PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مسافرت 18 روزه من با موتور پالس 220



hosin2a
31-06-1394, 03:37 بعد از ظهر
به درخواست ناظم عزیز سایت یه تایپک جدید زدم و شرح سفرم رو در اینجا خدمتتون میدم....
اول براتون از خدا سفر با موتور رو درخواست میکنم.........جاتون خالی........خیلی حال داد......واییییییییییییییییی ی........چقدر خوب بود.......
سفر من در روز سه شنبه 10 شهریور آغاز شد و در یکشنبه 28 شهریور به پایان رسید.....
من از دزفول شروع به حرکت کردم......و مقصد هایم به ترتیب 1- تهران....2-بابلسر....3-مشهد.....4-کرج........بود....
اول 3 روز در تهران بودم.......
بعد 3 روز در شمال بودم......
بعد 5 الی6 روز هم مشهد .....
و بعد هم 4 الی 5 روز در کرج بودم.....
متاسفانه سرعت اینترنتم پایینه .......دارم عکس و فیلم ها رو آپلود میکنم.......حجمشون خیلی زیاده....حجمشون حدود 100 گگگگگگگگگگگیییییییییگگگگگ گگههههههههههههه....البته بیشترش مال فیلم هاس چون کیفیتش بالاس......سعی میکنم کیفیت رو بیارم پایین و حجم رو کاهش بدم.......
در زیر نمایی از مسیر مشاهده میکنید.....
[Only registered and activated users can see links]

در ادامه برای کاهش حجم صفحه و سریع تر بالا آمدن آن لینک تصاویر را قرار میدهم.....

ali_r
31-06-1394, 04:26 بعد از ظهر
رفت برگشت چند کیلومتر شد؟

hamed510
31-06-1394, 08:22 بعد از ظهر
خسته نباشی دوست عزیز سفر بخیر واقعا پالس 220 تو جاده هیچ جوره تو شتاب و قدرت و سرعت کم نمیاره مرد روزهای سخته:icon_pf (95):

راستی تنها رفتی؟

عکسات کو!؟ فیلم هم داری بزار کلن هرچی گرفتی که جالبه بزار

از سفرتم یه توضیحاتی بده

ARSH
31-06-1394, 09:05 بعد از ظهر
خسته نباشی داداش
عکس بزار و بگو کجاس بزا لذت ببریم

hosin2a
01-07-1394, 12:47 قبل از ظهر
سلام به همه...ببخشید کمی تاخیر داشتم.......داشتم عکس ها رو آماده میکردم.......
خواب باز هم جاتون خالی .......امیدوارم مسافرت با موتور نصیبتون بشه........چون یه حال دیگه ای داره.......زیبایی جاده.....آب و هوای خوب...سختی...خستگی.....مشکلات ....گرما....بارون.....همش خاطره میشه........
من متاسفانه تنها سفر میکنم.....چون نه تو دوستان و نه تو فامیل و اطرافیانم کسی اهل موتور و مسافرت با موتور نیست.....تنهام.......:au::sad::sad::sad: یعنی وقتی تصاویر بچه ها رو تو سایت میبینم که چند نفری با هم میرن مسافرت خیلی دلم کباب میشه......:wall3:....:wall3:....
در کل توصیه میکنم تنها سفر نکنید.......چون کمی سخته.......اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته.....موتور خراب بشه....یا دزدی ...خفتگیری .....تنها نیستی.......ثانیا ....بابا آدم تنها دیوونه میشه.....17 - 18 ساعت با کسی حرف نزنی سخته.....البته من آدم زیاد اجتماعی نیستم.....برای همین در این مسئله زیاد مشکل ندارم......ولی در ادامه میگم که اگه کسی باهام بود نیازی نبود نصف شب تو بیابون منتظر کمک بشینم......
ولی عالی بود....با همه سختیش.....
در اینجا از تمام کسانی که به فکر بنده بودند ...خانواده...دوستان و برام دعا کردند که اتفاقی برام نیفته تشکر میکنم........مخصوصا از اون بالایییی....:fingersmiley::fingersmiley::f ingersmiley::thanks::thanks:

خواب من سفرم رو در عصر ساعت 4 :30 روز سه شنبه آغاز کردم.............یعنی مسیر دزفول تا تهران رو همش شب در راه بودم......آخه اینجا هوا خیلی گرمه.....روز نمیتونی بری زیر آفتاب.......برا همین شب راه میوفتم......البته حالا از اون ور طرفای اراک و بروجرد شب هوا خیلی سرد میشه.......ولی لباس مناسب مشکل رو حل میکنه.....
در این مسیر یه بلایی سرم اومد........متاسفانه....متاسفان ه سیم لامپ زنون در پیش خود لامپ قطعی داشت که من قبلا اون رو درست کرده بودم....البته به طور موقت........موتور تو سرعت بالا که لرزش موتور زیاد میشه...این اتصال قطع و وصل میشه و باعث خاموش شدن لامپ میشه........و همین بلا سرم اومد.....یعنی تو سرعت 120 تو جاده که همش تاریکه یک دفعه لامپ زنونم خاموش شد.....خدا رو شکر نور بالا بود وگرنه با 120 تا سرعت نمیدونستم کجا دارم میرم......نور بالا رو روشن کردم.....و به راهم ادامه دادم.....تا به یکی از این قسمتای پارکینگ های کنار جاده رسیدم........ هرچی سعی کردم لامپ روشن نشد........مجبور شدم توی تاریکی محض کل موتور رو باز کنم و اتصال سیم رو برقرار کنم تا لامپ روشن بشه.......خدا رو شکر تمام وسایل مورد نیاز اعم از چراغ قوه و انواع آچار و ابزار و انواع چسب رو با خودم برده بودم.......حدود 1 ساعت توی تاریکی وقتم رو گرفت ..........خدا رو شکر پیچی ...چیزی گم نشد.......و دوباره راه افتادم.......رسیدم به بروجرد کمی خسته بودم.....میخواستم بخوابم......بروجرد یه فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا شبا میخوابن.......من گفتم اونجا نخوابم....چون شلوغه و من اگه بخوابم ممکنه یکی بیاد یا موتور رو ببره یا از وسایلم چیزی برداره........گفتم برم یه جای خلوت که جن هم پر نمیزنه.......رفتم تو جاده و توی تاریکی کنار جاده گرفتم خوابیدم.....البته چادر نداشتم ......زیر پایی انداختم کنار موتور......هههههههه:25r30wi::25r30wi: :25r30wi:نمیدونید چقدر دعا و ایت الکرسی خوندم .....هههههه آخه ترسناک بود.....شب تاریک تو بیابون تنها......سگی ...ماری...عقربی....جنی....روحی.... دزدی....
هنوز ربع ساعت نشده بود که خوابم برده بود که دیدم یه نفر داره میگه آقا .....آقا بلند شو.......بلند شو........تو تاریکی نشناختمش.....تازه هنگ هم بودم.......چون یه دفعه از خواب بیدار شدم ....نمیدونستم کیه........بلند شدم ...دیدم پلیسه. .......گشت انتظامی بود............گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟ گفتم هیچی.....خسته بودم ....گرفتم خوابیدم..........گفت مدارک.......مدارک رو نشون دادم.......گفت اینجا نخواب برو بروجرد اون فلکه بزرگه.......گفت اینجا خطر ناکه........گفتم باشه.......گفت سریع حرکت کن.........ما هم بلند شدیم و حرکت کردیم..........وسطای جاده بروجرد اراک که اطراف جاده روستا هست و باغ هست ..... هوا واقعا سرد شد........زدم کنار......از تو ساک یه جفت جوراب دیگه درآوردم و پوشیدم .....و یه شلوار دیگه.....شلوار رو که پوشیدم......دیدم دوباره گشت انتظامی اومد.... ولی این دفعه یکی دیگه بود........گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟ گفتم هیچی ....گفت مدارک......مدارک دادم......گفت کجا میری ....گفتم تهران........گفت سریع حرکت کن.......ما هم دوباره راه افتادیم.........
حدود ساعتای 4:30 الی 5 صبح به اراک رسیدم.....باز هم کمی خسته بودم......اراک هم فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا استراحت میکنن......یه دو دور زدم دور فلکه باز جای مناسبی که امنیت کافی داشته باشه پیدا نکردم......که یه دفعه چشمم به یه کانکس پلیس افتاد که یه تریل دم درش بود........کانکس وسط بلوار روی چمن ها بود.......یکی از بلوار های جاده های خروجی از فلکه که دور فلکه هستند بود.......رفتم موتورم رو پیش تریل پارک کردم......اونجا یه سرباز داشت نگهبانی میداد کنار کانکس......بهش گفتم میشه موتورم رو اینجا بزارم و مراقبش باشی....و من هم این کنار استراحت کنم و بخوابم.....گفت باشه.........ما هم رفتیم روی چمنا و گرفتیم خوابیدیم........خواب بودم که با زنگ گوشی بیدار شدم.......ساعت 8:30 صبح بود......واقعا خواب خوبی بود و خستگیم رو برد.......رفتم پیش موتور .....سربازه رفته بود و یه سرباز دیگه بود......گفت از کجا میای گفتم از دزفول.....گفت کجا میری ....گفتم تهران.......گفت خیلی مردی...........آقا ما هم راه افتادیم و ساعت حدود 12:30 رسیدم تهران.............دیگه تهران بودم......

- - - Updated - - -


رفت برگشت چند کیلومتر شد؟
حدود 3500 کیلومتر

ehsan.CGL
01-07-1394, 10:57 قبل از ظهر
بسار عالی .عکسارو زودتر بزار

Mohsen_14
01-07-1394, 11:46 قبل از ظهر
آقا هر پستی که میذاری ، عکسهای مربوط به همون مسیر رو هم بذار .
تنها سفر کردن مزیت های خودشو داره ، هر سرعتی که بخوای میری ، هر جا که عشقت بکشه وایمیسی و برنامه موندن و ادامه سفر دست خودت و حال خودته .
در ضمن خسته نباشی :sarma:

hosin2a
01-07-1394, 02:55 بعد از ظهر
آقا هر پستی که میذاری ، عکسهای مربوط به همون مسیر رو هم بذار .
تنها سفر کردن مزیت های خودشو داره ، هر سرعتی که بخوای میری ، هر جا که عشقت بکشه وایمیسی و برنامه موندن و ادامه سفر دست خودت و حال خودته .
در ضمن خسته نباشی :sarma:
به خدا تقصیر من نیست.......تقصیر این اینترنت فلان فلان شدست.......از دیشب ساعت 2 شب تا الان که ساعت 2 ظهره ....90 تا عکس گذاشتم برا آپلود ......فقط 47 تا شون آپلود شدن.........پدرم دراومد پا این اینترنت..........خدا رحم کنه بهم برا آپلود فیلم ها.....
درسته تنها سفر کردن هم مزیت خودش رو داره......همه چیز دست خودته......... ولی اگه خدایی نکرده اتفاقی افتاد تنهایی......حالا در ادامه میگم......چه اتفاقاتی افتاد.......

Mohsen_14
01-07-1394, 03:13 بعد از ظهر
فقط یه پیشنهاد بی زحمت عکسها رو بصورت بند انگشتی بذار (thumbnail)که در صورت تمایل روش کلیک بشه و کامل لود بشه . اینطوری تمام عکسهاتم بذاری صفحه سنگین نمیشه .

erfi.747
01-07-1394, 05:57 بعد از ظهر
سلام به همه...ببخشید کمی تاخیر داشتم.......داشتم عکس ها رو آماده میکردم.......
خواب باز هم جاتون خالی .......امیدوارم مسافرت با موتور نصیبتون بشه........چون یه حال دیگه ای داره.......زیبایی جاده.....آب و هوای خوب...سختی...خستگی.....مشکلات ....گرما....بارون.....همش خاطره میشه........
من متاسفانه تنها سفر میکنم.....چون نه تو دوستان و نه تو فامیل و اطرافیانم کسی اهل موتور و مسافرت با موتور نیست.....تنهام.......:au::sad::sad::sad: یعنی وقتی تصاویر بچه ها رو تو سایت میبینم که چند نفری با هم میرن مسافرت خیلی دلم کباب میشه......:wall3:....:wall3:....
در کل توصیه میکنم تنها سفر نکنید.......چون کمی سخته.......اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته.....موتور خراب بشه....یا دزدی ...خفتگیری .....تنها نیستی.......ثانیا ....بابا آدم تنها دیوونه میشه.....17 - 18 ساعت با کسی حرف نزنی سخته.....البته من آدم زیاد اجتماعی نیستم.....برای همین در این مسئله زیاد مشکل ندارم......ولی در ادامه میگم که اگه کسی باهام بود نیازی نبود نصف شب تو بیابون منتظر کمک بشینم......
ولی عالی بود....با همه سختیش.....
در اینجا از تمام کسانی که به فکر بنده بودند ...خانواده...دوستان و برام دعا کردند که اتفاقی برام نیفته تشکر میکنم........مخصوصا از اون بالایییی....:fingersmiley::fingersmiley::f ingersmiley::thanks::thanks:

خواب من سفرم رو در عصر ساعت 4 :30 روز سه شنبه آغاز کردم.............یعنی مسیر دزفول تا تهران رو همش شب در راه بودم......آخه اینجا هوا خیلی گرمه.....روز نمیتونی بری زیر آفتاب.......برا همین شب راه میوفتم......البته حالا از اون ور طرفای اراک و بروجرد شب هوا خیلی سرد میشه.......ولی لباس مناسب مشکل رو حل میکنه.....
در این مسیر یه بلایی سرم اومد........متاسفانه....متاسفان ه سیم لامپ زنون در پیش خود لامپ قطعی داشت که من قبلا اون رو درست کرده بودم....البته به طور موقت........موتور تو سرعت بالا که لرزش موتور زیاد میشه...این اتصال قطع و وصل میشه و باعث خاموش شدن لامپ میشه........و همین بلا سرم اومد.....یعنی تو سرعت 120 تو جاده که همش تاریکه یک دفعه لامپ زنونم خاموش شد.....خدا رو شکر نور بالا بود وگرنه با 120 تا سرعت نمیدونستم کجا دارم میرم......نور بالا رو روشن کردم.....و به راهم ادامه دادم.....تا به یکی از این قسمتای پارکینگ های کنار جاده رسیدم........ هرچی سعی کردم لامپ روشن نشد........مجبور شدم توی تاریکی محض کل موتور رو باز کنم و اتصال سیم رو برقرار کنم تا لامپ روشن بشه.......خدا رو شکر تمام وسایل مورد نیاز اعم از چراغ قوه و انواع آچار و ابزار و انواع چسب رو با خودم برده بودم.......حدود 1 ساعت توی تاریکی وقتم رو گرفت ..........خدا رو شکر پیچی ...چیزی گم نشد.......و دوباره راه افتادم.......رسیدم به بروجرد کمی خسته بودم.....میخواستم بخوابم......بروجرد یه فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا شبا میخوابن.......من گفتم اونجا نخوابم....چون شلوغه و من اگه بخوابم ممکنه یکی بیاد یا موتور رو ببره یا از وسایلم چیزی برداره........گفتم برم یه جای خلوت که جن هم پر نمیزنه.......رفتم تو جاده و توی تاریکی کنار جاده گرفتم خوابیدم.....البته چادر نداشتم ......زیر پایی انداختم کنار موتور......هههههههه:25r30wi::25r30wi: :25r30wi:نمیدونید چقدر دعا و ایت الکرسی خوندم .....هههههه آخه ترسناک بود.....شب تاریک تو بیابون تنها......سگی ...ماری...عقربی....جنی....روحی.... دزدی....
هنوز ربع ساعت نشده بود که خوابم برده بود که دیدم یه نفر داره میگه آقا .....آقا بلند شو.......بلند شو........تو تاریکی نشناختمش.....تازه هنگ هم بودم.......چون یه دفعه از خواب بیدار شدم ....نمیدونستم کیه........بلند شدم ...دیدم پلیسه. .......گشت انتظامی بود............گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟ گفتم هیچی.....خسته بودم ....گرفتم خوابیدم..........گفت مدارک.......مدارک رو نشون دادم.......گفت اینجا نخواب برو بروجرد اون فلکه بزرگه.......گفت اینجا خطر ناکه........گفتم باشه.......گفت سریع حرکت کن.........ما هم بلند شدیم و حرکت کردیم..........وسطای جاده بروجرد اراک که اطراف جاده روستا هست و باغ هست ..... هوا واقعا سرد شد........زدم کنار......از تو ساک یه جفت جوراب دیگه درآوردم و پوشیدم .....و یه شلوار دیگه.....شلوار رو که پوشیدم......دیدم دوباره گشت انتظامی اومد.... ولی این دفعه یکی دیگه بود........گفت اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟ گفتم هیچی ....گفت مدارک......مدارک دادم......گفت کجا میری ....گفتم تهران........گفت سریع حرکت کن.......ما هم دوباره راه افتادیم.........
حدود ساعتای 4:30 الی 5 صبح به اراک رسیدم.....باز هم کمی خسته بودم......اراک هم فلکه بزرگ داره که مسافرا اونجا استراحت میکنن......یه دو دور زدم دور فلکه باز جای مناسبی که امنیت کافی داشته باشه پیدا نکردم......که یه دفعه چشمم به یه کانکس پلیس افتاد که یه تریل دم درش بود........کانکس وسط بلوار روی چمن ها بود.......یکی از بلوار های جاده های خروجی از فلکه که دور فلکه هستند بود.......رفتم موتورم رو پیش تریل پارک کردم......اونجا یه سرباز داشت نگهبانی میداد کنار کانکس......بهش گفتم میشه موتورم رو اینجا بزارم و مراقبش باشی....و من هم این کنار استراحت کنم و بخوابم.....گفت باشه.........ما هم رفتیم روی چمنا و گرفتیم خوابیدیم........خواب بودم که با زنگ گوشی بیدار شدم.......ساعت 8:30 صبح بود......واقعا خواب خوبی بود و خستگیم رو برد.......رفتم پیش موتور .....سربازه رفته بود و یه سرباز دیگه بود......گفت از کجا میای گفتم از دزفول.....گفت کجا میری ....گفتم تهران.......گفت خیلی مردی...........آقا ما هم راه افتادیم و ساعت حدود 12:30 رسیدم تهران.............دیگه تهران بودم......

- - - Updated - - -


حدود 3500 کیلومتر
ماشالله به این عزم و اراده و عشق .. چند بار روغن عوض کردید ؟؟؟ چند باک بنزین زدید ؟؟؟

- - - Updated - - -


فقط یه پیشنهاد بی زحمت عکسها رو بصورت بند انگشتی بذار (thumbnail)که در صورت تمایل روش کلیک بشه و کامل لود بشه . اینطوری تمام عکسهاتم بذاری صفحه سنگین نمیشه .


میشه دقیقتر توضیح بدید که چجوری میشه عکسارو به صورت بند انگشتی گذاشت ؟؟؟

Mohsen_14
01-07-1394, 06:15 بعد از ظهر
میشه دقیقتر توضیح بدید که چجوری میشه عکسارو به صورت بند انگشتی گذاشت ؟؟؟

تو آپلود سنتری که آپلود میکنید بعد از آپلود چند تا گزینه هست ، شما فیلد "پيش نمايش براي انجمن"رو انتخاب کن و مستقیم تو سایت کپی کن ، عکس بصورت کوچک نمایش داده میشه و هر شخصی که روش کلیک کنه بصورت کامل براش نمایش داده میشه .


[Only registered and activated users can see links]




[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])






عکس هم بی ارتباط با سفر نیست :دی


.

Yazdan
01-07-1394, 07:35 بعد از ظهر
جالب بود . با علاقه خوندم . حتما ادامه بده ...

hamed510
01-07-1394, 07:47 بعد از ظهر
آفرین

مطالبت رو با عکس مربوطه بزاری خیلی جالب و خوندنی میشه!!

hosin2a
01-07-1394, 09:38 بعد از ظهر
با سلام دوباره......
من 4 بار روغن عوض کردم.....که اولیش همون شروع حرکت بود........البته هنوز عوضش نکردم......از تهران تا اینجا و این چند روز تو شهر حدود 850 کیلومتر شده.....گذاشتم به 1000 برسه بعد عوضش کنم.....
بنزین هم دقیق 7 بار بنزین زدم......یعنی هر 15 لیتر یا یه باک برای 500 کیلومتر......که البته هنوز هم پرش نکردم......و هنوز باکم بنزین داره.......
اینم از تصاویر......
ببخشید اگه به ترتیب نیستن.....
برای دیدن تصاویر در اندازه و کیفیت اصلی روی انها کلیک کرده و دانلود را بزنید
.................................................. .....................
اینجا خودمم تو مشهد.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

بعدی داخل مسیر شمال به مشهد میباشد.....داخل پارک ملی گلستان.......جاتون خالی.....خیلی کیف داد....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا جنگل بالای مجموعه تفریحی نمک آبرود میباشد که با تلکابین به بالا اومدم.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا یه سرویس پهداشتی داخل بابل سر در کنار ساحل ....به فاصله 50 -60 متری از ساحل......بود که پولی بود.....برام جالب بود.....تا حالا ندیدم از ری!!!!ن مردم هم میشه پول درآورد.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا جاده تهران به شمال ....جاده هراز میباشد......که در پشت سر کوه دماوند میباشد....اگه اشتباه نکنم....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا دریاست دیگه.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
اینجا جاده مشهد تهران میباشد و بنده....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا جاده قدیم تهران قم میباشد ...که مسیر اخر سفرم ......در حال بلزگشت به خانه هستم......کور شدم تا این عکس رو گرفتم.....آفتاب تو چشم بود ناجور......
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا همون جنگل بالای نمک آبرود هست و بنده....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا هم وسط دریاست......
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا جاده هرازه.....تهران شمال
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

این همون مجموعه نمک آبروده البته از نمای زیر....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


ادامه عکسا در پست بعدی....اجازه نمیده تمام عکسا رو یه جا بزارم....

hosin2a
01-07-1394, 10:08 بعد از ظهر
برای دیدن تصاویر در اندازه و کیفیت اصلی روی انها کلیک کرده و در صفحه بعد دانلود را بزنید
اینجا داخل تلکابینه و نمای شهر و دریا....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا جاده قائمشهر به ساری است ....هنگام رفتن به مشهد.....کنار ریل قطار....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

مسیر شمال به مشهد
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
این آبیه که روی فرمونه ......جا فندکیه ماشینه.....که وصلش کردم رو موتور .....و به وسیله یه اینورتر 60 وات .....برق 220 میگیرم و موبایل و دوربینم رو با شارژر خودشون بدون مشکل و راحت و سریع شارژ میکنم.......خیلی مفید و کارآمده......
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
اینجا همون جاده شمال مشهده.....ولی ابتدای پارک ملی گلستان...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
اینجا هم داخلشه....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
اینجا هم جاده شمال مشهد است....ولی بعد از پارک ملی گلستان.......یعنی بعد از پارک ملی گلستان که تموم شد....هم هوا گرم شد ....هم همه جا بیابون و سنگ و خاک شد.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

باز مشهد...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

باز مشهد ولی من و یه لیوان بزرگ شیر موز بستنی.......!!!!!!!جاتون خالی...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

hosin2a
01-07-1394, 11:06 بعد از ظهر
پالس 220 موتور خوبیه......البته نباید انتظار بیجا ازش داشت...........
من که باهاش راحتم......فقط اگه میشد سرعت 120 به بالا رو بدون فشار برای زمان طولانی باهاش رفت خیلی خوب میشد......
سرعت من بین 80 تا 120 متغییر بود.............یعنی زمانی که میخواستم تند برم 110 الی 120 و زمانی که میخواستم آروم برم 80 الی 100 بوده.........
البته زمان هایی هم بالای 120 هم رفتم .....البته خیلی کم......مثلا یه بار تو مسیر برگشت ....داخل یکی از تونل های جاده خرم اباد یه تاپ اسپید زدم......که 150 تا رفت.......فیلمش رو هم به زودی میزارم........
جاده هراز چون که بار اولم بود راستش اصلا اونجور که انتظار داشتم نبود......شنیده بودم جاده های شمال خیلی قشنگن.......ولی من جز کوه و سنگ و خاک چیزی ندیدم.....البته آخراش نزدیکای امل دیگه شب شده بود و من چیزی ندیدم.......فکر میکردم همش سرسبز و پر درخته........ولی نبود....
همچنین شمال........اصلا اون چیزی که انتظار داشتم نبود......اون تعریفی که درباره آب و هوای خوبش میدادن و اون همه سرسبزیش .......اصلا نظرم رو جلب نکرد......آبو هواش واقعا شرجی و گرم......اصلا نمیشد نفس کشید......آدم همش عرق میکرد..........و شباش پر از پشه کوره........خوردنم......سوراخ سوراخم کردن......حتی توی توالت ولم نمیکردن.......ههههههه بقیش رو نگم.....ههههه.....بعدش
دریا هم اصلا خوب نبود.......آبش شور.......کدر......گرم.......و بدون موج بود.........ما تو شهرمون یه رود داریم به نام رود دز........ابش شیرین......شفاف.....خنک .....میباشد.....یعنی کیف میکنی توش شنا کنی.......یعنی تو عمق 5-6 متری کف آب و سنگ ها رو میتونی ببینی ازبس شفافه.........
بهترین جاده هم که خیلی بهم حال داد ......جاده داخل پارک ملی گلستان بود.......واقعا خیلی خوب بود.....احساس میکردی تو بهشتی..........
آقا اون اتفاقی که هی میگفتم اگه تنها نبودم مجبور نبودم تو بیابون نصف شب منتظر کمک بشینم این بود که :
تو مسیر برگشت از تهران به دزفول..........تو جاده خرم آباد به دزفول.........خواستم بزنم کنار و کمی استراحت کنم........رفتم کنار جاده .......از آسفالت که پایین رفتم ......کنار آسفالت خاکی بود.....و شیب داشت..............آقا موتور به سمت شیب لیز خورد و من سعی کردم با پام موتور رو نگه دارم.......یعنی با پای راستم که سمت شیب بود..........بدبختانه چون شیب بود پام به زمین نرسید و مجبور بودم موتور را کج کنم سمت شیب.......که ناگهان پام هم لیز خورد و موتور به سمت شیب افتاد...........آقا بلند شدم......هرچی زور زدم تو تاریکی نشد موتور را بلند کنم.....چون 1- هرچی زور میزدم پام تو خاکا لیز میخورد.......2- من بایستی موتور را عکس جهت شیب بلند کنم.......یعنی به سمت سر بالایی......3-بابا پالس 220 موتور سنگینیه......و واقعا کار سختی بود......نزدیک به 10 دقیقه فقط تلاش کردم ....و فقط موتور توی خاکا لیز میخورد.........هیچی دیگه.......تا تونستم داد زدم.....و با بالایی حرف زدم.....گفتم این چه بالایی بود به سرم آوردی.......این رسمش نیست.........اومدم کنار جاده هرچی با چراغ قوه درخواست کمک کردم از ماشینا هیچ کس نمی ایستاد.........ساعت نزدیکای 2 شب بود.....نزدیک به ربع ساعت معطل موندم ........تا یه زامیاد آبی با سرعت رد شد ....و 100 متر جلو تر ایستاد.....و دنده عقب اومد.......و گفت چی شده.......داستان رو گفتم و بنده خدا اومد کمکم کرد .....خدا خیرش بده.........مردی حدود 50 ساله بود.......داشت به سمت تهران میرفت.......و آخرش تشکر کردیم و راه افتادیم.......
برای موتور هم اتفاقی نیوفتاد....نه خشی...نه چیزی....به لطف گارد های بغلش....
دیدید....اگه تنها نبودم راحت توی یه دقیقه موتور رو بلند میکردیم.........ولی باز خدا رو شکر اتفاق بد تر از این ها نیفتاد......
برای استراحت و خواب.....من چادر نبرده بودم......چون حملش برام خیلی سخت بود.....من همینجوری 2تا ساک متوسط و یه ساک کوچیک و یه گونی برنج که البته روغن موتور و آچار و ابزار بود.......همراهم بود که هر چند ساهت بایستی مرتبشون میکردم........و جا برای نشستنم هم کمی تنگ بود.......برای همین فقط به زیر پایی اکتفا کردم......و بعضی جاها در کنار جاده مثلا میزدم کنار و کنار موتور میخوابیدم.......یا مثلا برای مسیر شمال به مشهد....روی صندلی ایستگاه اتوبوس در کنار جاده خوابیدم............اگر دوستان چادری میشناسن که حجمش کم باشه ......بهم معرفی کنن.....
در مورد پلیس هم جز همون 2 بار اول که توی مسیر دزفول به تهران بود دیگه جلوم رو نگرفت.......
در کل من که خیلی راضی هستم.......حتی با وجود مشکلاتش....و سختیاش....چون خاطره میشه.....تجربه میشه.........
سوالی بود در خدمتم....




- - - Updated - - -

مسیرمشهد به تهران...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

مسیر مشهد به تهران که هوا ابری شد......و بارون گرفت.....خیلیحال میده تو بارون موتور سواری......جاتون خالی.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا اگه اشتباه نکنم سمنان هستش.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

باز مسیر مشهد به تهران ....هنگام عصر و غروب آفتاب...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا هم تهرانه.....البته آخرشه....یعنی کرج بودم.....اومدمتهران برای خرید بعضی اجناس....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا کرجه.....انتهای بلوار بسیج....صبح هنگام حرکت به سمتدزفول....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

hosin2a
02-07-1394, 12:55 قبل از ظهر
جادهقدیم تهران قم...
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا هم جاده قدیم تهرانقمه.....البته هنگام تعویض روغن......و البته آخرین تعویض روغن.......
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینم نمایی از جعبه ابزارهمراهمون .....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا قمه.....هنگام برگشتبه دزفول.......
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


این فکر کنم آخرین عکسیه کهگرفتم.....
نزدیکای اندیمشک.......البتهبهتره بگم نزدیکای خرم آباد.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا همون پارک ملی گلستانهست....البته از نمایی دیگر....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا همون اولای پارکگلستانه....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا همون جاده مشهدتهرانه...که داشت هوا ابری میشد..
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

hosin2a
02-07-1394, 02:10 قبل از ظهر
مسیر تهران به دزفول....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

این یه عکس فوق العاده از پارک گلستان.... البته کمی با ویرایشگر گوشی رنگاش رو جذابتر کردم....
..............!!!!خیلی اون گونی برنج تو ذوق میزنه........!!!!!!!
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

اینجا هم شماله....سوار بر جت اسکی.....که باز جاتون خالی ........ولی رانندگی باهاش خیلی سخته.......هی میخواد چپ کنه.........همین موتور خودمون حالش بیشتره.....
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

hosin2a
02-07-1394, 08:41 قبل از ظهر
بعد از تهران....بعد از ظهر حدود ساعت 4:30 الی 5 عصر راه افتادم به سمت شمال.........اولای جاده هراز یه شهری هست.....اسمش یادم نیست.....البته چند تا شهر هست....نمیدونم شاید اسمش پردیس بود.......ولی در کل....همون اولاش که جادش کوهستانیه و سربالایه و سرپایینی داره......یک باد شدیدی شروع به وزیدن گرفت که حد نداره......کور شدم از بس خاک رفت تو چشام......هم سربالایی بود....هم باد شدید....اصلا نمیشد تند رفت.....سرعتم بین 60-70 کیلومتر بود.......و جاده هم از اولش تو تهران......تا آخرش تو شمال .....خیلی شلوغ بود......یعنی تو جاده هراز اکثر مسیر سرعتم بین 40-50 کیلومتر بود بابت شلوغی و ترافیک...........
اوه اوه ...اوه......خفه شدم........داخل تونلاش.........پر از دود ماشین سنگینا........یعنی طوری بود که هوا خاکستری بود......واقعا خفه شدم.........که آخر ساعت حدود 10:30 الی 11 به بابل سر رسیدم.......
................
بعد برای مشهد هم....از بابل سر ساعت 4:30 الی 5 عصر راه افتادم.......به سمت مشهد.......که من روزش رو اصلا نخوابیده بودم برای همین خیلی خسته بودم.........رانندگی کردم تا شب حدود ساعت 12 ......که یه ایستگاه اتوبوس کنار جاده بود.......و اونور جاده یه پمپ بنزین بود.......موتور رو کنار صندلی ها پارک کردم و روی صندلی ها گرفتم خوابیدم.....تا ساعت 4:30 صبح.......و بلند شدیم و رفتیم اونور برای دستشویی و آب و بنزین....و بعدش راه افتادم به سمت مشهد.............
.........
برای مشهد به کرج هم.....از مشهد ساعت 9 شب از مشهد راه افتادم......دقیق یادمه....شب شهادت امام جواد بود.......و خیابونا پر از دسته جات عذاداری بود........باز اون روز در طول روز اصلا نخوابیده بودم و بسیار خسته بودم......که باز رانندگی کردم و فکر میکنم حدود 150 کیلومتری از مشهد فاصله گرفته بودم....و ساعت 11 - 12 شب بود که به یک مرکز تجاری استراحتی در کنار جاده رسیدم.......از شانس ما تعطیل بود.....یه مسجد بود اونجا ....که جلوی مسجد چند صندلی سیمانی بود .....شبیه اینا که داخل پارکا هست....ولی سیمانیش.........جلوی مسجد چند کامیون پارک کرده بودند و رانندشون توشون خواب بودن.......آقا ما هم موتور را کنار صندلی پارک کردیم و روی صهدلی گرفتیم خوابیدیم........واقعا......واقعا ......و خیلی واقعا هوا سرد بود........ با این که 3 پیراهن و یک کاپشن....و 2 جفت جوراب.....و 2 شلوار.......و دستکش .......و پتو........و کفش ......بر تنم بود......داشتم میلرزیدم.......تازه سیمان زیر پام هم عین یخ بود.........آقا اونجا یه چندتا بچه گربه کوچولو با مامانشون بود........اینقدر ناز بودن.....هی دور ور ما و زیر ماشینا هی بازی میکردن........من هم که عاشق گربم........خیلی باحال بود......
خلاصه خوابیدم......صبح ساعت حدود 5 بود که پا شدم و باز راه افتادم........
البته من تو همون شب سرد سرما رو هم خوردم..........
خلاصه توی مسیرقبل از سمنان فکر میکنم بود که هوا ابری شد و بارون گرفت ....البته نه برای زمان طولانی.......ابراش بهاری بودن.......یک دفعه مثلا میدیدی بارون شدیدی میگرفت و چند دقیقه بعد قطع میشد........
که آخر به کرج رسیدم.......
........
بعد برای برگشت به دزفول هم صبح ساعت حدود 10 بود که از کرج راه افتادم.....و شب ساعت 2 رسیدم خونه..........که متاسفانه همون شب که رسیدم چند ساعت قبلش یعنی حدود ساعت 9 شب یکی از اقوام فوت میکنن.......و بدترین خبری بود که فکرش رو هم نمیکردم وفتی برسم بهم بدن........(عجب پا قدم گندی هم دارم........)خدا رحمتش کنه.....یه صلوات برای تمام رفتگان بفرست...
...................
در کل من زیاد تو راه ایستادم و اصلا عجله ای نداشتم.........
تو جاده که میرید خیلی حواستون رو به ماشین های سبک و سواری بدین.......خیلی بد سبقت میگیرن............خدا رهمت کنه ماشین سنگینا رو....وقتی میخوان سبقت بگیرن....یه بوقی.....نور بالایی......و این که لاینشون رو هم عوض میکنن و با فاصله صبقت میگیرن........
ولی سواری ها نه.......چه تو لاین سمت راست باشی و چه سمت چپ ....از کنارت یک دفعه میاد و سبقت میگیره..........خیلی ناشین.......
اگه چیزی یادم اومد باز میگم....
سوالی بود در خدمتم.....

Exel
02-07-1394, 11:39 قبل از ظهر
سلام حسین آقا ، اول اینکه تحسین میکنم پشتکار و تلاشتون رو چون کار هر کسی نیس با ی موتوری ک حجم تقریبا پایین داره ( 220 ) بندازی بری تو جاده ، تو باد و بارون ، خاک ، روز و شب و ...
جایی ک ماشین هایی با حجم 4600 ، 5000 و 5600 زمینو میکنن و جاده رو شخم میزنن شما با ی موتور و اون همه وسیله راه خودتو ادامه بدی ، ب هر حال چون خودم 220 دارم و اینا رو کم و بیش و نه اندازه شما ، تجربه کردم میدونم چ حس فوق العاده ایی داره ، در مورد 220 بگم ک این موتور تو جاده خیلی حرفا واسه گفتن داره من خودم مسیر شهمیرزاد ب سمنان ( کاش شهمیرزاد هم میومدین مث شمال کشور میمونه و اگر اطلاع میدادین ازتون هم پذیرایی خوبی میکردیم ) با سرعت 145 کیلومتر پیچ هارو با این موتور رد میکردم و هیچ لغزشی و لرزشی توی این موتور ندیدم ، یعنی امتحان خودشو پس داده ، شاید کنترلش سخت باشه ، سنگین باشه و واسه لایی کشیدن تو شهر خیلی مناسب نباشه ولی تو جاده ، ب قول دوستمون مرد روزای سخته ، خلاصه خیلی خیلی

خوشحال شدم تاپیکتون رو خوندم و این رو هم میدونم ک خیلی سختی هم کشیدین تو این مسافرت ولی اون کیفی ک میده رو جبران میکنه ، ب هر حال من خودم یکی از کسایی هستم ک خیلی علاقه ب مسافرت با موتور رو دارم حالا نه در حد شما ، ولی اگر مایل باشی دفعه دیگه ک هم من و هم شما و حتی بچه های انجمن فرصتی جور شد ، ی سفر کوتاه بریم ، چون من خیلی مشتاقم ولی مث شما اطرافیام زیادی راحت طلبند و سفر با موتور حتی برای 100 کیلومتر رو خسته کننده میدونن ( یکی از دوستام آپاچی داره و زیاد موافق نیس ، البته آپاچی تو جاده حرفی واس گفتن نداره )

امیدوارم دوستان هم شرکت کنن و از طرف انجمن ی جمع کوچیکی تشکیل بدیم ، حیفه واقعا ...

- - - Updated - - -

راستی هزینه این مسافرتتون و خورد و خوراکو بنزینو و روغنو ...... کلا چقدر در اومد ک آمادگی داشته باشم :hanghead:

hegzz
02-07-1394, 12:58 بعد از ظهر
سلام
اقا خیییلییی دمت گرم!! واقعا خسته نباشی...
من که تنهایی تو شهر خودمون یه پارک هم میرم نمیتونم تحمل کنم! تازه کلی وسیله دفاعی هم با خودم می برم!!:23::gigglesmile:
راستی شما چیزی نبرده بودین؟ (اسپری فلفلی، چاغو شکاری، شوکری، نانچیکویی چیزی...)؟؟
البته اگه مامورا هم بگردن بگیرن خیلی ناجور میشه، ولی ب نظرم واسه سفر لازمه:hanghead:
بازم ممنون، عکسا هم خیلی خوب بود، انگیزه بهمون دادی... کارت20 موفق باشی

hosin2a
02-07-1394, 06:28 بعد از ظهر
سلام حسین آقا ، اول اینکه تحسین میکنم پشتکار و تلاشتون رو چون کار هر کسی نیس با ی موتوری ک حجم تقریبا پایین داره ( 220 ) بندازی بری تو جاده ، تو باد و بارون ، خاک ، روز و شب و ...
جایی ک ماشین هایی با حجم 4600 ، 5000 و 5600 زمینو میکنن و جاده رو شخم میزنن شما با ی موتور و اون همه وسیله راه خودتو ادامه بدی ، ب هر حال چون خودم 220 دارم و اینا رو کم و بیش و نه اندازه شما ، تجربه کردم میدونم چ حس فوق العاده ایی داره ، در مورد 220 بگم ک این موتور تو جاده خیلی حرفا واسه گفتن داره من خودم مسیر شهمیرزاد ب سمنان ( کاش شهمیرزاد هم میومدین مث شمال کشور میمونه و اگر اطلاع میدادین ازتون هم پذیرایی خوبی میکردیم ) با سرعت 145 کیلومتر پیچ هارو با این موتور رد میکردم و هیچ لغزشی و لرزشی توی این موتور ندیدم ، یعنی امتحان خودشو پس داده ، شاید کنترلش سخت باشه ، سنگین باشه و واسه لایی کشیدن تو شهر خیلی مناسب نباشه ولی تو جاده ، ب قول دوستمون مرد روزای سخته ، خلاصه خیلی خیلی

خوشحال شدم تاپیکتون رو خوندم و این رو هم میدونم ک خیلی سختی هم کشیدین تو این مسافرت ولی اون کیفی ک میده رو جبران میکنه ، ب هر حال من خودم یکی از کسایی هستم ک خیلی علاقه ب مسافرت با موتور رو دارم حالا نه در حد شما ، ولی اگر مایل باشی دفعه دیگه ک هم من و هم شما و حتی بچه های انجمن فرصتی جور شد ، ی سفر کوتاه بریم ، چون من خیلی مشتاقم ولی مث شما اطرافیام زیادی راحت طلبند و سفر با موتور حتی برای 100 کیلومتر رو خسته کننده میدونن ( یکی از دوستام آپاچی داره و زیاد موافق نیس ، البته آپاچی تو جاده حرفی واس گفتن نداره )

امیدوارم دوستان هم شرکت کنن و از طرف انجمن ی جمع کوچیکی تشکیل بدیم ، حیفه واقعا ...

- - - Updated - - -

راستی هزینه این مسافرتتون و خورد و خوراکو بنزینو و روغنو ...... کلا چقدر در اومد ک آمادگی داشته باشم :hanghead:

خواهش میکنم......شما لطف دارید.......
حقیقتش وقتی عشق و علاقه تو کار باشه......خستگی و مشکلات شیرین و به یاد ماندنی میشن.........و تمامش میشه لذت........
دقیقا کار هرکسی نیست که تو تمام شرایط برا زمان طولانی 17-18 ساعت حد اقل تو جاده باشی........
حقیقتش من عشق جاده دارم........عشق ماشین سنگین........یعنی اگه پول داشتم و یه سری مشکلات نبود .....حتما میرفتم تو این کار.......خیلی حال بهم میده........حالا که دستمون به اون بالا بالا ها نمیرسه.....از حد اقل امکانات استفاده میکنیم و به همین موتورمون هم قانعیم......
در مورد 220 واقعا نسبت به پولش موتور خیلی خوبیه........ولی اگه این شرکت باجاج کمی بهش توجه داشته باشه عالی ترین موتور در بین موتورهای حجم پایین میشه....مثلا رادیات آب بزارن......مثلا 6 دندش کنن........مثلا سیستم تعلیق و کمکش رو کمی به روز تر کنن.........مثلا 4 سوپاپش کنن........دیگه آخرش میشه........
دقیقا.....اطافیانم همه مخالف موتور و جاده هستن.......یعنی هرکی میفهمه میاد سرزنش میکنه و نصیحت......ولی از عشق و علاقه ما کمتر که نمیشه بسی زیاد تر هم میشه.......موتور سوار را کسی جز موتور سوار و خدا درک نمیکند...................
این شهرمیزاد دقیقا کجاست؟؟؟
.....
من هم خوشحالم که به اینجا سر زدید و منت نهادید مطلبم رو خوندید.......
انشاالله......
......................................
هزینه هم برا بنزین حدود 100 الی 110 هزار تومن شد.......یا برای روغن.....من یه 4 لیتری بهران سوپر پیشتاز خریدم 44 تومن و البته یه نصفه تو خونه داشتم.....که روغن با خودم بردم......
برای بقیه هزینه ها منهای خرید هایی که کردم و هزینه های اضافی حدود 500 شد....البته میگم برای هر شخصی ممکنه با توجه به سطح انتظارش تغییر بکنه......
در کل شما اصلا نگران هزینش نباش......

- - - Updated - - -


سلام
اقا خیییلییی دمت گرم!! واقعا خسته نباشی...
من که تنهایی تو شهر خودمون یه پارک هم میرم نمیتونم تحمل کنم! تازه کلی وسیله دفاعی هم با خودم می برم!!:23::gigglesmile:
راستی شما چیزی نبرده بودین؟ (اسپری فلفلی، چاغو شکاری، شوکری، نانچیکویی چیزی...)؟؟
البته اگه مامورا هم بگردن بگیرن خیلی ناجور میشه، ولی ب نظرم واسه سفر لازمه:hanghead:
بازم ممنون، عکسا هم خیلی خوب بود، انگیزه بهمون دادی... کارت20 موفق باشی
علیک سلام......
دمت شما هم گرم......ممنون.....
درست میگی.........به نظر من تو شهر تنها رفتن بیرون مخصوصا شب و بد موقع ....خیلی میتونه خطرناک تر از تو جاده باشه.........
آخه میدونی چرا؟؟؟؟؟
چون اون دزد میره جایی که احتمال میده کسی رد بشه.........حالا خودت فکر کن ....احتمال رد شدن یه شخص از داخل یه خیابون تو شهر بیشتره یا نه تو جاده وسط بیابون....؟؟؟؟؟.....100 در 100 تو شهر بیشتره......و اکثر خفت گیری ها در شهر رخ میده.......البته تو جاده هم خفت گیری رخ میده........ولی نسبت به شهر خیلی کمتر.....
راستش نه.....من چیز خاصی نبرده بودم........ولی یه زنجیر باهام بود.....که باهاش موتور رو قلف میکنم........و حقیقتش دنبال یه اسپری هستم.......بالاخره اتفاق ممکنه بیوفته و آدم باید خودش رو آماده بکنه.......ولی هنوز پیدا نکردم......
والا تا حالا تو این چند سالی که من با موتور رفتم مسافرت .....خدا رو شکر نه پلیس گیر اساسی بهم داده......نه اومده که بگردتم......و نه خفتگیری و دزدی...............و نه مشکلی خواصی.....مثلا خرابی موتور و حتی یک بار پنچر شدن تو جاده هم نداشتم.........
ولی خوب باز هم میگم اتفاق یک باره.......
بازم خواهش میکنم......امیدوارم شما هم نصیبت بشه.....ولی خواستن توانستن است........
همچنین ....موفق باشی...

soleymani
02-07-1394, 09:51 بعد از ظهر
خسته نباشی.ما که 220 رو فروختیم.واقعا موتور خوبیه
یاد مسافرتت به تهران برای خرید لوازم و کلاه بخیر

Exel
02-07-1394, 11:48 بعد از ظهر
شهمیرزاد دقیقا بالا سر سمنان هست ، شما از همون میدون معلم ک عکس گرفتی تو سمنان ؟ همونو بالا بری اول ب مهدیشر وبعدش ب شهمیرزاد میرسی ،

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


در مورد 220 هم واقعا باید 4 سوپاپ بشه چون حجم واقعا سنگینی داره و نیاز ب شتاب بیشتر ی داره ( البته همین سنگینی تعادل خوب و راحتی نسبتا بهتری رو برای راکب ب همراه داره ) و یا ب قول شما اگر ی رادیات آب هم بهش بندازن دیگه واس سفر عالی میشه ...

من ک فعلا موتورم رو قراره تحویل بگیرم از تعمیرگاه و تازه آبندیش کنم ، ایشالا بعد آببندی قسمت بود حتما هماهنگ میکنیم ...

hosin2a
03-07-1394, 03:55 قبل از ظهر
خسته نباشی.ما که 220 رو فروختیم.واقعا موتور خوبیه
یاد مسافرتت به تهران برای خرید لوازم و کلاه بخیر
انشاالله بهترش رو بخری.....
ههههههه:gigglesmile::gigglesmile::gigglesmi le:
آره.......راست میگی........اون هم پارسال بود .....همین موقع ها.......یادش بخیر.......انشاالله هر سال پیشرفت میکنیم:4chsmu1::4chsmu1::4chsmu1::4chsmu1:.. .....سال دیگه حتما ایرانگردی:34::34::34:.............2 سال دیگه جهانگردی:31::31::31:

Soheilsmart180
23-07-1394, 02:18 قبل از ظهر
اپاچی 180 چی شما ک سابقه سفر داشتی تو جاده کم میاره بنظرتون؟

Gladiator
24-07-1394, 02:41 قبل از ظهر
بسیار عالی
کاش شما پیش از اینکه حرکت کنی تاپیکشو میزدی و برنامه مسیرتو مشخص میکردی تا دوستانی که عضو سایتن و تو مسیرن هم مسیرهای بهتر رو بهت بگن هم یه هماهنگی میکردی میدیدیشون
شما ازین پس مسیر تهران شمال رو بنداز از جاده فیروزکوه برو
هم خلوت تره و هم جاده پهن و بسیار تمیزی داره و اینقدر تو ترافیک گیر نمیکردی و تو تونلای طولانی هراز دود نوش جان نمیکردی
در هر صورت دمت گرم و خسته نباشی

marijona
25-07-1394, 10:16 قبل از ظهر
ما شا الله به این اراده

میشه بگید رفت و برگشتتون چه قدر هزینه تون شد ؟

mammad24
25-07-1394, 06:35 بعد از ظهر
دمت گرم.خیلی ایول داری. اراده تو عشقه

irmacfa
25-07-1394, 07:08 بعد از ظهر
دمت گرم داش کلا چقدر هزینه سفرت شد همه چیز چقدر رفتی

Sent from my B1-750 using Tapatalk

hosin2a
03-08-1394, 05:43 بعد از ظهر
با سلام.....و عرض تسلیت ایام محرم و شهادت امام حسین علیه سلام....و قبولی عزاداری هاتون....
یه مدتی بود نبودم......
دوباره اومدم....

اپاچی 180 چی شما ک سابقه سفر داشتی تو جاده کم میاره بنظرتون؟
داداش آپاچی موتور خوبیه برای شهر......اما برای جاده فکر نمیکنم زیاد مناسب باشه......چون هم حجمش نسبت به 220 کمتره....و هم فقط هوا خنکه......ممکنه به مشکل بخوره.......

- - - Updated - - -


بسیار عالی
کاش شما پیش از اینکه حرکت کنی تاپیکشو میزدی و برنامه مسیرتو مشخص میکردی تا دوستانی که عضو سایتن و تو مسیرن هم مسیرهای بهتر رو بهت بگن هم یه هماهنگی میکردی میدیدیشون
شما ازین پس مسیر تهران شمال رو بنداز از جاده فیروزکوه برو
هم خلوت تره و هم جاده پهن و بسیار تمیزی داره و اینقدر تو ترافیک گیر نمیکردی و تو تونلای طولانی هراز دود نوش جان نمیکردی
در هر صورت دمت گرم و خسته نباشی
چشم.....بسیار از پیشنهادتون ممنونم.......انشاالله سال آینده......
برای جاده هم چون گفتم هراز مسیرش کمتره و نزدیک تره انتخابش کردم.........باز انشاالله سال آینده از جاده فیروزکوه

h nm,
14-10-1395, 07:28 بعد از ظهر
سلام خسته نباشید پلیس دقیقا په مئارکی ازتون میخواست یعنی مورد نیاز بود ممنون موتور عزیتتون نکرد و راذیات روغن خنک پیست ممنون میشم جواب بدید موفق باشید.