نجات غريق .....!!! ميخواستيم برای



نجات غريق .....!!!

ميخواستيم برای فروشگاه مان دو سه تا فروشنده استخدام کنيم . يک آگهی استخدام توی روزنامه گذاشتيم با اين مضمون که : به تعدادی فروشنده با تجربه نيازمنديم . داوطلبان می توانند از فلان روز تا فلان

روز به اين آدرس مراجعه کنند
عده ای زن و مرد آمدند و پرسشنامه ها را پر کردند و قرار شد هفته بعد برای مصاحبه مراجعه کنند .
در روز مصاحبه ؛ يک جوان بيست و يکی دو ساله ؛ آمد جلوی من نشست و خيلی جدی و مودبانه به پرسش های من پاسخ داد .
از او پرسيدم : آيا تجربه ای در امر فروشندگی داری ؟؟
با قاطعيت گفت : نه !
گفتم : ما در آگهی استخدام که در روزنامه چاپ کرده ايم ياد آور شده ايم که به فروشنده با تجربه احتياج داريم . شما چون تجربه ای در عرصه فروشندگی نداريد ؛ ما متاسفانه نمی توانيم شما را قبول کنيم .
جوانک تاملی کرد و نگاهی به سقف انداخت و گفت : آقا من قبلا " نجات غريق " بودم !!

گفتم : نجات غريق ؟؟
گفت : آری !
گفتم : نجات غريق چه ربطی به فروشندگی دارد ؟؟
گفت : ای آقا ! سخت نگير ! من وقتی که نجات غريق بودم ؛ خودم شنا بلد نبودم !!!

شروع کردم قاه قاه خنديدن و گفتم : از فردا بيا سر کار !!