موضوع: خبر تصادف اعضا یا آشنایان

داش حسین
این مشکل به خاطر شما نبوده!!!
به خاطر نداشتن لوازم کافی و ایمنی بوده!!!!!!!

عجب تاپیک جالبی
منم خاطره تصادفمو برای دوستان تعریف میکنم بلکه درس عبرتی بشه براشون.
تازه صفحه موتور رو عوض کرده بودم! (تکتاز 125) خیلی خرکی شده بود و هربار دنده 1 به 2 و 2 به 3 سر موتور هوا میشد.
ساعت 10 شب بود و داشتم میرفتم آروم آروم، یهو دوستمو دیدم گفت بیا منو برسون خونه. ما تا اینو سوار کردیم گاز پلمپ کردیم با 1 سرعت رفت رو 30 دادم 2 موتور کلا سیخ شد ولی نزاشتم برگردیم و گرفتمش.
ولی از قضا این رفیق خنگ ما دست پاچه شد و خواست تو هوا خودشه بندازه که کمتر صدمه ببینه. که موتور شروع کرد لرزیدن! آخه 4،5 ثانه موتور سیخ بود. منم با اینکه لرزید گرفتمش و آوردمش پایین.
ولی تا پایین اومد رفتیم تو یه مغازه خربزه فروشی و بعد از ترکوندن 2 تا جعبه زدم به ترازو که هرچی مهره ترازو بود پخش و پلا شد الان که دارم تعریف میکنم دارم میمیرم از خنده ! صاحب مغازه مثل تیر در رفت.
من تا خوردم به ترازو رفتم رو فرمون که پای راستم بین زمین و فرمون گیر کرد، ولی نیوفتادیم. پای راستم 2 تا انگشتام همون بزرگه با داداش بقلیش داغون شد! الان هروقت دوستمو میبینم میگم میخوای برسونمت؟ سعی میکنم عکسشو بزارم

نوشته اصلی توسط bulletproof

عجب تاپیک جالبی
منم خاطره تصادفمو برای دوستان تعریف میکنم بلکه درس عبرتی بشه براشون.
تازه صفحه موتور رو عوض کرده بودم! (تکتاز 125) خیلی خرکی شده بود و هربار دنده 1 به 2 و 2 به 3 سر موتور هوا میشد.
ساعت 10 شب بود و داشتم میرفتم آروم آروم، یهو دوستمو دیدم گفت بیا منو برسون خونه. ما تا اینو سوار کردیم گاز پلمپ کردیم با 1 سرعت رفت رو 30 دادم 2 موتور کلا سیخ شد ولی نزاشتم برگردیم و گرفتمش.
ولی از قضا این رفیق خنگ ما دست پاچه شد و خواست تو هوا خودشه بندازه که کمتر صدمه ببینه. که موتور شروع کرد لرزیدن! آخه 4،5 ثانه موتور سیخ بود. منم با اینکه لرزید گرفتمش و آوردمش پایین.
ولی تا پایین اومد رفتیم تو یه مغازه خربزه فروشی و بعد از ترکوندن 2 تا جعبه زدم به ترازو که هرچی مهره ترازو بود پخش و پلا شد الان که دارم تعریف میکنم دارم میمیرم از خنده ! صاحب مغازه مثل تیر در رفت.
من تا خوردم به ترازو رفتم رو فرمون که پای راستم بین زمین و فرمون گیر کرد، ولی نیوفتادیم. پای راستم 2 تا انگشتام همون بزرگه با داداش بقلیش داغون شد! الان هروقت دوستمو میبینم میگم میخوای برسونمت؟ سعی میکنم عکسشو بزارم

تصادف شوخی بردار نیست - خیلی مراقب باشید ..

نوشته اصلی توسط Gemini

تصادف شوخی بردار نیست - خیلی مراقب باشید ..

خنده ها به خاطر مردست. خدا وکیلی موقعی که داشتم میخوردم به ترازو مردرو نگاه کردم. بعدش دیگه همش جلو چشمم بود و خندم میگرفت بنده خدا فکر کنم حدود 30.40 متر اونورتر داشت سنگ ترازو جمع میکرد! نامرد پشت ترازوش هم سنگ گزاشته بود تکون نخورد !
کمک های جلو کج شد و چراغ هم خورد شد

متاسفانه روز جمعه مورخ 20/2 /92 آقای سمیع یکی از بچه های سنگین سوار و قدیمی مشهد تو راه اومدن به پیست تصادف وحشتناکی کردن

نمی تونم صحنه رو توصیف کنم چون خودمم اونجا بودم

تا دیروز که تو آی سی یو بودن و متاسفانه دیشب ( یکشنبه 22/2/92) فوت کردن

مرام تشییع جنازه و خاکسپاریشون امروزه روحشون شاد

خدا بیامرزتشون
مقصر خودشون بودن یا اون اسپورتیجی که ترمز بی دلیل گرفتن(از نظر پلیس)
یعنی دیه ای چیزی به خانوادش تعلق می گیره؟

تسلیت میگم به همه مشهدی ها!!

من دیروز از طریق یکی از بچه ها متوجه شدم خیلی ناراحت شدم
خدا بیامرزتش

روحش شاد ...