تلخی داستان فقط محرومیت بچه ها بود که بنده هم در آستانه محرومیت بودم که به لطف آقا علی رضا ، عفو شدیم ،
انصافا اگه کیا نبود به من انقدر خوش نمیگذشت ، با اون بک فایراش به قول خودش تق تق :d
یه نکته ای که هست اینه که باید قبول کنیم که در این انجمن با یه سری جوون طرفیم و بنا به روحیات یه سری نا هنجاری هایی وجود خواهد داشت ،
بزرگ ما علی رضا عشق نمرده هستن و از نظر ایشون که خیلی محترم من و کیا و محمد ( که انصافا 20 بار به من تذکر داد و هوای بچه ها رو داشت ) ، آدمای خطر سازی بودیم ..
جوون تو ذاتش خطر و کله خر بازیه ( البته بلا نسبت همه خودمو میگم ) ، سرعت ، لایی بازی و .... و اینکه نمیشه 20 تا جوون رو 400 کیلومتر تو سرمای 10 درجه زیر صفر با 100 تا سرعت ردیف پشت سر هم برد و آورد ، این فقط از 20 تا آدم 30 40 ساله انتظار میره
البته بینمونم بودن کسانی که با سن کم بسیار محتاط و منظم بودن ، نمونش ****** ، مهران ، ولی خب همونطور که عرض کردم روحیات فرق داره.