|
|
|
خب تازه از را رسيدم
اعصاب خورد
به خاطر يك سري اتفاقات بيخود و الكي
صبح امروز مثل هفته هاي ديگه برنامه چينديم(خوشحال كه ديابلو ميخواد نهار بده!!)
ولي روحمون از اتفاقات امروز خبر نداشت
صبح رفتيم كال وكيل آباد
من دير رسيدم ساعت 9:15رسيدم
ديدم باز دارن موتور امير مسعود رو درست ميكنند
يكم جينگولك بازي كرديم توي كال
يك روان خورد زمين و كتي كلاجش به فنا رفت
خلاصه تا ساعت 12:30 الاف +علاف شديم.
خوشحال و خجسته حركت كرديم سمت طرقبه
توي راه بعد از پمپ بنزين موتور مممل خاموش شد و به كمك دوست عزيزمون ارشاد(بعدا باهاش در مورد يك چيزايي مصاحبه ميكنم)موتور ممل رو رو شن كرديم.
رسيديم ميدون طرقبه منادي وحي كرد كه علي رو گرفتند!!!
من و ممل رفتيم پاسگاه
الگانس فرماندهي انتظامي طرقبه(جانشين توي ماشين بود) اومد بيرون تا مارو ديد گفت اينا بازداشتند
موتوراشون پاركينگ!!!
آقا مارو بردن توي فرماندهي علي داشت جر و بحث و دعوا مي كرد.
فعلا همين قدر بسه تا بقيه خودشون بيان بگن چه گندي زدن و علي و ممل هم بيان بگن چي شده
ویرایش توسط nopo : 23-04-1391 در ساعت 03:25 بعد از ظهر
همیشه پای یک ایرانی درمیان است
دعا کنید دوباره موتور ژاپنی بگیرم
تاحالا شده گند بزنن به اعصابت و هیچکار نتونی بکنی؟
تاحال شده تو روت وایسن و چش تو چشت بهت تهمت بزنن و هیچکار نتونی بکنی؟
تا حالا شده موتورت رو با دست خودت ببری تو کلانتری بعد بیاد یارو موتورت رو توقیف کنه پاشم بنویسه گشت فرماندهی گرفتت ؟!
تاحالا شده موتورت گوشه خیابون پارک باشه بعد بیاد واست بنویسه حرکات غیرمجاز ، سرعت و سبقت ، حرکت در مسیر خلاف ، ترس و ارعاب مردم و.....؟
حالا گوش کن چون واسه 3تا از ما امروز شد:
امروز مثل بقیه قرارملاقات ها طی ساعت هماهنگ شده تو محل مورد نظر جمع شدیم ، بخاطر خرابی موتور بعضی دوستان مثل همیشه چند ساعتی علاف شدیم و به تعمیر موتور ها پرداختیم (البته امروز این چند ساعت یخورده زیاد از حد شد ، تا اونجایی که ساعت حرکت 8:30 بود ، ولی ساعت حرکت ما از محل 12:30 شد !!!!!)
اینم چند تا عکس از محل قرار بچه تا جمع شن و راه بیوفتن
موتور امیر مسعود سیم گاز پکوند و نشستیم به درست کردن اون
فعلا علاف بودیم تا موتور درست شه
ولی حالا حالا ها ول کن نبود
یه چند تا پرش زد دیابلو که عکس گرفتم
خلاصه راه افتادیم و رفتیم ، من و علی و جواد و دیابلو جای پمپ بنزین یه توقف کوتاه کردیم و راه افتادیم ، تو راه موتور من یهو خاموش کرد و با کمک جواد روشن شد و رفتیم ،
بچه ها جلوتر بودن از ما ، وقتی رسیدیم به میدون طرقبه ، دیدیم دیابلو میگه علی رو گرفتن
کجا چی؟
میگه اونجا
رفتیم دیدیم فرماندهی انتظامی طرقبه هست و موتور علی اون توهه ، موتور ها رو دم در پارک کردیم و میخواستیم بریم تو که یهو سرهنگه مارو دید ، گفت این دوتا بازداشتن موتوراشون رو بگیرید بیارید تو ،
ما هم گفتیم چی چی و بازداشت ، موتور ماها مدارک تکمیله چجوری میخوای بگیری ، خلاصه مارو بردن تو و حالا اینجا بود که فهمیدیم این .... هر کار دلشون بخواد میتونن بکن و تو علنا هیچ عنی نمیتونی بخوری ، به من میگه موتور های اینا قاچاقه ، میگم سرکار مدارک من کامل کامل ، موتورم پلاکه ، میگه اینا همش الکیه
میگه اونجا به یه کراس گفتم اینقدر تو خاکی گاز ندید ، مردم آسایش دارن ، یه احمق کراس سوار هم بهشون گفته اگه میتونی بیا بگیر و این حرفا ، این یارو هم که تخ.... اونا رو هم نتونسته بگیره ، رو سر ما خالی کرد
الان موتورامون رو توقیف کردن و بردن پارکینگ به جرمحرکات نمایشی ، عبور از لاین مخالف ، سرعت و سبقت ، ارعاب مردم و...
خیلی زوره با دستای خودت موتور نازنینتو ببری رو وانت، بدون هیچ جرمی با مدارک تکمیل ؟؟ نه؟
اینجا حیاط همون فرماندهیه
و روان من که با دستای خودم بردمش رو وانت !!!
گند بزنن به این نیروی ........ که بجای امنیت دادن به مردم ، بدتر اونا رو عذاب میده
خب آخه ما چیکارتون داشتیم که اینطوری کردین؟
لعنتی
ویرایش توسط nopo : 23-04-1391 در ساعت 07:09 بعد از ظهر
.:ALIREZA NADERI:., 7thRING, Ali, Alireza Eteraz, AMiR-1000, amirw3x, behzad913, Diablo, honda cfrx, Kami, M@hy@r, mamrez, MANHUNT, matrixaidin, mehran, MGEngineer, MOHAMMAD_VIOLIN, Mojtaba180, MR.K, nopo, novindesigners, RHM, s.mm, shahab rezaei, Shenzo, soroush adventure, tirdad8, ماکیاولی, محمد 2335077, نیما نادری, سید امیر, عابدی
موتوراتون چی شد؟ هنوز تو پارکینگه؟ براچی گرفتن؟
پیج مارو در اینیستا گرام دنبال کنید
instagram: ir.motor
ادامه:
بعدا معلوم شد كه آقايون توي جاده از شونه خاكي ميرفتن بعد ماشين فرماندهي بهشون ميرسه ميگه آروم
بعد يك موتور سوار نادان ميگه اگه تونستي بگير!!!
طرف بيسيم ميزنه جلو سمند ميفته دنبالشون
جلو تر علي واسه وايستاده بود سمند ميره كنارش گشتي پياده ميشه مياد بگيرش علي گاز ميده
طرف علي رو ميگيره و هل ميده
باهم ميخورن زمين
مارو هم كه جلو پاسگاه الكي گرفتن
چون فرمانده حال كرده بود!!
بعد پشت شبكه اعلام كرد كه :
حسب دستور فرماندهي هرچي تريل ديدين پياده و سواره بگيرين
4تا ماشين و 3تا موتور فرستاد دنبال بقيه بچه ها!
به من زنگ زدن گفتن كجايي گفتم تا شب از باغ بيرون نمياين وگرنه با موتور باي باي كنيد
ویرایش توسط nopo : 23-04-1391 در ساعت 03:35 بعد از ظهر
همیشه پای یک ایرانی درمیان است
دعا کنید دوباره موتور ژاپنی بگیرم
بنويس سروان:
حرکات نمایشی ، عبور از لاین مخالف ، سرعت و سبقت ، ارعاب مردم و...
اونجام مي سوخت چون هم علي يك كناروايستاده بوده الكي گير دادن
من و ممل هم جلو پاسگاه وايستاده بوديم
آخه آدم عاقل!!!
اگه من چيزي گم يا گاز بدم كه نميام جلو پاسگاه وايستم
حالا شناس آورديم خودمونو ول كردن
همیشه پای یک ایرانی درمیان است
دعا کنید دوباره موتور ژاپنی بگیرم
در ضمن بقيه گروه هنوز توي باغ قايم موشك بازي ميكنند تا شب بشه و بتونن برگردند
موبايلاشون آنتن نداره
برگردن ببينم كسي از ما به اين قشنگا چيزي گفته يا حركتي كرده كه ما امروز آش نخورده دهنمون سوخت
همیشه پای یک ایرانی درمیان است
دعا کنید دوباره موتور ژاپنی بگیرم
كاربر مجتبيm-mosavi) 2قرار محروم ميشن تابدون هماهنگي كسي رو نيارن و اين همه دردسر ايجاد نكنند.
ویرایش توسط nopo : 23-04-1391 در ساعت 10:24 بعد از ظهر
همیشه پای یک ایرانی درمیان است
دعا کنید دوباره موتور ژاپنی بگیرم
واقعا نمی دونم چی بگم ! بزار از همین اول از محمد ، جواد ، علی عذر خواهی کنم ! این اتفاق عامل اصلیش من بودم.
اینو خودتون می دونین آدم خوب و بد همه جا هستش ! حالا می خواد نیروی ا ن ت ظ ا م ی باشه یا هر ارگانه دیگه
البته تو ایران هر کسی با هر سمتی از مقامش سو استفاده می کنه ! در نتیجه همشون بدن
ماجرای آفرود رو که می دونین !
من و شهاب و مجتبی و... کنار پمب بنزین وایساده بودیم خرید کنیم (سوپر) یهوو یک ماشین سمند سفید (شخصی) اومد کنارمون پارک کرد و از پنجره گفت ، شماها شهر رو بهم ریختین
اینقد گاز ندین و.................
من بی مقدمه گفتم : جناب موتور من کـــــــــــــــــــراسه ، صداش بلنده
بعد گفت : فکر کردی من نمی دونم این موتور چیه
شهاب گفت : چشم قربان ، سعی می کنیم آروم بریم
بحث مون تموم شد که یهو یکی از بچه ها رو صدا کرد ، گفت : می دونی من کیم من معاون فرمانده فلانم
ما رو میگی کپ کرده بودیم
دیگه هیچی ، با آقای مثلا محترم بای بای کردیم و تو راه دیدم که داره بیسیم می زنه پاسگاه
خلاصه باعث شد که من شرمنده بروبکس به شم.
سلام علیکم!بابا بذارید صاحب این اتفاقات بیاد پست بزنه بعد بگید تاپیک رو قفل کنیم!
اول از این جمله بالا شروع میکنم...poلیس خوب و بد؟مگه اونا خوب و بد هم دارن؟اونا همشون وظیفه شناسن و وظیفشون برخورد صحیح و مناسب با اشرار مسلح و زورگیرانی مثل ماست ببینید:
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
واقعا من موندم این همه فداکاری و از خود گذشتگی برای چی؟
بچه ها که قضیه رو کامل گفتن ولی چندتا نکته جالب مونده که من میگم!
جناب سرهنگ(لازمه اسمشو بگم؟لطف زیادی به موتور و ورزش موتور سواری داشتند!به همین دلیل رفته بودن سراغ بچه ها و بدون ارائه کارت شناسائی و با ماشین و لباس شخصی گفته بودند من فلانی ام!با این حال بچه ها احترام سن ایشون رو داشتند و کل کل نکردن جز یک نفر.قضیه منتفی میشه و حرکت میکنن که همین جا یک مطلب رو میگم که چرا و چطوری و و توسط کی گروه جلو میرفت؟تا جائیکه من یادم میاد با جواد قرار شد لیدر من باشم،وقتی من بنزین میزنم بقیه کجا میرن؟
سر راه دیدم ماشین گشت داره بچه هامونو میپاد،رفتم سر دوراهی وایسادم،تعداد بچه ها رو شمردم از جاده اصلی منجرفشون کردم و گفتم ازینور برید،دیدم دو نفر کم هستند،جواد و محمد!وایسادم دم دوراهی کنار خیابون دیدم یه سمند با یه آشخور و یه استوار با معرفت و روشنفکر و متمدن داره زیر چشمی نگاه میکنه،گفتم تابلو بازی درنیارم و متمدن باشم آخه وقتی بچه بودم میگفتن گم شدی برو پیشه آقا پلیسه!آقا پلیسه مرد بزرگیه!پلیس مایه آرامشه!خلافکار باید از پلیس بترسه!برای همین زیر چشمی دنبالشون کردم دیدم داره میاد طرفم،یهو لحظه ای یادم اومد که دقیقا همینجوری یه ماشین گشت یک ماه قبل اومد کنارم و موتورو گرفت و داشت میبرد که گفتم بابا اومدم سبزی بخرم بیا خونه جبران کنم،اومد خونه زنگیدم همسایمون که آشنایه پاسگاه بود اومد پائین یارو در رفت!دیدم اینم مثل اونه استارت اول زدم شانسه گند روشن نشد،سریع گرفت روم و با استارت دوم روشن شد،دست چلاق شدش که انشالا به زودی خداوند انتقام منو میگیره از این ناسملمون،رو انداخت دور دستم که ردش رو دستم میتونید توی عکسها ببینید،بهش گفتم موتور مدارک داره بیخیله ماشو گازو گرفتم،آشخوره عوضی گرفت روم،اینم پیاده شد،با یه تکل محکم(هل دادن محکم)به سمت آجرهائی که کنار ریخته بودن عقده ای درونی زندگیشو خالی کرد،دید زمین نخوردم دستشم گیر کرد به لباسم،یه دومتری قلط زد رو زمین دوباره کشید و یه هل دیگه داد(آخه آدم نفهم که آبروی لباس نیروی انتظامی میبری و با وجود افرادی مثل تو که از لحاظ شعور و انسانیت هیچی نمیفهی اسم پلیس برای همه وحشت آوره نمیگی جوون مردم میره توی آجر ضربه مغزی میشه؟خدا انشالا تورو به عزای بچه هات بنشونه تا بفهمی ظلم به مردم یعنی چی)با اون هل هم من هم اون خوردیم زمین!دیگه اعصابم گریپاژ کرد!دو تا ملق من زدم سیخ وایسادم تو روی طرف!خدا رحم کرد رگه ترکی جرکت نکرد وگرنه هم خودم هم اون عوضی رو همونجا به اثبات میکشیدم!سریع سربازش اومد چلومو گرفت که درگیر نشم!گفتم کثافت منم مثل خودت سربازم یارو ولم کرد،دوتا ماشین که دیده بودن این وحشیگری رو اومدن و با خانوادشون گفتن اقای سرکار ولش کن کاری نکرده،چرا میگیریش!بذار اومدن ورزش و تفریح...دید دورو برش شلوغ شد سریع با موتور من فرار کردن کلانتری!ادامه دارد....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)