موضوع: عکس های قرار ملاقات شمال 27 مرداد

سلام به همه دوستان/

تشکر بابت عکس ها.

کدوم شهر (شمال)شما رفتین؟؟ واقعا زیبا بود.

سلام

واقعا جای ماها که نیومدیم خالی بوده ، منم خیلی دلم میخواست بیام ، ولی قسمت نشد !


امیدوارم این سفرا تداوم داشته باشه و فرصت بشه با دوستان همسفر بشم بریم شمال !





با تشکر

سلام ،
اول از همه باید از دوست خوبمون آقا مهدی گل خوش اخلاق که باعث شد به ما خیلی خوش بگذره و یه سفر به یاد موندنی داشته باشیم تشکر کنم ، ایشون از اون تیپ آدمائیه که تو رفاقتاش هرچی داره میزاره در طبق اخلاص ، خلاصه ما همه ممنونیم ریفیق
در درجه دوم از مدیرای عزیز که مثل آقا **** از خواب و خوراک خودشون میزدند و لغمه رو از دهن ما میگرفتن و خودشون میخوردن ، حتی شب رو نوبتی پاس میدادن که اگه کسی زیر سرش بد بود ، پتو از روش میرفت کنار و ... حواسشون باشه ، حتی علیرضا یه بار شهروزو تو خواب برد سرپا گرفت که بد خواب نشه :d
از همه دوستان که واقعا از خوش سفر ترین دوستانم بودن و هوای همو داشتن و سعی میکردن به همه خوش بگذره ، همدیگرو بخندونن و ... تشکر میکنم
از حسین که اگه نمیومد ، ما دپرس میشدیم ، از آقا فرید که نمونه یه انسان خانواده دوست ، خواب دوست ، عاشق پانامورا :d
از آیدین که قبل سفر یه چیزی خورده بود که تو سفر اصلا میل نداشت ، از شهروز ، که با برنامه های فرهنگی و مذهبیش ، عید بچه ها رو پر بار کرد و حذ کافی رو از لحضات ماه مبارک بردن ،
از مهران ، که انصافا من خیلی دوسش دارم که برای اینکه ما خیط نشیم کمک کرد ماهی ها رو از اب بگیریم و به خاک برگردونیم ،
از علیرضا ، که تو تیم مدیریت میتونم بگم بعد ****** فعال ترین عضو بود و با یاد دادن پوکر به من ، دینمو کامل کرد
****** که تو این سفر گشنه موند ،
از کیا ، که نباشه من غریبی میکنیم و هر جا موتوری به مشکل بر میخورد کمک حال گروه بود و حسین رو از خورده شدن توسط حیوانات وحشی تو جنگل با تبهرش در اتومکانیک نجات داد ،
و کنجی یار غار من که در عین امل فساد بودن با شرکت در تمامی برنامه های شاد و تفریحی شبانه به همراه من و کیا ، باعث شد بچه ها قدر خواب راحت رو بفهمن :d
سفر خاطره انگیزی بود ، ممنونم که منم بردین ، امیدوارم کسی نرنجیده باشه

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ] [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

دوستان خیلی نسبت به من لطف دارند و چوبکاری میکنند. ولی باید بگم تو زندگیم تا به حال انقدر یکجا تجربه کسب نکرده بودم.نمیخوام اسم کسی را ببرم چون میترسم کسی از قلم بیافته.ولی یاد گرفتم همیشه جنبه داشته باشم و صبر پیشه کنم.تحت هر شرایطی پایبند اعتقادات مذهبی باشم.تجربه چندین ساله که با زحمت به دست اومده را در اختیار دوستان قرار بدم.غرور بی معنی ترین کلمه زندگی باشه.نسبت به دوستان اعتماد پیشه کنم.تابع جمع باشم.و اگر روزی تشکیل خانواده دادم در هر لحظه به یادشون باشم.یکجا بگم که خاک پای دوستان و کوچیک همتون هستم.

اول از همه باید از مهدی عزیز تشکر کنم که هم ماشین اورد و هم موتور و هم خرج های زیادی که کرد و جاهای قشنگی که مارو برد ، دستت درد نکنه به امید سفر های بعدی
اکا عزیز که بچه هارو مهمون کرد تو نارنجستان و موقع برگشت از شمال منو تا دم خونه رسوند ، دمت گرم نباشی جات خالیه
مرسی از مهران که سوسیس هایی که بهش داده بودم رو درست کرد و راه طولانی رو طی کرد و اورد بهم داد
مرسی از علیرضا با اون اهنگ های رپ که میزاشت ادمو روانی میکرد و به دلم موند که یه بار سیگار نکشه
ممون از کنجی که با سخت گیری هاش همیشه نظم میده به قرار ها و با اون خنده های شیطانیش ادمو به خنده میندازه
تشکر از فرید که این قرار رو اومد و فهمیدیم متاهل بودن از سفر و ... نمیتونه جلوگیری کنه
مرسی از کیا و اینو فهمیدم که پشت هر موتوری میشینه راحت اون یکی رو میگیره ، مثلا با دایلیم مگلی رو میگیره
شهروز عزیز هم که لحظه های اخر مهران رو به فنا داد و هیچوقت ندیدم خنده از رو صورتش بره کنار
مرسی از فرزاد که با اون تیکه هاش بچه هارو به خنده مینداخت
حسن عزیز هم که اگه ما زورش نمیکردیم میخورد میخوابید
ایدین هم که اصلا حرکتی نزد ، دپرس ، خسته ، کوفته