موضوع: حیوانات خانگی

زنده باد بکس پرشین موتور.خجالت زده کردید.

1-ماهم چند سالی اکواریوم ماهی های اب شیرین داشتیم.بسیار زیبا بودن.و ادم لذت میبرد از دیدنشون.ولی بعد 2سری کوچ مردن بیچاره ها.

2-یه مرغ مینا داشتم که از روستا پیداش کرده بودم.وحشی بود و خیلی ضعیف یاد میگرفت.یاد نمیگرفت خیلی تکرار کرد بابام و باهاش کار کرد.بابامم که جانباز شیمیایی هست و رئیس اداره بعد کار و بعد ناهار همیشه با این مینا بود.

3-مرغ و خروسم داشتم.خیلی خسته کننده بود و کشتیمشون

4-یه خرگوش گرفته بودم 15ت. خیلی بلا بودم.و خوشگل. وقتی بزرگ شد سیم های کولر اینارو خورد و کلی خراب کاری کرد و همه چیزو داغون میکرد دادمش به دوستم

5-کبکم داشتم یه زمان ک مردن همشون

6- دو تا مرغ عشقم داشتم ک مردن.چقدر گریه کردم واسشون.خیلی ناز بودن و همدم تنهاییم

7-حالا هم میخوام یه دوبرمن بگیرم. که پسفردا بدنیا میاددددددددددد.دعا کنید سالم باشه و نمیرههههههههههههههههههههه ههههههههههههههه خیلی انتظار یه دوبرمن رو کشیدم.

نوشته اصلی توسط NiNjA-Wild

زنده باد بکس پرشین موتور.خجالت زده کردید.

1-ماهم چند سالی اکواریوم ماهی های اب شیرین داشتیم.بسیار زیبا بودن.و ادم لذت میبرد از دیدنشون.ولی بعد 2سری کوچ مردن بیچاره ها.

2-یه مرغ مینا داشتم که از روستا پیداش کرده بودم.وحشی بود و خیلی ضعیف یاد میگرفت.یاد نمیگرفت خیلی تکرار کرد بابام و باهاش کار کرد.بابامم که جانباز شیمیایی هست و رئیس اداره بعد کار و بعد ناهار همیشه با این مینا بود.

3-مرغ و خروسم داشتم.خیلی خسته کننده بود و کشتیمشون

4-یه خرگوش گرفته بودم 15ت. خیلی بلا بودم.و خوشگل. وقتی بزرگ شد سیم های کولر اینارو خورد و کلی خراب کاری کرد و همه چیزو داغون میکرد دادمش به دوستم

5-کبکم داشتم یه زمان ک مردن همشون

6- دو تا مرغ عشقم داشتم ک مردن.چقدر گریه کردم واسشون.خیلی ناز بودن و همدم تنهاییم

7-حالا هم میخوام یه دوبرمن بگیرم. که پسفردا بدنیا میاددددددددددد.دعا کنید سالم باشه و نمیرههههههههههههههههههههه ههههههههههههههه خیلی انتظار یه دوبرمن رو کشیدم.

داش تو که بچه رامیانی غمت چیه برو پیش هانی واست جور میکنه دیگه

نوشته اصلی توسط serdar

داش تو که بچه رامیانی غمت چیه برو پیش هانی واست جور میکنه دیگه

من 2ساله اومدم رامیان و با اینکه اصالتن هم رامیانی هستم ولی چون از بچگی رامیان نبودم و گنبد بودیم نمیشناسم زیاد رامیانی هارو.

به دلیل کار بابام بعد مدتها کوچیدیم رامیان