موضوع: عکس سفر دو نفره به ارمنستان و گرجستان مهر 91

مخلص همه دوستانم هستیم
بعد از ضهر بود رسیدیم به مرز گرجستان تو مرز بودیم که دیدم صدای موتور میاد و متوجه اون زن و مرد روس شدیم که اونام با موتور سفر میکردن باهاشون صحبت کردیمو بعد از خروج از مرز وایسادیم و همون عکسی که دیدینو گرفتیم و تا یه مسیریم با هم رفتیم . از اونجا بارون شدید شد مثل بارونای شمال خودمون وحشتناک اما ما زیر اون بارونم میرفتیم حدود 200 کیلومتر تا خود تفلیس زیر بارون شدید رفتیم اما خوب چون لباسا کاملا ضد آب بودن فقط یک مقدار کفشا و بیشتر از همه کیف کمری خیس شد و مدارک و دلارامون خیس آب شدن .شب بهد از رسیدن به گرجستان یک ضرب رفتیم هتل و مدارکو دلارارو پهن کردیم خشک بشنو ............دوشو لالا

- - - Updated - - -

ممنون عمو حسین عزیز اما فکر کنم شما عکسهارو کامل ندیدین چون ما قبل گرجستان ارمنستان بودیم و شما نوشتین ایشالا سفر بعدی ارمنستان. من جوونتره هستم با آپاچی زرد اون آقا از دوستان خانوادگی هستن درسته اختلاف سنی زیاده اما دل جوونه وعشق موتور. ضمنا ایشون پزشک هستن. دکتر شهاب.
ما باهم سفر با موتور زیاد رفتیم از سفرهای آنرودی اطراف تهران مثل : شمشک دیزین - شهرستانک - دماوند -گیلان ( رشت انزلی سیاهکل و......) تا اردبیل و تبریز و...
اما اینبار زدیم بیرون قصد داشتیم بعد از تفلیس بریم به باتومی (شهر ساحلی و مرزی گرجستان و ترکیه و از ترکیه وارد ایران بشیم خوب این به نفع خودمونم بود چون هم مسیر تکراری بر نمیگشتیم هم جاهای بیشتریو میدیدیم هم مسیرمون نزدیکتر میشد .اما خوب بخاطر همون مشکلی که گفتم تو مرز ایران پیدا کردیمو نزدیک بود کل سفرمون کنسل بشه مجبور بودیم حتما از همون مرز وارد ایران بشیم به همین خاطر سفر ترکیه به باتومیو گزاشتیم برای یک سفر دیگه تا ببینیم خدا چی میخوادو دلار کارش به کجا میکشه.

- - - Updated - - -

فردا صبح راه افتادیمو تفلیسو گشتیم و به محله ای رفتیم به اسم شاردل یا شاردن ! متوجه شدیم اونجا برنامه هایی دارنو نمایشگاه مماشینهای کلاسیک برپاس مام رفتیمو از ماشینا دیدن کردیمو باهاشون عکس گرفتیم جالب اینجا بود که چون ما با لباس موتورسواری بودیم فکر میکردن ما از اعضای بر گذاری نمایشگاه هستیم هی میومدن باهامون عکس میگرفتن مخصوصا این عروسک تبلیغاتیاووو -خبرنگارا.جاتون خالی کلی خندیدیم.
متوجه شدیم شب اونجا کنسرت خیابونیوو جشن پس شبم رفتیم اونجا کلی جالب بوود مردم شاد میزدنو میرقصیدن .
موقع برگشت به هتل شب بود حدود 2 تازه موتور سنگینارو انداخته بودن بیرونو هر کدوم زیدشونم عقبو میگازیدن جاتون خالی میخواستم از موتوراشون عکس بگیرم ام گفتم الان میگن اینا عقده دارنو موتور ندیدن بی خیال شدم.
ناگفته نمونه مردم گرجستان خیلی خونگرمنو خیلی از ایرانیا خوششون میاد و خیلی مارو تحویل میگرفتن .امیدوارم هم وطنای عزیز خراب نکنن ......

با اجازه من مرخص میشم و فردا ادامه عکسهارو براتون میزارم .ممنون از لطفتون .یادتون باشه نظرات شما حتی انتقادات شماانرژی بخشه

- - - Updated - - -

راستش تو مرز به خاطر راهنمایی غلط مسول اتومبیل جهانگردی ما فقط گواهی نامه بین المللی و کارت بین المللی رو همراه بردیم غافل از اینکه اصل برگه کاپوتاژم باید میبردیم به همین دلیل نزاشتن بریم .بعد از کلی صحبت با رییس گمرک نوردوز و اینکه دید ما آدم ناتویی نیستیم و حتی همسفرم حاضر شد کارت نظام پزشکیشو گرو بزاره قبول کرد که اگر از تهران برگه کاپوتاژو فکس کنن امضا کنه و ما با فکس برگه بریم اما چون اصلش همراهمون نیست حتما باید از همین مرز دوباره وارد ایران بشیم و برگه رو تحویل بدیم که این قضیه فکس و این حرفا مارو از 10.30 تا 4 بعد از ظهر تو مرز معطل کرد و در آخرم بخشی از سفرمونم کنسل شد اما در مجموع خیلی خوب بود و تجربه ای جدید.