FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 32

موضوع: مسافرت 18 روزه من با موتور پالس 220

Hybrid View

  1. #1

    موتور سوار

    محل سکونت
    غرب تهران
    نوع موتور
    wave sabin 125
    نوشته ها
    657
    تشکر
    5,404
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    30-04-1396 @ 12:05 بعد از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط hosin2a نمایش پست ها
    سلام به همه...ببخشید کمی تاخیر داشتم.......داشتم عکس ها رو آماده میکردم.......
    خواب باز هم جاتون خالی .......امیدوارم مسافرت با موتور نصیبتون بشه........چون یه حال دیگه ای داره.......زیبایی جاده.....آب و هوای خوب...سختی...خستگی.....مشکلات ....گرما....بارون.....همش خاطره میشه........
    من متاسفانه تنها سفر میکنم.....چون نه تو دوستان و نه تو فامیل و اطرافیانم کسی اهل موتور و مسافرت با موتور نیست.....تنهام....... یعنی وقتی تصاویر بچه ها رو تو سایت میبینم که چند نفری با هم میرن مسافرت خیلی دلم کباب میشه..............
    در کل توصیه میکنم تنها سفر نکنید.......چون کمی سخته.......اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته.....موتور خراب بشه....یا دزدی ...خفتگیری .....تنها نیستی.......ثانیا ....بابا آدم تنها دیوونه میشه.....17 - 18 ساعت با کسی حرف نزنی سخته.....البته من آدم زیاد اجتماعی نیستم.....برای همین در این مسئله زیاد مشکل ندارم......ولی در ادامه میگم که اگه کسی باهام بود نیازی نبود نصف شب تو بیابون منتظر کمک بشینم......
    ولی عالی بود....با همه سختیش.....
    در اینجا از تمام کسانی که به فکر بنده بودند ...خانواده...دوستان و برام دعا کردند که اتفاقی برام نیفته تشکر میکنم........مخصوصا از اون بالایییی....

    خواب من سفرم رو در عصر ساعت 4 :30 روز سه شنبه آغاز کردم.............یعنی مسیر دزفول تا تهران رو همش شب در راه بودم......آخه اینجا هوا خیلی گرمه.....روز نمیتونی بری زیر آفتاب.......برا همین شب راه میوفتم......البته حالا از اون ور طرفای اراک و بروجرد شب هوا خیلی سرد میشه.......ولی لباس مناسب مشکل رو حل میکنه.....
    در این مسیر یه بلایی سرم اومد........متاسفانه....متاسفان ه سیم لامپ زنون در پیش خود لامپ قطعی داشت که من قبلا اون رو درست کرده بودم....البته به طور موقت........موتور تو سرعت بالا که لرزش موتور زیاد میشه...این اتصال قطع و وصل میشه و باعث خاموش شدن لامپ میشه........و همین بلا سرم اومد.....یعنی تو سرعت 120 تو جاده که همش تاریکه یک دفعه لامپ زنونم خاموش شد.....خدا رو شکر نور بالا بود وگرنه با 120 تا سرعت نمیدونستم کجا دارم میرم......نور بالا رو روشن کردم.....و به راهم ادامه دادم.....تا به یکی از این قسمتای پارکینگ های کنار جاده رسیدم........ هرچی سعی کردم لامپ روشن نشد........مجبور شدم توی تاریکی محض کل موتور رو باز کنم و اتصال سیم رو برقرار کنم تا لامپ روشن بشه.......خدا رو شکر تمام وسایل مورد نیاز اعم از چراغ قوه و انواع آچار و ابزار و انواع چسب رو با خودم برده بودم.......حدود 1 ساعت توی تاریکی وقتم رو گرفت ..........خدا رو شکر پیچی ...چیزی گم نشد.......و دوباره راه افتادم.......رسیدم به بروجرد کمی خسته بودم.....میخواستم بخوابم......بروجرد یه فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا شبا میخوابن.......من گفتم اونجا نخوابم....چون شلوغه و من اگه بخوابم ممکنه یکی بیاد یا موتور رو ببره یا از وسایلم چیزی برداره........گفتم برم یه جای خلوت که جن هم پر نمیزنه.......رفتم تو جاده و توی تاریکی کنار جاده گرفتم خوابیدم.....البته چادر نداشتم ......زیر پایی انداختم کنار موتور......ههههههههنمیدونید چقدر دعا و ایت الکرسی خوندم .....هههههه آخه ترسناک بود.....شب تاریک تو بیابون تنها......سگی ...ماری...عقربی....جنی....روحی.... دزدی....
    هنوز ربع ساعت نشده بود که خوابم برده بود که دیدم یه نفر داره میگه آقا .....آقا بلند شو.......بلند شو........تو تاریکی نشناختمش.....تازه هنگ هم بودم.......چون یه دفعه از خواب بیدار شدم ....نمیدونستم کیه........بلند شدم ...دیدم پلیسه. .......گشت انتظامی بود............گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟ گفتم هیچی.....خسته بودم ....گرفتم خوابیدم..........گفت مدارک.......مدارک رو نشون دادم.......گفت اینجا نخواب برو بروجرد اون فلکه بزرگه.......گفت اینجا خطر ناکه........گفتم باشه.......گفت سریع حرکت کن.........ما هم بلند شدیم و حرکت کردیم..........وسطای جاده بروجرد اراک که اطراف جاده روستا هست و باغ هست ..... هوا واقعا سرد شد........زدم کنار......از تو ساک یه جفت جوراب دیگه درآوردم و پوشیدم .....و یه شلوار دیگه.....شلوار رو که پوشیدم......دیدم دوباره گشت انتظامی اومد.... ولی این دفعه یکی دیگه بود........گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟ گفتم هیچی ....گفت مدارک......مدارک دادم......گفت کجا میری ....گفتم تهران........گفت سریع حرکت کن.......ما هم دوباره راه افتادیم.........
    حدود ساعتای 4:30 الی 5 صبح به اراک رسیدم.....باز هم کمی خسته بودم......اراک هم فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا استراحت میکنن......یه دو دور زدم دور فلکه باز جای مناسبی که امنیت کافی داشته باشه پیدا نکردم......که یه دفعه چشمم به یه کانکس پلیس افتاد که یه تریل دم درش بود........کانکس وسط بلوار روی چمن ها بود.......یکی از بلوار های جاده های خروجی از فلکه که دور فلکه هستند بود.......رفتم موتورم رو پیش تریل پارک کردم......اونجا یه سرباز داشت نگهبانی میداد کنار کانکس......بهش گفتم میشه موتورم رو اینجا بزارم و مراقبش باشی....و من هم این کنار استراحت کنم و بخوابم.....گفت باشه.........ما هم رفتیم روی چمنا و گرفتیم خوابیدیم........خواب بودم که با زنگ گوشی بیدار شدم.......ساعت 8:30 صبح بود......واقعا خواب خوبی بود و خستگیم رو برد.......رفتم پیش موتور .....سربازه رفته بود و یه سرباز دیگه بود......گفت از کجا میای گفتم از دزفول.....گفت کجا میری ....گفتم تهران.......گفت خیلی مردی...........آقا ما هم راه افتادیم و ساعت حدود 12:30 رسیدم تهران.............دیگه تهران بودم......


    - - - Updated - - -


    حدود 3500 کیلومتر
    ماشالله به این عزم و اراده و عشق .. چند بار روغن عوض کردید ؟؟؟ چند باک بنزین زدید ؟؟؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen_14 نمایش پست ها
    فقط یه پیشنهاد بی زحمت عکسها رو بصورت بند انگشتی بذار (thumbnail)که در صورت تمایل روش کلیک بشه و کامل لود بشه . اینطوری تمام عکسهاتم بذاری صفحه سنگین نمیشه .

    میشه دقیقتر توضیح بدید که چجوری میشه عکسارو به صورت بند انگشتی گذاشت ؟؟؟

  2. #2

    موتور سوار

    نوشته ها
    645
    تشکر
    907
    Last Online
    01-11-1401 @ 12:29 قبل از ظهر

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfi.747 نمایش پست ها
    میشه دقیقتر توضیح بدید که چجوری میشه عکسارو به صورت بند انگشتی گذاشت ؟؟؟
    تو آپلود سنتری که آپلود میکنید بعد از آپلود چند تا گزینه هست ، شما فیلد "پيش نمايش براي انجمن"رو انتخاب کن و مستقیم تو سایت کپی کن ، عکس بصورت کوچک نمایش داده میشه و هر شخصی که روش کلیک کنه بصورت کامل براش نمایش داده میشه .






    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]






    عکس هم بی ارتباط با سفر نیست :دی


    .
    موتورسیکلت امن است ...
    مادامی که سوارش بداند چقدر خطرناک است !

  3. تعداد 3 کاربر از Mohsen_14 برای این پست تشکر کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 03:21 بعد از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا