
|
|
|
سلام به دوستان عزیز
همیشه هم نسلیای من و شما درگیر رسیدن به مدارج بالا هستیم
البته هر کدوم در یه زمینه خاص
تو این تاپیک می خوایم ببنیم اونایی که حالا اون بالا بالاهان و مشهورن (البته بعضیا شهرت از بد نامی) از کجا شروع کردن
![]()
![]()
![]()
آدولف هیتلر دیکتاتور آلمان:نقاش پوستر آلبرت انیشتن ‚فیزیکدان:منشی اداره ثبت امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه:آشپز و منشی جرالد فورد‚رییس جمهور آمریکا:مانکن لباس مردانه
![]()
![]()
![]()
جیمی کارتر‚رییس جمهور آمریکا:بادام کار رونالد ریگان‚ریسس جمهور آمریکا:هنر پیشه سینما کلارک گیبل‚هنرپیشه سینما:چوب بر شون کانری‚هنرپیشه سینما:بنا و راننده کامیون
بادام کار رونالد ریگان‚ریسس جمهور آمریکا:هنر پیشه سینما کلارک گیبل‚هنرپیشه سینما:چوب بر شون کانری‚هنرپیشه سینما:بنا و راننده کامیون![]()
![]()
![]()
گاندی‚رهبر فقید هند:وکیل دادگستری جرج واشنگتن‚رییس جمهور آمریکا:کشاورز نادرشاه افشار:پوستین دوز یعقوب لیث‚سر سلسله صفاریان:رویگر
![]()
![]()
![]()
آلپتکین سر سلسله غزنویان:غلام زر خرید فرخی سیستانی ‚شاعر:کارگر کشاورز پاندیت نهرو‚نخست وزیر هند:وکیل دادگستری موسولینی ‚دیکتاتور ایتالیا:روزنامه نویس
![]()
![]()
![]()
![]()
ساموئل مورس‚مخترع آمریکایی:نقاش جک لندن ‚نویسنده آمریکایی:کارگر کشتی آبرهام لینکن ‚رییس جمهور آمریکا:هیزم شکن چارلز دیکنز‚نویسنده انگلیسی: منشی
![]()
![]()
![]()
![]()
آناتول فرانس‚نویسنده فرانسوی:کتابفروش مولیر‚نویسنده بزرگ فرانسوی:هنر پیشه هربرت جرج ولز‚نویسنده انگلیسی:شاگرد بزاز ویلیام شکسپیر‚نویسنده انگلیسی:هنر پیشه سیار
![]()
![]()
![]()
فیدل کاسترو‚رییس جمهور کوبا:دانشجوی حقوق ناپلئون بناپارت‚امپراطور فرانسه:افسر توپخانه کریم خان زند:تیر انداز سپاه نادرشاه هانری فورد کارخانه دار آمریکایی: ساعت ساز
![]()
![]()
![]()
توماس ادیسون‚مخترع آمریکایی:تلگرافچی آلفرد نوبل ‚بنیانگذار جایزه نوبل:کارگر کارخانه والت دیزنی‚مخترع سینمای انیمیشن:پادوی مغازه میکل آنژ ‚ نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی:سنگ تراش
---------- Post added at 10:53 PM ---------- Previous post was at 10:44 PM ----------
نابغه هایی که در دوران خود کودن شمرده می شدند!
1- آلبرت اینشتین (AlbertEinstein) در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!
2. توماس ادیسون (Thomas AlvaEdison) که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!
3. بتهون (Ludwig van Beethoven) معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت"
4. پیکاسو (Pablo Picasso) یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!
. هیلتون (Conrad NicholsonHilton) که مالک بیش از 300هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن*ها و هتل ها را طی بکشد!
6. جیمز وات (James Watt) که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!
7. امیل زولا (Émile François Zola) نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!
8. ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) مدرسه خود را با رتبه 42 به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!
9. لویی پاستور (Louis Pasteur) در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین 22 نفر رتبه 22 را کسب کرد!
ویرایش توسط nazamm : 13-05-1390 در ساعت 08:53 بعد از ظهر
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
Ali, aligsx, ARSH, eshgh_namordeh, MR.K, Shenzo, نیما نادری
وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می*شکند، یک زندگی به پایان می*رسد.
وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیروئی از داخل می*شکند، یک زندگی آغاز می*شود
تغییرات بزرگ همیشه از درون فرد نشات می گیرد
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
اینجا ایرانه!!! واقعا قراره به کجا برسیم؟!
چند ثانیه، گوشه تصویر، از لای آرنج بازیکنای بارسلونا تصویر روبوسی با یه خانومه از دست سانسورچی صداسیما در رفته، همه دیدن! با این دقّت اگه با چشم غیرمسلّح به آسمون نگا میکردیم، تا حالا ده بیست تا کهکشان جدید کشف و رصد کرده بودیم!
یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه، حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!! بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم!!!
یک دهم پولی رو که واسه جشن*های آزادی خرمشهر خرج میکنن، واسه آبادی خود خرمشهر خرج کرده بودن، الان خرمشهر لاس وگاس شده بود!
قدیما لامپا رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت، دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم لامپا رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره
---------- Post added 08-22-2011 at 12:01 AM ---------- Previous post was 08-21-2011 at 11:17 PM ----------
من نمی خوام آدم بزرگ باشم
اگه به يه آدم بزرگ بگي يه خونه ديدم كه جلوي پنجره هاش پر بود از گلهاي بنفشه و تو حياطش يه حوض كوچك و يه فواره داشت و پروانه ها از اين گل رو اون گل مي نشستند و صداي پرنده ها به گوش مي رسيد، براش قابل درك نيست كه شما از چه خونه اي حرف مي زنيد ولي اگر بهش بگين يه خونه ديدم كه دو ميليارد و نهصد هزار تومن قيمتش بود فورا ميگن: " عجب خونه اي" ........آدم بزرگا اينجورين ديگه،* فقط عدد و قيمت سرشون ميشه
اگه بهشون بگي به تازگي با يه دختري دوست شدم كه از صداي آبشار خوشش مياد و تن صداش آدم رو ياد موسيقي باد و رود مي اندازه و از نقاشي خوشش مياد و موسيقي آروم گوش مي كنه ،* با بي تفاوتي شونه هاشون رو بالا مي اندازند ولي اگه بگي يه دوست جديد پيدا كردم كه بيست و چهار سالشه و قدش يك و هفتاد و دو و شصت و سه كيلو وزنشه و حقوقش ماهي هفت ميليونه و دو تا ماشين داره،* بي درنگميگه: " واااااااااااااااااي عجب تيكه اي گيرت اومده" ........ آدم بزرگا اينطوريند ديگه. . همه چيز رو با قيمت و عدد و رقم مي شناسند و درك مي كنند
برا همين همش بايد همه چيز رو براشون توضيح بدي،* كه اين از حوصله بچه ها خارجِ،* برا همين گاهي مجبور ميشيم به زبون خودشون باهاشون حرف بزنيم
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
Ali, ARSH, shadow, نیما نادری, حسـن
فاحشه را خدا فاحشه نکرد ؛ آنان که در شهر نان قسمت می کنند ، او را لنگ نان گذاشته اند تا هر زمان که لنگ هم آغوشی ماندند ، او را به نانی بخرند
یک عمر به ما گفتند "بی بند و بار" نباشید
"بی بند و باری" بد است . . .
تازه فهمیده ایم تمام این مدت از ما می خواسته اند که همیشه "بندی به پایمان" باشد و "باری بر دوشمان" !
کدام آدم و حوا !؟
ما حاصل یک جهش در ژن های آفتاب پرست هستیم !.!.!
که اینگونه به سرعت رنگ عوض می کنیم . . .
---------- Post added at 01:55 PM ---------- Previous post was at 01:21 PM ----------
تصویری از سنگ قبر مرحوم داداشی
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
آینده ما با آرزوهایی ساخته میشود که امروز به آن ایمان داریم
---------- Post added at 10:52 PM ---------- Previous post was at 10:32 PM ----------
يکی بود يکی نبود. يه روزی روزگاری يه خانواده ی سه نفری بودن. يه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از يه مدتی خدا يه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما ميده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .
پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن.
اما مامان و باباش می*ترسيدن که پسرشون حسودی کنه و يه بلايی سر داداش کوچولوش بياره.
اصرارهای پسرکوچولوی قصه اونقدر زياد شد که پدر و مادرش تصميم گرفتن اينکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.
پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت :
داداش کوچولو! تو تازه از پيش خدا اومدی …… به من می گی قيافه ی خدا چه شکليه ؟ آخه من کم کم داره يادم مي ره ؟؟؟
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
پدر: دوست دارم با دختري به انتخاب من ازدواج کني
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بيل گيتس است
پسر: آهان اگر اينطور است ، قبول است
پدر به نزد بيل گيتس مي رود و مي گويد:
پدر: براي دخترت شوهري سراغ دارم
بيل گيتس: اما براي دختر من هنوز خيلي زود است که ازدواج کند
پدر: اما اين مرد جوان قائم مقام مديرعامل بانک جهاني است
بيل گيتس: اوه، که اينطور! در اين صورت قبول است
بالاخره پدر به ديدار مديرعامل بانک جهاني مي رود
پدر: مرد جواني براي سمت قائم مقام مديرعامل سراغ دارم
مديرعامل: اما من به اندازه کافي معاون دارم!
پدر: اما اين مرد جوان داماد بيل گيتس است!
مديرعامل: اوه، اگر اينطور است، باشد
و معامله به اين ترتيب انجام مي شود
نتيجه : حتي اگر چيزي نداشته باشيد باز هم مي توانيد
چيزهايي بدست آوريد. اما بايد روش مثبتي برگزينيد
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
ابتدا و انتهای زندگی در این تصویر بسیار زیبا
---------- Post added at 10:31 PM ---------- Previous post was at 10:00 PM ----------
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرمباز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ...!
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
تصویر زیبا و بسیار خوانا از نسل 60 تی ها
ما بچه های کارتون های سیاه و سفید بودیم
کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند
ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه
دهه های فجر مدرسه هایمان را تزئین می کردیم
توی روزنامه دیواری هایمان امام را دوست داشتیم
آدمهای لباس سبز ریش بلند قهرمان هایمان بودند
آنروزها هیچکدامشان شکمهای قلمبه نداشتند
و عراقی های شکم قلمبه را که می کشتند توی سینما برایشان سوت می زدیم
شهید که می آوردند زار زار گریه می کردیم
اسرا که برگشتند شاد شاد خندیدیم
ما از آژیر قرمز می ترسیدیم
ما به شیشه خانه هایمان نوار چسب می زدیم از ترس شکستن دیوار صوتی
ما توی زیر زمین می خوابیدیم از ترس موشک های صدام
ما چیپس نداشتیم که بخوریم
حتی آتاری نداشتیم که بازی کنیم
ما ویدیو نداشتیم
ما ماهواره نداشتیم
ما را رستوران نمی بردند که بدانیم جوجه کباب چه شکلی است
ما خیلی قانع بودیم به خدا
ص ح نه دارترین تصاویر عمرمان عکس خانم های م ی ن ی ژ و ب پوشیده بود توی مجله های قدیمی
یا زنانی که موهایشان باز بود توی کتاب های آموزش زبان
زنها توي فیلمهای تلويزیون ما، توی خواب هم روسری سرشان می کردند
حتی توی کتابهای علوم ما زنها هم باحجاب بودند
ما فکر می کردیم بابا مامانهایمان، ما را با دعا کردن به دنیا آورده اند
عاشق که می شدیم رویا می بافتیم، موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم
جرات نداشتیم شماره بدهیم، مبادا گوشی را بابایمان بردارند
ما خودمان خودمان را شناختیم
بدنمان را، جنسیتمان را یواشکی و در گوشی آموختیم
هیچکس یادمان نداد
و حالا گیر افتاده ایم بین دو نسل
نسلی که عشق و حال هایشان را توی «ش ه ر ن و»ها و کاباره های لاله زار کرده بودند
و نسلی که دارد با «فارسی و ا ن» و «من و تو» و «ای کس با کس» و «فی س بو ک» بزرگ می شوند
و جالب كه هیچکدامشان ما را نمی شناسند و نمی فهمند
ما واقعاً نسل سوخته هستيم، انصافاً
ویرایش توسط nazamm : 20-06-1390 در ساعت 09:57 بعد از ظهر
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
سخنرانی سقراط
سخنرانی سقراط متفاوتتر از سایرین است چون او سعی میکند تعریفی دقیق و فلسفی ارائه دهد و در سخنرانی او اثری از مدح و ستایش دیده نمیشود. به طور خلاصه تئوری سقراط به این شرح است:
۱- عشق میل است چون همیشه به همراه چیزی میآید که شخص آنرا ندارد مثل عشق به زیبایی، عشق به دانش و..
۲- آن چیزی که عشق آن را طلب میکند فاقد آن است و سعی در تصاحب آن دارد.
۳- آن چیزی که عشق آن را طلب میکند حتما خوب است چون باعث آسایش و راحتی میشود.
۴- هیچ کس چیز خوبی را بطور موقت طلب نمیکند و میخواهد برای همیشه مالک آن باشد.
۵- میل به داشتن چیزی برای همیشه، چیزی نیست جز میل به جاودانگی.
۶- «جاودانگی نسبی» با خلق اثر حاصل میشود. خلق اثر میتواند تولید مثل یا فرزند باشد و یا خلق یک اثر ماندگار ادبی یا هنری.
۷- خلق اثر یا خلاقیت در شرایطی میسر است که زمینه و محیط آن فراهم باشد که زیبایی لازمه آن است.
۸- بنابراین عشق و زیبایی در این نقطه به هم میرسند و باعث جاودانگی میشوند.
بنابراین از دیدگاه سقراط:
الف: همگان میل شدیدی به جاودانگی دارند.
ب: خلاقیت محصول میل به جاودانگی است.
سقراط برای زیبایی سلسله مراتب تعریف میکند: زیبایی ظاهری، زیبایی درونی و فکری، زیبایی کسب خرد و دانش و زیبایی مطلق که خرد و فلسفه نام دارد. و جاودانگی حقیقی با عشق به زیبایی مطلق حاصل میشود که عشق به خرد و فلسفهاست.
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
شاه عباس از وزير خود پرسيد: "امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟"
وزير گفت: "الحمدالله به گونه اي است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند!"
شاه عباس گفت: "نادان! اگر اوضاع مالي مردم خوب بود مي بايست كفاشان به مكه مي رفتند نه پينهدوزان، چون مردم نمي توانند كفش بخرند ناچار به تعميرش مي پردازند، بررسي كن و علت آن را پيدا نما تا كار را اصلاح كنيم."
تحليل حكايت:
1- يك شاخص مناسب مي تواند در عين سادگي بيانگر وضعيت كل سازمان باشد.
2- در تحليل شاخص بايد جنبه هاي مختلف را بررسي نمود. گاهي بهبود ناگهاني يك شاخص بيانگر رشدهاي سرطاني و ناموزون سيستم است.
**به سلامتی سه تن ناموس و رفیق و وطن**
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)