گل گفتی
نمایش نسخه قابل چاپ
گل گفتی
اگر بخوایم اینقدر که شما می گی به مشکلات مردم توجه کنیم چارش فقط طناب داره.
من شما نه علی هستیم که بخوایم انگشتر بدیم و نه ضحاک که بخوایم مغز مردم رو بخوریم.
از هر کس به اندازه خودش انتظار هست.
شرایط فردی مثل من این بوده که مثلا کامپیوتر یاد بگیره، روزی که هیچ کس فکر نمی کرد توی اداره های دولتی از کامپیوتر استفاده بشه حالا رسیده. پس من نا خواسته وارد یک جریان شدم.
حالا توی همان دوران یکی دیگه این امکان رو نداشته کامپیوتر داشته باشه پس بلد نیست.
حالا من باید چی کار کنم؟ برم خودم رو حلق آویز کنم که چرا اون یکی نداشته؟
این جور تصور کردن که شما موتور 16 میلیونی داری و این بده اصلا منطقی نیست. 2 حالت داره. یا پولش پاکه یا کثیف.
اگر پاک باشه که ایرادی نداره. ماله خودت بوده و نوش جونت. اگر کثیف بوده که اصلا فکر این چیزا نیستی و تازه میری فخر هم می فروشی.
پس توجیه نیست.
در ضمن هیچ جا من ندیدم بگن انقدر کمک کن که خودت گرفتار بشی.
اگر شما دولت مرد هستی قضیه فرق داره. ولی اگر جزئی از عوام الناسی وظیفه ای نداری.
اقا در حدی که دوست داری کمک کن. اگرم دوست نداری کمک نکن.
قضیه همون مثل هست که می گه این چه حرامزاده مردمانی هستند که سنگ را بسته و سگ را آزاد کرده اند.
ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان.
یعنی توی این دور و زمونه هر جای این کره خاکی همه به این فکرن که آقا کمکت رو نخواستیم فقط یه دردی به درد ها دیگم اضافه نکن.
نینجات مبارکت باشه و اصلا ناراحت این نباش.
طبق اونچه که از کودکی گفتن، معاد وجود داره.
اگر حقیقت داشته باشه اون دنیا به فقرا باید حال اساسی بدن. به کسایی که حق فقرا رو خوردن چوب دو سر طلا بدن و به کسایی که مالشون پاک بوده کاری نداشته باشن.
اگر وجود نداشته باشه، شما چیزی رو از دست ندادی و نینجات رو هم سوار شدی.
خدا می گه من برای اون کرمی که در اعماق اقیانوس هست و زیر تخته سنگ زندگی می کنه هم روزی کنار گذاشتم.
اما منظور من این نیست که از کنار نیازمند رد بشیم و بگیم فلانش، به جهنم. خداش کمکش کنه.
نه، ما هم یه وظیفه ای داریم. بهش می گن بنی آدم اعضای یک دیگرند، کمک بکنید، خیلی خوبه. هیچ اشکالی هم نداره.
اگر لذت رو توی این می بینی که با کمک کردن دل یه خانواده رو خوشحال میکنی با خرید نینجا حال نمی کنی.
اگر ته دلتم دوست داری کمک کنی و کمک نکنی هم اشکالی نداره.
من یک چیز رو همیشه برای خودم می خوام و اون موتورمه.
راست حسینی نه ازش می گذرم و نه واسم مهمه مردم بگن نیگاش کنید، رفته این همه پول موتور داده مردم وضعیتشون اینه.
منم آدمم، باید با معیار های آدم سنجیده بشم، نه پیامبرم و نه معصوم و نه قدیس.
هیچی نیستم. من فقط یه آدم خیلی خیلی معمولی هستم.
فردام بمیرم آب از آب تکون نمی خوره.
اما این وظیفه رو دارم از خدا به خاطر اینکه موتور واسم آرزوی دست نیافتنی نیست تشکر کنم.
اونم هر روز، هر بار که سوارش می شم و هر بار که سالم می رسم و پارکش می کنم.
گل گفتی