آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت: هر گلی هم باشد چه گل میخک و یاس زندگی اجباریست.
نمایش نسخه قابل چاپ
آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت: هر گلی هم باشد چه گل میخک و یاس زندگی اجباریست.
با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است .
سیاست، هنر به دست آوردن پول از ثروتمندان و رای از فقرا به بهانه حفاظت هرکدام از این دو دسته از دیگری می باشد .
انسان بر اثر نداشتن حوصله کارش به طلاق می کشد و بر اث نداشتن حافظه دوباره ازدواج می کند .
موضوع غم انگیز درخصوص زندگی کوتاه بودن آن نیست. بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع می کنیم.
این است[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] آدمیت = >
حسرت دیروز ، حرص امروز و دغدغه فردا . . .
اسراف
اهل معرفت گویند انچه از حق خداوند کم بود اسراف
وانچه به ان حق ***** شود اسراف است
وانچه در راه خدا چون کوهی صرف کنی اسراف نیست
ولی اگر دیناری در راه گناه صرف کنی اسراف است
وحرام دانستن طیبات حق نیز اسراف.!
صاحب دل چهار دسته اند :
زاهد است که دل او به شوق خسته. !
خائف است که دل او به اشک شسته.!
مرید است که دل او به خدمت کمر بسته !
محب است که دل او به حضرت پیوسته. !
امروز به “آنهایی” می اندیشم که روی “شانه هایم” گریه کردند
و نوبت “من” که شد “شانه ” خالی کردند !!!
چه تفاوت آشکاری است بین
هوسی که لذتش می رود و پشیمانیش می ماند
و طاعتی که رنجش می رود و پاداش ابدی دارد
[QUOTE=حاج محسن خط خطی;96270]هرکی تونست جواب بده: سه نفر کر،کور،لال میرند مسافرت ، کره میمیره ، لال چطوری به کوره بگه کره مرده ؟
لاله واسه کوره اهنگه غمگین بزنه (یه سوال .کوره اونقدر خره که نمی فهمه یکیشون کم شده !)
بزار از بابامم بپرسم ...
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
موزگاری ، عشق است چنین جایگاهی هیچگاه به دست غیر مباد .
زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم میخورد و میآشامد .
با تقوی و خوبی میتوان سعادت آفرید .
خرد در دانسته های ما دیده نمی شود ، خرد تنها در کردار ما هویدا می گردد .
زندگان، مردگانی هستند که در تعطیلات به سر می برند.
تا چهل سالگی که مغزم خوب کار میکرد به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شدهبود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که بهکلی کلهام کار نمیکرد به سیاست! .