عکس های قرار ملاقات پنجشنبه شب پارک پردیسان 22/4/91

[matrixaidin]

خب.........
مثل اینکه من نفر اولی هستم که رسیدم خونه
جای کسایی که نیومدن و پیچوندن خالی.......
ساعت 10 بچه ها پردیسان بودن من ساعت 10.30 رسیدم بعد از استعمال ...... رفتیم شهرک غرب و دور دور و بعدش شام و دور دور و لایی بازی تو یادگار(این اخریش یکمی جو بود)
هرکی هر عکسی گرفته بزاره


شب بود/نورش کم شد

[mostafa71]

سوزوکی زرد مال کیه؟؟؟؟

[matrixaidin]

برای masood tbos
محمد 62 بیا عکسارو بزار

[RED-LINE]

منم الان دارن ميرم بيرون دور دور...


Sent from my iPhone 4s using Tapatalk

[Alireza Eteraz‏]

محمد62پس کجاموندی!بیابزاردیگهخوابمون میاد

[Alireza Eteraz‏]

داداش گلم شماکه زحمت گذاشتن عکسارومیکشیدیه زحمت بکش اسماشونم بزن .شایداومدو یکی آشنادراومد.باتشکر

[rooshak]

به به دوستان جمعشون جمعه.من تا نه سر كار بودم و مريض احوالم هستم نشد بيام. آيدين دهنت سرويس

[Masoud]

وای که چه حالیه همه چی عالیه خوش می گذره با این که باکمون خالیه ....
قرار خوب بود تجدید دیدار شد ...
منظور آیدین از ..... حرفه ای من بود ....(دستم درد نکنه)
من تازه الان رسیدم خونه رفته بودم با دوستم دور دور یه لباس شخصی سوار cb400 تو آذربایجان بهم پیچید با یه ترک نشین که فقط ریش بود و وسط این ریشهاش یه دماغ رشد کرده بود و یک جفت چشم ... صحبت هم می کرد فقط ریشاش میلرزید ...........
.
.
.
به من گفت بزن کنار منم گازیدم رفتم ولی از شانس بد نرسیده به آزادی چراغ قرمز شد و ترافیک اومد من و پیاده کرد از موتور.... منم گفتم کارتت و نشونم بده ... یکم درگیری لفضی پیدا کردیم ... گوشیش و در آوورد زنگ زد، دوستش هم نشست پشت رخش من و خواست ببرتش... که من مانع شدم و زنگ زدم کلانتری 137 به یکی از آشنا ها یکم اسم اووردیم و بردیم تازه فهمیدیم طرف هیچکاره بود و جو گرفته بودتش ...
آخرش هم یه بای بای کرد و رفت و 20 دقیقه وقت ما رو گرفت .... ولی دور دور چه حالی داد......
جای همه خالی ......

[Alireza Eteraz‏]

.

من تازه الان رسیدم خونه رفته بودم با دوستم دور دور یه لباس شخصی سوار cb400 تو آذربایجان بهم پیچید با یه ترک نشین که فقط ریش بود و وسط این ریشهاش یه دماغ رشد کرده بود و یک جفت چشم ... صحبت هم می کرد فقط ریشاش میلرزید ...........
.
.
.
به من گفت بزن کنار منم گازیدم رفتم ولی از شانس بد نرسیده به آزادی چراغ قرمز شد و ترافیک اومد من و پیاده کرد از موتور.... منم گفتم کارتت و نشونم بده ... یکم درگیری لفضی پیدا کردیم ... گوشیش و در آوورد زنگ زد، دوستش هم نشست پشت رخش من و خواست ببرتش... که من مانع شدم و زنگ زدم کلانتری 137 به یکی از آشنا ها یکم اسم اووردیم و بردیم تازه فهمیدیم طرف هیچکاره بود و جو گرفته بودتش ...
آخرش هم یه بای بای کرد و رفت و 20 دقیقه وقت ما رو گرفت .... ولی دور دور چه حالی داد......
جای همه خالی ......

به خاطرتیونینگ موتورت گیرداد یا فکرکردبندیت250هستش!؟
اصلاطرف کارتی چیزی درنیوورد؟آخرمعلوم نشدکیه؟خوب به کلان میگفتی ببرش گیرالکی داده وسی بی اون که غیرمجازه
درکل دمت گرم قهوه ایش کردی

[Masoud]

به خاطرتیونینگ موتورت گیرداد یا فکرکردبندیت250هستش!؟
اصلاطرف کارتی چیزی درنیوورد؟آخرمعلوم نشدکیه؟خوب به کلان میگفتی ببرش گیرالکی داده وسی بی اون که غیرمجازه

جو گرفته بود طرف و می خواست به یه نفر گیر بده ... منم یه ذره تند رفتم آذربایجان و چون خلوت بود اونم صدای موتور و شنید اومد که گیر بده ....