FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 411

موضوع: داستان های کوتاه و پند آموز

Hybrid View

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    در همین نزدیکی
    نوع موتور
    nadaram
    نوشته ها
    169
    تشکر
    279
    Last Online
    08-09-1399 @ 11:10 بعد از ظهر

    پیش فرض


    حتما بخونید

    يك سال براي ديدار با پدربزرگ و مادربزرگم به مزرعه آنها رفتم. يادم مي‏آيد به من تيركماني دادند تا در جنگل با آن بازي كنم.




    خيلي تمرين كردم، ولي نتوانستم حتي يك تير را به هدف بزنم. كمي دلسرد شده بودم، برگشتم خانه تا نهار بخورم. همين طور كه سلانه سلانه به سمت خانه مي‏آمدم اردك پدربزرگ را ديدم.

    نميدانم چطور شد، فقط يادم مي‏آيد كه تيركمان را درآوردم. سنگي داخلش گذاشتم و آن را پرتاب كردم. با ناباوري كامل ديدم كه سنگ پرواز‏ كرد و دقيقاً به وسط سر اردك خورد و... جا به جا او را كشت. از شدت ناراحتي خشكم زد.

    با اضطراب و پريشاني زيادي اردك مرده را پشت پرچين پنهان كردم، همين‏كه سرم را بلند كردم ديدم خواهرم «سالي» همه ماجرا را ديده، اما در آن لحظه او هيج چيز نگفت.

    آن روز گذشت. فردا ظهر بعد از نهار، مادربزرگم گفت: «سالي، امروز شستن ظرف‏ها با تو.» اما سالي گفت: «مادربزرگ، "جاني" قبلاً به من گفته كه مي‏خواهد در كارهاي آشپزخانه كمك كند.» بعد به آرامي در گوش من زمزمه كرد «اردك رو يادت مياد؟» و اين‏طور شد كه من آن‏روز ظرف‏ها را شستم.

    روز بعد پدر بزرگ به ما گفت كه هركدام از ما كه دوست داريم مي‏توانيم همراه او به ماهي‏گيري برويم ولي مادر بزرگ گفت، «اين كه خيلي بد شد، چون سالي بايد در درست‏كردن شام به من كمك كند.»

    سالي فقط لبخندي زد و گفت: «اصلاً اشكال ندارد. چون جاني به من گفته كه مي‏خواهد به جاي من كمك كند.» او دوباره با پچ پچ گفت: «اردك يادت نره.» و اين‏طور شد كه سالی به ماهي‏گيري رفت و من در خانه ماندم.

    چند روز به همين منوال گذشت و من يك‏تنه كارهاي خودم و سالي را انجام مي‏دادم.، اما سرانجام نتوانستم بيشتر از آن تحمل‏كنم. پيش مادربزرگ رفتم و اعتراف‏كردم كه اردك را كشته‏ام.

    مادربزرگ خم شد و مرا در آغوش گرفت، و گفت: «عزيزدلم، من مي‏دانستم. آن روز پشت پنجره ايستاده بودم و همه چيز را ديدم، اما به خاطر اين كه عاشق تو هستم، تو را همان‏موقع بخشيدم. فقط از اين در تعجب بودم كه تا كي مي‏خواهي به سالي اجازه دهي كه از تو بهره كشي كند.»

    برای امروز و روزهای بعد از امروز بیاندیش.

    آنچه كه در گذشته شماست، هرچه كه شما تاكنون انجام داده‏ايد... و هر‏چه كه شيطان به صورت شما پرتاب مي‏كند (دروغ‏ها، خيانت‏ها، رفتار‏هاي ناپسند، تنفر و دشمني، خشم، تندخويي، و غيره)... هر چه كه هست... شما بايد بدانيد كه خداوند پشت پنجره ايستاده است و همه چيز را نظاره مي‏كند...

    او تمام زندگي شما را ديده است.

    او مي‏خواهد شما بدانيد كه او شما را دوست دارد و شما بخشوده شده‏ايد.

    فقط در عجب است كه تا كي مي‏خواهيد به شيطان اجازه دهيد كه شما را در اسارت خود نگه دارد.

    شگرف‏ترين حقيقت درباره خداوند اين است كه وقتي شما از او طلب بخشايش مي‏كنيد، نه تنها شما را مي‏بخشد، بلكه خطاي‏تان را هم فراموش مي‏كند. به خاطر رحمت و لطف خداوند است كه نجات يافته‏ايم.

    هميشه به خاطر داشته باشيد:



    خداوند پشت پنجره است
    **به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**

  2. تعداد 12 کاربر از nazamm برای این پست تشکر کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 03:12 قبل از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا