یادش بخیر حدود 12 یا 13 سال پیش یه وسپای 200 سی سی داشتیم عصر عاشورا بود میرفتیم خونه فامیل حدودا اسلامشهر بود؛ انقدر گرم صحبت و چرت و پرت گفتن بودیم غافل از اینکه گازوئیل ریخته رو زمین . اصلا متوجه نشدیم یک آن به خودمون اومدیم که داشتیم رو زمین لیز میخوردیم افرادی هم که اون دور و بر بودن حسابی به ما میخندیدند . خوشبختانه چیزیمون نشد فقط لباسها به فنا رفت.