PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افرود سوهانک 9 فروردین



Nobahar
09-01-1392, 08:55 بعد از ظهر
به نام خدا.

با سلام خدمت تمامی کاربران پرشین موتور.

امروز به لطف بچه ها دور هم جمع شدیم و یه افرود توپ و پر از خنده رو تجربه کردیم.

قرار بود امروز صبح راس ساعت 10 همه سر شهرک لاله باشن که بریم بالا من و مسعود به موقع اومدیم و تا ساعت 11 منتظر اومدن بچه ها شدیم همه از دم با تاخیر اومدن:retarded:.

رفتیم بالا چند تا شیب معمولی زدیم و همزمان به ارتفاعات سعود میکردیم. یه جاهایی بود خاک نرم داشت منم جنبه این لاستیک رو نداشتم گاز میدادم تا ته موتور جفتک میپروند از زیرم در میرفت خیلی وحشی شده بود کلی خوردم زمین.

رفتیم بالاتر دوباره با بچه ها چند تا شیب زدیم و بعد از اون ملحق شدیم به همراهان ماشین سوارمون شهروز و نوید به همراه اهل و ایال. یکم دور هم نشتیم گفتیم خندیدیم یه کنده چوب هم من و نوید رفتیم اوردیم البته نوید برگشتن پیاده اومد من و با چک و لقد فرستادن دنبالش :دی این چوب خورد کردنه هم شده بود دردسر یه کنده اورده بودیم هر کی از راه میرسید یه تزی میداد چجوری اینو بشکونیم تا اخر سر با 10 نفر ادم و یه تبر تونستیم بشکونیمش اتیش روشن کردیم بعد دوباره منو علی رضا رفتیم شیب بالا پایین بقیه همونجا به گفتگو مشغول بودن.

برگشتیم ناهار رو زدیم بعد ناهار دیدیم دو تا کراس سوار دارن رو یه شیب تند گاز گاز میکنن و نمیتونستن برن بالا. مارو جو گرفت گفتیم بریم کلشونو بخوابونیم. رفتیم به سمتش من راه رو پیدا کردم ولی از میون ملت خونواده دار بود و بچه ها حاضر نشدن بیان به خاطر گرد خاک و آه مردم. خلاصه راه پیدا نکردیم به اون شیب و برگشتیم دوباره چند تا شیب زدیم با بچه ها و یهو جو پرش اومد سراغ بچه ها. یه سکوی کوچیکی اونجا بود همه رفتیم 7 8 دور از روش پریدیم علی رضا که اصا از زمین جدا نمیشد نمیدونم چجوری بود :دی مسعود و اقا امیر هم در یه صطح بودن تقریبا. پرچم دار این ماجرا من بودم و کامرو. البته سکوش خیلی کوچیک بود ولی حال میداد. بعد از پرش دوباره رفتیم یه دوری زدیم. بعد دوباره خوردیم به بچه های ماشین سوار.(شهروز و نوید) یکم کل کل پیش اومد بین جیپ و روان بچه ها اونجا خیلی خوب با هم برخورد نمیکردن و رفاقتا رفته بود کنار :دی خلاصه بعد کمی کل کل من یه شیب پیدا کردم و به کامرو پیشنهاد دادم که بریم بالا منو شیر کردن من اول رفتم خوب رفتم کامرو علی رضا هم اومدن من دور دوم رفتم تهش یه گاز اساسی دادم موتور بلند شد با تهش بر زمین خورد. تو اون شیب من و مسعود چیزی نمونده بود خودمون رو بکشیم من که سه بار همونجا ته موتور رو کوبیدم زمین تا دمبی موتور کنده شد. مسعود هم که پشتک میزد =))))

بعد از این داستان نوید رفت خونه و از بقیه روز بی خبر بود از دستش رفت پر از خنده بود :دی

بعد دوباره یکم رفتیم اونور تر همین شیب. خاک نرمی داشت و نمیشد رفت بالا دوباره کل کل شد و کامرو و شهروز همه بچه ها رو شیر میکردن میرفتیم بالا وسطش میموندیم برمیگشتم همونجا بود که دوباره من دو سه بار ته موتور رو کوبیدم زمین. مسعود هم اگه شرکت میکرد بی نصیب نبود به خاطر حادثه بعد از شیب قبلی واستاده بود و موتورشو نظاره میکرد تو شوک بود فک کنم :دی. بعد دیگه تصمیم گرفتیم نریم بالا چون نمیشد رو همون شیب دیوار میزدیم که من رو یهو جو گرفتم دوباره رفتم بالا. بالا که رفتم دوباره موتور بلند شد. موتور از دست من ول شده بود یچرخ به سمت جلو میرفت منم دنبال میدوییدم بعد یهو رسیدم بهش رفت تو درخت بنده خدا منم باهاش رفتم تو درخت گاز گیر کرد تمام شاخه های درخت کاج پیچید تو بند و بساط چرخ.این وسط هم هیچکی نمیومد کمک من فقط همه کف زمین افتاده بودن میخندیدن از این صحنه.بالاخره شهروز و مسعود اومدن کمک من هر چی زور میزدیم نمیومد بیرون. خلاصه با کلی درگیری تونستیم بکشیمش بیرون.

بعد از اون تصمیم گرفتیم بریم سمت U رفتیم اونجا دو سه بار خیلی نرم و سرعتی بالا پایین کردیم.

اینجا بود که شهروز و بابک هم جمع رو ترک کردن و به خونه رفتن.

خسته شدیم واستاده بودیم استراحت که چند تا کراس سوار اومدن که U رو برن بالاپایین. اینا رفتن ما هم جوگیر شدیم.من از همه بیشتر.یکم حالت کل کل داشت بین بچه های ما و کراس سوار ها. خلاصه ما هم همراهیشون کردیم که یهو اونا تصمیم گرفتن دست به کارای خطرناک بزنن. یه شیب خیلی طولانی با خاک بسیار نرم رو رفتن بالا با کلی زحمت. بعد کامرو دوباره شروع کرد جو دادن به من و علی رضا که ماهم همون شیب رو بریم. منم که سریعا جو رو میگیرم گوله رفتیم به سمت شیب. بسیار مقتدرانه مسیر رو طی کردم در حدی اون کراس سوار مونده بودن موتور من چیه و از بچه ها پرسیده بودن جاپنیه؟!(البته به گفته بچه ها) بعد که من رسیدم بالا دیگه همشون کم اوردن و سریعا با حالت شرمساری منطقه رو ترک کردن. ایجا بود که روان دهن خیلی هارو بست.

ما اینو رفتیم علی رضا هم بعد من اومد که همین شیب رو بره من رفتم کنار واستادم و نظاره گر بودم به همراه بچه ها. دوباره موج خنده ها اینجا شروع شد. علی رضا میرفت تا وسط شیب میخورد زمین (انصافا خاکش خیلیییییی نرم بود و شیب زیاد) اصلا هم خسته نمیشد انقدی رفت که دیگه اعصاب ما خورد شد گفتیم بیا بریم. مسعود هم خیلی تلاش کرد اون شیب رو بره ولی نتونست. من برای اینکه دیگه حرفی باقی نمونه دو سه بار دیگه اون شیب رو رفتم بالا که دیگه بچه ها سریعا منطقه رو ترک کردن.

رفتیم پایین دوباره چند تاشیب زدیم تصمیم گرفتیم بریم خونه در راه خونه بودیم که من دوباره شیب دیدم رفتم بالا بچه ها هم که پایه پشت سر من اومدن. دوباره یه شیب تیز اونجا بود مسعود زحمت کشید و 3 بار دیگه ته موتور رو کوبید زمین که دیگه قشنگ چراغ خطر و پلاک و دمبی و همرو کند انداخت کنار خیالش راحت شد.عقب موتور منو و مسعود جویده شد دقیقا.

اینجا بود که دیگه تصمیم گرفتیم جدا شیم و من به سمت خونه روانه شدم به همراه اقا امیر. علی رضا وکامرو و مسعود هم با هم رفتن املت بزنن.


این بود افرود نامه امروز مرد میخواد همشو بخونه .

عکس هاشم بچه ها میذارن

فکر نکنید خیلی بیکارم ها. من همونجوری که حرف میزنم با همون سرعت تایپ میکنم :دی

- - - Updated - - -

آخ آخ یادم رفت از همه دوستانی که امروز کمک کردن تشکر کنم اللخصوص علی رضا که زحمت جوجه رو کشید.

اسامی شرکت کنندگان هم از این قرار بود.

من ، مسعود، علی رضا، کامرو، امیر اقا، بابک، شهروز و نوید به همراه اهل و ایال.

شهروز
09-01-1392, 11:51 بعد از ظهر
3090530906

amo hosein
10-01-1392, 12:01 قبل از ظهر
خدا رحمت کنه.به 115 زنگ نزدی شهروز؟

amir.cdi
10-01-1392, 12:04 قبل از ظهر
خیلی عالی بود . ترو خدا مواطب باشید

من که نخوندم ولی دمتون گرم

Felez_zangzade
10-01-1392, 12:07 قبل از ظهر
[Only registered and activated users can see links]

کیه این؟ زمین خورده یا داره استراحت می کنه؟ دست چپش کجاست؟!؟! [Only registered and activated users can see links]

خداروشکر سالمه...

Nobahar
10-01-1392, 06:57 قبل از ظهر
مث اینکه جدی جدی هیچکی افرود نامه رو نمیخونه =))

بخونی توش نوشتم کیه. خودمم. اون حرکت هم برا اینه که وقتی داشتم میدویدم دنبال موتور یهو نمیدونم چجوری شد یجای موتور برخورد داشت با جای حساس که زمین گیرم کرد.