دوستان هيچ وقت با موتور كل كل يا دعوا نكنيد هميشه به اعصاب خودتون مسلط باشيد بعضي از دوستان ميدونن من دست راستم كنترل نداره يعني دست خودم نيست اين تاكسي سوارا هم واقعا اعصاب ادم خورد ميكنن من سره چهارراه از سمت راست راهنما زدم كه برم به سمت چپ تا برم داخل يه خيابون ديگه تاكسي هم فاصله زيادي داشت از پشت به من تا من داشتم رد ميشدم گازشو گرفت زد به پلاك پلاك موتور كج شد بهش گفتم چيكار ميكني گفت برو بابا (فلان فلان شده)گازشو گرفت رفت جوون بود از اين بچه پرو ها منم كه خيلي به اعصاب خودم مسلطم انداختم دنبال طرف پنچرش پايين بود امد يكي بخوابونم تو صورتش دستم خورد تو چارچوب پنچرش بي شرف واينميستاد دو سه بارم نزديك بود بزن با ماشين من و موتور شوت كنه حواسم به اطراف نبود اما ميدونم مردم مارو ميديدن و با تاسف سرشون تكون ميدادن اخه بديش اين بود كه طرف از رو نميرفت با اين كه ميدونست دستم بهش برسه لهش ميكنم فش نثار ما ميكرد تو اين گير دار رسديم به يه چهارراه گفتم الان مجبور وايسه منم به حسابش ميرسم امدم از موتور پيدا بشم يه سمند پليس در حالي كه يه درجدار توش بود كه از ماجرا باخبر شده بودن امد پشت ماشينا تو چهارراه طرف با بلنگو اقا با لباس مشكي حركت اضافي نكن مثله فيلم سينمايي شده بود درجدار پيدا شد با يه سرباز كه رديف عقب سمند نشسته بود امد نزديك ما گفت خجالت نميكشيد فلان فلان شده به تاكسي هم گفت بعد چهارراه بزن بغل اون گوشه وايساد منتها عليه سمت چپ من با دست موتور هل دادم تا طرف با جفتمون شروع كرد به صحبت كردن كفت ميخواين ببرمتون كلانتري پوست سرتون بكنم چي خوردين مثل مستا شدين شروع كرد به بو كردن دهن ما ماجرا پرسيد من همرو باسش طريف كردم ديگه شانس اورديم طرف از باحالاي نيروي افتظاهي بود(نتيجه هيچ وقت با موتور درگير نشيد و به اعصاب خودتون مسلط باشيد هميشه يه صلوات بفرستيد يه نفس عميق بكشيد نزاريد عصباني بشيد ارزش نداره حالا هر كاري كه طرف كرد فش داد ولش كنيد به امان خدا)