتر هيجانه، جوانها دوست دارند يك جور خودشان را نشان بدهند...
    بستگي به موقعيتهايي دارد كه آدم در آن قرار مي*گيرد. يك موقع همان استرسهاي عصبي است و يك موقع هيجان.
    ولي بيشتر جوانها را كه واقعاً از نزديك قاطيشون شدم. چون به*قول معروف مي خواهي يكي را بشناسي بايد قاطيش باشي، الآن واقعاً مي*توانم دركشان كنم چون باهاشان از نزديك بودم، موتورم را داده ام سوار شده اند. هدف من اين بود كه بتوانيم با اين شركت*هاي موتورسازي رابطه برقرار كنيم، برويم جلو، برويم در كار موتورسوارهايي كه واقعاً مي*شناسيمشان يعني مشخصند. تعدادشان هم زياده. با اين شركت*ها قرارداد ببنديم، عين يك كارمند بهشان حقوق بدهند، بيمه اشان كنند، موتورسوار آن شركت بشوند، موتور را در اختيارشان بگذارند، هم مي*توانند از اين طريق توليداتشان را تبليغ كنندو هم...

    من فكر مي*كنم اصلاً يك تستي هم براي توليداتشان مي شود كه ببينند چه جور جواب مي*دهد.

    الآن موتورسواري ما را يك عده خاصي ازش استفاده مي*كنند، اين هم واقعاً بد است. خيلي*ها هستند كه همين گوشه و كنار مي*ايستند كه اگر امكانات بهشان بدهيم مي*توانم واقعاً به جرأت بگويم كه از ما خيلي بهتر هستند و مي*توانند باشند و بشوند. فقط نداشتن امكانات است كه... هدف ما اين است كه بتوانيم اين جوانها را جذب كنيم و راه درست را جلوي پايشان بگذاريم. بتوانيم از يكسري شركت*ها امكانات برايشان فراهم كنيم تا بيايند در محيط، واقعاً استعدادهاي خوبي دارند، بتوانيم انشاءالله در مسابقات برون مرزي هم شركت كنيم و تيم ببريم. چون ما واقعاً موتورسوارهاي خوبي داريم، توي رشته كراس هم ما دو مسابقه برون مرزي داشتيم البته دو تا مسابقه كه كلاً يكي*اش تيم ملي اعزام شد به تركيه، و يكي هم چند وقت پيش يك مسابقه افتتاحيه بود كه در دوبي انجام شد، كه دو نفر از موتورسوارهايمان شركت كردند، كه آقاي شهيدي آنجا مقام آورد. اگر امكانات فراهم كنند ما حداقل در آسيا حرف براي گفتن داريم. اگر حالا در سطح جهان نداشته باشيم، در سطح آسيا داريم. ما الآن موتورسوارهاي خوبي داريم حتي نونهالانمان.
    اگر ما را حمايت كنند ما خودمان داريم خوب پيش مي*رويم. منتها حمايت هم كه نمي*كنند بعضي*ها چوب لاي چرخ هم مي*كنند. بابا اگر ورزش و ساختن محيط ورزشي واقعاً بد است، كه آدم بداند كه تكليفش چيست. اگر هم نه، نه ما جاي كسي رو تنگ كرده ايم، نه قصد اين را داريم كه جاي كسي را تنگ كنيم، ما فقط هدفمان اين است كه اين جوانهايمان را به يك چشم ديگر بهشان نگاه كنند كه استقبال هم شد، دارند با ما همكاري هم مي*كنند، منتها از لحاظ امكانات مثلاً همان پاركينگ ۱۲كه پيست مدرسه است شما بياييد نگاه كنيند، واقعاً جاي موتورسواري نيست. من اين موتورسوارهايي را كه از خيابان جمع كرده ام، مي*گويند ما اينقدر كه در اينجا زمين خورديم در خيابان نخورديم زمين. چون شما حساب كنيد آسفالتش، آسفالت فرسوده ۳۰سال پيش است. الآن دارند رويش موتورسواري مي*كنند، مسابقه هم برايشان مي*گذارند، اين هم با اين موتورهاي معمولي و امكانات و موتورهاي ۳۰۰توماني، ۴۰۰توماني. ولي واقعاً جوانهاي با استعدادي داريم. يعني واقعاً خدائيش حرف ندارند.
    • • •

    T H I S-,Y E A R
    RIDE
    LIKE HELL

  4. کاربر زیر از Sination برای این پست تشکر کرده است


  5. #3

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,576
    تشکر
    542
    Last Online
    13-08-1400 @ 12:29 قبل از ظهر

    پیش فرض

    ما آن بيوگرافي شما را كه خوانديم ديدم توي همه ورزش ها دست داشتيد و تا يك جايي پيش بردينش.

    خب، نگاه كنيند من اگر تأمين نبودم، هيچ *كدامشان را نمي*توانستم دنبال كنم. خب خيلي جوان ها ما الآن داريم كه تأمين نيستند، و اين استعدادها را هم دارند. بعد در مملكت ما ازش استفاده نمي شود. من رفتم قهرمان آسيا شدم سال ۹۷برگشتم ۵ سكه طلا به من دادند (در مسابقات بوكس).ولي بعد گذاشتم كنار چون ديدم فايده نداره من روزي ۴ساعت تمرين كنم بدنم را ببرم تحت فشار، تمرينات واقعاً بايد فشرده باشد تا بدن آمادگي كامل را بدست بياورد. شما ۴بار دو تا آهن رو با آخرين قدرتت بزنيد به هم بالاخره يكيش خم مي*شود ولي در مسابقه شما مي*رويد، مي*بينيد طرف ۵راند دارد مبارزه مي*كند، اين ساق پاهايشان را ۱۰۰بار مي*زنند به *هم، ببين چقدر بدن آماده است. تمام بدن بايد آماده باشد. اين است كه تمرينات بايد اصولي باشد. من شش ماه رفته بودم در مدرسه تاي بوكس تايلند، مثل خودشان غذا خوردم، مثل خودشان تمرين كردم، مثل خودشان خوابيدم تا توانستم بزنمشان و بيايم. ورزش ملي تايلند است. منتها ما برگشتيم آمديم ۵تا سكه به من دادند، الآن يكي از دوستانم كه سال ۹۸آن هم در مسابقات بود و مقام آورد هلند است، هر ۱۵روز يك بار مسابقه مي*دهد، هر مسابقه هم ۱۰۰۰تا ۱۵۰۰دلار بهش مي*دهند، زنگ مي*زند به من مي*گويد اصلاً باورم نمي*شود كه يك همچين كسي هستم. اينقدر اينجا من را تحويل مي*گيرند. پوسترم اينطرف، پوسترم آنطرف. او هم ايران بود با هم مي*رفتيم مسابقات و برمي*گشتيم، اصلاً خيلي عادي انگار كاري نكرديم، پرچم مملكتمان را مي*برديم بالا. مثل اين مي*مانه كه يك كشتي*گير از خارج مي آ*يد اينجا پرچم مملكتش را مي*برد بالا. بدبختي اين است كه اگر در ورزش تأمين نباشي در مملكت ما اصلاً نمي*تواني انجام بدهي. من الآن دو تا موتور خوابانده ام كنار براي مسابقاتم يكي ۱۰ميليون، و يكي ۴ميليون. يعني ۱۴ميليون خوابيده است تازه بجز لباس و تشكيلاتش، هر مسابقه ريس هم كه شركت كني، ۳۰۰، ۴۰۰هزار تومان حداقل هزينه ات مي*شود.

    چرا؟

    لاستيك، لنت، چون الآن پيست ما، پيست استاندارد موتور نيست، زاويه پيچ هايش طوري است كه مثلاً سرعت مي آيد روي ۲۰۰، ۲۰۵ بعد بايد بياريش روي ۶۰، ۷۰. موتور همه اش تحت فشار است. درباره لاستيك هم چون آسفالتش آسفالت مخصوص نيست، لاستيك را مثل سمباده مي*خورد. همين است كه از لحاظ تمريني هم ما موتورهايمان را زياد براي تمرين نمي*بريم، چون كه هزينه بالاست، استهلاكش هم زياد است.

    الآن در موتور اسپانسر وجود ندارد؟

    والا يكسري پا پيش گذاشته اند، حالا اگر انشاءالله به آن حد برسد. الآن يكسري شركت*هاي روغن، لاستيك و... حالا چند روز پيش شركت*هاي موتور با ما تماس گرفتند. اگر به آنجا برسد ما ورزشمان پيشرفت مي*كند، مي*توانيم حداقل براي آنهايي كه اين امكانات را ندارند امكانات فراهم كنيم كه واقعاً حق كسي ضايع نشود يعني موتورسوار خوب كنار نياستد و فقط نگاه كند، با استعداد است، باهوش هست، منتها به*علت نداشتن وضع مالي خوب نمي*تواند از اين امتيازاتش استفاده كند.

    پس الآن همه بصورت شخصي مي آيند؟

    بله، الآن همه شخصي*اند، هيچ كس تيم نيست. ما الآن اين قدرت را داريم كه مسابقات را به اسم شخص، به اسم شركت، همه اين كارها را مي*توانيم انجام بدهيم. منتها شركت*ها هم بايد پا پيش بگذارند، بجاي اينكه بروند موتورسيكلت را كنار زمين فوتبال تبليغ كنند بياورند داخل پيست.
    اگر به اصطلاح با فدراسيون مشورت كنند، توي ساخت موتورهايشان، توي تجهيزاتشان، خب كيفيت توليدات را ببرند بالا قطعاً جواب بهتري مي*گيرند. چون اگر طرف يكبار آن موتور را بخرد براي هميشه آن ارزش را ندارد. يعني به ضرر خود شركت هم هست. متأسفانه شركت موتورسازي هم كه آن اوايل تأسيس شد سود خودشان را بردند الآن هم ديگر احتياجي به تبليغ ندارند، چون استفاده شان را كرده اند. باقي اين هم كه دارند ادامه كار مي*دهند همه اش سود است. اين است كه ديگر كار از كار گذشته، وقتي مثلاً مي*رويم بهشان مراجعه مي*كنيم يا مي*آيند بهشان مي*گوييم آقا تبليغ و... ، مي*گويند ما احتياجي به تبليغ نداريم.

    مسابقاتتان از تلويزيون هم پخش مي*شود؟

    يكسري از مسابقات از تلويزيون پخش مي شود. الآن يك* مدت هست كه خود برنامه*هاي ورزشي و تلويزيوني هم چون علاقمند به اين رشته را زياد مي*بينند، پا پيش گذاشته اند و خيلي نسبت به آن اول بهتر شده است.

    شما از نحوه اداره فدراسيون راضي هستيد؟

    بله، درحال حاضر بله. خب، يكسري تغيير و تحولاتي شده است، يك مقدار زمان مي*برد كه به اصطلاح اين مهره*ها چيده بشوند، اشخاصي كه كارآيي بهتري دارند استفاده بشوند.

    يعني با اين تغييراتي كه اخيراً در فدراسيون انجام شده است، فدراسيون رو به بهبود است يعني وضعيت دارد بهتر مي*شود؟

    بله، چون هدف آن كساني كه آمده اند در رأس كار، هدفشان سازندگي است، يعني واقعاً مي*خواهند كار بكنند.
    به نظر من شرط اول مديريت درست است، يك مدير اگر كارآيي بالايي داشته باشد مي*توانه مهره*هاي خوبي را انتخاب كند و با آن مهره*ها مي*تواند بازيش را پيش ببرد، يعني آن كارهايي كه مي*خواهد مي*تواند از اين مهره*ها بگيرد. در حال حاضر افراد دارند شناسايي مي*شوند يعني افراد را دارند شناسايي مي*كنند، ما هم كه اميدواريم اگر كاري از دستمان برمي* آيد انجام بدهيم چون دوست داريم ورزش را، دوستداريم جوانهايمان پيشرفت كنند چون حيف است اين نيروها هرز بروند.

    آقاي همتيان من حالا فكر مي*كردم شما با موتور مي آ*ييد ولي ديدم با ماشين آمده ايد. شما با ماشين هم رانندگي مي*كنيد؟

    اين سئوال را خيلي از من مي*پرسند كه چرا در سطح شهر موتور سوار نمي*شويد، من بر عكس خيلي ها موتورسواري در شهر را اصلاً دوست ندارم.

    رانندگييتان در شهر به چه شكل است؟

    رانندگي*ام خيلي معمولي. البته خيلي*ها تعجب مي*كنند. البته برادرم هم توي سطح شهر معمولي مي*رود. چون هر كاري يك جايي دارد. شما اگر بتوانيد آن كار را در جاي خاصش انجام بدهيد هيچ احتياجي نداري كه بياييد جاي ديگر. من در سطح شهر خيلي ملاحظه مي*كنم چون از لحاظ فكري مردم خيلي مشغول هستند ديگر مشكلات خاصي كه براي همه وجود دارد آدم بايد همه حواسش به رانندگي باشد. حتي شما بايد فكر افراد را بخواني، طرف توي ماشين جلو نشسته يا مسافري كه توي ماشين نشسته بايد فكرش را بخواني كه الآن مي*خواهد چكار كند. يعني من يك موقع راننده فرمانده پادگان بودم يك حرف خوبي به من زد. يعني سئوالي كه روز دوم از من پرسيد برگشت به من گفت شما رانندگي بلد نيستيد؟ من پشت فرمان ماشين بودم. گفتم چطور مگه تيمسار؟ گفتش كه خيلي آرام رانندگي مي*كنيد. گفتم خوب اگر شما سرعت دوست داريد بگوييد من سرعت بروم نه اينكه بگوييد رانندگي بلد نيستي. كه همان شد. اين آقا هميشه ديرش شده بود يعني مي*خواست بياد پادگان دير بود، مي*خواست بياد ستاد دير بود. ديگر ما كارمان شده بود تخته*گاز رفتن. در خانه اين را سوار مي*كرديم مي*آورديم پادگان تخته* گاز مي*رفتيم. يعني آنقدر مطمئن شده بود به من همين*طور دستش به دستگيره جلوي پاترول بود مي*خوابيد همان دم در خانه بيدارش مي*كردم. يعني آدمي بود كه هفته*اي يكبار راننده عوض مي*كرد. ديگر زماني كه من راننده اش شدم ديگر. اون روزي هم كه خدمتم تمام شد منتقل شده بود در وزارت كشور به من گفت بيا همين*جا مشغول شو، گفتم من دوست دارم آدم خودم باشم.

    راجع به كارتون هم ميشود بفرمائيد آقاي همتيان؟

    والا من قبلاً باشگاه ورزشي داشتم، رزمي و بدنسازي، بعد چون علاقه ام به مربيگري رزمي و بدنسازي و اينها زياد بود، باشگاه داشتم فلكه صادقيه. منتها از شانس بدمان مترو از وسط باشگاه ما رد شد يعني ديگر مجبور شديم باشگاه را جمع كرديم، بعد هم يك مدت دنبال جا گشتيم ديدم كه نمي*شود واقعاً اون كار را ادامه داد، يك مغازه گرفتيم تو خيابان اميريه موتور فروشي، يعني كارم فروش موتور و لوازم يدكي، من كارهاي مربيگري هم كه انجام ميدهم.

    شما مجرد هستيد يا متاهل؟

    متاهل.

    توي خانواده با رشته ورزشيتان مشکل ندارند؟

    والا اوايل چرا.

    همه همين را مي*گويند اويل چرا ولي بعداً عادت کردند.

    من از روز اول صحبت*هايم را کردم روزي که رفتيم خواستگاري گفتم آقا من ورزشکارم حالا بوکسرم يك روزي اين چشم زخمه يك روز اون چشم و يك روزم جفتش، جمعه من مي*خواهم بروم فلان جا نداريم. يعني جنگ اول به از صلح آخر. همه را من روز اول گفتم من خودم دنبال هيجانم و کارهاي خاص مثل کارهاي بدلکاري سينما را هم انجام مي*دهم، حالا اکثر فيلم*هايي که چه حرکات رزمي داشته باشند و چه پرش از ارتفاع باشد انجام مي*دهم. منتهي پدر و مادرم هم عادت کرده اند. يعني همه عادت کرده اند.

    الان هم در حال حاضر شما سوار موتور مي*شويد هيجان داريد يا نه؟

    والا ديگر همه چيز اشباع شده.

    در مسابقه قبلي احساس کردم داريد با دستتان يك کارهايي مي*کنيد؟

    من مسابقه*اي که شما بوديد ديدم دنده*ام جا نمي*رود نمي*دانستم چه شده است. ديگر آمدم کنار بياستم يك لحظه ديدم جک بر اثر معکوسي که در پيچ*هاي قبلي دادم دارد بازي مي*کند، اگر سرعت موتور بالا باشد ته موتور بازي مي*کند. توي اين باز و بسته شدن کمک عقبي که دارد کار مي*کند جک موتور رفته بود لاي پدال دنده گير کرده بود که من آن را درآوردم. شايد هر کس ديگري بود ديگر آن را ادامه نمي*داد. حالا يک سري به خاطر آن شرايطي که اسمشان خراب نشود مي*گويند آقا موتورم خراب شد آمدم بيرون. ولي من از اين اخلاق*ها ندارم و مي* گويم اگر آماده هم نباشم در اين مسابقه مي ايستم. کما اينکه مثلاً بگويند فلاني را ديدي فلان شد مقام نياورد. چون برايم مهم نيست و فقط دوست دارم در محيط ورزشي باشم. يك موقعي که توي خط استارت مي ايستم اون استرسي را که توي ديگران مي*بينم چون استرس باعث مي*شود که فکرشان خوب کار نکند، نگاه ميكنم با اينکه دستشان به موتور است اما در حال لرزيدن است. در موتور کراس شما حساب کنيد يک رديف ۱۵تا ۲۰ موتوره ايستادن و منتظر هستن که ميله بيوفتد آنجا سرعت عملي که شما بايد داشته باشيد اعتماد به نفسي که بايد داشته باشيد مثلاً ۲۰ تا موتور مي*رسن به يه پيچي که دو موتور از آن خارج مي*شن يعني کسي که ديرتر گاز را ول مي*کند يا آنکه بيشتر گاز مي*دهد مهارتش بيشتر است. اين هم همينه اگر اعتماد به نفس نداشته باشيد نمي*توانيد آن کاري را مي*خواهيد انجام بدهيد. بعدش هم مي*دانيد ما به اون حدي رسيدم که اشباعيم، فقط تنها چيزي که توي ذهنم يک موقع*هايي هست وقتي اين موج سوارها را مي*بينم دوست دارم بروم موج سواري و ببينم چه جوري هست. منتهي موقعيت ما به گونه*اي است که از آن درياها نداريم که بتوانيم آن کار را بکنيم. وگرنه اکثر کارهايي را که دوست داشتم کردم. به همين خاطر مي*بينيد که اگر در مسابقات مي*ايستم ايستادنم ديگر برايم جذابيت ندارد. پسرم هم چهار و نيم سال است که موتور سوار مي*شود.

    پسرتان قصد شرکت در مسابقات موتور سواري را ندارد؟

    مي*توانم هر روز او را به پيست ببرم و به او موتور بدهم تا سوار شود، و آلوده*اش بکنم. ديگه رد خور ندارد، اين بچه مي*رود توي رشته موتورسواري.
    • • •

    T H I S-,Y E A R
    RIDE
    LIKE HELL

  6. کاربر زیر از Sination برای این پست تشکر کرده است


  7. #4

    موتور سوار

    نوشته ها
    1,576
    تشکر
    542
    Last Online
    13-08-1400 @ 12:29 قبل از ظهر

    پیش فرض

    شما الان در حال حاضر که به همه علايقتان پرداختيد راضي هستيد؟

    در مجموع چرا.

    پس بگذاريم اين بچه هم…

    چون مي*دانيد زندگي خودش يک امتحان است، من خودم در رشته*هاي مختلف امتحان مي*کردم تا ببينم اراده**ام چقدر قوي است. مثلاً امروز که مي*رفتم بوکس مي*گفتم تا بالاي سکو نروم ولش نمي*کنم. شايد خيلي*ها آمدن و رفتن ولي بايد ببينيد از آن برنامه*اي که براي خودتان در نظر گرفته*ايد واقعاً چه هدفي داريد. فقط مي*خواهيد ۲ روز برويد تا هيکلت خوب بشود يا بگويند فلاني مي*رود بوکس. ولي اگر بخواهيد حد ورزشي رو حساب کنيد، براي اينکه خودم را محک بزنم موفق بودم و راضي هم هستم. البته موفقيت من برمي*گردد به اينکه از لحاظ خانواده تامين بودم، يعني اگر من از لحاظ مالي ضعيف بودم نمي*توانستم در هيچ رشته*اي موفق بشوم، چون در ورزش بايد تامين باشيد، فکرتان راحت باشد، خورد و خوراک راحتي داشته باشيد، تا بتوانيد ورزش کنيد. وگرنه به هيچ کدام نمي*رسيد با بحث به جايي مي*رسد که مي*خواهيد از آن فراتر برويد ولي راهتان بسته است. به خاطر همين من مي*خواهم بچه*ام جاي من نياستد، و قهرمان جهان بشود. چون آنهايي که قهرمان جهان شده*اند که از فضا نيامده**اند آنها هم يک نفرند مثل ما.

    ما از فضا آمده*ايم؟

    بله ما از فضا آمده*ايم، چون همه جور راهمان بسته است. اصلاً توي ايران است که ورزش اصلاً حرفي براي گفتن ندارد. يعني با ورزشکار آن طوري که بايد و شايد برخورد نمي*شود و در نظرش نمي*گيرند و امکاناتي به او نمي*دهند. من يک داستان جالبي برايتان بگويم، مسابقات آسيايي تايلند بود. من يک روز زودتر به سنگاپور رفتم، چون لوازم موتور مي*خواستم. از تيم جدا شدم و گفتم به سنگاپور مي*روم و فلان روز مي*آيم تايلند. آنها هم توافق کردن و من به سنگاپور رفتم و يک روز جلوتر از آن روزي که تيممان برسد با يکي از دوستانم که همراه من بود وارد فرودگاه تايلند شديم. بيرون آمديم. در فري شاپ نشسته بوديم که پليس آمد و گفت ورزشکار هستيد؟ گفتيم بله. اسم و مشخصاتمان را پرسيد و گفت چرا اينجا آمده*ايد. يعني مي*خواهم بگويم تا اين حد براي ورزشکار ارزش قائلند و چقدر حساب و کتابشان درست است. من يک روز زودتر از تيم رفته بودم اسمم چون در ليست کامپيوتري بود فهميده بودن يک همچين شخصي آمده و از سالن ترانزيت خارج شده. پليس دنبال من مي*گشت. من را به دفتري در خود فرودگاه بردن. و از من پذيرايي کردن. دو تا پليس گذاشتن محافظ ما که هر جا مي*خواستيم برويم گم نشويم. در ضمن تلويزيون آوردن توي اتاق و گفتن پروازها را چک کنيد و ببينيد تيمتان کي مي*آيد. به ماشين زنگ زدن و آمد و ما را به هتل بردن. استراحت کرديم گفتن فردا فلان ساعت مي*آييم دنبالتان، قبل از اينکه هواپيماي تيمتان بنشيند. آمدن دنبال ما و ما را بردن پاي پرواز و هنگامي که تيم آمد با گل و تشکيلات و تشريفات ما را به هتل بردن. حالا شما در ممکلت خودمان که داريم زندگي مي*کنيم و پرچمش را بالا مي*بريم با ما اين طوري برخورد نمي*شود. درست مثل يک آدم معمولي. يادم مي*آيد من ۲ دستکش بوکس آورده بودم که لوازم تمرينم بود. برگشتن و به من گفتم که چرا دو تا آورده*اي؟ که من ساک رو بيرون ريختم و گفتم که خجالت نمي*کشيد که يه ورزشكار همچين حرفي مي*زنيد، قاچاق که با خودم نياورده*ام. اين دستکشه بوکسه و براي تمرين. يعني اين چيزها را که آدم مي*بيند يک مقدار دل سرد مي*شود که چرا ما بايد اين طور باشيم.

    آقاي همتيان موتور مورد علاقه*تان چيست؟ با توجه به اينکه از لحاظ مالي و مجوز هيچ مشکلي نداشته باشيد و بخواهيد يک موتور را انتخاب کنيد، چه موتوري را انتخاب مي*کنيد؟

    والا من در حال حاضر ياماها r1 را سوار مي*شوم ولي در ريس مي*خواهم سوزوکي gsx 1000 امتحان کنم.

    پس ياماها را شما ترجيح مي*دهيد.

    فعلاً ياماها سوار مي*شوم ولي مي*خواهم سوزوکي را هم امتحان کنم. در مسابقات ريس ۴ موتور رقيب هم هستن. يکي ياماهاي r1، سوزوکيgsx 1000 ، هنداي cdr 954. البته اينها تقريباً هم سطح*اند.

    الان براي خانم*ها مجوزي براي موتور سواري وجود ندارد؟

    والا در حال حاضر مجوزي نيست ولي علاقه*مند خيلي دارد. يک سري مسائلي هست که خانم*ها پيگيرش بشوند بهتر از آقايان به نتيجه مي*رسند.

    در قانون ما براي موتور سواري خانم*ها ممنوعيتي وجود دارد؟

    والا ممنوعيت که هست.

    قانوي يا شرعي؟

    والا من قانونش را مي*دانم که حتي يه چند تايي خانم گواهينامه موتور سواري گرفته*اند. ولي در حال حاضر اين کار انجام نمي*شود. ولي اگر پيگير اين قضيه بشوند به نتايجي مي*رسن. الان مثلاً در رابطه با دوچرخه کسي نرفته صحبت بکنه و طرف رو توجيح بکنه. اگر از لباس موتور سواري استفاده بشود نمي*توانيد تشخيص بدهيد يک آقا سوار موتور است يا يک خانم.

    بازهم از شركت شما در اين مصاحبه تشكر ميكنيم و براي شما آرزوي موفقت داريم.
    • • •

    T H I S-,Y E A R
    RIDE
    LIKE HELL

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

https:persianmotor.net-29-a.html

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 05:40 بعد از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا