|
|
|
با سلام.
روز جمعه 6/5/91 برنامه ای داشتیم برای عبور از دره خاتون بارگاه و رسیدن به دشت لار جهت بررسی مسیر لار به علمده.
صبح تو پارک جنگلی سوهانک مشغول صبحانه خوردن بودیم که تعدادی از دوستای قدیمی رو دیدیم. اتفاقا اونها هم تصمیم داشتند که به دشت لار برن. تعداد هم خیلی بالا بود 3 نا کی تی ام- سی ار اف 250- و مقادیری روان و فلات و پیشرو و ...
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
ویرایش توسط Babak : 08-05-1391 در ساعت 10:59 بعد از ظهر
با هم به سمت دره خوفناک خاتون بارگاه حرکت کردیم . واقعا مسیر دشواری بود مسیر که چه عرض کنم صخره های دشوار. به دشت لار رسیدیم و عشایر مهمانواز اونجا هم با نون محلی تازه ازمون پذیرایی کردن. عجب نونی بود هنوز مزش زیر دندونمه . بعد از اونجا به سمت ابشار سفیداب رفتیم.
ویرایش توسط Babak : 09-05-1391 در ساعت 01:01 بعد از ظهر
ویرایش توسط Babak : 09-05-1391 در ساعت 01:03 بعد از ظهر
اصل ماجرا از اینجا به بعد شروع شد . جایی که من - امین - مجتبی - بهرام و پرهام تصمیم گرفتیم که از بقیه دوستان جدا بشیم و مسیر لار به یوش رو پیدا کنیم.
مسیری وجود نداشت ! افرود به معنای واقعی کلمه ! سخت ترین مسیری که تا به حالا با موتور طی کردم ! بارها زمین خوردن و تو رودخونه افتادن و ... رو تو این مسیر تجربه کردیم.
ابتدا شیب مسیر بقدری زیاد بود که هر موتور رو جند نفری میبردیم بالا تا به خط الراس رسیدیم از اونجا تو یه شیب سنگین پایین رفتیم تا به کف دره برسیم.
این مسیر برای تریل و کراس یه کابوسه . وسط راه چند تا تریال سوار رو دیدیم که تمام مسیری رو که ما با دندون پایین اومده بودیم رو مثل نبات بالا میرفتن . لامسسسسسسسب تو شیب گلی میرفت بالا انگار داره مسیر اسفالته رو میره.
به کف دره که رسیدیم یکی از موتور ها تو رودخونه افتاد و اب رفت تو کاربراتش بعد مدتی روشنش کردیم ولی ریپ میزد و سربالایی ها بالا نمیومد.
خلاصه داستان که خیلی زیاد بود ولی دیگه انگشتام خسته شده. خیییییییییییییلی روز خوبی بود طبیعت مست کننده ای داشت.
شب رسیدیم به بلده و از جاده چالوس برگشتیم.
ویرایش توسط Babak : 09-05-1391 در ساعت 01:06 بعد از ظهر
ویرایش توسط Babak : 09-05-1391 در ساعت 01:07 بعد از ظهر
انصافا این آفرودها قدرت بدنی و آمادگی بدنی فوق العادیی می خواد
ویرایش توسط Babak : 09-05-1391 در ساعت 01:00 بعد از ظهر
بتهوون در 26 مارس 1827 در هنگام مرگ :" دوستان دست بزنید کمدی تمام شد.
ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.
افرود بابی جان
عکس ها بزگ شدند
دگمه تشکر نمی تونه معنی رو برسونه
سروش واقعا صحنه های قشنگیه بدجوری حسه حسادت تمامه وجودمو فراگرفت
بتهوون در 26 مارس 1827 در هنگام مرگ :" دوستان دست بزنید کمدی تمام شد.
ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.
سروش جان مرسی بابت عکسها
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)