موضوع: تا حالا چند بار تصادف کردید؟چه جوری؟چرا؟

حس تصادف تقریبا قابل ذکر نیست، انگار لحظه ای که داری حس می کنی الآن کنترل موتور رو از دست می دی، یه جور رویاست. زمان انگار وای میسته.
وقتی به جای زخم های سوزناکه خوردن زمین روی بدنم نگاه می کنم، باز یاد همون لحظات میفتم.
جالب اینه تا امروز با موتور و ماشین و عابر تصادف نکردم، همیشه لیز خوردم.
گازوئیل، یخ، رنگ، ترمز میخ.
اینها باعث سرویس شدن من بودن، یه شلوار ۲۰۰ تومنی جر خورده الآن تو کمدم دارم که خونین و مالینه، حیف از زانو تا وسط ساق پاره شد.
بدترینش رفتن روی گازوئیل بود توی میدون سر خونمون که چله تابستون حدود ۱۰ متر با آرنج روی آسفالت کشیده شدم و بعد از ۴ سال هنوز جاش مونده.
از نظر من بی توجهی اصلی ترین دلیل تصادفه، حتی اگه بهت بزنن.
اما هرگز بدون کلاه زمین نخوردم.

درسته این حس قابل ذکر نیست
اون لحظه که میدونی داری تصادف میکنی یه عرق سردی رو بدن میشینه اینو خودم حس کردم واسه یه لحظه بدنم کاملا" یخ شد

مثال لحظه ی تصادف مثل پرش با بانجی جامپینگ یکی از هیجان انگیز ترین حرکتاست که تو گینس ثبت شده من یه بار با بانجی پریدم اون لحظه بین زمین و هوا همه چی از جلو ی چشماتون رد میشه نمیشه حسشو گفت پیشنهاد میکنم حتما برید بانجی تا بالا ترین لذتو تو زندگیتون ببرید اینو واقعا میگم اما وقتی پریدید منو فش ندید/مثل لحظه تصادف میمونه قفل میکنی بدنت یخ میکنه زبونت بند میاد مغزت سرد میشه چون خون به شدت فشارش و دماش پایین میاد انگار روحت میدونه چه بلایی میخواد سرت بیاد/عینه تام و جری روحت از بدنت جدا میشه!!!!!!!!!

من دوبار تصادف داشتم که عین دوبار به یمن وجود کلاه و لباس و جون ترسی مفرطی که دارم خدارو شکر خودم چیزیم نشد.دفعه اول تو ایران زمین یه پراید زد به چرخ جولوم موتور عین تو مسابقه ها شروع کرد به دو دو زدن که من خودمو پرت کردم زمین دفعه دومم بین رودهن و بومهن یه پرشیا میخواست دور بزنه زیاد اومد از رمپ بیرون منم دیدم نمیتونم موتورو جمع کنم بازم از موتور پریدم پاءین

من هم يك بار توي مدرس با اپاچي 180 دنده2 رو پر كردم اومدم بيا تو سه بي انصاف يه آژانسي پيكان داشت لاين دو مدرس رو ميومد بالا كه احمق بدون راهنما و اينكه آينه رو نگاه كنه سر خر رو كج كرد تو لاين يك و لاين رو كامل بست هر چي بوق فايده نداشت شانس آوردم كلاه داشتم و جوب آب اتوبان مدرس هم بدون آب بود موتور رو ول كردم شيرجه زدم توي جوب همينطور به ديواره هاي جوب كوبيده ميشدم فكر كنم حدود 6 يا 7 متري كشيده شدم. ساق پاي راستم زخيمي شد و كنار زانوم داغون شد كه هنوزم كامل خوب نشده.هر چقدر هم كه احتياط كني باز يه كلنگي پيدا ميشه مياد ميزنه بهت.
امروز صبح هم كم مونده بود مشرف بشم سمت باقاليها ؛لاين سه چمران جنوب سرعت70 پرشيا (پيرمرد) يك آن زد رو ترمز تنها كاري كه ميشه از شدت تصادف كاست يا از آن فرار كرد تصميم گيري به موقع و همزمان هستش كه خوشبختانه بخير گذشت و با فاصله يكي دو سانت در رفتم.
بعد از تصادف با آپاچي از لباس و دستكش حرفه اي استفاده ميكنم.
هميشه در حين رانندگي با موتورسيكلت تمام زواياي مسير و حالات راننده هاي كناري را بسنجيد .
هميشه با چراغ روشن تردد كنيد .
كلاه ايمني حتما.

نوشته اصلی توسط yamaha yzf r6

هميشه در حين رانندگي با موتورسيكلت تمام زواياي مسير و حالات راننده هاي كناري را بسنجيد .
هميشه با چراغ روشن تردد كنيد .
كلاه ايمني حتما.

سلام
بسیار عالی اومدی این تیکه رو
اکثر مواقع بوق کارایی نداره مخصوصا" تو بزرگراه باید چراغ بدی
همه راننده ها ( ماشین ) به راهنما و نگاه کردن به ائینه و... اهمیت نمیدن
کلاهم که جای خود دارد ( اساسی )