موضوع: عکس های قرار ملاقات سربند 19/3/90

دست همگی درد نکنه قرار خوبی بود واقعا معذرت رخش وحشی ما رم کرده بود وقت همگی رو گرفت

از سینا و آیدین هم که کلی کمک کردن واقعا ممنونم امیدوارم اذیتای ما زیاد خستشون نکرده باشه و بتونم جبران کنم

rooshak کلیپ منو بزار یکمی بخندیم آیدین آرتوروز گرفته سر موتور من

بله خوش گذشت جای همه خالی
اگر تونستید تو یکی از عکسا من رو پیدا کنید جایزه دارید
نشد که با هم برگردیم شما حساب کنید الان که ساعت 2 بعد از نصف شب هست ما اومدیم و ...
تشکر از کیا که تا میگفتن دنگ سریع میداد و یه حلالیت از بقیه بچه ها که پول نوشابه 1000 تومان بود ولی این بنده خدا با ما 500 حساب کرد اون آب معدنی رو بزنید به حساب این 500 تومان بقیش هم حلال کنید که بچه ها یه چیز کوچولو روش گزاشتن و یه قلی زدن
آخرش به من خیلی خوش میگذشت هی کیا و آکا گاز میدادن من ذوق میکردم هی اینا گاز میدادن هی من بیشتر ذوق میکردم
هی علیرضا به من میگفت آروم برو هی میگفت ترمز نزن هی میگفت دو دستی بگیر هی میگفت بزار خودم بشینم چیز کرد منو ولی دمش گرم که من رو برد (متشکرم علیرضا)
چند تا عکسم من دارم میزارم ببخشید از کیفیت بد که گوشی ما آخرای عمرشه دیگه

اگر تونستید تو یکی از عکسا من رو پیدا کنید جایزه دارید

شما اونی که یه کیف داره نیستی !؟!؟

باز هم ممنون از بچه ها که اومدن با حضور گرمشون سایت رو مورد عنایت قرار دادند..
این برنامه هم گذشت رفت و خاظره شد در شبی در تهران ..
و الان از تراس خونه،تهرانو میبینیم تو لباس نورش که آسمونش پره ستاره بوده و پره از احساس خوبه

__
دوستان بنده پیشنهاد میکنم هر کس میخواد مرگ رو تجربه کنه میتونه توی شهر بیشنه ترک امیر خسرو
امیر کجایی نگرانتیم مشتی :d

نوشته اصلی توسط Milad_2Rbo

شما اونی که یه کیف داره نیستی !؟!؟

نه خیر دوست عزیز
من فقط تو یه عکسم اونم شانسی اومدم دقیقه نود
تو عکس آخری که محمد گزاشته تی شرت مشکیه که آرم مانستر خورده روش منم

قرار خیلی خوبی بود من یکی از فامیل های نزدیک ام که تا حالا از نزدیک با هم آشنا نشده بودیم و پیدا کردم (aka) یا همون امیر خسرو خودمون ....
یه سری از بچه ها از ما جدا شدن و من و امیر و علیرضا و رضا و کیا و چندتا دیگه از بچه ها واستادیم ...........
بعد از چند وقت اومدم تو یه قرارملاقات و پر از اتفاقات توپ بود ............
و در آخر ممنون از کیا که من و ترک اش نشوند و امیرجان هم که من و تا در خونه همراهی کرد و رسوند

سلام به همه. قرار خوبی بود. ار همگی تشکر میکنم و یه عذر خواهی هم میکنم که نفر آخر رسیدم! اومدم میدون رسالت دیدم ماشین ها کیپ تا کیپ وایسادن! تا خود سید خندان همینطوری بود!
این هم عکس های ما:









فیلم هایی که rooshak عزیز بهم دادند رو هم میذارم.

قرار خوبی بود از دیدن دوستان خیلی خوشحال شدم

من بخاطر امتحان امروزم نتونستم تا آخر پیش دوستان بمونم..
موقع برگشت هم خستگی غلبه کرده بود و مسییری که چشم بسته هم بلد بودم برم زدم بغل از یک مامور @/@/@ بپرسم از کدوم طرفی باید برم که یهو دیدم سوئیچ رو برداشت!
مارو زد بغل و مدارکو چک کرد و بعد گذاشت برم،تجربه شد این جماعت جنبه آدرس پرسیدن هم ندارن..