FOLLOW INSTAGRAM PAGE
JOIN TELEGRAM GROUP

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 46

موضوع: زنگ تفريح انجمن

  1. #1

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض زنگ تفريح انجمن

    درود

    اين تاپيك صرفا براي سرگرمي كاربران است بنابراين از هرگونه بحث مذهبي سياسي پرهيز شود.

    در صورت رعايت نكردن قوانين انجمن مديران اجازه دارند پست وي را حذف يا ويرايش نمايند
    ویرایش توسط BKING : 15-12-1389 در ساعت 05:46 بعد از ظهر
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  2. تعداد 2 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  3. #2

    همـــــــکار ســـــــابـــــــق

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    Apache160,Ravan 200,RKV 200
    شغل و حرفه
    ازاد
    نوشته ها
    865
    تشکر
    3,169
    علاقمند به موتورهای ریس
    Last Online
    29-12-1397 @ 02:07 بعد از ظهر

    پیش فرض زنگ تفريح انجمن

    در شهر خرم آباد از استان لرستان، شرایط عبارتند از:

    - داشتن باشگاه بدن*سازی

    - داشتن حداقل یک مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران

    - داشتن عکس یادگاری و امضا از فرامرز خودنگار و محراب فاطمی

    - بازگرداندن کمک های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!

    نکته: در صورتی که عضلات شکم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد! (۵ امتیاز)





    شهر تبریز از استان آذربایجان غربی، شرایط عبارتند از:

    - تلفظ حرف ق

    - ادای کلمات قلقلک و قوزبالاقوز بدون کوچکترین اشتباه!

    - دانستن جواب مساله ۲×۲ از لحاظ مختلف

    - بلد بودن جک*های متعدد درباره*ی بچه*های تهران

    - داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره*ی فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به کمر و منفجر کردن کامیون حامل جک*های صادراتی تبریز به استان*های هم*جوار.



    شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان، شرایط عبارتند از:

    - توانایی قورت دادن سه کیلو تریاک

    - توانایی عبور ۲۰ کیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی

    - داشتن مزرعه خشخاش

    - آشنایی دیرینه با عبدالقمرخان قاچاقچی پاکستانی

    - دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور!



    شهر رشت از استان گیلان، شرایط عبارتند از:

    - داشتن رو حیه*ی مهمان نوازی!

    - داشتن روحیه*ی مهمان نوازی!

    - داشتن روحیه*ی مهمان نوازی!

    - ...



    شهر قزوین از استان قزوین، شرایط عبارتند از:

    - نداشتن چشم طمع به برادر همسر!

    - توانایی خم شدن و استقامت در وسط شهر قزوین!

    - [...] و [...]



    شهر اصفهان از استان اصفهان، شرایط عبارتند از:

    - خوردن موز به صورت دو بار در هفته!

    - دست و دل*باز بودن

    - داشتن حداقل سه بار سابقه*ی دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یک*بار برگزاری مهمانی فامیلی

    - ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه*ی تاریخی!

    - راست*گویی و صداقت!



    شهر های سنندج و کرمانشاه از استان های کردستان و کرمانشاه، شرایط عبارتند از:

    - توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت ۲۴ ساعت

    - نداشتن سیبیل

    - تعهد به خاک ایران و نداشتن ادعای استقلال*طلبی!

    - نداشتن سابقه دعوا و قلدری

    - نبریدن سر نویسنده این مطلب!



    شهر آبادان از استان خوزستان، شرایط عبارتند از:

    - کوتاه کردن پشت مو و استفاده از عینک آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب!

    - پوشیدن پیراهن و شلوار سفید

    - نداشتن هیچ*گونه ادّعا نسبت به هم*نشینی با راکی، رامبو، جکی چان، بروس لی و بیل کلینتون

    - نداشتن هیچ گونه ادعای مالکیّت خود یا پدر نسبت به برج ایفل، برج پیزا، مجسمه آزادی و برج میلاد!

    - داشتن روحیه*ی راست*گویی و حقیقت*طلبی (یعنی زیاد لاف نیاد)



    شهر یزد از استان یزد، شرایط عبارتند از:

    - توانایی زیستن در آب و هوای خوش.

    - آشنایی با اشیائی چون چمن، سبزه، قناری و سایر موجودات زنده ساکن مناطق خوش آب وهوا

    - نداشتن روحیه*ی آب زیر کاه و رندی

    - ادای حروف خ و ق بدون تشدید



    شهر تهران از استان تهران، شرایط عبارتند از:

    - داشتن تنها دو دوست دختر

    - آشنا نبودن با معنی و مفهوم کلمات دودره، تلکه، تیغیدن و...

    - داشتن روحیه*ی جوانمردی

    - مرد بودن!
    اﻭﻧﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮاﻣﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑﺪ ﺷﻦ, ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ اﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﺩ ﺷﻦ

  4. تعداد 11 کاربر از Alireza برای این پست تشکر کرده اند.


  5. #3

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض زنگ تفريح انجمن

    [/COLOR]"یه دوست پسر هم نداریم"


    یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم مشروط شدم این ترم بگه عیب نداره عزیزم تو واسه من همیشه الف هستی

    یه دوست پسر هم نداریم بهمون پیشنهاد بیشرمانه بده تا ماهم کلی کولی بازی در بیاریم

    یه دوست پسر هم نداریم بهمون قول شرف بده که صبح جمعه از خوابش میزنه و میریم بیرون

    یه دوست پسر هم نداریم به انداره مصرف یه هفته مون از ماشینش دستمال کاغذی برداریم

    یه دوست پسر هم نداریم مجبورش کنیم اسم مارو رو بازوش خالکوبی کنه

    یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع بریم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگیم اونی که باید بپسنده پسندیده

    یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده

    یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسه تو لازم بود خیلی لوس بار اومدی

    یه دوست پسر هم نداریم آکات بزنیم به خودمون بگه وای عزیزم بوی شَنِل میدی

    یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن

    یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود

    یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش می گیم دیگه به من زنگ نزن

    یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه

    یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من ۶ تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن

    یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم

    یه دوست پسر هم نداریم هی انگشتمونو بزنیم به پهلوش دو متر بپره بخندیم بهش

    یه دوست پسر هم نداریم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بیایم بیرون

    یه دوست پسر هم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرف های امید دهنده بزنه مثلاً همه چی آرومه و اینا

    یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیه پولشو من می دم ۲۰۶ بخر

    یه دوست پسر هم نداریم که ثانیه به ثانیه یادآوری کنه که ما فقط دوستای معمولی هستیم

    یه دوست پسر هم نداریم خودمونو واسش لوس کنیم بگه خبه خبه ادای احمق ها رو در نیار

    یه دوست پسر هم نداریم یه کم شعور داشته باشه به شعورش توهین کنیم

    یه دوست پسر هم نداریم بهمون بگه مواظب خودت باش از پیاده رو برو رسیدی خونه تک بزن

    یه دوست پسر هم نداریم نگران این باشیم که یه وقت تو برنامه هاش سفر یه هفته ای به تایلند نزاره

    یه دوست پسر هم نداریم وقتی عصبانی هستیم با فامیل صداش کنیم مثلاً گوش کن آقای فلانی

    یه دوست پسر هم نداریم برادرزاده ی ۷ سالمون نیاد بگه عمه فکر کنم هیشکی تورو دوست نداره

    یه دوست پسر هم نداریم سرما بخوره هی قربون صدقه صدای گرفتش بریم

    یه دوست پسر هم نداریم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جای جواب عاشقونه گیر بدیم این اس ام اس رو کی برات فرستاده؟هـــــــــــــا

    یه دوست پسر هم نداریم شب ها آرزوی وصال کنه روزها آرزوی فراق

    یه دوست پسر هم نداریم بدونه اس ام اس رو فقط نمی خونن بلکه جواب هم میدن

    یه دوست پسر هم نداریم هی سفر کاری با دوستاش بره شمال

    یه دوست پسر هم نداریم از ترس ترور شخصیتی بخاطر سیبیل هامون هر دو روز یه بار بریم آرایشگاه

    یه دوست پسر هم نداریم تو خیابون گربه ببینیم بپریم بغلش بگیم وای ببخشید از ترس بود

    یه دوست پسر هم نداریم درک صحیحی از زمان داشته باشه.میگه ۵ دقیقه دیگه زنگ می زنم هفته ی بعد زنگ نزنه

    یه دوست پسر هم نداریم وقتی میگیم داره واسم خواستگار میاد ناراحت بشه نگه چه خوب

    یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم تو دیگه مرد شدی وقت زن گرفتنته

    یه دوست پسر هم نداریم هر وقت میره مسافرت شارژر گوشیشو جا بزاره تا برگرده گوشیش خاموش باشه هر غلطی خواست بکنه

    ---------- Post added at 10:17 PM ---------- Previous post was at 10:08 PM ----------

    آيا ميدانيد كه؟

    فاصله بين مچ دست تا ارنج برابر با طول کف پا است .

    قلب شما روزی ۱۰۱۰۰۰ بار ميتپد.

    دهان شما روزی يک ليتر بزاق توليد ميکند .

    به طور متوسط هر انسان ميتواند يک دقيقه نفس خود را حبس کند رکورد اين ماده در جهان ۷.۵
    دقيقه است.

    به طور موسط شما روزی ۵۰۰۰ کلمه صحبت ميکنيد که ۸۰٪ ان با خودتان است. !

    در ۱۵۰ سال گذشته ميانگين قد افراد در کشور های صنعتی ۱۰ سانتی متر رشد داشته است .

    از دست دادن تنها ۱٪ از اب بدن موجب تشنگی ميشود.

    مردان روزی ۴۰ و زنان روزی ۷۰ تار مو از دست ميدهند.

    يک انسان ۸ ثانيه بعد از قطع گردن به هوش ميماند.

    عضله ای که به شما امکان چشمک زدن ميدهد سريع ترين عضله بدن است شما به طور
    متوسط ۱۵۰۰۰ بار در روز چشمک ميزنيد.زنن دو برابر مردان چشمک ميزنند .!!

    حدود ۱۳٪ مردم چپ دست هستند . اين رقم در گذشته ۱۱ ٪ بود .

    ناخن های دست ۴ برابر سريعتر از ناخن های پا رشد ميکنند .

    حدودا دو سوم وزن بدن از اب تشکيل شده است .۹۲٪ خون ۷۵٪ مغز و۷۵٪عضلات از اب
    تشکيل شده اند .

    ---------- Post added 02-26-2011 at 12:09 AM ---------- Previous post was 02-25-2011 at 10:17 PM ----------

    چرا باید به ایران افتخار کنیم؟

    اولين مردمان جهان كه نخ به سكه مي*بستند و در داخل تلفن*هاي عمومي مي*انداختند ايرانيان بودند!
    اولين مردماني كه توانستند از كارتهاي اعتباري تلفن*هاي عمومي استفاده كنند بدون آنكه اعتبار آن كم شود ايرانيان بودند!
    اولين مردماني كه نوشابه*هاي تقلبي ساختند ايرانيان بودند!
    اولين مردماني كه در اولين صادرات به كشورهاي شمالي ايران به جاي حنا، خاك رنگي فروختند ايرانيان بودند!
    اولين مردماني كه كشف كردند دروغگويي و ريا و كلك*بازي براي موفقيت ضروري است ايرانيان بودند!
    اولين مردمان دنيا كه همزمان هم مايل هستند گرمشان شود و هم سردشان ايرانيان بودند چون همزمان با بخاري، پنجره*ها را هم باز مي*كنند!
    اولين مردماني كه در گروه كم*توسعه*ترين كشورهاي دنيا قرار دارند ولي ادعا و توقع برترين مردمان دنيا را دارند!
    اولين مردماني كه فقط به گذشته بسيار بسيار دور خود افتخار مي*كنند ولي چيزي در 500 سال اخير براي دنيا نداشته*اند!


    ---------- Post added at 12:12 AM ---------- Previous post was at 12:09 AM ----------

    گر شوهر آدم برنامه نويس باشد...
    شوهر: سلام،من Log in کردم.
    زن: لباسي رو که صبح بهت گفتم خريدي؟
    شوهر: Bad command or File name.
    زن: ولي من صبح بهت تاکيد کرده بودم
    شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel.
    زن: خوب حقوقتو چيکار کردي؟
    شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time.
    زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
    شوهر: Sharing Violation, Access Denied.
    زن: مي دوني، ازدواج با تو واقعا يک تصميم اشتباه بود.
    شوهر: Data Type Mismatch.
    زن: تو يک موجود بدرد نخور هستي.
    شوهر: By Default.
    زن: پس حداقل بيا بريم بيرون يه چيزي بخوريم.
    شوهر: Hard Disk Full.
    زن: ببينم ميتوني بگي نقش من تو زندگي تو چيه؟
    شوهر: Unknown Virus Detected.
    زن: خب مادرم چي؟
    شوهر: Unrecoverable Error.
    زن: و رابطه تو با رئيست؟
    شوهر: The only User with Write Permission.
    زن: تو اصلا منو بيشتر دوست داري يا کامپيوترتو؟
    شوهر: Too Many Parameters.
    زن: خوب پس منم ميرم خونه بابام.
    شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed.
    زن: خوب گوشاتو بازکن، من ديگه بر نميگردم!
    شوهر: Close all Programs and Logout for another User.
    زن: مي دوني، صحبت کردن باتو فايده نداره، من رفتم.
    شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer
    Beauty is truth, truth beauty
    That is all ye know on earth
    and all ye need to know

    ---------- Post added at 01:04 AM ---------- Previous post was at 12:12 AM ----------

    گروه مهندسی پزشکی همراه افتخار دارد دستگاه خود را به نام توالت همراه معرفی نمايد.

    فرهنگی نو در فرهنگ کهن ايران

    - دستگاه توالت همراه باعث استقلال در رفع نياز شخصی فرد می گردد

    - دستگاه توالت همراه در اداره ثبت اختراعات به ثبت رسيده

    توالت همراه علاوه بر امکانات زيادی که جهت آرامش و بهداشت بيشتر شما فراهم آورده، دارای مزايای زير نيز

    می باشد:

    مزايای توالت همراه
    1- دارای مخزن ادرار با گنجايش 650 سی سی برای دو تا سه بار ادار کردن

    2- دارای طراحی منحصر به فرد که در صورت واژگون شدن مخزن، ادرار از آن خارج نمی شود

    3- دارای درپوش باز به هنگام استفاده برای محکم کردن قيف داخلی مخزن ادرار

    4- دارای درپوش بسته برای نگهداری ادرار در مدت طولانی

    (برای مثال حمل ادرار به آزمايشگاه و يا نگهداری ادرار در صندوق عقب اتومبيل)

    5- قابليت استفاده در حالت های ايستاده، نشسته

    6- قابليت نصب در صندوق عقب و يا داخل اتومبيل توسط قلابهای نگهدارنده

    - ساخته شده از بهترين مواد اوليه با قابليت شستشو و استفاده مجدد

    هنگام استفاده يورينال توسط آقايان

    دستگيره يورينال را با دست چپ نگه داشته و بعد از تخليه مثانه به آهستگی با دست راست آب را

    پمپ نموده و شستشو دهيد.

    هنگام استفاده يورينال توسط خانم ها

    توجه شود که سطح زيرين مخزن ادرار کاملا در حالت افقی قرار گرفته باشد و شخص بدن خود را با انحنای يورينال

    هماهنگ نموده و دستگيره آن را با دست چپ گرفته و محکم به بدن بچسباند تا مانع از نشت ادرار از اطراف آن گردد.

    در انتها برای شستشو با دست راست می توانيد ار دريچه لاستيکی بالای منحنی، آب پاش را وارد کرده و پمپ کنيد.

    زنگ تفريح انجمن تصاویر پیوست شده
    • نوع فایل: jpg 6as8pw8.jpg (27.3 کیلو بایت)

      این فایل 194 بار دانلود شده است .

    ویرایش توسط BKING : 15-12-1389 در ساعت 05:48 بعد از ظهر
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  6. تعداد 6 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  7. #4

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    جوان*ترين استاد جهان : من ايراني نيستم

    دكتر عاليا صبور، جوان*ترين استاد دانشگاه دنيا، خود را دانشمندي متعلق به جهان معرفي كرد.
    دكتر عاليا صبور، استاد جوان دانشگاه کونکوک كره كه اخيرا از سوي کتاب رکوردهاي گينس به عنوان جوان*ترين استاد دانشگاه جوان معرفي شده در پاسخ به پيگيري*هاي چند روزه خبرنگار علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، افزود كه وي «ايراني» نيست.
    وي در عين حال مليت پدر و مادر خود را مساله*اي شخصي خواند كه دليلي به بيان آن نمي*بيند.
    صبور با بيان اين كه متولد نيويورك است تصريح كرد: «من خود را دانشمندي متعلق به همه جهان مي*دانم.»
    گفتني است، پس از انتشار خبر معرفي اين دختر نابغه به عنوان جوان*ترين استاد دانشگاه و به دليل اسم شرقي وي، گمانه*زني*هايي در مورد احتمال ايراني يا عرب بودن وي در برخي وبلاگ*ها و سايت*هاي غير رسمي در منطقه از جمله منابع فارسي مطرح شده بود.
    عاليا صبور كه متولد فوريه 1989 است، در سن 10 سالگي وارد دانشگاه شد و در سن 14 سالگي ليسانس خود را با درجه ممتاز در رشته رياضيات کاربردي از دانشگاه ايالتي استوني بروک (در نيويورک) اخذ کرد. وي نخستين زن در تاريخ آمريكا بوده که به چنين موفقيتي رسيده است.
    صبور، تحصيلات خود را در مقاطع کارشناسي ارشد و PhD در دانشگاه درکسل در رشته مهندسي متالورژي و مواد به پايان رساند. هنوز سه روز به نوزدهمين سالگرد تولد عاليه صبور باقي مانده بود كه در فوريه گذشته، کرسي استادي دانشگاه کونکوک کره جنوبي را به دست آورد.




    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

    ---------- Post added at 01:44 AM ---------- Previous post was at 01:22 AM ----------

    بي تو آنلاين شبي باز از آن Room گذشتم
    همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم
    شوق ديدار تو لبريز شد از Case وجودم
    شدم آن User ديوانه که بودم
    وسط صفحه دسکتاپ، ROOM ياد تو درخشيد
    DING صد پنجره پيچيد
    شکلکي زرد، بخنديد
    يادم آمد که شبي با هم از آن Room گذشتيم.
    پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم.
    تو همه راز هاي Hack ريخته در Booter هاي سياهت.
    من همه محو تماشاي PM هايت.
    Talk صاف و Room آرام، بخت خندان و زمان رام.
    منو تو (و بقيه) همه دلداده به آواز روي Voice.
    يادم آيد تو به من گفتي از اين عشق حذر کن.
    لحظه اي چند بر اين Room نظر کن.
    Chat آيينه عشق گذران است.
    تو که امروز نگاهت به اي ميلي نگران است.
    باش فردا که دلت با ID دگران است.
    تا فراموش کني چندي از اين Room سفر کن.
    با تو گفتم حذر از Room ندانم...
    ترک chat کردن، هرگز نتوانم، نتوانم
    روز اول که emailام به تمناي تو پر زد
    مثل spam، توي Inbox تو نشستم
    تو Delete کردي ولي من نرميدم، نگسستم
    باز گفتم که تو يک Hacker و من User مستم
    تا به دام تو در افتم Room ها رو گشتم و گشتم
    تو مرا Hack بنمودي، نرميدم، نگسستم
    Roomي از پايه فرو ريخت
    Hackerي، Ignore تلخي زد و بگريخت
    Hard بر مهر تو خنديد
    CPU از عشق تو هنگيد
    رفت در ظلمت شب، آن شب و شبهاي دگر هم
    نگرفتي دگر از User آزرده، خبر هم
    نکني ديگر از آن Room گذر هم
    بي تو اما، به چه حالي من از آن Room گذشتم!

    ---------- Post added at 01:46 AM ---------- Previous post was at 01:44 AM ----------

    در باب نشان ندادن آلت موسیقی؟؟؟ (ساز) در تلوزیون

    جاتون خالي يه جايي مهمون بوديم

    پـاي بسـاط تلـويـزيـون بـوديـم

    برنامه شون سازي و آوازي بـود

    اما سازش قايم باشك بازي بود

    بچّه ي صابخونه كه فيلمو مي ديد

    رو به باباش كرد و با خنده پرسيد

    اون دو نفر كه پشت اون گلدونن

    شونه شونو هِي چرا مي جنبونن

    باباش بهش گف پسرم گير نده

    خنده زياديش پيـش مهـمـون بده

    اون دو تا اونجا گِل لگد مي كنن

    اونـا دارن كـاراي بـد مي كـنـن

    آلت موسيقي ميگن حرومه

    اگه نـيـگا كـنـي كـارت تـمـومـه

    هر كي چشش ساز ببينه لوچ ميشه

    مخش يهو سوت ميكشه پوچ مي شه

    اونايي كه صاحب تلويزيونن

    خير و صلاحِ همه رو مي دونـن

    ميگن نوازندگي عـلاّفيـه

    آقـاي خوانـنـده خـودش كـافـيـه

    اين صداي سازه كه خيلي خوبه

    خودش يه تيكه پوست و سيم و چوبه

    همين ناقاره كه صداش عاليه

    نـيگـاش كنـي يـه طـبـل تـو خالـيـه

    اينم بگم اصل قضيه چوب نيست

    آلت موسيقي يه خورده خوب نيست

    ميگن زن و بچه مياد رد ميشه

    اگه نشون بديم يه وخ بـد مي شه

    اينارو كه ميگم يك از هزاره

    كـلـي پـيـامــداي ديــگـه داره

    بچه هه گف بابا يه خورده صب كن

    كنـتـرلـو بـگيـر جـلو عـقب كـن

    تلويزيون پاك شده پشم و شيشه

    ما بچه ها تكليفمون چي مي شه ؟

    شبانه روز دارن كانال مي زنن

    مي شينن اونجا ضد حال مي زنن

    برنامه ها تكرارين هميشه

    آخـه بابا اينجوري كـه نـمـيـشـه

    بودجه كه تصويب ميشه ميليارديه

    فيلما چيه ؟ فـقـط لـورل هـارديه

    سازو كه گفتين بده ، وافور چطور ؟

    ديدنِ صحنه هاي ناجور چطور ؟

    هر كي مي خواد آينه ي عبرت بشه

    مياد تو اين فيلما مواد مي كشـه

    اينجا يه كم حرفا تو هم _تو هم شد

    با يه كشـيـده روي بـچـه كم شد

    وقتي كه يارو فارغ از كتك شد

    گفت : آخيش چقد دلم خنك شد

    اينا همش تقصير روزگاره

    بچه و اين حرفا ، چه معني داره

    ما آم كه اين حرفارو مي شنفتيم

    پيرو فـرمايـش يارو گـفـتـيـم

    از تلويزيون نبايد بد بگي

    تو دهنت هر چي كه اومد بگي

    بودجه ي ميلياردي داره كه داره

    فقط لورل هاردي داره كه داره

    فيلماي تكراري چه عيبي داره

    چشت درآد بشين ببين دوباره

    ماها اينيم يهو سگ هار ميشيم

    رو بهمون بدن طلبكار مي شيم

    دوره ي مشروطه كه يادتونه

    بازم اگه شُـل بـگـيـرن همونه

    شاخ اتابكو زدن شكوندن

    فاتحه ي ممدلي شاهو خوندن

    عهدو شكسته كه شكسته باشه

    مجلسو توپ بسته كه بسته باشه

    بُلنگو دس گرفتن و جار زدن

    شيخ به اون گندگي رو دار زدن

    تورو خدا نگين اين حرفا زشته

    من نـمـي گـم تـو كـتـابا نوشته

    یِپرمِ بدبختو زدن كشتنش

    بچه ها موندن روي دست زنش

    اون از امير كبير، اين از مصدق

    به اون عذاب دادن به اين يكي دق

    خلاصه اينكه ، اين سياست بده

    عـقلـتـو دسـت ايـن جـماعـت نده

    ما كه سياست سرمون نمي شه

    جون شمـا ايـنـو مـيـگـم هـمـيشه

    حالا با اين توضيحايي كه دادم

    دل نـگـران احــمــدي نـــژادم

    بسّه ديگه زياد بگم بد ميشه

    يـهـو صـلاحـيـّتـمـون رد مي شه

    خلیل جوادی

    ---------- Post added at 02:53 AM ---------- Previous post was at 01:46 AM ----------

    اولین پیام رسیده از ماهواره امید: زهمین گرد است.

    دومین پیام از ماهواره اميد: خورشید بدور زمین میچرخد

    سومین پیام گزارش شده از امید: ..... در ماه نیست

    چهارمين خبر از ماهواره اميد من خسته شدم دارم بر ميگردم

    پنجمين پيام از ماهواره اميد دريافت شد: من بايد اينجا چيکار کنم؟

    ششمین پیام از ماهواره امید مخابره شد یه دونه کارت شارژ 2000 تومنی ایرانسل بفرستید تا بازم پیام بدم.!

    هفتمین پیام مخابره شده از ماهواره امید: مقداری آب بر روی کره زمین مشاهده میشود،احتمال وجود حیات است

    هشتمین پيام ماهواره اميد به زمين: بنزينم تموم شده کارت سوخت بفرستيد

    نهمین پيام ماهواره اميد: جون مادرتون اينقدر مسخرم نكنيد

    دهمين پيام ماهواره اميد : دارم سقوط ميکنم، زير پامو خالي کنين

    یازدهمین پیام مخابره شده از ماهواره امید: من از این بالا روی اسرائیل تف کردم!

    دوازدهمین پیام ماهواره امید، بازی ایران و کره یک یک شد.

    سیزدهمین پیغام رسیده از موشک امید : هیچ چیز قابل مشاهده نیست !!!!! به دلیل نور زیادی که از مرقد... می آید کور شدیم
    .
    .
    هجدهمین خبر رسیده از ماهواره امید: اینجا تاریکه من میترسم

    به علت قرار گرفتن امید درفضا, به ناهید و زهره هشدار داده شد حجاب خود را رعایت کنند

    ماهواره امید به علت لایی کشی بین ماهواره ها ، سرعت غیر مجاز و مسافر کشی بازداشت شد.

    در پي پرتاب موفقيت آميز ماهواره اميد و دستيابي ايران به تكنولوژي فضايي ، نام كهكشان راه شيري به بزرگراه شيخ فضل الله نوري تغيير يافت

    پس از قرار گرفتن امید در فضا به ناهید و زهره اخطار داده شد حجاب خود را رعایت کنند

    لحظاتی قبل ماهواره امید از ارتباط نا مشروع بین بهرام و زهره خبر داد

    ماهواره امید از کشف یک امامزاده بین زحل و مریخ خبر داد
    بنا بر خبر پرتاب ماهواره ی امید، نیروی انتظامی اعلام کرد: بزودی برای کنترل روابط میان امید و زهره یک فروند سفینه ی گشت ارشاد به فضا خواهیم فرستاد

    ماهواره اميد از مدارخارج شده است وفقط به دور سياره زهره مي چرخد واين پيام هارا ارسال ميكند؛الهي دورت بگردم،جيگر چند سالته؟
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  8. تعداد 4 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  9. #5

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    احساس داشتن ممنوع است!
    حسن قزلجی
    ترجمه*: کامران امین آوه

    [...]

    دندان آقای "دولتی" درد می کرد، نزد دندانپزشک رفت و بعداز 3-4 نفر نوبت به* او رسید، وارد اتاق شد و روی صندلی نشست.
    دندانپزشک: دهانتان را باز کنید
    دولتی دهانش را باز کرد.
    دندانپزشک (یله*یی به* دندانش زد) احساس درد می کنید؟
    دولتی: نخیر
    دندانپزشک میله* رابه* ترتیب به* تمام دندانهای او زده*، سوال را تکرار کرد و هر بار دولتی جواب می داد نخیر. دندانپزشک: در این صورت دندانتان درد نمی کند.
    دولتی: چطور دندانم درد نمی کند، پس چرا اینجا آمده*ام؟
    دندانپزشک: میله* را به* تمام دندانهایتان زدم و شما هر بار* گفتید درد نمی کند.
    دولتی: شما درست سوال نمی کنید. می گویید "آیا احساس درد می کنی؟
    از من بپرس درد می کند یا نه*؟"
    دندانپزشک: چه* فرقی می کند؟
    دولتی: فرقشان زیاد است. دندانم درد می کند اما احساس درد نمی کنم.

    دندانپزشك كه* تازه* بعد از اتمام تحصیلاتش از اروپا برگشته* بود و از برخی کارهای مخفی دولت بی خبر بود، تعجب کرد، اما بیشتر فکر می کرد که* این مرد قاطی کرده* است، با خونسردی گفت: دوست دارم مرا متوجه* این قضیه* بکنید که* چرا سوالم درست نیست

    دولتی: چون احساس داشتن قدغن است
    دندانپزشک (با تعجبی بیشتر): احساس داشتن قدغن است؟ مگرمیتوان احساس داشتن انسان را ممنوع کرد؟
    دولتی: بله* ممنوع است. چطور ممنوع نمی شود.
    دندانپزشک: این چیز بسیار عجیبی است. اولین بار است چنین چیزی می شنوم. شما به* خاطر ممنوعیت جواب نمی دهید؟
    دولتی: بله*
    دندانپزشک: کی ممنوع کرده* است؟
    دولتی: وزارتخانه*.
    دندانپزشک: کدام وزارتخانه*؟
    دولتی: وزارت داخله.*
    دندانپزشک: چنین چیزی نشنیده*ام.

    دولتی: شما حق دارید نشنوید، شما که* کارمند دولت نیستید.
    دندانپزشک: یعنی کارمندهای دولت حق احساس کردن ندارند؟
    دولتی: بله
    دندانپزشک: گفتند احساس نکنید و شما دیگر احساس نمی کنید؟
    دولتی: تنها گفتن نبود، مرا معالجه* هم کرده*اند.
    دندانپزشک: مگر احساس کردن بیماری است تا درمان شود
    دولتی: بله
    دندانپزشک: ازحرف هایتان سر در نمی آرم، خیلی می بخشید، شما که* بخاطر دندان دردتان مواد سرگیجه*آور مانند مرفین، بنگ و از این قبیل چیزها مصرف نکرده*اید؟
    دولتی: نه* به* خدا چیزی نخورده*ام و هوش و حواسم هم کاملا سر جایش است.
    دندانپزشک (زیر لب حرفهای دولتی را تکرار می کرد: احساس نمی کنم، احساس داشتن ممنوع است، مداوا* شده*ام و دیگر احساس نمی کنم): کی می گوید احساس داشتن بیماری است، شما را به* چه* شکلی درمان کرده*اند؟

    دولتی (با ترس نگاهی به* اتاق می اندازد): نمی توانم به* شما بگویم، شما دندانم را درمان کنید، چرا اینقدر اصرار می کنید؟
    دندانپزشک: حرف هایتان خیلی عجیب است، دلم می خواد بفهمم مساله* از چه* قرار است؟ من دندانپزشکم و به* *هیچ طرفی وابسته* نیستم، به* من اعتماد کنید، من تمام دندانهایتان را رایگان درست می کنم تنها بمن بگویید موضوع از چه* قرار است.
    دولتی: من کارمند وزارتخانه* هستم، خانه*ام دور است و هر روز با اتوبوس سر کار میروم و بر می گردم. روزی در اتوبوس بودم که* رئیس اداره*مان سوار شد، بلند شده*، جای خودم را به* او دادم.
    گفت: اتومبیلم پنچر شده*، آن را گذاشتم تا راننده*ام تعمیر کند. خواست کمی با من حرف بزند.
    گفت: شما کار خوبی می کنید با اتوبوس رفت و آمد می کنید، از منزل تا ایستگاه* اتوبوس و بعدا ازایستگاه* اتوبوس تا محل کار پیاده* می روید. این ورزش خوبی است، بدنتان سالم می ماند و احساس چست و چالاکی می کنید. هر روز این همه* آدمهای مختلف می بینید، حرفهای عجیب و غریب زیادی هم می شنوید، این هم مثل گردش و تفریح می ماند.
    گفتم: آقای رئیس می فرمائید ما چیزهای زیادی را احساس می کنیم اما این چیزها عجیب نیستند بلکه* جانگدازند.
    گفت: چطور، مثل چی؟

    گفتم: احساس می کنم افرادی زیادی در ایستگاه* اتوبوس ایستاده*، منتظر هستند و خیلی دیر نوبت من می رسد. بسیاری از روزها حتا نمی رسم صبحانه* بخورم، با شکم گرسنه* بیرون آمده*، میدوم تا به* اتوبوس برسم. وقتی که* زیر گرمای شدید آفتاب بهار و باران و کولاک زمستان خودم را به* ایستگاه* اتوبوس می رسانم، احساس می کنم* مردمی که* در انتظار اتوبوس هستند، از شدت گرما عرق کرده*، یا از سرما می لرزند، می ترسند سر کارشان نرسند و خرج معاش آن روز را به* دست نیارند.* وقتی که* زنی را می بینم که* فرزند بیمارش را در آغوش گرفته*، بعلت نداشتن پول نمی تواند او را با* تاکسی به* دکتر برساند و دراتوبوس چنان به* او فشار میاورند که* کمی می ماند بچه*اش خفه* شود، درد و غم زیادی را احساس می کنم. بعضی روزها که* پولم را فراموش کرده*، از ایستگاه* اتوبوس بدو برای برداشتن آن برمی گردم درد هزاران انسانی را احساس می کنم که* حقوق روزانه* آنها در حدی نیست که* با اتوبوس رفت و آمد کنند و در گرمای بهار و سرمای زمستان راه* دور و درازی را پیاده* می روند و خسته* و درمانده* تا عصر کار کرده*، به* همان ترتیب هم بر میگردند. وقتی می بینم کودکان 9ـ8 ساله* به* جای درس خواندن در ایستگاه* اتوبوس آدامس و سیگار می فروشند تا لقمه* نانی بدست بیاورند غم زیادی را احساس می کنم. خوشبختانه* وضع شما خوب است و با اتومبیل رفت و آمد می کنید و این چیزها را نمی بینید و ناراحت نمی شوید.

    نگو که* رئیس اداره* این چیزها را برای وزیر نوشته* بود، نزدیک به* یک ماه* بعد از آن روز، همه* ما را صدا زده*، دستور وزارتخانه* را برایمان خواند و مفصل برایمان صحبت کرد. وزیر نوشته* بود: در رابطه* با احساس کردن از "ریچارد هیلمز" متخصص آمریکایی سوال کردیم، می گوید: 2 نوع احساس وجود دارد، احساس مثبت و احساس منفی. احساس مثبت مانند باور به* بزرگی، عظمت، نبوغ و دانایی سردارخان و اینکه* رژیم سردار خان بهترین رژیم است و داشتن این احساس که* وضعیت موجود طبیعی است و سالیان سال بدین شکل بوده* است "لیس في الامکان ابدع مماکان"(2).

    احساس منفی یا "ویرانگر" مانند احساس این کارمند و برخی از افراد منحرف است که* احساس منفی شان از این هم بیشتر است. چنین احساسی تازگی پیدا شده*، از نظر روحی یک نوع بیماری است. این بیماری "مسری" بوده*، سریعا به* مردم سرایت می کند. لازم است به* کارمندان توصیه* لازم شود تا مواظب خود بوده*، دچار این بیماری نشوند. آنهایی را هم که* بیمار می شوند به* تنهایی در یک مکان نگه* دارند تا شخص دیگری از طریق آنها مبتلا به* این بیماری نشود و خود آنها نزد متخصص معالجه* شوند. دولت برای اینکه* به* این بیماران کمک کرده*، پولی هم هزینه* نکند، توصیه* می کند تا رسیدن نوبتشان آنها را در شهربانی نگه* دارند، وقتی نوبتشان رسید آنها را به* "بیغوله*یی" بفرستد تا از سوی متخصصین آمریکایی و اسرائیلی معالجه* شوند.

    دندانپزشک: شما را چطور معالجه* کردند؟
    دولتی: من را به* شهربانی بردند. در آنجا مقدمات معالجه* را آماده* کرده* بودند، بعد مرا به*"بیغوله*یی" فرستاده*، مداوام کردند.
    دندانپزشک: شما را چطور مداوا کردند؟
    دولتی: 2 نوع درمان وجود دارد. یک نوع آن شرقی است، با ابزارآلات قدیمی مانند داغ کردن "اخَرُالدَّواءاَلکَیُّ"(3 )، یک نوعش هم غربی است بویژه* آمریکایی با وسایل برقی و مانند آن.
    دندانپزشک: بهتون دارو نمی دهند؟
    دولتی: دارو هم می دهند، معجون سیاهی که* آن را از "دشنام دادن"، "تف کردن" و" کتک زدن" گرفته*، به* قرص تبدیل می کنند. طبق تجویز متخصص به* بعضی افراد روزی یکبار و بعضی دیگر روزی 3 بار می دهند. دندانپزشک: این مریض ها زود مداوا می شوند؟
    دولتی: اگر این بیماری جدید باشد، بار اول باشد، خفیف باشد در طی 3ـ2 روز خوب می شود اما اگر بیماریش سنگین باشد بمدت بیشتری نیاز دارد. این بیماری، بیشتر بیماری زحمتکشان و روشنفکران است. آنها خیلی دیرتر معالجه* شده*، بسیاری از آنها در اثر این معالجه* می*میرند.
    دندانپزشک: همه* این کارمندها، ارتشی ها و پلیس ها را درمان کرده*اند؟
    دولتی: احساس مثبت را به* آنها یاد داده*اند، بیمار نمی شوند. اگر هم بیمار شوند آنها را با قرص سرب مداوا می*کنند.

    دندانپزشک: پس این همه* مردم چطورند؟
    دولتی: هشتاد درصد آنها بیمارند. دولت آنهایی را که* خطرناکند، شناسایی کرده*، مداوا می کند، آنهای دیگر هم هیچ.
    دندانپزشک: خوب، چنانکه* گفتید بیشتر مامورین دولت احساسشان را از دست داده*اند، این مردم با چه* دیدی به* آنها نگاه* می کنند و نظرشان در مورد این افراد چیست؟
    دولتی: ما را مرده* بحساب می آورند.
    دندانپزشک: شما فکر نمی کنید که* یک روزی این همه* "بیمار" به* این تنها تن "سالم" حمله* خواهند کرد؟ دولتی: در این شکی نیست.
    دندانپزشک بعد ازآغشتن پنبه* در دوا آن را وارد سوراخ دندان دولتی کرد. دولتی با خود گفت: به* امید آن روز.
    دندانپزشک: فردا هم بیایید.
    دولتی در حال خارج شدن: ما چیزی نگفتیم، ها ...!
    دندانپزشک: مطمئن باشید!
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  10. تعداد 2 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  11. #6

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    خاطرات يک کنکوري

    اول تیرماه:
    باید شروع کنم به شدت درس بخوانم.

    اول مرداد ماه:
    باید شروع کنم و از روزهای تابستان حداکثر استفاده را ببرم.

    اول شهریورماه:
    دیگه وقتشه درس خوندن رو شروع کنم و قدر روزهای باقیمانده از تابستان را بدونم.

    اول مهرماه:
    واحدهام که کمه، هم درسهای خودم رو میخونم و هم اینکه درس خوندن واسه کنکور رو شروع میکنم.

    اول آبان:
    درسته که یکم درسها سنگین شده ولی با یه خورده تلاش هم درسها رو رو غلطک می اندازم و هم خرخونی واسه کنکور رو شروع می کنم.

    اول آذر:
    گرچه امتحانات نزدیکه ولی چاره ای نیست، باید به ودم فشار بیارم که هم درسهامو بخونم هم اینکه کنکور رو ضربه فنی کنم.

    اول دی:
    امتحانات شروع شده فعلا بچسبم به درسهای این ترم تا امتحانها تموم شه.بعدش دیگه واسه کنکور می خونم.

    اول بهمن:
    این چند روز باقیمانده رو می خونم تا موقع کنکور خودمو یک محکی بزنم و انشاءا... آماده شم برای کنکور سال بعد.

    اول فروردین:این ترم که واحدهام زیاده، خستگی کنکور سال قبل هم که هنوز تو بدنمه. این بهاره رو استراحت کنم، انشاءا... از اول تیر شروع می کنم به خوندن.
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  12. کاربر زیر از BKING برای این پست تشکر کرده است


  13. #7

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    حافظ در عصر جديد
    نيمه شب پريشب گشتم دچار کابوس
    ديدم به خواب حافط توي صف اتوبوس
    گفتم : سلام حافظ ، گفتا : عليک جانم
    گفتم : کجا روي ؟ گفت : والله خود ندانم
    گفتم : بگير فالي گفتا : نمانده حالي
    گفتم : چگونه اي ؟ گفت : در بند بي خيالي
    گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داري ؟
    گفتا : که مي سرايم شعر سپيد باري
    گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد
    گفتم : رقيب ، گفتا : کله پا شد
    گفتم : کجاست ليلي ؟ مشغول دلربايي؟
    گفتا : شده ستاره در فيلم سينمايي
    گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
    گفتا : عمل نموده ، ديروز يا پريروز
    گفتم : بگو ، ز مويش گفتا که مش نموده
    گفتم : بگو ، ز يارش گفتا ولش نموده
    گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
    گفتا : شديد گشته معتاد گرد و افيون
    گفتم : کجاست جمشيد ؟ جام جهان نمايش ؟
    گفتا : خريده قسطي تلويزيون به جايش
    گفتم : بگو ، ز ساقي حالا شده چه کاره ؟
    گفتا : شدست منشي در دفتر اداره
    گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنماي منزل
    گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
    گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
    گفتا : آژانس دارد با تور دور دنيا
    گفتم : بگو ، ز محمل يا از کجاوه يادي
    گفتا : پژو ، دوو ، بنز يا گلف نوک مدادي
    گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقي
    گفتا : که جاي خود را داده به فاکس برقي
    گفتم : بيا ز هدهد جوييم راه چاره
    گفتا : به جاي هدهد ديش است و ماهواره
    گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
    گفتا : به پست داده ، آورد يا نياورد ؟
    گفتم : بگو ، ز مشک آهوي دشت زنگي
    گفتا : که ادکلن شد در شيشه هاي رنگي
    گفتم : سراغ داري ميخانه اي حسابي ؟
    گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابي
    گفتم : بيا دوتايي لب تر کنيم پنهان
    گفتا : نمي هراسي از چوب پاسبانان ؟
    گفتم : شراب نابي تو دست و پا نداري ؟
    گفتا : که جاش دارم و افور با نگاري
    گفتم : بلند بوده موي تو آن زمان ها
    گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
    گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتي ؟
    گفتا : نديده بودم هالو به اين خرفتي !
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  14. کاربر زیر از BKING برای این پست تشکر کرده است


  15. #8

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    انيشتين بعدي دنيا يك پسر ايراني در امريكا است!!!؟؟؟




    دانشمند جوان ايراني، با تصدي بر كرسي استادي دانشگاه پرينستون- جايگاهي كه پس از انيشتين در اختيار فرد ديگري قرار داده نشد- دنيا را با اين سوال مواجه كرده است كه آيا انيشتين بعدي، يك ايراني خواهد بود؟
    نيما اركاني حامد در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد و داراي كرسي استادي در دانشگاه پرينستون است. اين كرسي از سال 1933 تا 1955 در انحصار آلبرت انيشتن بوده است. پس از اعلام نظريه عملكرد جهان اركاني، از او دعوت شده كه در طرح تونل شتاب دهنده سوئيس (LHC) كه با هزينه بالغ بر 5 ميليارد دلار ساخته شده، رهبري آزمايش ها را بر عهده داشته باشد.
    تلاش نظريه ابر ريسمان كه اخيرا اعلام شده، در اين است كه توضيح دهد ذرات، كوچكترين ماده تشكيل دهنده مواد نيستند بلكه حلقه هاي مرتعشي كه ريسمان ناميده مي شوند، كوچكترين بخش به حساب مي آيند.
    دكتر اركاني با تكميل اين نظريه عقيده دارد كه اين ريسمان ها در 11 بعد در حال ارتعاش هستند كه ما فقط 3 بعد از آن را مي توانيم مشاهده كنيم، وجود بعد ديگري هم به نام بعد زمان به اثبات رسيده و تا به امروز در مورد 7 بعد ديگر توضيح كاملي ارائه نشده است.
    اركاني به همراه دو فيزيك دان ديگر به نام هاي ديموپلوس (Dimopoulos) و والي(Dvali) در مورد اين ابعاد نظريه اي ارائه كرده اند كه مي گويد اين ابعاد بزرگتر از آن چيزي هستند كه تاكنون تصور مي شود و از آن جايي كه تنها نيروي گرانش بر آنها اثر مي گذارد، قابل ديدن نيستند.
    تئوري دكتر اركاني كه به همراه دو فيزيكدان ديگر معرفي شده به عنوان مدل ADD، (Arkani-Dvali-Dimopoulos) شناخته مي شود.
    اكنون اركاني و همكارانش اميدوارند بتوانند به كمك شتاب دهنده هاردن (LHC) مدل خود را اثبات كنند. اثبات اين نظريه مي تواند تحول بسيار بزرگي در فيزيك ذرات به وجود بياورد.

    ---------- Post added at 03:47 PM ---------- Previous post was at 02:15 PM ----------

    من اعتراف ميکنم که اعتراف ميکنم!

    ميکنم من با رضايت اعتراف
    کرده*ام يک عالمه کار خلاف

    از برای کودتای مخملی
    دوختم يک تکه مخمل بر لحاف

    يکنفر شلوار مخمل پاش بود
    رفتم و با او نمودم ائتلاف

    يک دعای کودتا از کربلا
    با گل اُخرا، نوشتم دور ناف

    گاز اشک*آور نيامد گير من
    پس خريدم چندتائی پيف پاف

    هست در پستوی ما يک لامپ سبز
    کردمش خاموش و روشن آن و آف

    نيم*ساعت نيز ديدم روی ديسک
    سينمای محسن مخمل*بباف

    بود يک ماشين نمره خارجی
    در خيابان، دور آن کردم طواف

    نامه داده بهر من گوردون براون:
    نشنوم شمشير خود کردی غلاف

    گفت اوباما مبادا ول کنی
    گفت هيلاری نشايد انصراف

    من زدم ايميل به فيدل کاسترو
    پاسخم را داده او با تلگراف

    همچنين ديويد بکام از انگليس
    اس.ام.اس زد: مای فرند، دتز نات ايناف

    الغرض من غرقه*ام در کودتا
    مخملش سبز و اطو کرده*ست و صاف

    بازجوی نازنين حق با شماست!
    بنده تسليمم بدون اختلاف

    بی*شکنجه، بی*گروگان، اينهمه
    اطلاعات درست و اکتشاف!

    پس برای تيرباران حاضرم
    اشهد ان لا اله ان الاف!
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  16. تعداد 2 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  17. #9

    مدیرکـــــــــــــــــل سایت

    محل سکونت
    تهران
    نوع موتور
    PULSE 220
    شغل و حرفه
    -
    نوشته ها
    4,099
    تشکر
    2,554
    علاقمند به موتورهای خیابانی
    Last Online
    29-01-1403 @ 08:23 قبل از ظهر

    پیش فرض

    اسماعیل از اردکان شعر طنزی را به گفته خود "در وداع با خانم کلوتیلد ریس"، دختر 24ساله فرانسوی که به اتهاماتی چون جاسوسی و اقدام علیه امنیت کشورمان دادگاهی شد، سروده و ارسال کرده است:

    دختر خوش تیپ! و بلا !! بای بای !!
    می روی از کشور ما؟! وای وای !!

    می روی و دل نگران می شود
    آنچه تو می خواستی آن می شود

    رفتن تو آب در آتش کند
    آتش آشوب فروکش کند

    فتنه و آشوب ز دست تو بود
    آنهمه سرکوب ز دست تو بود

    منشأ بلوا و بلا در ونک
    از تو پدرسوخته بود ای کلک!

    راست بگویم که چه ها کرده ای
    این همه آتش .. تو به پا کرده ای

    ....اینهمه اسباب تو آشوبگر
    گشته دلیل دل سرکوبگر

    چشم تو سبز است به دل دوخته
    شعله صفت، مخمل افروخته

    قاضی فهمیده آن محکمه
    کرد لباس تو جدا از همه!

    سوگلی محکمه بودی تو ریس!
    دل زهمه خلق ربودی تو ریس!

      

    آمده بشار اسد از دمشق
    تا ببرد یاغی میدان عشق

    من نگرانم که تو با این عرب
    تخمه خوری خنده کنی زیر لب!

    جان من و جان تو و سارکوزی!
    خوش مزه کرده است دهان بزی!

    آمده از آن طرف آبها
    دیده برای تو بسی خوابها

    "چشم بد از روی تو دور ای صنم "
    دیده بدخواه تو کور ای صنم !!!!

    ---------- Post added at 12:30 PM ---------- Previous post was at 12:25 PM ----------

    این روش برای افرادی كه غیر از سادیسم، رگه*هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه


    2: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی*ها زودتر راه بیفتن

    ۳: وقتی می*خواین برین دست به آب، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین

    ۴: وقتی از كسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین

    ۵: كرایه تاكسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون، به صورت اسكناس هزاری پرداخت كنین



    ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین

    ۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل كنین

    ۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ كیلومتر در ساعت حركت كنین

    ۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب كانال رو عوض كنین

    ۱۰: از بستنی فروشی بخواین كه اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه

    ۱۱: در یك جمع، سوپ یا چایی رو با هورت كشیدن نوش جان كنین

    ۱۲: به كسی كه دندون مصنوعی داره بلال تعارف كنین

    ۱۳: وقتی از آسانسور پیاده میشین دكمه*های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترك كنین

    ۱۴: وقتی با بچه*ها بازی فكری می*كنین سعی كنین از اونها ببرین

    ۱۵: موقع ناهار توی یك جمع، جزئیات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ استفراغی كه چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف كنین

    ۱۶: ایده*های دیگران رو به اسم خودتون به كار ببرین

    ۱۷: بوتیك چی رو وادار كنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش رو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچكدوم جالب نیست و سریع خارج بشین

    ۱۸: شمعهای كیك تولد دیگران رو فوت كنین

    ۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف كنین

    ۲۰: وقتی كسی لباس تازه می*خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش كلاه رفته

    ۲۱: صابون رو همیشه كف وان حمام جا بذارین

    ۲۲: روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب كنین

    ۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می*بینین بگین چقدر پیر شده

    ۲۴: وقتی كسی در یك جمع جوك تعریف می*كنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود

    ۲۵: چاقی و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری كنین

    ۲۶: بادكنك بچه ها*رو بتركونین

    ۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد كنین و بخندین

    ۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو كوتاه می*كنه بهش بگین كه موی بلند بیشتر بهش میاد

    ۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین

    ۳۰: كلید آپارتمان طبقه ۱۳ تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این روش هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره

    ۳۱: ایمیل*های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد كنین

    ۳۲: توی كنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری، بی موقع دست بزنین

    ۳۳: هر جایی كه می تونین، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستكش یا كفش دوستتون بهتره

    ۳۴: حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین

    ۳۵: نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین

    ۳۶: دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنین

    ۳۷: عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنین

    ۳۸: پیچهای كوك گیتار دوستتون رو كه ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین

    ۳۹: با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش كه اونطرف خیابونه رو بپرسین

    ۴۰: شیشه های سس گوجه*فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنین

    ۴۱: موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارین

    ۴۲: توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته*ها و فندقهای دهان بسته بذارین

    ۴۳: شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسكه رو تعریف كنین

    ۴۴: توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین

    ۴۵: توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبریت فرو كنین

    ۴۶: جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل*ها رو عوض كنین

    ۴۷: یكی از پایه*های صندلی معلم یا استادتون رو لق كنین

    ۴۸: توی مهمونی*ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین كه هر چی شعر بلده بخونه

    ۴۹: چراغ توالتی كه مشتری داره و كلید چراغش بیرونه رو خاموش كنین

    ۵۰: ورقهای جزوه ۳۰۰ صفحه*ای دوستتون كه ازش گرفتین زیراكس كنین رو قاطی*پاتی بذارین، یه بر هم بزنین، بعد بهش پس بدین
    هميشه روي دوچرخ برانيد
    هميشه از كلاه ايمني استفاده كنيد

  18. تعداد 3 کاربر از BKING برای این پست تشکر کرده اند.


  19. #10

    همـــــــکار ســـــــابـــــــق

    محل سکونت
    محل سکونت
    نوع موتور
    RV 200 - Searching for NSR
    شغل و حرفه
    Game director & designer
    نوشته ها
    1,253
    تشکر
    2,347
    علاقمند به موتورهای دومنظوره
    Last Online
    12-09-1398 @ 10:25 قبل از ظهر

    پیش فرض

    : كرایه تاكسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون، به صورت اسكناس هزاری پرداخت كنین
    این برا قدیما کاربرد داشت :دی
    [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

بازدیدکنندگان، این صفحه را با جستجوی این کلمات در موتورهای جستجوگر پیدا کرده اند:

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
پرشین موتور
   اکنون ساعت 07:37 قبل از ظهر برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.


    انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
    شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
    برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
   لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
   تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)

   قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران

 


کاربر گرامي؛

براي مشاهده انجمن پرشین موتور با امکانات کامل بهتر است از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد

  1. بستن این دسته بندی
برو بالا