Mohammad aghili
04-06-1391, 01:18 قبل از ظهر
سلام
اول از همه تشکر میکنم از همه دوستانی که حضور داشتن تو این قرار ، تا بودنشون باعث شد این قرار به بهترین نحو انجام بشه
از جواد عزیز که هماهنگی ها رو انجام داد
شهاب که برنامه رو پیشنهاد داد و چید
و جناب خراسانی عزیز(jeri) که واسه اولین بار زیارتشون می کردیم و کلی زحمتشون دادیم
خب خب
خدا رو شکر برنامه بدون هیچ مشکلی انجام شد و طبق برنامه جلو رفت
شاید تنها موردی که پیش اومد این بود که روز قبل از قرار ، موتور شهاب رو گشت محترم سد معبر میبره و شهاب این قرار رو بدون موتور اومد !
طبق برنامه ساعت 4:30 حرکت کردیم از مشهد ، من و جواد (روان و سی جی) راه افتادیم سمت خونه شهاب که بریم دنبالش
دیگه ساعت 5-5:40 از مشهد خارج شدیم و تو جاده به سمت گلمکان
21331
21332
جناب خراسانی چون گلبهار بودن ، تو مسیر یه جا باهاشون قرار گذاشتیم و با هم رفتیم سمت گلمکان
21333
بعد از حدود 50-60 کیلومتر ، رسیدیم به گلمکان و از اونجا به بعد دیگه مسیر خاکی میشد
25 کیلومتر خاکی
21334
جواد بخاطر درد کمر اومد ترک روان و سی جی رو شهاب زحمتش رو کشید
21335
تو مسیر بعضی جاها خاکی نرم بود ، بعضی جاها خاکی وحشتناک ، و بعضی هم آب !
تو راه بخاطر تکانهای شدید ، محتویات روی گارد موتور آقای خراسانی تخلیه شد :|
21336
ولی این راه ادامه دارد ، با دوست داشتنی ترین لحظه ها
21337
بهرحال حدود ساعت 7:40 رسیدیم چشمه سبز
این مکان از لحاظ جغرافیا ، یک حوضچه طبیعی هست که دور تا دورش رو کوه محاصره کرده و فقط یک مسیر ورود و خروج داره ، منبع این آب هم از کوههای اطرف و چشمه ای که درونش هست تغذیه میشه
21338
بعد از رسیدن بلافاصله دوستان دست به کار شدن و چادر رو علم کردند
21339
هوا هم رو به سردی میرفت ، اما این مانعی برای آماده کردن قایق نمیشد
21340
متاسفانه بعد از باد کردن قایق به متوجه سوراخی شدیم که به احتمال قوی موقه زمین خوردن وسایل اتفاق افتاده بوده
اما یک کوهنورد حرفه ای ، همیشه مجهز هست !بدون درنگ قایق تعمیر شد
21341
خب همه چی آماده شد ، و فقط مونده بود برپا کردن آتیش !
ولی کو چوب؟
با شهاب نشستیم پشت روان و برگشتیم تو جنگل تا چوب جمع کنیم ، اما !
یه مشکل !
همه جا تاریک بود
خوشبختانه زنون به درد خورد !
رفتیم یه جا موتور رو پارک کردیم و با کمک نور موتور چوب جمع کردیم و برگشتیم ، بماند که تو مسیر نصف چوبها ریخت !
ولی مهم آتیش بود که هماهنگ شد
21342
اما خب یه سری مشکلات کوچولو هم بود دیگه که نمیشد کاریش کرد ،
مثلا یه نسیم خیلی ملایم :
21343
خوشبختانه چادر رو به زور موتور ها تونستیم مهار کنیم
21344
بعد از اقامه نماز ، رفتیم سراغ حرکات شکمی :دی
شهاب جان زحمتش رو کشید و پاچین ها رو آماده کرد
اما یه مسئله ای که بود ، بحث نور بود
بحران نوری پیدا کرده بودیم ، و باز هم روان وارد میشود
21358
امیدوارم گرسنه باشید تا متوجه عمق فاجعه بشید
21345
نه مثل اینکه این عکس زیاد کارساز نبوده
ببینم با این چه میکنید؟
21346
بعد از اینکه رفتم چراغ موتور رو خاموش کنم دیدم فلاپ سمت راست باک نیست !
نه اینکه شکسته شده باشه ، کلا نبود ! :| :| :|
21359
بگذریم !!!!
بعد از صرف شام
تصمیم بر این شد تا گشتی در دور و اطراف بزنیم ، اما دور و اطراف ما که آب بود .....
درست حدس زدید ، یه گشت آبی
21347
با مقادیر زیادی چیپس و تخمه و نوشیدنی + پتو ، روانه قایق شدیم
21348
بقول آقوی همساده : بقدری حال داد که یعنی تلخ ترین و وقیح ترین لحظات عمرم بود هااااا :)))
بی نهایت لذت بخش بود این قایق سواری ، زیر نور مهتاب ، در سکوت و تاریکی محض
بی شک ، عاقبت بخیری در همین بود
اینم یه عکس از تو قایق در اواسط برنامه دور دور آبی
21349
دست اقای خراسانی درد نکنه ، واقعا این حرکت قایق ، حرکت بجایی بود ، بحث دیگه ای هم که بود این بود که قایق بزرگ بود ، و توش میشد خوابید ، انصافا لذت غیر قابل وصفی هست : زیر پتو ، تو قایق ، تاریکی و سکوت محض ، وقتی دراز میکشی ، و رو به آسمون میشه چشمات ، رقص کهکشان راه شیری دیوونت میکنه
بگذریم ، خیلی احساسی شد
شب رو دوستان خوابیدن و من به دلایل نا مفهمومی نتونستم بخوابم ، فقط دم صبح یه 2 ساعت چشم گذاشتم
جواد :|
صبح که پاشدیم هرچی به جواد میگیم پاشو ، ساعت ده شده ، بریم که بقیه برنامه هم برسیم ، پا نمیشه لامصب
دراز کشیده ، خیره به این منظره رویایی ...
21350
کجا رو نگاه میکنید؟
منظورم روان بود ، رویایی تر از اونم مگه پیدا میشه؟
21351
صبح که رفتم سراغ موتور ، دیدم پلاک موتور نیست !
:| :| :| :| :| :|
بدون شک ، اگر تا شب میموندیم ، باید یه فکری واسه شاسی موتور میکردیم ، چون نوبتی هم باشه دیگه نوبته انجینه !
بگذریم
بعد از صرف صبحانه ، دوباره حرکت کردیم به سمت قایق ، اما اینبار به یک نیت دیگه
:))
شنا !
دقیقا وسط اینجا
با عمق حداقل 20 متر !
الله اکبر
شهاب هم بند و بساط ماهیگیرش رو راه انداخت تا موقعی که ما تو آبیم ، به ماهیگیری بپردازه
21352
21353
رفتیم شنا کردیم
چقدر حال داد
البته خب یه خورده آب سرد بود
فقط یه خورده ها
باد هم که اصلا نمیومد :|
21354
البته موقعی که ما تو آب بودیم شهاب یه تنه پرچم قایق رو بالا نگه داشت
دمش گرم
21355
21356
شنا تموم شد و برگشتیم سمت چادر و آماده شدیم برای اینکه جمع کنیم بریم جای رودخونه واسه ناهار
بیچاره موتور ها ، فک میکردن مثل دفعه های قبل قراره از اول تا آخر اونا پایه ثابت باشن
21357
البته از خجالت اونا هم در اومدیم ، حالا تو کلیپ معلوم میشه
حرکت کردیم و رفتیم سمت رودخونه و یه جا رو پیدا کردیم واسه ناهار
21360
اینجا یه مسئله ای پیش اومد و اون هم این بود که باطری دوربین شهید شد ، دیگه از اینجا به بعد دوربین من باز نشست شد !:(
بعد از صرف ناهار مسیر برگشت رو ادامه دادیم ، و همونجا که با آقای خراسانی سلام کرده بودیم ، خدافظی کردیم و راهی منازل شدیم و الان هم که در خدمت شما
یه کلیپ جیگری هم تو راهه ، پس منتظر باشید
بی شک بهترین برنامه ای بود که تجربه میکردم ، بسیار فازید ، ایشالله که ادامه داشته باشه
راستی عکسها هم مربوط به همس ، و دوربین فقط دست یک نفر نبود
ممنون از همه
فعلا
یاعلی
مرده و قولش
بالاخره با وجود مشغله بالا ، کلیپ حاضر شد
تایم : 6:30 دقیقه
حجم : 30 مگ (از این کمتر دیگه نشد)
ژانر : On - Offroad
نهایت سعیم رو کردم که طوری کلیپ آماده بشه که بیننده با دیدنش ، واقعا حس کنه تو اون محیط بوده
امیدوارم اینطوری بوده باشه
لذت ببرید
دانلود ([Only registered and activated users can see links])
([Only registered and activated users can see links])فعلا
یاعلی
اول از همه تشکر میکنم از همه دوستانی که حضور داشتن تو این قرار ، تا بودنشون باعث شد این قرار به بهترین نحو انجام بشه
از جواد عزیز که هماهنگی ها رو انجام داد
شهاب که برنامه رو پیشنهاد داد و چید
و جناب خراسانی عزیز(jeri) که واسه اولین بار زیارتشون می کردیم و کلی زحمتشون دادیم
خب خب
خدا رو شکر برنامه بدون هیچ مشکلی انجام شد و طبق برنامه جلو رفت
شاید تنها موردی که پیش اومد این بود که روز قبل از قرار ، موتور شهاب رو گشت محترم سد معبر میبره و شهاب این قرار رو بدون موتور اومد !
طبق برنامه ساعت 4:30 حرکت کردیم از مشهد ، من و جواد (روان و سی جی) راه افتادیم سمت خونه شهاب که بریم دنبالش
دیگه ساعت 5-5:40 از مشهد خارج شدیم و تو جاده به سمت گلمکان
21331
21332
جناب خراسانی چون گلبهار بودن ، تو مسیر یه جا باهاشون قرار گذاشتیم و با هم رفتیم سمت گلمکان
21333
بعد از حدود 50-60 کیلومتر ، رسیدیم به گلمکان و از اونجا به بعد دیگه مسیر خاکی میشد
25 کیلومتر خاکی
21334
جواد بخاطر درد کمر اومد ترک روان و سی جی رو شهاب زحمتش رو کشید
21335
تو مسیر بعضی جاها خاکی نرم بود ، بعضی جاها خاکی وحشتناک ، و بعضی هم آب !
تو راه بخاطر تکانهای شدید ، محتویات روی گارد موتور آقای خراسانی تخلیه شد :|
21336
ولی این راه ادامه دارد ، با دوست داشتنی ترین لحظه ها
21337
بهرحال حدود ساعت 7:40 رسیدیم چشمه سبز
این مکان از لحاظ جغرافیا ، یک حوضچه طبیعی هست که دور تا دورش رو کوه محاصره کرده و فقط یک مسیر ورود و خروج داره ، منبع این آب هم از کوههای اطرف و چشمه ای که درونش هست تغذیه میشه
21338
بعد از رسیدن بلافاصله دوستان دست به کار شدن و چادر رو علم کردند
21339
هوا هم رو به سردی میرفت ، اما این مانعی برای آماده کردن قایق نمیشد
21340
متاسفانه بعد از باد کردن قایق به متوجه سوراخی شدیم که به احتمال قوی موقه زمین خوردن وسایل اتفاق افتاده بوده
اما یک کوهنورد حرفه ای ، همیشه مجهز هست !بدون درنگ قایق تعمیر شد
21341
خب همه چی آماده شد ، و فقط مونده بود برپا کردن آتیش !
ولی کو چوب؟
با شهاب نشستیم پشت روان و برگشتیم تو جنگل تا چوب جمع کنیم ، اما !
یه مشکل !
همه جا تاریک بود
خوشبختانه زنون به درد خورد !
رفتیم یه جا موتور رو پارک کردیم و با کمک نور موتور چوب جمع کردیم و برگشتیم ، بماند که تو مسیر نصف چوبها ریخت !
ولی مهم آتیش بود که هماهنگ شد
21342
اما خب یه سری مشکلات کوچولو هم بود دیگه که نمیشد کاریش کرد ،
مثلا یه نسیم خیلی ملایم :
21343
خوشبختانه چادر رو به زور موتور ها تونستیم مهار کنیم
21344
بعد از اقامه نماز ، رفتیم سراغ حرکات شکمی :دی
شهاب جان زحمتش رو کشید و پاچین ها رو آماده کرد
اما یه مسئله ای که بود ، بحث نور بود
بحران نوری پیدا کرده بودیم ، و باز هم روان وارد میشود
21358
امیدوارم گرسنه باشید تا متوجه عمق فاجعه بشید
21345
نه مثل اینکه این عکس زیاد کارساز نبوده
ببینم با این چه میکنید؟
21346
بعد از اینکه رفتم چراغ موتور رو خاموش کنم دیدم فلاپ سمت راست باک نیست !
نه اینکه شکسته شده باشه ، کلا نبود ! :| :| :|
21359
بگذریم !!!!
بعد از صرف شام
تصمیم بر این شد تا گشتی در دور و اطراف بزنیم ، اما دور و اطراف ما که آب بود .....
درست حدس زدید ، یه گشت آبی
21347
با مقادیر زیادی چیپس و تخمه و نوشیدنی + پتو ، روانه قایق شدیم
21348
بقول آقوی همساده : بقدری حال داد که یعنی تلخ ترین و وقیح ترین لحظات عمرم بود هااااا :)))
بی نهایت لذت بخش بود این قایق سواری ، زیر نور مهتاب ، در سکوت و تاریکی محض
بی شک ، عاقبت بخیری در همین بود
اینم یه عکس از تو قایق در اواسط برنامه دور دور آبی
21349
دست اقای خراسانی درد نکنه ، واقعا این حرکت قایق ، حرکت بجایی بود ، بحث دیگه ای هم که بود این بود که قایق بزرگ بود ، و توش میشد خوابید ، انصافا لذت غیر قابل وصفی هست : زیر پتو ، تو قایق ، تاریکی و سکوت محض ، وقتی دراز میکشی ، و رو به آسمون میشه چشمات ، رقص کهکشان راه شیری دیوونت میکنه
بگذریم ، خیلی احساسی شد
شب رو دوستان خوابیدن و من به دلایل نا مفهمومی نتونستم بخوابم ، فقط دم صبح یه 2 ساعت چشم گذاشتم
جواد :|
صبح که پاشدیم هرچی به جواد میگیم پاشو ، ساعت ده شده ، بریم که بقیه برنامه هم برسیم ، پا نمیشه لامصب
دراز کشیده ، خیره به این منظره رویایی ...
21350
کجا رو نگاه میکنید؟
منظورم روان بود ، رویایی تر از اونم مگه پیدا میشه؟
21351
صبح که رفتم سراغ موتور ، دیدم پلاک موتور نیست !
:| :| :| :| :| :|
بدون شک ، اگر تا شب میموندیم ، باید یه فکری واسه شاسی موتور میکردیم ، چون نوبتی هم باشه دیگه نوبته انجینه !
بگذریم
بعد از صرف صبحانه ، دوباره حرکت کردیم به سمت قایق ، اما اینبار به یک نیت دیگه
:))
شنا !
دقیقا وسط اینجا
با عمق حداقل 20 متر !
الله اکبر
شهاب هم بند و بساط ماهیگیرش رو راه انداخت تا موقعی که ما تو آبیم ، به ماهیگیری بپردازه
21352
21353
رفتیم شنا کردیم
چقدر حال داد
البته خب یه خورده آب سرد بود
فقط یه خورده ها
باد هم که اصلا نمیومد :|
21354
البته موقعی که ما تو آب بودیم شهاب یه تنه پرچم قایق رو بالا نگه داشت
دمش گرم
21355
21356
شنا تموم شد و برگشتیم سمت چادر و آماده شدیم برای اینکه جمع کنیم بریم جای رودخونه واسه ناهار
بیچاره موتور ها ، فک میکردن مثل دفعه های قبل قراره از اول تا آخر اونا پایه ثابت باشن
21357
البته از خجالت اونا هم در اومدیم ، حالا تو کلیپ معلوم میشه
حرکت کردیم و رفتیم سمت رودخونه و یه جا رو پیدا کردیم واسه ناهار
21360
اینجا یه مسئله ای پیش اومد و اون هم این بود که باطری دوربین شهید شد ، دیگه از اینجا به بعد دوربین من باز نشست شد !:(
بعد از صرف ناهار مسیر برگشت رو ادامه دادیم ، و همونجا که با آقای خراسانی سلام کرده بودیم ، خدافظی کردیم و راهی منازل شدیم و الان هم که در خدمت شما
یه کلیپ جیگری هم تو راهه ، پس منتظر باشید
بی شک بهترین برنامه ای بود که تجربه میکردم ، بسیار فازید ، ایشالله که ادامه داشته باشه
راستی عکسها هم مربوط به همس ، و دوربین فقط دست یک نفر نبود
ممنون از همه
فعلا
یاعلی
مرده و قولش
بالاخره با وجود مشغله بالا ، کلیپ حاضر شد
تایم : 6:30 دقیقه
حجم : 30 مگ (از این کمتر دیگه نشد)
ژانر : On - Offroad
نهایت سعیم رو کردم که طوری کلیپ آماده بشه که بیننده با دیدنش ، واقعا حس کنه تو اون محیط بوده
امیدوارم اینطوری بوده باشه
لذت ببرید
دانلود ([Only registered and activated users can see links])
([Only registered and activated users can see links])فعلا
یاعلی