FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 94

موضوع: آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد

Threaded View

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    مشهد
    شغل و حرفه
    فیلمساز
    نوشته ها
    2,939
    تشکر
    3,370
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    23-04-1396 @ 08:44 بعد از ظهر

    پیش فرض آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد

    سلام امروز رفتیم آفرود
    که ای کاش نمی رفتم


    آمارمون خیلی خوب بود
    تقریبا غیر از جواد و مسعود آر ام همه یوزر های مشهدی اومده بودن

    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد-img_0307-edited-jpg

    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد-img_0308-edited-jpg

    همه جور موتور هم داشتیم
    از فلات و روان بگیر تا dt و RM 250 و KX و WR و CRF 450

    حدود یک ساعت منتظر شدیم تا امیر مسعود برسه
    تو همین موقع گفتیم یه کم بریم با موتور ها دور بزنیم ، اول یه 4 تا شیب با روان بالا پایین کردیم ، بعد دیدم CRF 450 هه داره خیلی چشمک میزنه

    خلاصه با اجازه سید آتیشش کردیم و یه دور زدم
    مارو میگی

    الله اکبر !
    یا خدا

    این چیه
    نره خر جرئت نمیکنی گاز بدی بهش
    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد-img_0306-edited-jpg
    تو عمرم تا حالا 50 اسب قدرت زیر دستم نبوده ! (موتور)

    خلاصه بازم رفتیم نشستیم دیدم مثکه این مسعود آقا خوابش برده

    سید پیشنهاد داد بریم عکس بگیریم
    منم بسیار شنگول و خجسته از اینکه دوباره قرار CRF سواری کنیم ، رفتیم پی عکاسی

    یه چند تا تک زد سید و عکس گرفتم

    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد-img_0311-edited-jpg


    من دیگه نمیتونستم جلو خودمو بگیرم ، رفتم سریع CRF رو گرفتم تا یه چهار تا تک بزنیم ناکام از این دنیا نریم

    چند تای اول خوب بود...

    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد-img_0313-edited-jpg


    اما
    اما

    بر اثر سهل انگاری در گازیدن این نره غول ، یهو سرش اومد بالا و سیخ شد ، هرچی سعی کردم نیگهش دارم نشد

    موتور از زیرم در رفت و فقط دیدم دارم رو زمین دست بالک میزنم
    بعد از دو سه تا قلت با صورت رو زمین کشیده شدم و ایست

    فقط صدای علی رو شنیدم که داشت بدو میومد سمتم و میگفت ، ممد خوبی؟ ممد سالمی؟

    واس اینکه بچه ها بفهمن کاریم نشده، سریع بلند شدم و کلامو در آوردم ، ولی دیدم داره خون میچیکه رو زمین
    خدا رو شکر همه چی داشتم
    پوتین ، شولدر ، دستکش ، کلاه

    ولی انگار حین اینکه داشتم رو زمین با صورت کشیده میشدم ، یه سنگ بی پدر پریده سمت دهنم و از لبم داشت خون میچکید

    وقتی بچه ها دیدنم ، یهو همشون گفتن : اوه

    لبتو ! (بی معنی)

    اومدم دست بزنم ، که گفت دست نزن ، بدو برو جای رودخونه بشورش

    رفتم جای رودخونه ولی هنوز نمیدونستم چیم شده

    خیلی سرم گیج می رفتم

    وقت داشتم میشستم ، از خونی که میریخت به عمق فاجعه پی بردم !
    بالای لبم ، پاره شده بود و چاک خورده بود


    داشت حالم یه جوری میشد
    سریع دراز کشیدم و بعد از اندکی وقت ، بنا به توصیه دوستان ، با مسعود آقا رفتیم سمت بیمارستان واسه بخیه


    الان حالم خوش نیست
    بقیه شو بعدا مینویسم

    کلی عکس هم دست مسعود آقاست ، اونا رو هم بذاره مشخص میشه


    واقعا شرمنده تونم دوستان ، آفرودتون رو به گند کشیدم

    فعلا

    ممنون دوستان

    داشتم می گفتم
    نشستم ترک موتور مسعود آقا و رفتیم سمت بیمارستان
    تو راه گیج میزدم همش

    دو تایی با لباس های آفرودی رفتیم تو بیمارستان ، ملت 4 چشمی نگا میکردنمون
    میگی جن دیدن

    خلاصه رفتیم اورژانس ، و اونجا دکتره رو پیدا کردیم ، حالا دکتره 3 ساعت وایساده بر و بر داره نگامون میکنه ،
    بعد مسعود آقا گفت میخوایم بخیه بزنیم ، لبش جر خورده


    یارو دید ، گفت برو تو اون اتاق تا بیام
    رفتیم

    هرجا میرفتیم ، من همش ولو می شدم رو زمین ، اصلا نمیتونستم رو پام وایسم
    همش سرم گیج می رفت

    یارو شستشو داد و بخیه زد (2-3 تا)

    دکتره بالاخره اظهار نظر کرد و گفت شما مثل تروریستهایین (به مسعود میگفت ، آخه همه تجهیزاتش مشکی بود)
    :|
    دکتره گفت مجردی؟ :|




    گفتم دانشجوام
    گفت چه رشته ای؟
    گفتم کامپیوتر

    گفت اکسل بلدی؟
    گفتم آره خو








    گفت هر وقت خوب شدی باس یادم بدی ،(منم گفتم باشه) (با خودم میگفتم حتما منظورش اینه ، هر زمان که خوب شدی ، یه روزی بیا و به ما اکسل یاد بده)






    بالاخره بعد از کمی استراحت اومدم پاشم ، دیدم باز سرم گیج میره ، یارو میخواست سرم بزنه ، گفتم بیخیال ، آقا مسعود یه کم ویتامین c آورد ، زدم بالا خوب شدم
    آقا مسعود رفت بیرون پیش باقی دوستان (آخه اون ها رو راه نمیدادن تو )


    راه افتادم بیرون(راستی بیمارستانه خیلی خلوت بود ، خیلی ها... ینی دقیقا مثل تو فیلما ، هیشکی نبود )
    راه افتادم تو راه رو بیمارستان ، یارو دکتره منو دید ، گفت کجا ،گفتم خوب شدم دیگه ، گفت الان سر گیجه نداری؟
    گفتم نه ، گفت خوب خوبی؟

    گفتم آره ، گفت پس بیا به من اکسل یاد بده
    shit
    دیدم پشت سیستم پرستاری نشسته و اکسل رو آورده و منتظره من برم یادش بدم
    خدایی کپ کردم
    هی این ور اون ور رو نیگا میکردم ببینم دوربین مخفی کجاست؟

    دیدم نه باو
    این یارو جدیه

    نشستم کنارش و بعد از حدود 15 دیقه آموزش ، ولمون کرد

    رفتیم بیرون بیمارستان دیدم موتور منم هست ، (آخه چجوری موتور منو آورده بودن؟؟؟؟) هیشکی دو ترک نبود !




    خلاصه دوس داشتم برم با دوستان ادامه آفرود اما بخاطر اینکه تموم تنم کوفته شده بود و بعضی جاهام زخمی بود و البته بخیه و پانسمان ، دوستان گفتن صلاحه که نیای ، اونجا گرمه عرق میکنه پانسمانت ، و هی بالا پایین میپری حالت خراب میشه

    منم رفتم خونه

    تازه اصل ماجرا اینجاست ولی متاسفانه بخاطر اینکه صحنه ها خیلی خشن هست از توضیح دادن معذورم :دی










    ولی در همین حد بگم که آفرود خداحافظ

    خوب اینم از ریپورت تصویری حادثه ناگواری که برای محمد خان پیش اومد ....
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    اینجا کنار رودخونه بعد از اینکه تقریبا صورت رو شسته بود که نبایستی میشست اونم با آب رودخونه وکیل آباد که خدا میدونه ...
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    بعد از ورود به بیمارستان و کلی سین جین و با نگاه های که پرسنل بیمارستان به سرو وضع ما میکردن (بقول پرستاره شبیه تروریستا ) بالاخره قرار شد زخم محمد خان بخیه بخوره...
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    انگار تو صورت محمد بمب ترکیده بود
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    بعد از شستشو محمد رو خوابوندن و عمل جراحی زیبایی بر بالای لب شروع شد..
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    در همین حین یه بنده خدای دیگه که با دوچرخه زمین خورده بود رو با ویلچیر آوردن تو
    یه طوری کلش باد کرده بود انگار دوتا سیب زمینی پشندی تو کلش رشد کرده بود (نتیجه نداشتن لوازم ایمنی بود) خلاصه ....
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    اینم عمق فاجعه بود قبل از عمل و...
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    بعد از عمل زیبایی..
    ولی خودمونیم خوب بخیه زدش
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
    و این هم محمد خان شاخ شمشاد با اون سیبیل چخماخیش
    آفرود حادثه ای |12 خرداد | مشهد تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg IMG_0307 edited.JPG (181.2 کیلو بایت)

      این فایل 826 بار دانلود شده است .

    • نوع فایل: jpg IMG_0308 edited.JPG (212.7 کیلو بایت)

      این فایل 682 بار دانلود شده است .

    • نوع فایل: jpg IMG_0306 edited.JPG (236.0 کیلو بایت)

      این فایل 708 بار دانلود شده است .

    • نوع فایل: jpg IMG_0311 edited.JPG (238.9 کیلو بایت)

      این فایل 1024 بار دانلود شده است .

    • نوع فایل: jpg IMG_0313 edited.JPG (217.9 کیلو بایت)

      این فایل 630 بار دانلود شده است .



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 05:14 بعد از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا