PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خاطرات موتورسواری



soroush adventure
10-02-1390, 08:31 قبل از ظهر
سلام.
اکثر بچه های اینجا سالهاست که موتورسوارند و حتما تو این مدت حوادث تلخ و شیرین و اتفاقات جالب و تجربیات گرانبهایی داشتن. با شنیدن این خاطرات و تجربیات میتونیم نتیجه گیری هایی کنیم که حتی بعد ها میتونه تو عملکرد آیندمون تاثیر مثبت داشته باشه.
با چکیده ای از خاطراتتون ما رو بهره مند کنید

nOviA
10-02-1390, 12:08 بعد از ظهر
هفته ی پیش تو اکباتان یه پیچ 90 درجه رو با سرعت 70 80 تا پیچیدم که موتورو فکر میکنم چیزی حدود 30 تا 45 درجه خوابونده بودم.یه دفعه چرخ موتور رفت رو رنگ خط کشی و یه سر کوچولو خورد که خوشبختانه به خیر گذشت.رنگ های خط کشی چیزی حدود 10CM عرض دارن و اگه اون 10cm میشد 20 حتما میخوردم زمین.

Kami
10-02-1390, 12:52 بعد از ظهر
هیوسانگ تازه خریده بودم بعد از 1 ماه پشت چراغ قرمز بودم و یه پراید جلوم بود که یهو ماشینش عقب عقب اومد خورد به اینه من و منم خوردم زمین
و چون گواهینامه نداشتم ازم خسارت گرفت که شیشه ترمز عقب ماشینش شکسته :fingersmiley:

soroush adventure
10-02-1390, 05:05 بعد از ظهر
سی جی داشتم .وسط هفته از جاده تلو میرفتم لواسون . کاملا از سمت راست جاده حرکت میکردم با سرعت 40-50 تا . یه پرایده که فکر کنم مست بود ازم سبقت گرفت همون موقع از روبرو یه کامیون اومد پرایده به جای اینکه ترمز بزنه بیاد پشت من و بعد بگیره کنار در جا ماشینو کشید راست و زد به من و منم از جاده خارج شدم و با موتور پرت شدم تو یه دره 5 متری نه چندان خطرناک. کلاه سرم بود ولی پوست کمر و دست و پاهام قلفتی ور اومد. استخون شست دست چپم زده بود بیرون که با لنگ موتور بستمش.
حالا بدبختی اینجا بود که تو اون تایم هیچکی از اونجا رد نمیشد یا واینمیستاد . با فلاکت با یه دست موتورو کشیدم تا لب جاده. موتور شبیه فرغون شده بود!
جفت کتی های جلو و اهرم تعویض دنده از ته شکسته بود . کلاچ و ترمز نداشتم موتور هم تو دنده 4 مونده بود. رو جک وسط روشنش کردم یه انبر دست داغون داشتم با یه وضعی موتورو بردم تو دنده 1 گاز دادم و از رو جک انداختمش. با دنده یک - بدون کلاچ و ترمز و با یه دست در حال خونریزی شدید تا تهران اومدم . هر جا که مجبور میشدم وایسم دوباره باید داستان جک وسط رو تکرار میکردم.

نتیجه گیری : 1- تا جای ممکن تنها با موتور از تهران خارج نشید
2- زیادی از راست جاده رفتن هم خطرات خودشو داره
3- حدالامکان در ساعت ها و از مسیرهایی تردد کنیم که در صورت بروز حادثه یه نفر به داد آدم برسه

nOviA
10-02-1390, 05:14 بعد از ظهر
رفتن از سمت راست جاده کاملا اشتباست. با موتور باید مثل ماشین حرکت کنید و اجازه ندین ماشینی خودشو بچپونه کنار شما. بزارین ازتون سبقت بگیره جوری که انگار شما ماشین هستید. من اینو بارها گفتم اما نمیدونم چرا بعضی ها رعایت نمیکنن. تو جاده طالقان هم چند نفر از سمت راسته راست میرفتن که واقعا خطرناکه. جدا از اینکه ماشینا خودشونو میچپونن ممکنه جاده یه دفعه باریک بشه یا سنگ ریزه باشه یا یه دست انداز خفن یا.....
من خودم همیشه اگه ماشینی بخواد خودشو بچپونه با دست بهش شاره میکنم که نیاد. تو طالقان هم من عقب حرکت میکردم و 2 3 بار اینطوری شد.
اکثرا هم یا پراید هستن یا پیکان یا 405! یه ماشین مدل بالا ندیدم اینطوری کنه:jelf:

Red Hat
10-02-1390, 05:46 بعد از ظهر
با موتور باید مثل ماشین حرکت کنید و اجازه ندین ماشینی خودشو بچپونه کنار شما. بزارین ازتون سبقت بگیره جوری که انگار شما ماشین هستید. من اینو بارها گفتم اما نمیدونم چرا بعضی ها رعایت نمیکنن


100% درست است .

mosim2m
10-02-1390, 05:54 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
واسه این گفتم وانت باحال بود چون 1500 ازمون گرفت !!!
نتیجه :
1) به ترکتون بگید زیاد حرف نزنه تا حواستون پرت نشه . سر جاشم بشینه و تکون نخوره
2) حتما حتما حتما کلاه ببرید با خودتون . رفیقم سرش خورد زمین شکست . ولی من کلاه داشتم چیزیم نشد
3) اتوبوسا خیلی عوضین بذارین رد شن بعد برید .
4) آدمای مشتی هنوزم پیدا میشن
5) در این جور مواقع از چت- مست ها کمک نخواین !

soroush adventure
10-02-1390, 06:14 بعد از ظهر
ترک نشستنم خودش مهارت میخاد . مثلا اگه دایی من ترک قهرمان موتورسواری جهان هم بشینه میزنتش زمین

سورنا
10-02-1390, 07:31 بعد از ظهر
درود
تو عیدی با دوستم با موتورم رفتیم توچال داشتیم پارک می کردیم جلوی نگهبانی نگهبان گفت میشه 2 هزار تومن بخاطر اینکه جلوی دوربین هستید و من
ما هم که پول زور بده نبودیم رفتیم پشت نگهبانی پارک کردیم کلی نگهبانه حرص خورد و ما همو رفتیم کلی کوهنوردی کردیم خسته و کوفته برگشتیم
شروع به حرکت که کردیم مهران مدیری رو دیدیم که یه لحظه به موتور نگاه کرد و دستی برامون تکون داد دقیقا تو همون لحظه موتور احساس کردیم که پنچر کرده و درد سر برای ما شروع شد اون اطرف به هیچ عنوان موتور سازی نبوده از شانس بده ما هم بقیه اپاراتی ها تعطیل بود
با کلی بدبختی و بیچارگی رفیقم که از من سبکتربود رو باک می نشست و یه ذره ذره موتور رو می برد نزدیک به 2 ساعت طول کشید با کلی پرسش
به فرحزاد رسیدیم می گفتند اونجا موتور ساز زیاد داره و موتور رو درست کردیم
نتیجه گیری
1_نگهبان رو جدی بگیرید چون احتمالا اون پنجر کرده بود لاستیک ما رو
2_مهران مدیری شوم ترین انسان روی زمینه چون دو دفعه من این اقا رو دیدم هر دفعه در همون حین یه بلای سرم اومده

soroush adventure
10-02-1390, 07:48 بعد از ظهر
خدا نکنه که تو شمال شهر پنچر کنی مگه موتورسازی پیدا میشه ؟! :wall3:

ASS
17-02-1390, 03:16 بعد از ظهر
یادم است اوایل که موتور خریده بودم، یک روز دوست دخترم رو ترکم سوار کردم و تو اتوبان با 80تا سرعت وارد دور برگردان شدیم و صاف رفتیم تو گاردریل ها!
خدا رو شکر هیچ اتفاقی نیافتاد.
طلق و کلاه و آینه و حتی پایه عقب هم نداشت، 6000تا بیشتر هم نرفته بود (اون 6000تا هم تو شهرک بالا و پایین شده بود)

-هیچ وقت با ترکتون گرم صحبت نشید، و حتی با موبایل. منم اون زمان گرم صحبت بودم که تو فاصله ی حدودا 15متری دوربرگردان تازه متوجه دوربرگردان شدم!
- صد در صد هم تو شهر و اتوبان به علائم تابلوها توجه داشته باشید

خیلی خاطره ها از اوایل موتور سواری هام دارم که از ناوارد بودن هام ضربه خوردم

ap_peiki
17-02-1390, 04:10 بعد از ظهر
وقتی که موتور سواری یاد گرفتم بابام 1 دونه هندا xl 250 دوکاربراتی داشت (که قدم نیرسید اصلا) یه دونه suzuki 125 تریل داشت از ای زمون جنگیا نوی نو بود (پام + صندلی های پارک میرسید)
سوم دبستان بودم که شاگردمون یادم داد . منم هرروز کلید موتورا از بابام میگرفتم میرفتم باش تو پارک (آخه تو پل فلزی قایقرانی داشتیم )
جالب اینجاست که هر بار هم موتورا زمین میزدم:crazy:
بابام هم از خجالتم در میومد :42kmoig:
ولی فرداش برا دلجویی خودش سوئیچ رو میداد بهم :20:
گذشت و گذشت تا دوم راهنمایی برام یدونه پیشرو 200 خرید .( xl 250 رو موتوریه پکوند ، suzuki رو هم من ):wow:
منم این موتورا بر میداشتم مینداختم تو اتوبان و تا جای که میرفت باش میرفتم . تا اینکه یه روز تو کوچه شهرداری منطقه 1 70 تا میرفتم که پیچ پیچید ومن نپیچیدم خوردم زمین جلو بندی موتور کامل اومد پایین تمام فلاپای سمت چپشم شکست منم دنبال موتور کشیده شدم و پوست وگوشت پا چپم 1 سانت رفت + سوختگی . بقیه تصادفات در پستهای بعدی:11:

mosim2m
17-02-1390, 09:14 بعد از ظهر
یادم است اوایل که موتور خریده بودم، یک روز دوست دخترم رو ترکم سوار کردم و تو اتوبان با 80تا سرعت وارد دور برگردان شدیم و صاف رفتیم تو گاردریل ها!
خدا رو شکر هیچ اتفاقی نیافتاد.
طلق و کلاه و آینه و حتی پایه عقب هم نداشت، 6000تا بیشتر هم نرفته بود (اون 6000تا هم تو شهرک بالا و پایین شده بود)

-هیچ وقت با ترکتون گرم صحبت نشید، و حتی با موبایل. منم اون زمان گرم صحبت بودم که تو فاصله ی حدودا 15متری دوربرگردان تازه متوجه دوربرگردان شدم!
- صد در صد هم تو شهر و اتوبان به علائم تابلوها توجه داشته باشید

خیلی خاطره ها از اوایل موتور سواری هام دارم که از ناوارد بودن هام ضربه خوردم

صحبتاتونو باید نگه دارین تو کوچه خلوت بزنید اونم شب . باید بگیم مثه بچه آدم بشینن اون پشت و حرف نزنن ! اصلا چه معنی میده دختر تو ترک بشینه حرف بزنه ؟؟

ASS
17-02-1390, 09:57 بعد از ظهر
صحبتاتونو باید نگه دارین تو کوچه خلوت بزنید اونم شب . باید بگیم مثه بچه آدم بشینن اون پشت و حرف نزنن ! اصلا چه معنی میده دختر تو ترک بشینه حرف بزنه ؟؟

ممکن نیست رفیق
دختر جماعت اگر 1دقیقه سکوت کرد، بدون داره واست نقشه می کشه
اگر هم زیاد صحبت کرد، بدون داره نقشه ش رو پیاده می کنه
طبیعت دخترا بر پایه زبان و احساس اساس بندی شده، موردی نداره


یک بار هم روز بارونی روی خط کشی ها بد زمین خوردم! (خط عابر هم بود)
اونم خط عابر میدان ولیعصر (جنوب به شمال)
اونجا هم همیشه شلوغ و پرترددِ. خلاصه بد ضایع شدم، روم نمی شد سرمو بلند کنم :دی
دلیل این همه لیزیِ این خط کشی ها رو نمی فهمم! چه لزومی داره به اون قُطر رنگ می زنن؟
برای رانندگان، خصوصا موتورسواران و حتی عابرین مشکل جدی ایجاد میکنه

mosim2m
17-02-1390, 10:12 بعد از ظهر
موافقم باهات . تحلیل خوبی از شخصیت دخترا داشتی .
دقیقا منم بدون دلیل یه بار خوردم زمین . داشتم " 45 دور میزدم زمین خیسبود با سرعت 20 km/h رو خط عابر یکم که گاز دادم عقب موتور پیچید و ...

ghafari3
17-04-1390, 11:27 قبل از ظهر
سلام.

مسیری را که عصرها از کار برمیگردم، حد فاصل سیدخندان تا میدان رسالت. یک روز 3 تا حلقه ی لاستیکی و خورده شیشه های اون در همین فاصله کم، روی زمین ریخته شده بود و برای یک مورتور سوار این صحنه ها میتونه به عنوان یک شوک باشه.

اگر موتور سوار می شوید اون در قابلمه را به طلق آویزون نکنید. اونو ساختن که روی کله ی مبارک قرار بدید نه اینکه از یه جای دیگه آویزونشون کنید. [Only registered and activated users can see links]

nOviA
17-04-1390, 12:03 بعد از ظهر
چند وقت پیش داشتم یادگارو میومدم بالا. معمولا تند حرکت میکنم وقتی سوار cbr600 باشم. بالای 150 160 میرم. فرحزادو رد کردم و معکوس دادم تا خواستم گازشو بگیرم یه bmw سری 6 بهم چپ و راست زد. دختر بود. رفتم بغلش گفت موتورت میتونه ماشین منو بگیره؟! :consoling2: خلاصه داشتیم بحث میکردیم سر این قضیه یه دفعه شنیدم یکی از پشت داره میگه موتور سیکلت بزن بغل!!!!!!! اصلا حواسم به آینه نبود. پلیس بزرگراه بود. زانتیا. یه نگاه به آینه کردم دیدم زانتیاست زدم 2 پر کردم سریع اومد رو 170(بعد از پل پاکنژاد). هر2 نقطه شدن. هم زانتیا هم سری 6. ترمز کردم بهم برسن. سرعتمو کردم 70 80 رو دنده 1. اماده بودم که اگه کسی یه دفعه اومد سریع برم. هر2 با هم رسیدن دیدم پلیسه به سری 6 گیر داده بزن بغل اونم وای نمیسته میگه من که کاری نکردم:riz481: دختره تا منو دوباره دید دستشو سمت من نشون داد انگار که گفت برید بگیریدش...منم اصلا معطل نکردم و سریع از محل گریختم. خوب شد به دختره شماره ندادم واگرنه حتما لوم میداد:gigglesmile:

Salman
17-04-1390, 02:30 بعد از ظهر
از موتور سواری یه خاطره تلخ دارم
داشتیم میرفتیم طالقان با بچه ها.توی اتوبان قزوین بودیم فکر کنم
همه سرعت بالا می رفتیم.منم سرعتمو بردم 170 تا.افتادم توی یه دست اندازه ریز.جلوی موتور تا چند ثانیه همینطوری لرزید(مثله این فیلمها شده بود!)بدنم داشت می لرزید از ترس.گفتم الانه که بخورم زمین.همچین اتفاقی هم واسم رخ نداده بود.بابک هم از پشت منو دیده بود.ولی خدارو شکر بخیر گذشت.از اون روز خیلی ترسو شدم و با موتور میرم هی احساس می کنم یه دست انداز جلوم هست.توهم میگیره منو دیگه! یجورایی میشه گفت علاقه ام به موتور کمتر شد

Milad.
17-04-1390, 04:25 بعد از ظهر
دوستان اشاره کردن که تو خیابونا همیشه مثل ماشین حرکت کنی و اصلا از کنار خیابون نرین.اینو منم میخوام تائید کنم چون

بخاطر همین کار اشتباه دو بار خوردم زمین.البته خداروشکر مشکل خاصی پیش نیومد.


دوستانی هم که مشکل خدمت ندارن و هنوز واسه گواهینامه اقدام نکردن حتما پیگیرش بشن.ممکنه مشکلات زیادی پیدا کنن در

اینده(امیدوارم اینطور نباشه)

shadow
17-04-1390, 06:25 بعد از ظهر
دو سه سال پیش با cdi 125 داشتم از تو اتوبان بسیج میپیچیدم تو بعثت یه هو دیدم 200 متر جلوتر همه ی ماشین ها وایسادن سرعتم رو کم کردم به 10-20 متری ترافیک که رسیدم دیدم زمین خیسه!
یه 18 چرخ حمل گازوییل چپ کرده بود کل اتوبان گازوییل ریخته بود همه ماشینها زده بون به همدیگه منم تا رفتم رو گازوییل ترمز جلو رو گرفتم خوردم زمین و لیز خوردم زیر یه پیکانه .........

alip
29-04-1390, 10:48 قبل از ظهر
اى كفتى سروش ...اكه بسر دايى من بشتت بشينه جى ميكى ؟اون ميخواد از يشت سر دست اندازهاى داده رو جاحالى بده سالهاى 78-79 بود يادش بخير هنوز بم زلزله نشده بود از كمرك تهرون يه هندا اكس ال 250 خريدم كه تو حال و هواى خودش خيلي سالار بود دنده 3 اكه بيهوا كلاجشو ول ميكردى سر موتور كاملا بلند ميشد.صبح زود با همين يسردايى بقصد شكار اهو رفتيم تو دشتهاى اطراف بم (دشت دارزين)من جلو.تفنك ام يك كهحدودا ده يازده كيلو وزنشه تو يه يتو روى زين و يسر دايى ترك من بيجاره خدايى على(يسرداييم)اكه ترك سوار خوبى نبود اما شكارجى خوبيه جاتون خالى توى دشت صبحونه رو زديم و على دقيقا مسير ى كه بايد ميرفتيم و به اهوها ميرسيديم رو براى من كامل توضيح داد من تو دلم كفتم اين داره الكى ميكه اما دقيقا همونايي كه كفت درست از كار در اومد خلاصه تو دوربين اهوهارو ديد به من كفت موتورو خاموش كن كه بايد بقيشو بياده بريم اون با تفنكش راه افتاد ومنم موتور خاموشو دستم كرفتمو راه افتادم حالا تو اين دشت خراب بدون راه و يراز رودخونه و سنكهاى بزرك من بايد موتورو خاموش ميبردم:42kmoig:رسيديم تقريبا به 400 مترى اهوها .على كفت نميشه زد كغتم جرا؟:vardane:كفت فاصله زياده اكرهم نزديكتر بريم مارو ميبينن وفرار ميكنن كفتم خب حالا كه اينجوره از همينجا يه فشنك بزن يا ميخوره يا نميخوره...خلاصه به اصرار من دو تا فشنك زد .جون راه دور بود فكر كرديم كه نخورد (شكارجيا عادت دارن هميشه جايي كه كلوله رو زدنو از نزديك ميبينن براى همين من موتورو روشن كردمو به سمت جايي كه شليك كرده بود كاز دادم.كه ديدم فشنك اولى اهوى اول رو درجا انداخته و اهوى دومى هم تير خورده ودرحال فراره دشمتون روزبد نبينه ...با موتور انداختم دنبالش كه ب****ش اول تو يه جاى صاف ميرفت وقتى ديد من خيلى بهش نزديك شدم خودشو انداخت تو رودخونه و منم كه اون لحظه فكروزكرم فقط طرفتن اهو بود با موتور انداختم تو رودخونه (با سرعت 60-70 تا)اهو از يه جاله بريد و منم بشت سرش...به به .جرخ جلو رفت تو جاله و ته موتور با اينجانب تو هوا با يه برواز كوجولو و بعد با سروصورتو بدن ولو شدم روى زمين و موتورم افتاد روى من البته موتور روشن تو دنده و درحال كاز خوردن و تا على خودشو رسوند من به بدبختى از زير موتور اومدم بيرون (جى؟حقم بود؟جون اهو كناه داره؟اصلا جون شكار كاره بديه؟)بله صحيح ميفرماييد
بقيه داستان واسه هفته اينده دوستان جون انكشتام از كار افتاد.........:riz284:

alip
01-05-1390, 10:14 قبل از ظهر
ادامه
سلام مجدد خداروشكر زخمى نشدم اما كل*** جلوى موتورم شكست البته ترك برداشت اما جون اون لحظه عصبى شده بودم كل***و از ريشه كندم كه بعدا بشيمون شدم...خلاصه من جلو لاشه اهو وسط يسردايي غرغرو و (بدترين ترك سوار دنيا)ترك من جالب اينج بود كه هروقت كه به جاله جوله ياسنك بزركى ميرسيديم اون ازعقب ميخواست جاله يا سنكو جاخالى بده اكه بكم 10 بار منو با اين كاراش و اداهاش زد زمين اغراق نكردم همه اينها جهنم ...يه وقت ديدم جرخ جلو ينجره:wow:اى داااااااد و بدون هيج وسيله ينجر**** حالا اون غر من غرغر:42kmoig:تا هر جا تونستم رو بنجرى رفتم وقتى ديديم نميشه على و بقيه وسايلو كزاشتم تو دشت و با موتور بنجر رفتم كه كمك بيارم اخ تك نفره بهتر ميشد موتوروكنترل كرد دو سه ساعتى به شب مونده بود كه راه افتادم به سمت ابادى رسيدم ابادى و يكى از فاميلارو برداشتم با يه وانت و به سوى يسردايي رفتيم كه تو بيابون منتظر من بود البته اون ادمى نبود كه از دشتو تنهاييو اين حرفا واهمه اى داشته باشه سوارش كرديمو اومديم خونه و بقيه ديكه سانسووووور....
يا حق

porya6662002
03-05-1390, 02:23 بعد از ظهر
فارسی نوشتن سخته ولی حیفه که نگم.
یک بار به قول بچه ها داشتیم تپه میزدیم. شیبش طولانی بود.
موتور تو دتده 2 بود اخر های تپه که رسیدم اومدم بندازم یک که چشتون روز بعد نبینه یک جا نرفت و موتور خلاس شد و تو یک لحظه شروع کرد برعس کوهو پایین اومدن و هیچ جور نمیشد نگرش داشت با ترمز جلو انداختمش و تا پایین مثل توپ قل خوردم.
نتیجه این که وقتی کلاچ درست حسابی نداری تپه درست حسابی رو بالا نرو:d

B-MAX
20-02-1393, 10:43 بعد از ظهر
عصری داشتم دور دور میکردم یهو دیدم طرف با دوست د-خ-ت-ر-ش بنزین تموم کرده فکرشو بکن....:25r30wi::25r30wi:
پسره گوشه خیابون قمقمه تکون میداد و دختره بهش میخندید:wall3:

Arman-GT
21-02-1393, 12:36 قبل از ظهر
داستان رفیقمو تعریف کنم واسه هفته قبل سه شنبه

این دوست ما سه شنبه کله سحر میزنه به سرش بندازه جاده چالوس با سی جی بره تا سد و برگرده خلاصه اولای چالوس بوده که یه گشت گذاشته بودن و بهش ایست نشون میدن ناگفته نماند سری قبلی هم که رفته بوده برای کلاه موتورشو خوابوندن بودن ما هم حسابی بهش خونده بودیم که ... فلان بیساری که نگه داشتی بیاد فرار کنی اینم یاد حرفای ما میفته ، مامور هم برای نیروی انتظامی بوده یارو هم سرباز و ایست و میده این رفیق ما گازشو میگیره و تخته میکنه سربازه هم میبینه گازو پر کرده رفیقاشو صدا میکنه این رفیق ما هم عین خیالش میره تو پرو پاشون و با کلاه میزنه تو دست ییکیشونو در میره خلاصه راهنمایی و رانندگی و نیروی انتظامی میوفتن دنبالشم اینم به در برو حدود 6 کیلومتر دنبالش میکنن هی میپیچن جلوش اینم سرو ته میکنه خلاصه رفیق ما تو همون جاده میندازه توی یه جاده فرعی چند متری رو که میره میبینه یه سنگین اومده جفتش به خیال خودش سنگینه هم داره در میره میبینه ای دل غافل کلت رو در اورد گذاشت رو سرش بزن کناز اینم دیگه میزنه کنار می خوابوننش رو زمین خلاصه لختش میکنن مادر زاد و میگردنش اونجاست که رفیقم میفهمه چرا دنبالش بودن و میفته به گوه خوری که دانشجومو از ترس خوابوندن موتور در رفتم مامورها هم تا تونستم فحشش دادن که دو ساعته اسگلشون کرده و تعقیب و گریز خلاصه در این حد که برگه پارکینگ موتور جناب سرگرد براش پر میکنه :vahidrk:

MANHUNT
21-02-1393, 10:24 قبل از ظهر
دوستان هيچ وقت با موتور كل كل يا دعوا نكنيد هميشه به اعصاب خودتون مسلط باشيد بعضي از دوستان ميدونن من دست راستم كنترل نداره يعني دست خودم نيست اين تاكسي سوارا هم واقعا اعصاب ادم خورد ميكنن من سره چهارراه از سمت راست راهنما زدم كه برم به سمت چپ تا برم داخل يه خيابون ديگه تاكسي هم فاصله زيادي داشت از پشت به من تا من داشتم رد ميشدم گازشو گرفت زد به پلاك پلاك موتور كج شد بهش گفتم چيكار ميكني گفت برو بابا (فلان فلان شده)گازشو گرفت رفت جوون بود از اين بچه پرو ها منم كه خيلي به اعصاب خودم مسلطم انداختم دنبال طرف پنچرش پايين بود امد يكي بخوابونم تو صورتش دستم خورد تو چارچوب پنچرش بي شرف واينميستاد دو سه بارم نزديك بود بزن با ماشين من و موتور شوت كنه حواسم به اطراف نبود اما ميدونم مردم مارو ميديدن و با تاسف سرشون تكون ميدادن اخه بديش اين بود كه طرف از رو نميرفت با اين كه ميدونست دستم بهش برسه لهش ميكنم فش نثار ما ميكرد تو اين گير دار رسديم به يه چهارراه گفتم الان مجبور وايسه منم به حسابش ميرسم امدم از موتور پيدا بشم يه سمند پليس در حالي كه يه درجدار توش بود كه از ماجرا باخبر شده بودن امد پشت ماشينا تو چهارراه طرف با بلنگو اقا با لباس مشكي حركت اضافي نكن مثله فيلم سينمايي شده بود درجدار پيدا شد با يه سرباز كه رديف عقب سمند نشسته بود امد نزديك ما گفت خجالت نميكشيد فلان فلان شده به تاكسي هم گفت بعد چهارراه بزن بغل اون گوشه وايساد منتها عليه سمت چپ من با دست موتور هل دادم تا طرف با جفتمون شروع كرد به صحبت كردن كفت ميخواين ببرمتون كلانتري پوست سرتون بكنم چي خوردين مثل مستا شدين شروع كرد به بو كردن دهن ما ماجرا پرسيد من همرو باسش طريف كردم ديگه شانس اورديم طرف از باحالاي نيروي افتظاهي بود(نتيجه هيچ وقت با موتور درگير نشيد و به اعصاب خودتون مسلط باشيد هميشه يه صلوات بفرستيد يه نفس عميق بكشيد نزاريد عصباني بشيد ارزش نداره حالا هر كاري كه طرف كرد فش داد ولش كنيد به امان خدا)

ARSH
21-02-1393, 11:01 قبل از ظهر
با وای زد اف به سمت پیست سر دور برگردون تو شهر ( مسیر پیست ) موتور خاموش شد =)))))))) کلاچ از دستم در رفت
دو تا هندل زدم سر برگردوندم دیدم یه سمند گشت اره نزدیک میشه
سسه تا ماشین پشتم بود 5 تا هندل زدم
یارو درو باز کرد پیاده شه گفتم یکی دیگه بزنم روشن شد که شد نشد تقدیم اساتید کنم موتورو
خدایی همون هندل رو زدم روشن شد نامرد نکردم تا دنده چهار سر موتورو میوردم بالا یارو همونطوری نگاه میکرد =))

behnam_kian19
21-02-1393, 11:04 قبل از ظهر
منم یه دفعه با موتور دوستم که خودم براش تازه خریده بودم سال 89 آپاچی مشکی من ترک بودم و داشتیم از اتوبان حقانی با 120 تا سرعت به خروجی رسالت نزدیک میشدیم این اومد لایی بکشه گیر کردیم به یه پرایده افتادیم زمین موتور میرفت دنبالش رفیقم منم پشتش خلاصه یه بعد کلی سر سره بازی و مالش به اسفالت بغل گاردریل وایسادیم هیچ جامون نشکست ولی همه جامون زخم شد و پاره منم بیشتر داغون شدم و آثارش هنوز هست
نتیجه گیری:
موتور سواری رو با 125 یا طرح ویو شروع کنید نه آپاچی و از همون اول تو اتوبان نرید!

روح سوار
22-02-1393, 01:13 بعد از ظهر
دوستان هيچ وقت با موتور كل كل يا دعوا نكنيد هميشه به اعصاب خودتون مسلط باشيد بعضي از دوستان ميدونن من دست راستم كنترل نداره يعني دست خودم نيست اين تاكسي سوارا هم واقعا اعصاب ادم خورد ميكنن من سره چهارراه از سمت راست راهنما زدم كه برم به سمت چپ تا برم داخل يه خيابون ديگه تاكسي هم فاصله زيادي داشت از پشت به من تا من داشتم رد ميشدم گازشو گرفت زد به پلاك پلاك موتور كج شد بهش گفتم چيكار ميكني گفت برو بابا (فلان فلان شده)گازشو گرفت رفت جوون بود از اين بچه پرو ها منم كه خيلي به اعصاب خودم مسلطم انداختم دنبال طرف پنچرش پايين بود امد يكي بخوابونم تو صورتش دستم خورد تو چارچوب پنچرش بي شرف واينميستاد دو سه بارم نزديك بود بزن با ماشين من و موتور شوت كنه حواسم به اطراف نبود اما ميدونم مردم مارو ميديدن و با تاسف سرشون تكون ميدادن اخه بديش اين بود كه طرف از رو نميرفت با اين كه ميدونست دستم بهش برسه لهش ميكنم فش نثار ما ميكرد تو اين گير دار رسديم به يه چهارراه گفتم الان مجبور وايسه منم به حسابش ميرسم امدم از موتور پيدا بشم يه سمند پليس در حالي كه يه درجدار توش بود كه از ماجرا باخبر شده بودن امد پشت ماشينا تو چهارراه طرف با بلنگو اقا با لباس مشكي حركت اضافي نكن مثله فيلم سينمايي شده بود درجدار پيدا شد با يه سرباز كه رديف عقب سمند نشسته بود امد نزديك ما گفت خجالت نميكشيد فلان فلان شده به تاكسي هم گفت بعد چهارراه بزن بغل اون گوشه وايساد منتها عليه سمت چپ من با دست موتور هل دادم تا طرف با جفتمون شروع كرد به صحبت كردن كفت ميخواين ببرمتون كلانتري پوست سرتون بكنم چي خوردين مثل مستا شدين شروع كرد به بو كردن دهن ما ماجرا پرسيد من همرو باسش طريف كردم ديگه شانس اورديم طرف از باحالاي نيروي افتظاهي بود(نتيجه هيچ وقت با موتور درگير نشيد و به اعصاب خودتون مسلط باشيد هميشه يه صلوات بفرستيد يه نفس عميق بكشيد نزاريد عصباني بشيد ارزش نداره حالا هر كاري كه طرف كرد فش داد ولش كنيد به امان خدا)

عزیز اشتباه کردین
اول شما که میخاستین دعوا کنید طرف میکشیدید پایین حالا وایمیستادی جلوش یا یه جور پیادش میکردین
بعد حسابی حال شو جا میاوردین

یا خیلی خوش گل و تمیز شمار پلاک یاد داشت میکردین زنگ میزدی به 110 میگفتی که
طرف مزاحم نوامیسه و منم اومدم امر به معروفش کنم با من در گیر شده و فرار کرده
اونا خودشون میدونن چه کار کنن
ولی اگه خاستی حسابی حال شو جا بیاری
و بعد از اون زنگ یه سر میرفتید سازمان تاکسی رانی قشنگ ازش شاکی میشدی
بهت قول میدم که میومد خ... بوس میکرد

r3zamhr
02-03-1393, 12:42 بعد از ظهر
یه شب با دوستام رفتیم بیرون 2تا موتور بودیم و یه ماشین من تریل پیشرو 150 داشتم دوستمم فلات 200 و ماشنینم ریو بود اقا ما شامو خوردیم البته یه توضیح مختصری درمورد شام بدم که اسمش حمیسه هست یه غذای ترکیبی مخصوص اهواز هست ما شامو خوردیمو حرکت کردیم وارد یه جاده تازه تاسیس شدیم و خلوت همینکه وارد شدیم دوستم با ماشین زد کنارو دنده بک گرفت که با چراغ زنونش مارو اذیت کنه البته بعضی وقتا یه دستی مختصری هم میکشید من که اعتماد به نفسم زیاد شده بود گفتم باید از کنارش رد شم با سرعت بالا که یهو ماشینو کامل پیچوند وسط جاده افقی ایستاد منم فاصلم کم بود زدم بهش هیشی دیگه الان پام تو گچه رفیقم که ترکم بود پرت شد اون ور ماشین ولی چیزیش نشد خدارو شکر
نتیجه 1=چراغ زنون نگیرین
2=شوخی کردن با موتور سوار زمانی که ماشین میرونین ممنوع
3=حتما اهواز بیایید و فلافو حمیسه بخورید

mata
02-03-1393, 06:02 بعد از ظهر
من دیر وارد عرصه موتورسواری شدم و با یه 125 طرح هوندا شروع کردم..اوایل که موتور خریده بودم دوتا رفیق داشتم یکیشون موتور داشت و کمکم میکرد برای یادگیری.همیشه هم بهم میگفت فعلا با موتور بیرون نیا و جاهای شلوغ نرو که یا میزنن بهت یا میخوری زمین یا در بهترین حالت مامورا میگیرنت ( گواهینامه هم نداشتم.). خلاصه منم کله خر بودم و گوش نمیدادم. یه روز داشتم از تو بلوار صدمتری میرفتم به سمت خونه همه ش احساس میکردم یکی دنبالمه. هی نیگا میکردم هیچی نمیدیدم. آقا من مسیر 20دقیقه ای رو 1ساعت تو راه بودم از بس شلوغ بود و من ناشی بودم. همه ش هم میترسیدم اگه یکی منو ببینه با این موتورسواری بهم میخنده که تو که بلد نیسی غلط میکنی میای تو اتوبان. خلاصه تا رسیدم همین جور هر 5دقیقه پشتمو میپاییدم و احساس میکردم یکی در تعقیبمه. نزدیکای خونه که رسیدم دیگه مطمئن شدم یکی پشتمه داره میاد دنبالم. جرئت نداشتم برگردم ببینمش فکر میکردم پلیسه داره میاد تا دم خونه موتورو ازم بگیره (خخخ) آقا یهو دیدم همون دوتا دوستام با موتور اومدن کنارم کلی فحش دادن بهم و دم در خونه سوییچو ازم گرفتن و تا یک ماه دیگه اجازه نداشتم به تنهایی موتور سوار بشم. آخه متاسفانه رفیقام شاهد تمام حرکات ناشی گری بنده در رانندگی بودن از اول مسیر و میگفتن تمام جاده رو به هم ریخته بودی و همه ماشینا مراقب تو بودن که نخوری بهشون . به خیر گذشت.
همه ش نتیجه اخلاقی بود. مهمترینش اینکه من فهمیدم اونقد هم ادم مهمی نیستم که پلیس راه بیفته دنبالم واسه یه طرح هوندا خخخخ

r3zamhr
03-03-1393, 11:24 قبل از ظهر
سلام ببخشید که به خاطراتم سرتونو درد میارم
اولین موتورم پیشرو پیام 110 بود و بی کلاچ و البته کسی رانندگی رو هم یادم نداد خودم از همون لحظه ای که خریدم یاد گرفتم فقط اون مغازه داره که ازش موتور خریدم یه نکته گفت که ترمز جلوش خیلی میخه تو سرعت محکم بگیری مردی اقا یه چند روزی گذشت تقریبا 2 هفته بعد که خوب یاد گرفتم دیگه از این موتوره خسته شده بودم رفته بودم تو کف تریل اقا یه روز با دوستم داشتیم میرفتیم بیرون من یه تریل کویر str200 سبز رنگ دیدم رفتم تو کفش و شروع کردم به تخیل پردازی که اقا من اگه اینو خردیم میرم فلان جا فلان کارو میکنم همه بهم توجه میکننو... که دوستم صدا زد رضـــــــــــــــــــــا !!!! جدول !!!! با فاصله دو متری از جدول متوجه شدم که چه حادثه ای در حال رخ دادنه بین جدول یه بلوک کنده بود تو این فاصله که ترمز جلو گرفتم پاهامو بلد کردم البته دوستمم همین کارو کرد در عین حال ما داشتیم خیابون افقی رو عمودی میرفتیم که موتورو توی اون فاصله ی بلوکه که کنده بود رد کرودمو هموجا خوردیم زمین خدا شاهده دوتا جا پای موتور صاف شدن ولی نه من نه دوستم چیزیمون نشد خدارو شکر البته اگه خاطره قبلی رو هم خونده باشین میفمین من ادم بی احتیاطیم باز بلند شدم مردم کندن دورمون که این چه کاریه اینجاوو سرعت مگه دیونه این خلاصه موتورو بلند کردم+استارت=روز از نو روزی از نو
نتیجه = تریل کویر موتور خوبی نیست
بدون جا پاهم میشه موتورو روند

mata
03-03-1393, 09:07 بعد از ظهر
یه خاطره بگم بخندین:
من همیشه عاشق حرکت استوپی زدن با تریل بودم و هرگز نتونستم .
یه روز که داشتم با سرعت 70تا تو یه خیابون شلوغ میرفتم یهو یه 206 جلوم کوبید رو ترمز میخ زد منم ترمز جلو و عقب گرفتم فاصله کم بود و سرعت زیاد خوردم عقبش چون ترمز جلو رو میخ گرفته بودم چرخ عقب یه متر از زمین کنده شد ولی من خودمو محکم چسبوندم به موتور تا نیفتم..
این بود خاطره اولین استوپی زدن من...خخخخ

yasharazary
31-03-1393, 06:43 بعد از ظهر
یه خاطره دردناک میگم از کاشی کارمون!! امروز بم گفت :

" چندسال پیش یه سوزوکی (suzuki TS125) صفرش رو خریدم 16 هزار تومن حدودا 11سال سوارش شدم و آخرش فروختم 100 هزار تومن !!! "

الان سوزوکی 125 لجنش رو 1تومن میدن

B-MAX
06-04-1393, 09:25 بعد از ظهر
نمیدونم چرا نمیتونم تاپیک جدیدی بزنم؟
"خاطرات آفرودی"


آقا تو این یه ماه اخر اصلا آفرود به ما نساخته انگار
3 هفته پیش نوک انگشت رفیقم پرید!! کوفتمون شد, هفته پیش با ماشین زدیم به رودخونه نمیدونم از کجا آب رفت تو باک, خلاصه داستانی شد برامون
امروز هم دو ترک تا سرخه حصار رفتیم, بعد یه ترک یکم پیستو بالا و پایین کردم بسی حال داد موتورو خاموش کردم تا یکم استراحت کنه
روشن کردم دادم دنده یک راه نرفت, گفتم دنده خورد کرد! دادم دو دیدم راه نمیره 3 4 5 راه نرفت
خلاصه با انبردست قاب خورشیدی جلو رو به زحمت باز کردیم و حدسمون درست بود, خورشیدی جلو خارهای توش کچل کرده بود

خدا نصیب کافر نکنه انگار 500 کیلو بود این موتور, تا در جنوب پارک کشیدیم موتورو دهنمون اسفالت شد آخرش زنگ زدم اینور و اونور با وانت اومدن دنبالمون
ولی جمعه دیگه حتما روز خوبیه:14:

حسن موتوری
06-04-1393, 10:00 بعد از ظهر
سلام
آبان ماه سال 91 بود من و دوستم با سی جی داشتیم تکچرخ میزدیم ،موتور تقریبا صاف شده بود که من ترسیدم یه پامو از رو جاپایی ورداشتمو همین باعث شد تا آسفالت صورتمو نوازش کنه.حاصلشم این شد که پلک پایین چشم چپم دیگه مژه نداره.
نتیجه گیری:
1. همیشه یه نفره یه چرخ بزنید.
2. ترک آدم ناشی نشینید!
3. هرگز پاتونو از رو رکاب بر ندارید ، چه راننده چه ترک
سرتون سلامت:32:

Aliras
15-04-1393, 08:33 قبل از ظهر
دشب برای اولین بار خوردم زمین....
یکی از دوستام گفت موتورم دنده پر میکنی لرزش بدی داره گرفتم بشینم ببینم چشه...چراغ جلو هم نداشت. تو یه مسیری که آشنایی نداشتم یک و دو سه و چهارو پر کردم یهو دیدم جلوم جدوله..!!چند متر اونورتر گارد بود اون رو میدیدم ولی جدول چی بود نمیدونم سمت چپش پیچ بود...
ترمز جلو..عقب...در یک لحظه فقط تونستم خودمو از موتور پرت کنم از موتور جدا شدم موتور خورد جدول من پرت شدم سمت راست موتورم رفت تو گارد.
دلیل اصلی برخوردم گرفتن کلاج موقع ترمز تو سرعت بود...عقب موتور سبک شد لیزخورد.
تجربه خوبی بود برام:
1-حتما از کلاه استفاده کنم من دیشب کلاه سرم نبود به خیر گذشت ولی برای باراول بود زمین میخوردم تا امروز فکر میکردم موقع بروز اتفاق میتونم عکس العمل بهتری نشون بدم اما اصلا اینطور نیست آدم اصلا تعادل نداره و نمیتونه خودشو خوب جمع کنه.
2-تو سرعت بالا اگر مانع دیدم خواستم ترمز شدید کنم کلاج نگیرم !!
3-چراغ جلو موتورم همیشه سالم باشه
4-تو جاده ای که آشنایی نداریم با احتیاط ویژه حرکت کنیم.
دست راست از ناحیه آرنج آسیب دیده ترک مویی برداشته و چندتا زخم روی زانوی راستم و کف دست راستم هست.
کلا دوستان احتیاط احتیاط احتیاط....
من خیلی آدم با احتیاطی هستم ولی فقط یه بار بی احتیاطی کار دستم داد.
موفق باشید.