موضوع: سربازی

نوشته اصلی توسط serdar

نمیدونم تابستون لیسانسو گرفتم برم سربازی یا ارشد بخونم.ببینیم خدا چی میخواد

چند سالتونه؟
قبل از لیسانس می رفتید سربازی بهتر بود
من خودم باشم که هستم می رم سربازی مگر اینکه دانشگاه دولتی قبول می شدم که نشدم

فلات دوست شما چشه مایی :دی

من پایه خدمتی تیر 91
دارم وارد سال 4 خدمت میشم :دی
نبود 180 روز ؟

نوشته اصلی توسط ARSH

فلات دوست شما چشه مایی :دی

من پایه خدمتی تیر 91
دارم وارد سال 4 خدمت میشم :دی
نبود 180 روز ؟

آرش جان فدایی داری
ما مخلص دوستان گرامی و بزرگوار هستیم
به امید خدا همگی زود سربازی رو تموم میکنید و سوار موتوراتون میشید

به طرز کاملا خیاری 3 ماه کسری جبهه گرفتم =))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

یعنی تو عمرم اینقدر خوشحال نبودم =))))))))))))))))))

اوایل 94 تسویهههههههههههه

دیگه نمیکشهههههههههههههههههههه هههههههههههههه

نوشته اصلی توسط ARSH

به طرز کاملا خیاری 3 ماه کسری جبهه گرفتم =))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

یعنی تو عمرم اینقدر خوشحال نبودم =))))))))))))))))))

اوایل 94 تسویهههههههههههه

دیگه نمیکشهههههههههههههههههههه هههههههههههههه

آرش جان تبریک
نبود 2 ماه دیگههههههههههههههههه

سلام خدمت دوستان گلم

وقتی تعریف های پدرم و از سربازیش میشنوم خیلی حال میکنم

فرض کن سال 65 سیستان و تو یکی از هنگ های مرزبانی
هر شب بزن بزن درگیر و ... اووووووووه شب و روزش همیشه تو اماده باش و ترس و هیجان
و کلی خاطرات دیگه
و اونجا تعریف های پدرم خیلی باحال میشه که با چند تا از رفیقاش که با هم بودن یا اون منطقه خدمت کردن
و میشینن تعریف خیلی شنیدنی میشه در حدی که نمیخای اون جا رو ترک کنی

خودمم خیلی دوست دارم یه این جور جایی باشم

نوشته اصلی توسط معمار

سلام خدمت دوستان گلم

وقتی تعریف های پدرم و از سربازیش میشنوم خیلی حال میکنم

فرض کن سال 65 سیستان و تو یکی از هنگ های مرزبانی
هر شب بزن بزن درگیر و ... اووووووووه شب و روزش همیشه تو اماده باش و ترس و هیجان
و کلی خاطرات دیگه
و اونجا تعریف های پدرم خیلی باحال میشه که با چند تا از رفیقاش که با هم بودن یا اون منطقه خدمت کردن
و میشینن تعریف خیلی شنیدنی میشه در حدی که نمیخای اون جا رو ترک کنی

خودمم خیلی دوست دارم یه این جور جایی باشم

سلام معمار جان
اصلا این آرزو را نداشته باش که همچین جایی باشی
در ذهن خوبه ولی در عمل هر روز میمیری و زنده میشی
من آموزشی زاهدان بودم که هر روزمان مثل یکسال بود و هرشب میترسیدیم اشرار حمله بکنه و بیان سرامون را ببرن

نوشته اصلی توسط فلات دوست

سلام معمار جان
اصلا این آرزو را نداشته باش که همچین جایی باشی
در ذهن خوبه ولی در عمل هر روز میمیری و زنده میشی
من آموزشی زاهدان بودم که هر روزمان مثل یکسال بود و هرشب میترسیدیم اشرار حمله بکنه و بیان سرامون را ببرن

سلام

اخه خیلی حال میده من اموزشی بسیج و از این جور حرف ها رو دارم که هر جا دلم بخاد میتونم خدمت کنم
ولی این رفیقام که راه نزدیک بودن و تو شرایط امن خودش میگن که خسته کنندس و همچنین کسل کننده
همیشه ساعت 6 اماده از 7 به بعد ارباب رجوع تا 3 بعد از ظهر و تا 6 نظافت و تمیز کاری 7 و 8 شب هم خونه
تو هفته یکی دو بار کشیک شب و هیچ تعریف خاصی از سربازی شون ندارن

حالا تا مدرکم و بگیریم سه چهار سال طول میکشه تا اون موقع هزار بار نظر ادم تغییر میکنه

تا ببینم چی میشه