موضوع: تصاویر قرار ملاقات آفرود | 6 بهمن | مـــــــــــشــــــــــهـ ـــــد :)

ممد رضا وقتي روي موتوري چرا دور و برت رو نگاه نمي كني؟.ديروز ما جاي قهوه خونه وايستاديم.و هرچي بال بال زديم رفتي!!!!
خوبه بچه ها چند بار گفتن جاي قهوه خونه توقف داريم!!!
عين هفته پيش كنار خوض نشسته بوديم و رد شدي

نوشته اصلی توسط nopo

ممد رضا وقتي روي موتوري چرا دور و برت رو نگاه نمي كني؟.ديروز ما جاي قهوه خونه وايستاديم.و هرچي بال بال زديم رفتي!!!!
خوبه بچه ها چند بار گفتن جاي قهوه خونه توقف داريم!!!
عين هفته پيش كنار خوض نشسته بوديم و رد شدي

من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

نوشته اصلی توسط monazzah

من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

ممدرضا.لگند

نوشته اصلی توسط nopo

ممدرضا.لگند

خداییش کله پزیه حال دادا

اگزوزو داشتی ؟؟؟ روح و روانت سر صبح حال کرد

نوشته اصلی توسط nopo

ممد رضا وقتي روي موتوري چرا دور و برت رو نگاه نمي كني؟.ديروز ما جاي قهوه خونه وايستاديم.و هرچي بال بال زديم رفتي!!!!
خوبه بچه ها چند بار گفتن جاي قهوه خونه توقف داريم!!!
عين هفته پيش كنار خوض نشسته بوديم و رد شدي

داداش من اون روز کل هواسم به شهاب بود.
باهاش میومدم تا یه وقت تو راه نمونه بنزین کم نیاره. که اتفاقا یه بار هم دیدین که وایستادیم بنزین زد از موتورم.
بعد هم در مورد اون قهوه خونه باور کن من نشنیدم که میخواین برین اونجا.
فکر کردم همه میرین خونه.
ولی در کل میگم من همش هواسم به شهاب بود. موتورش اذیت میکرد. گفتم یه وقت تو راه نمونه.
دم پیچای چشمه هم شهاب از رو شیبا میومد من از آسفالت، این بود که یه تیکه ازش جلو افتادم تا اول شهر رفتم دیدم جا مونده دوباره برگشتم دنبالش که دیدم داره با علی میاد که دیگه با هم رفتیم.