PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تور چادگان سد زاینده رود و سامون.



kourosh_bandit2
10-01-1392, 06:58 بعد از ظهر
سلام خدمت همه دوستان توری برگذار شد در 8/1/92 روز پنجشنبه ساعت 8 صبح.

این تور برگزار شده ولی خاطره و عکس هاشو خواستم بذارم چون خالی از لطف نیست چنانچه مدیران صلاح میدونن منتقلش کنن اگرم جاش خوبه که هیچی

در اول روز چهارشنبه زمزمه ای از برگزاریش در مغازه ی یکی از دوستان شد. و تصمیم بر این شد که فردای ان روز همه اماده بشن و حرکت کنن. برای ناهار جوجه کباب تدارک دیده شد. اولین اتفاق از روز قبل سفر شروع شد. موتور یکی از دوستان قرار توی خونه ی ما باشه تا صبح از خونه ما برادشته بشه و حرکت کنیم و دونفر دیگه هم یعنی جناب رئیسی و جناب سلحشور هم دم فلکه دانشگاه منتظر بودن. هیو سانگ رو استارت زدیم دم پمپ بنزین باکش پر شد و رفتیم که بذارمش تو خونه تا برای فردا اماده باشه. مسیر طی شد پشت چراغ قرمز ایستادم سبز شد دنده یک رفتم دنده 2 صدای بدی بلند شد و موتور دیگه حرکت نمیکرد. زدم بغل و متوجه شدم که بلهههههه زنجیر پاره کرده. خب با نا امیدی تمام موتور رو به کمک دوتن از دوستان رسوندیم به خونه. و برگشتیم و دوباره یک موتور دیگه برای فردا از بین موتور انتخاب کردیم و اون چیزی نبود به جز موتور ساده و نرم بی دردسر یعنی پالس 180 انجین سفید. خلصه اون به سلامت رسید به خونه و اماده شدیم برای فردا. صبحش صاحب پالس به همراه یکی دیگر از دوستان که با سی دی ای بودن دم خونه حضور پیدا کردن و سفر اغاز شد. حرکت کردیم به سمت فلکه دانشگاه . جناب رئیسی سر وقت حاضر و امده نشسته بودن کمی کنتظر شدیم تا نفرخ پنجم یعنی جناب سلحشور با ترک نشین با هیو سانگ 250 نیکد رسیدن. بعد از کمی گپ و گفت و پو تبریک عید راهی سفر شدیم.
توی راه خداروشکر مشکلی نبود جاده ها هم نسبتا خوب بودن. توی جاد هم که هیو با دو ترک بودشن خیلی خوب عمل میکرد . همه به سلامت رسیدیم به پلیس راه دم چادگان اونجا هم خداروشکر مشکلی نبود و چون دیدن همه مجهز و با کلاه کاسکت هستند هیچ ایستی ندادن. رد شدیم و رفتیم به طرف سد زاینده رود. اونجا هم از جاده فرعی دم سد رفتیم و رسیدیم به منطقه خوش اب و هوایی. گوشه ای سر سبز و خلوت کمپ کردیم و اتیشی راه انداختیمو بسات جوجه هم که اماده بود. جای همه خالی ناهار رو خوردیمو یک 2 ساعتی چای و :24: کشیدیدم و دوستان خاطره تعریف کردن. بقیشم حال ندارم بنویسم چون همش تو راه بودیمو خیلی هم حال داد هر دفعه ای هم میزدیم کنار و قهوه میخوردیم مهمون اقای رئیسی ماشین هام که رد میشدن همه بوغ میزدن دست تکون میدادن:gigglesmile::gigglesmile: خیلی ملت کیفور شده بودن. اینم از عکس های سفر یک سریشم جناب رئیسی میذارن.309843098530986 باز تیکه تیکه میذارم حتما

Babak
10-01-1392, 07:46 بعد از ظهر
انتقال داده شد

kourosh_bandit2
12-01-1392, 12:28 قبل از ظهر
اقا دم شمارو گرممم. پس لطفا با این یکی ادقامش کنید عکس ها اونو بذارید تو اون یا اینو تو اون فرقی نداره فقط توضیح باشه دم شمارو گرمممممم داداش بابک :999: