موضوع: قرار ملاقات های بچه های مشهد

نوشته اصلی توسط novindesigners

عزیزم من همون فرده فلاتیم !

اي زنده باد!

نوشته اصلی توسط novindesigners

برادر های گرامی ! اگه پایه هستین بریم سمته کردینه (طرقبه) با دوستای کراس سوار من

زیاد جوگیر نشو هنوز یادم نرفته با فلات یه جای ساده رو لیز خوردی زانوت با لباس ورزشیت به گاو رفت!دوستان کراس سوار من....هههههه
مسعود موتور فلاتت دستته؟بده به جواد بیاد کوه!
اگه دیر برید من میتونم بیام چون تا 9 پادگانم تا برم خونه میشه 10 مثلا 10.30 فلکه پارک خوبه برام.

نوشته اصلی توسط alinozad

زیاد جوگیر نشو هنوز یادم نرفته با فلات یه جای ساده رو لیز خوردی زانوت با لباس ورزشیت به گاو رفت!دوستان کراس سوار من....هههههه
مسعود موتور فلاتت دستته؟بده به جواد بیاد کوه!
اگه دیر برید من میتونم بیام چون تا 9 پادگانم تا برم خونه میشه 10 مثلا 10.30 فلکه پارک خوبه برام.

سربــــــــــــــــــــــ ـــاز || من که ذکر کردم "هنوز فلاتیم"

موتور ! فلات ! چیه ! کیه ! با کی کار دارین || حاجی من کلا شانس ندارم ، اخه شبی که می خواستم پیشرو پارس رو بفروشم آنچنان تصادفی کردم که دیگه هیچکس نخریدش

ببخشید اینجوری میگم ! واقعا جواد جان شرمندتم ، میدونی که اهل این حرفا نیستم ، ولی اتفاقه ! خدایی نکرده نمی گم تو هم چیز دستی ! بازم ببخشید

---------- Post added at 10:34 PM ---------- Previous post was at 10:29 PM ----------

ما که هر دفعه قرار گذاشتیم ، هیچکس سره وقت نیومد
ساعت 9 پایه چشمه ! ساعت 10 از خواب پا میشن ، بعد میان موتور رو یه نگاه بندازن !!! بعد می بینن فلان جاش خرابه
بد بخت امیر مسعود 1 ساعت منتظره ! زنگ میزنم ! امیر میام ، بابا چیکار کنم موتورم فلانه
طبیعی داداش همون 10.30 خوبه !

مسعود جان فلاتت مال خودت!جواد جان خودم میدم با روانم دور بزنی!فلاتی هم فلاتیه قدیم!علنی ترورش کردی دیگه....
روان من مال تو عزیزم.(تعارف زدما فقط میتونی باهاش دور بزنی )

امروز صبح فرصتی شد تا عروسک امیر مسعود رو از نزدیک ببینیم و یه چرخی بزنیم

موتورش حالت طبیعی نداره
خله

مثه آدم گاز نمی خوره ، حتما باید فحشش بدی تا آروم بره لـــــــامصب

دیوانت میکنه


اینم یه 4 تا عکس از ملاقات امروز

خدایا خودت برسون.....

قول میدم استاپی نزنم باهاش

تجربه خوبی بود تا حالا ناشتا پشت RM مدل 2007 ننشسته بودم

در ضمن امروز موتور مسعود روبراه نبود
فک می کنم روغن زیاد توش ریخته بود
چون وقتی یهو گاز میدادی ، پت پت میکرد خاموش میشد باس آروم آروم گاز رو زیاد میکردی

اما
می بینید با اینکه نمیشد یهویی گازید ، سرش راحت میومد بالا

امروز برای اولین بار از اینکه پشت روان نشستم احساس شرم می کردم

اينجا دانشگاه ازاده سره كلاس ريلضي عمومي ، من امير مسعود خياباني هستم !
iLove You MamaaL

کلا هر موتوری دست محمد میاد حتما باید باهاش یک چرخ بزنه

راستی عینکت مارو گیریفت