موضوع: تا حالا چند بار شده موتور تون و بگيرن يا بخوان بگيرن در بريد...؟؟؟؟

دو سه سال پیش یه با موتور دوستم داشتیم میرفتیم بگردیم صبح ساعت 10یا11بود موتور اونم یه سی جی هستش و یک سره کرده بدون کلید روشن میشه . اونم یه کلید فقط به خاطر این که کسی نفهمیه گذاشته روش. اقا مارفتیم یه جا که اسمش خیام هستش خیلیم سلوغ هستش تو شهر ماهم یه مامور هستش فامیایش نمازی هستش. خیلی سخت ادم پیدا میشه که از دست اون فرار کنه با موتور من تا حالا دو بار فرار کردم... ما فتیم خیام داشتیم میچرخیدیم یه دفه پرید جلومون گفت مدارک بده. دوستمم بدبخت خودشو گم کرد نمیدوست چی کار کنه یه سر بازم پیشش بود با تجهیزات کامل. گفت مدارکو بوده دوستمم گفت الان سرکار بدم خودشو یکم گشت گفت مونده تو خونه بزار برم الان بیارم. پلیسه هم گفت بیا...! منم از پشت بهش گفتم ببین اگه کلیدو گرفت گازشو بگیر بریم. پلیسه هم هی میگفت کلیدو بده دوستمم نمیداد. یه دفه پلیسه دستشو دراز کرد کلیدو گشید بیرون دوستمم گازشو گرفت در رفتیم بعد سربازه اسلحشو گشیده به طرف ما میگه ایست ایست. منم برگشت گفتم بیا اگه مردی بیا بگیر چرا ایست ایست میکنی.


یه بارم از تبریز داشتم میومدم با جی سیکس ار تو راه یه مزدا سه از من سبقت گرفت منم دیونه شدم از پشت بهش رسیدم منم خبر ندارم که توش دوتا دوختر نشسته منم رسیدم کنارش هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم اخرش گفتم بزن کنار کارت دارم پشت منم یه قمه بود ماشینه زد کنار منم وایستادم کنارش اون شیشو زد پاین بهم گفت مگه مریضی منم که دوختررو دیدم هنگ کردم جوری هنگ کردم که نتونستم به فراسی بهش بگم ببخشید بعد بعد من چ
یزی نگفتم رامو گشیدم داشتم میرفتم دیدم اونا دارن بهم گیر میدن هی اذیت میکنن رسیدیم به پلیس راه بستان اباد از اونجاهم پلیسه افتاد دنبالم تا وسط شهر که یه میدان هستش اسمش معلم هستش. منم از 290به پایین نمیرفتم بازم پلیسه ول نمیکرد. دوروز بعد شب دیدم یه دوتا ماشین یکیش بنز بود ماله ناجا یکیشم سمند بود ماله رهنمای رانندگی اومدن وایستادن جلو درمون میگن اره خونشون اینجاست منم یه دفه درو باز کردم دستمو گذاشتم تو گوشم جیغ گشیدم گفتم بیاین ای دوزد ای دوزد ساعت 4صبح بود بیجارها نفهمیدن چطوری سوار ماشین بشن برن.