اعتراف ميكنم هر وقت تو عمرم نيروي انتظامي رو ميبينم فرار ميكنم:i'm ok:
نمایش نسخه قابل چاپ
اعتراف ميكنم هر وقت تو عمرم نيروي انتظامي رو ميبينم فرار ميكنم:i'm ok:
اعتراف میکنم که این تاپیک های خصوصی لج منو در اوورد
مثل دلتنگی خودمانی:26:
اعتراف میکن از خودم متنفرمممممممممممممممممممم ممم
:hanghead:
اعتراف می کنم که کلی برای رفیق بزرگتر از خودم وراجی میکردم... اون می گفت زندگی تجربست من می گفتم برو بابا حالت خوشه.
یه روز زمستون رفتیم قفل در پارکینگ رو باز کنم دیدم باز نمی شه. مشغول کشتی گرفتن با قفل بودم... دوستم گفت قفل یخ زده!
گفتم جدی؟ آهن هم یخ میزنه؟ گفت آره همه چیز تو اون کتاب مدرسه نیست که می خونی!
کبریت آوردیم چند ثانیه گرفت زیر قفل بعدش گفت حالا کلید بنداز باز میشه. و... بله... قفل در جا باز شد.
زد رو شونه ام گفت در زندگی دهنت رو ببند و گوشهات رو باز کن. اون وقت نیازی نیست با هر چیزی کشتی بگیری!
هیچ وقت یادم نمی ره.
سعی کردم رعایت کنم! هنوز هم با هم رفیقیم!
بسیار زیبا