|
|
|
صبح رفتم بچه ها رو از نزدیک ببینم دلم براشون تنگیده بود. یه سری عکس هم ازشون گرفتم . ببخشید عکسا یکم داغونه چون من پشت فرمون بودم و رفیق بی عرضه ما داشت عکس میگرفت.
تا اتوبان بابایی دنبال بچه ها رفتم نظم و هماهنگی بچه ها عالی بود امیدوارم که تو کل مسیر همینطور باشن و بهشون خوش بگذره و شب با یه گذارش توپ برگردن .
اخرشم ما امروز به دیزین نرسیدیم
02109002, 7thRING, ali khoramian, aligsx, Alireza, Alireza Eteraz, Amir, ARSH, Babak, bahador, behzad913, D@Ni, eshgh_namordeh, K.I.A, Kami, Kenji, MANHUNT, Masoud, matrixaidin, MGEngineer, Milad, mosim2m, reza KTM, RIDER, shadow, walther, جانسون, حسـن, شهرام, علی یزدانی
سلام مارسیدیم قراره بسیار عالی بود از همه بچه ها بسیار بسیار تشکر دارم با نظم ترتیبشون حسابی خوش گذشت یکی از قرارهایی بود که بدور از هر گونه استرس برگزار شدوووبچه ها از همتون تشکر می کنم.ممنون
بتهوون در 26 مارس 1827 در هنگام مرگ :" دوستان دست بزنید کمدی تمام شد.
ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.
ما اومدیم
اصلا خسته نیستم
هوا از ابیانه گرم تر بود
جاده هم خشک خشک
خیییلی حال داد . همه چی عالی بود . حتی یه مشکل کوچیک هم پیش نیومد . که همش بخاطر لیدری خوب بابک بود .
تنها مشکل این بود که یه غذای ت....می رفت تو پاچمون . کثافت برنجو جدا حساب کرد ! اکبر جوجشم مسخره بود
علی سیبیلدار (CBR) ، مسعود tbos علی جانسون بابک و علیرضا عشق نمرده و .... جیگرتونو خام خام
بهترین و پر هیجان ترین لحظه قرار اون پیچای تو مسیر برگشت بعد از جاجرود بود که موتورارو میخوابوندیم . خیلی صحنه هاش باحال بود . بچه ها همه حرفه این
رفیق روز های تنهاییم باش
سلام به همه ی پرشین موتوری هاو دمه همه ی با مرامایی که تشریف اووردن و اونایی که تشریف نیاوردن قرار توپی بود...
صبح اول صبح با یه مقدار تاخیر به دلیل مسایلی رسیدیم میدان رسالت و تازه فهمیدیم ساعت 9.30 است و 3-4 نفر بیشتر نبودیم که کم کم بچه ها تا 10.30-11 تشریف اووردن و رفتیم جاده بعد از جاجرود تو بعضی پیچ ها که آفتاب خور اش کم بود یخ زدگی داشت جوری که من موتور و خیلی کم می خوابوندم از ترسم ...
امامزاده هاشم با بچه واستادیم و کمی استراحت و بخور بخور بعد راهی به سمت رستوران آدم و.... شدیم که قبلا هم با بچه ها اونجا رفته بودیم (تو قرار آبگرم)
جای بدی نبود فقط غذاهاش سرد بود ...
لحظه تغییر جهت و موقع برگشتن یک ماشین گشت راهنمایی رانندگی اومد و یکم با هم صحبت کردیم و مقصدمون و پرسید و برامون آررزوی موفقیت کرد و بخصوص خیلی خوشحال شده بود که همه بچه ها کلاه ایمنی استاندارد دارند.
و ما رو تا یه مسیری همراهی کرد. خلاصه که پلیس خوبی بود.
در برگشت هوا سرد تر شده بود ولی من که اصلا سردم نشد(تازه یه لباس اضافه از علی جانسون گرفتم)
در نهایت بعد از یک چاییه داغ و مشتی برگشتیم و با همدیگه بعد از یک توقف خداحافظی کردیم و من و دوستم رفتیم حکیمیه جایی دعوت بودیم و دوستان هم به سمت خونه راهی شدند...
---------- Post added at 01:08 PM ---------- Previous post was at 01:03 PM ----------
در آخر دست اون دوستایی که زنگ زدن و بابت یک مساله با من صحبت کردند ممنون.(نمی خوام دیگه بحث و باز کنم)
موقعه برگشت که همه جدا شدن
منو بابک و علیرضا تا تنوستیم سرعت رفتیم تا بلکه خالی بشیم
که من نینجا رو قورت دادم
عکس و فیلم زیاد گرفتن میان میزارن
فکرکنم منو ندیدی 137تا داشم پشتتون میومدم
مگه چندتا اما زاده هاشم داریمولی اگر یه موقع بچس پرشین موتور مسیرشون به گیلان خورد من همه جوره پایه و نوکرشونم یه حال اساسی به همشون میدم خیلی دوست دارم همتونو از نزدیک ببینم
FIGHT WITH NIGHT AND RIDE TO THE LIGHT
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)