L E G E N D
02-01-1392, 08:24 بعد از ظهر
سلام به همه.
امروز از اون روزایی بود که اولش فکر نمیکردی وسط و آخرش چی میشه!
از اون روزایی بود که اگه نمیرفتم بعداً حسرتش رو میخوردم که چرا از دستش دادم.
همین اول از کیفیت پایین تصاویر عذرخواهی میکنم چون دوربین موبایلم کیفیت نداره.
بالاخره از هیچی بهتره و هدف رسوندن مطلب و نشون دادن مناظر بود.
تصاویر رو هم تو سایز کوچک پیش نمایش کردم چون صفحه سریع بارگذاری بشه. خودتون میتونید تصاویر رو بزرگ کنید و مشاهده کنید.
امروز قرار رو ساعت 10 صبح گذاشته بودم تو کال وکیل آباد.
طبق معمول اولین نفر خودم رسیدم.
30675
نیم ساعت گذشت دیدم کسی نیومده از فرصت استفاده کردم و یه تعویض روغنی هم رفتم.
حدود ساعت 10:45 دقیقه بود که احسان رسید و 11 هم سید مهدی.
هوا هم ابری و یخورده سرد بود.
آقایون برو بچ هم هیچکدوم نیومده بودن که حالا عکسا رو که ببینن از غصه خوابشون نمیبره.
خلاصه تصمیم بر این گرفتیم که بریم سمت چالیدره و از اونجا بندازیم سمت کردینه و از رو کوهها مسیر بریم.
از سرهنگ مرهنگ هم خبری نبود. (قابل توجه بعضیا):4chsmu1:
رسیدیم رو بلندیهای چالیدره و بعد هم انداختیم تو شیب های سیر و رفتیم تا پشت استخری که همیشه ناهارا رو اونجا میخوردیم.
30676
30677
30678
بعد از چندتا عکس راه افتادیم سمت دیواره که چندتا حرکت دیواره بزنیم که دیدیم مسیر جلوش گِلیه و اگه بریم موقع برشت تو گِلا گیر میکنیم. بیخیال شدیم و رفتیم جلو شیب بزرگ چالیدره چندتا پرش جینگولکی زدیم.
از اونجا انداختیم رو شیبا و رفتیم به سمت کردینه.
تو مسیر چند تپه که از زمین دریفت چالیدره (علی و محمد گرفتین کجا؟) رد شدیم یه شیب نسبتا بلند و خوب بود که مسیرش گِلی شده بود و موتور بکس و باد میکرد.
احسان که برا موتورش لاستیک نو انداخته بود اول رفت و راحت هم رفت و من و سید مهدی چون لاستیک نداشتیم همون اولش گیر کردیم.
دوباره برگشتیم پایین و با یه دورخیز از کنار مسیر گِلی انداختیم رفتیم بالا که کلیپ این قسمت هم موجوده اما بعدا میذارم. چون تو موبایل احسان بود.
کلیپ جالبیه چون موقع بالا رفتن من و سید مهدی موتورامون همش عقبش میچرخید و بوکس و باد میکرد و با یه سری حرکتای جانگولری رفتیم بالا. کمیک بود صحنه.
وقتی رسیدیم بالا بعد از یه مقدار کوتاه استراحت خواستم سوار موتور شم که تا نشستم رو موتور دیدم موتورم مثل شتری که یهو بخوابه، رفت پایین!
نگاش کردم دیدم پیچ کمک وسط افتاده!
از شانس یه پیچ یدکی همراهم بود و با بچه ها سریع جا انداختیم و راه افتادیم سمت کردینه.
30679
30680
30681
تو مسیر جاتون واقعا خالی بود.
مناظر خیلی قشنگی دیدیم که با روح و روان آدم بازی میکرد. خیلی لذت بخش بود.
30691
30682
30683
30684
رسیدیم کردینه و رفتیم سمت چشمه سفید که یه استراحتی کنیم و برگردیم.
" چشمه سفید محمد یخورده بالاتر از اون جایی که با امیر مسعود و بچه ها که رفتیه بودیم کردینه نشستیم ناهار خوردیم بالاتره. یه تخته سنگه که از زیرش یه چشمه زلال میاد که آب خیلی خنک و گوارایی هم داره "
تو عکس مشخصه :
30685
30686
30687
از اونجا برگشتن رو انداختیم تو مسیر جاغرق که اون مسیر هم زیبا بود.
30688
30689
ساعت 3:20 رسیدیم جاغرق و ناهار رو تو یه ساندویچی خوردیم.
30690
از اونجا هم انداختیم تو مسیر طرقبه و رفتیم آب و برق و از کوهستان پارک خورشید هم یه حرکت پله زدیم و ساعت 6 بود که دیگه رفتیم خونه.
خلاصه که جاتون خیلی خالی بود بچه ها. خیلی خوش گذشت.
محمد اگه بودی یه سری کلیپ مشتی جمع میشد از این آفرود.
ان شاءالله دفعه بعدی باهم.
فعلا تا آفرودی دیگر.
امروز از اون روزایی بود که اولش فکر نمیکردی وسط و آخرش چی میشه!
از اون روزایی بود که اگه نمیرفتم بعداً حسرتش رو میخوردم که چرا از دستش دادم.
همین اول از کیفیت پایین تصاویر عذرخواهی میکنم چون دوربین موبایلم کیفیت نداره.
بالاخره از هیچی بهتره و هدف رسوندن مطلب و نشون دادن مناظر بود.
تصاویر رو هم تو سایز کوچک پیش نمایش کردم چون صفحه سریع بارگذاری بشه. خودتون میتونید تصاویر رو بزرگ کنید و مشاهده کنید.
امروز قرار رو ساعت 10 صبح گذاشته بودم تو کال وکیل آباد.
طبق معمول اولین نفر خودم رسیدم.
30675
نیم ساعت گذشت دیدم کسی نیومده از فرصت استفاده کردم و یه تعویض روغنی هم رفتم.
حدود ساعت 10:45 دقیقه بود که احسان رسید و 11 هم سید مهدی.
هوا هم ابری و یخورده سرد بود.
آقایون برو بچ هم هیچکدوم نیومده بودن که حالا عکسا رو که ببینن از غصه خوابشون نمیبره.
خلاصه تصمیم بر این گرفتیم که بریم سمت چالیدره و از اونجا بندازیم سمت کردینه و از رو کوهها مسیر بریم.
از سرهنگ مرهنگ هم خبری نبود. (قابل توجه بعضیا):4chsmu1:
رسیدیم رو بلندیهای چالیدره و بعد هم انداختیم تو شیب های سیر و رفتیم تا پشت استخری که همیشه ناهارا رو اونجا میخوردیم.
30676
30677
30678
بعد از چندتا عکس راه افتادیم سمت دیواره که چندتا حرکت دیواره بزنیم که دیدیم مسیر جلوش گِلیه و اگه بریم موقع برشت تو گِلا گیر میکنیم. بیخیال شدیم و رفتیم جلو شیب بزرگ چالیدره چندتا پرش جینگولکی زدیم.
از اونجا انداختیم رو شیبا و رفتیم به سمت کردینه.
تو مسیر چند تپه که از زمین دریفت چالیدره (علی و محمد گرفتین کجا؟) رد شدیم یه شیب نسبتا بلند و خوب بود که مسیرش گِلی شده بود و موتور بکس و باد میکرد.
احسان که برا موتورش لاستیک نو انداخته بود اول رفت و راحت هم رفت و من و سید مهدی چون لاستیک نداشتیم همون اولش گیر کردیم.
دوباره برگشتیم پایین و با یه دورخیز از کنار مسیر گِلی انداختیم رفتیم بالا که کلیپ این قسمت هم موجوده اما بعدا میذارم. چون تو موبایل احسان بود.
کلیپ جالبیه چون موقع بالا رفتن من و سید مهدی موتورامون همش عقبش میچرخید و بوکس و باد میکرد و با یه سری حرکتای جانگولری رفتیم بالا. کمیک بود صحنه.
وقتی رسیدیم بالا بعد از یه مقدار کوتاه استراحت خواستم سوار موتور شم که تا نشستم رو موتور دیدم موتورم مثل شتری که یهو بخوابه، رفت پایین!
نگاش کردم دیدم پیچ کمک وسط افتاده!
از شانس یه پیچ یدکی همراهم بود و با بچه ها سریع جا انداختیم و راه افتادیم سمت کردینه.
30679
30680
30681
تو مسیر جاتون واقعا خالی بود.
مناظر خیلی قشنگی دیدیم که با روح و روان آدم بازی میکرد. خیلی لذت بخش بود.
30691
30682
30683
30684
رسیدیم کردینه و رفتیم سمت چشمه سفید که یه استراحتی کنیم و برگردیم.
" چشمه سفید محمد یخورده بالاتر از اون جایی که با امیر مسعود و بچه ها که رفتیه بودیم کردینه نشستیم ناهار خوردیم بالاتره. یه تخته سنگه که از زیرش یه چشمه زلال میاد که آب خیلی خنک و گوارایی هم داره "
تو عکس مشخصه :
30685
30686
30687
از اونجا برگشتن رو انداختیم تو مسیر جاغرق که اون مسیر هم زیبا بود.
30688
30689
ساعت 3:20 رسیدیم جاغرق و ناهار رو تو یه ساندویچی خوردیم.
30690
از اونجا هم انداختیم تو مسیر طرقبه و رفتیم آب و برق و از کوهستان پارک خورشید هم یه حرکت پله زدیم و ساعت 6 بود که دیگه رفتیم خونه.
خلاصه که جاتون خیلی خالی بود بچه ها. خیلی خوش گذشت.
محمد اگه بودی یه سری کلیپ مشتی جمع میشد از این آفرود.
ان شاءالله دفعه بعدی باهم.
فعلا تا آفرودی دیگر.