توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقل قول های زیبا
Kenji
11-01-1390, 09:09 بعد از ظهر
بروبچ جمله باحال و تک اینور اونور شنیدید اینجا بزنید.
از جایی کپی نکنید فله ای. به دلتون نشست بچسبونید اینجا ما هم بخونیم به دل ما هم بچسبه
---------- Post added at 10:09 PM ---------- Previous post was at 10:08 PM ----------
فاحشه بودن به تن فروشی نیست. به فروختن خاطرات قدیمی به بهای ورود یک تازه وارد است
Alireza
11-01-1390, 09:12 بعد از ظهر
امضا منو میزاری مردک
---------- Post added at 10:12 PM ---------- Previous post was at 10:10 PM ----------
دختره عصر با پسره حرفش شده بود ميگفت غيرت و ناموس بازي دوباره داره مد ميشه ما چي کار کنيم که از اين مد
نميفتيم؟
ali faghfouri
11-01-1390, 10:11 بعد از ظهر
نگذار که گذر زندگیت سرگذشت درگذشت آرزوهایت باشد. (علی شریعتی)
king2002
12-01-1390, 12:51 قبل از ظهر
نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای برشرافت خود گذارد. (امام علی ع)
Alireza
12-01-1390, 12:55 قبل از ظهر
پس وای بر اونایی که شرافتشونو فروختن
nOviA
12-01-1390, 01:40 قبل از ظهر
از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج چشنهای زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابر های تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
(اینو اونجا که بودم پشت بلند گو یکی از بچهایی که 8 9 ماه اونجا گیر کرده بود و اونجا رئیس ما بود واسه ما خوند)
Babak
12-01-1390, 10:50 بعد از ظهر
روزگار غریبی است نازنین
Sination
12-01-1390, 11:25 بعد از ظهر
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
Babak
13-01-1390, 11:35 قبل از ظهر
بخاطره اشک مادر یواش
پشته یه تریلی هم نوشته بود:همه از ما می ترسند ما از نیسانه آبی
رفیقه بی کلک مادر
:consoling2:
---------- Post added at 12:35 PM ---------- Previous post was at 12:33 PM ----------
از هیچی نترس
همه چی را ریسک کن
Sination
13-01-1390, 02:38 بعد از ظهر
از هیچی نترس همه چی را ریسک کن
این که امضای منه :4chsmu1:
معنیه دقیق تر اش هم میشه ترس هیچ _ ریسک همه چیز ... که مضنونش هم موتور سواری و سرعت و اینجوری صحبت هاست
The Bigger The Risk
The Faster The Rush
:icon_pf (95):
Amir
13-01-1390, 03:02 بعد از ظهر
نگذار که گذر زندگیت سرگذشت درگذشت آرزوهایت باشد. (علی فغفوری)
Alireza
13-01-1390, 08:55 بعد از ظهر
هر جامعه ای لیاقشون همون حکومتی هست که دارن.....
Amir
13-01-1390, 10:45 بعد از ظهر
زندگی تو دوتا چیز معنی میشه پول و س ... س
Classified
14-01-1390, 12:18 بعد از ظهر
اگر پیاده هم شدی سفر کن، در ماندن میپوسی، اروپا را ببین وقتی ایران را دیده باشی وگرنه کور رفته کر برگشه ای "دکتر علی شریعتی"
در جامعه ای زندگی می کنیم که آنچه هستیم نمی خواهیم و آنچه می خواهیم نیستیم، آنچه داریم دوست نداریم آنچه نداریم دوست داریم، جالب است به
فردا هم امیدواریم
در ایران رسیدن حق کسانی است که هیچ گاه نمی دوند و دویدن حق کسانی است که هیچ گاه نمی رسند.
sirn
14-01-1390, 12:30 بعد از ظهر
هر جامعه ای لیاقشون همون حکومتی هست که دارن.....
+++++++++++++++++++++++
reza KTM
14-01-1390, 12:36 بعد از ظهر
در جامعه ای زندگی میکنیم که میگویند زبان ما پارسی است ولی فارسی میگویند چون ما در عربی پ نداریم.
دکتر شریعتی
Kenji
14-01-1390, 04:13 بعد از ظهر
همیشه نگران بند بازان بودم زمانی که روی بند راه می رفتند، ترس این داشتم که نکند به زمین بخورند.
بعد ها فهمیدم که آدم ها این پایین بیشتر به زمین می خورند.
چ چاپلین
ali faghfouri
14-01-1390, 04:34 بعد از ظهر
نگذار که گذر زندگیت سرگذشت درگذشت آرزوهایت باشد. (علی فغفوری)
با ما هم آره؟ مشکلش کجاش بود؟
Kenji
14-01-1390, 05:13 بعد از ظهر
همیشه نگران آنها بودم که کنار خیابان منتظر شنیدن صدای بوق ماشینی ایستاده بودند، بعد ها فهمیدم که انسان ها شرافتشان را راحت تر از این حرف ها در ذهن نابود می کنند
Amir
14-01-1390, 07:02 بعد از ظهر
با ما هم آره؟ مشکلش کجاش بود؟
نه آقایی مشکل چی؟
-----------------------------------
بدترین گناه این است که به کسی که تو را راستگو می پندارد دروغ بگویی
Kenji
14-01-1390, 09:12 بعد از ظهر
ما می میریم و خدا نیز به حال ما نمی گرید
---------- Post added at 10:12 PM ---------- Previous post was at 10:02 PM ----------
عاشقانه ترین قصه ی تاریخ، نافرمانی شیطان بود. تو را می خواست فقط، حتی به قیمت جهنم
SAEED
14-01-1390, 10:12 بعد از ظهر
به سلامتی بچه های قدیم که با زغال برا خودشون سبیل میذاشتن که شبیه باباهاشون شن نه بچه های امروز که ابروهاشونو بر میدارن تا شبیه ماماناشون شن
Babak
15-01-1390, 12:02 قبل از ظهر
تو هم قشنگی:2i8d4ao:
نازه چشات قشنگه:flower4:
من مرد تنهایه شبم:wall3:
---------- Post added at 01:02 AM ---------- Previous post was at 12:59 AM ----------
ادم حرفه ای زیاد شده ولی اخلاق حرفه ای هر روز کمتر میشه:vahidrk:
ali faghfouri
15-01-1390, 05:34 بعد از ظهر
نه آقایی مشکل چی؟
اگه مشکل تو علی شریعتی بودنش هست.مجموعه آثار علی شریعتی -جلد 5 - چاپ بنیاد دکتر علی شریعتی- حولو حوش صفحه های 100 -120 رو بگردی پیداش میکنی البته سال چاپش یادم نیست ولی فکر کنم زیر 70 بود. (قطعا خودت میدونی که تو ایران تجدید چاپ به این شکله که حین چاپ مجدد کتاب کوچیک میشه.برا همین سال چاپ مهم هستش.)
ولی باز اگه پیدا نکردی سعی میکنم اردیبهشت که اومدم تهران اسکن اون صفحه رو واست بذارم.
Amir
15-01-1390, 06:05 بعد از ظهر
آقا من شوخی کردم
چون جمله قشنگ بود دوباره پست دادم واسه اینکه بار دوم هم بود اسم شمارو ردم
حالا اگه چیزی هست ویرایش می کنم
kheyri
15-01-1390, 09:33 بعد از ظهر
پروردگارا زمين را از شر هوادارانت حفظ كن
Kenji
15-01-1390, 11:18 بعد از ظهر
مرا به هیچ بدادی ومن هنوز بر آنم...که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
Red Hat
16-01-1390, 10:28 قبل از ظهر
کمی قبل که سن کمتری داشتم فکر میکردم باید خدا را بشناسی تا به انسانیت برسی ولی الآن فهمیدم که باید انسانیت داشته باشی که به خدا برسی .
mehrdad.
28-01-1390, 12:45 قبل از ظهر
داستانی است درمورد اولين ديدار "امت فاكس"، نويسنده و فيلسوف معاصر، *از آمريكا، هنگامی كه برای نخستين بار به رستوران سلف سرويس رفت. وی كه تا آن زمان هرگز به چنين رستورانی نرفته بود، در گوشه ای به انتظار نشست، با اين نيت كه از او پذيرايی شود. اما هرچه لحظات بيشتری سپری ميشد، ناشكيبايی او از اينكه ميديد پيشخدمتها كوچكترين توجهی به او ندارند، شدت گرفت.از همه بدتر اينكه مشاهده ميكرد كسانی كه پس از او وارد شده بودند، در مقابل بشقابهای پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند. وی با ناراحتی به مردی كه بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديك شد و گفت: من حدود بيست دقيقه است كه در ايجا نشسته ام بدون آنكه كسی كوچكترين توجهی به من نشان دهد. حالا ميبينم شما كه پنج دقيقه پيش وارد شديد، با بشقابی پر از غذا در مقابل من، اينجا نشسته ايد! موضوع چيست؟ مردم اين كشور چگونه پذيرايی ميشوند؟ مرد با تعجب گفت: اينجا سلف سرويس است، سپس به قسمت انتهايی رستوران، جايی كه غذاها به مقدار فراوان چيده شده بود، اشاره كرد و ادامه داد به آنجا برويد، يك سينی برداريد هر چه ميخواهيد انتخاب كنيد، پول آنرا بپردازيد، بعد اينجا بنشينيد و آنرا ميل كنيد! امت فاكس كه قدری احساس حماقت ميكرد، دستورات مرد را پی گرفت، اما وقتی غذا را روی ميز گذاشت، ناگهان به ذهنش رسيد كه زندگی هم در حكم سلف سرويس است. همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد، درحالی كه اغلب ما بی حركت به صندلی خود چسبيده ايم و آنچنان محو اين هستيم كه ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ايم از اينكه چرا او سهم بيشتری دارد كه هرگز به ذهنمان نميرسد خيلی ساده از جای خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايی فراهم است، سپس آنچه ميخواهيم برگزينيم.
وقتی زندگی چيز زيادی به شما نميدهد، به دليل آنست كه شما هم چيز زيادی از او نخواسته*ايد
شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشی
mehrdad.
28-01-1390, 10:40 بعد از ظهر
چاپلین به دخترش نوشت:
تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن خود را عریان نکن.
هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن.
قلبت را خالی نگاه دار.و اگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک نفر باشد.و به او بگو تورا کمتر از خدا و بیشتر از خودم دوست دارم.
.
.مابقی نامه خصوصیه:gigglesmile:
Babak
28-01-1390, 11:29 بعد از ظهر
پروردگارا زمين را از شر هوادارانت حفظ كن
انصافا عجب جمله پر محتوایی:sarma:گل گفتی
Kenji
29-01-1390, 09:50 قبل از ظهر
بیایید حقیقت را ببینیم. ما در رویاهایمان بسیار صادق تر از زندگی واقعی مان هستیم. فروید
Amir
29-01-1390, 12:38 بعد از ظهر
اخلاق اگه می تونست بشر رو نجات بده چندین هزار سال اینجور بشر به سقوط کشیده نمی شد و دم به دم هم، شکل تباهی خودشو تکرار نمی کرد.
اخلاق بشر کمکی بهش نکرده و بیشتر من فکر می کنم که تباهشم کرده، و طبیعیه که نسبیه، اصلاً چیزی در این جهان مطلق نیست، که چیزی به اسم اخلاق که یک دست سازه انسانیه، بتونه به انسان حکم بکنه، حاکم باشه. - شاهین نجفی
Alireza
03-02-1390, 10:41 قبل از ظهر
من به باکره بودن قلب فاحشه ها
و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم
قلب فاحشه ها
در حسرت عشق ابراز نشده است
و ذهن باکره ها
...اسیر موجی از غریزه های ارضا نشده
Alireza
03-02-1390, 10:50 بعد از ظهر
سخت است فهماندن چيزي به كسي كه براي نفهميدن آن پول مي گيرد.
Alireza Eteraz
07-05-1391, 11:54 بعد از ظهر
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…
Alireza Eteraz
08-05-1391, 10:24 بعد از ظهر
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد
Alireza Eteraz
08-05-1391, 10:28 بعد از ظهر
تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند… وای سهراب کجایی آخر؟… زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند ! تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند, همه جا سایه ی دیوار زدن ! وای سهراب دلم را کشتند
Alireza Eteraz
12-05-1391, 01:35 قبل از ظهر
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی
برای چه کسانی اهمیت داری...... که این دیوار را بشکنند...............
Milad_2Rbo
12-05-1391, 05:38 قبل از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
Alireza Eteraz
12-05-1391, 01:25 بعد از ظهر
می دونین چرا وقتی بزرگ میشیم با خودکار می نویسیم ؟؟؟؟
به خاطر
اینکه یاد بگیریم هر اشتباهی پاک شدنی نیست
Alireza Eteraz
12-05-1391, 01:27 بعد از ظهر
از رستم می پرسن: تو که دیگه با این یال و کوپال زن ذلیل نیستی ؟
رستم میگه: مگه من مرد نیستم!
Milad_2Rbo
12-05-1391, 01:45 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
Alireza Eteraz
12-05-1391, 02:10 بعد از ظهر
سنگاتو درست بچین.حلّه چرا که نه! موتورم 200تانمیره ولی 100تاکه میره!
- -- -- --- --- ---
با هر کی عینه خودش رفتار کن
Kami
21-05-1391, 02:26 بعد از ظهر
از موقعی که وارد این محیط شدم دوستان زیادی پیدا کردم
نصف دیگه زندگی خودمو پیدا کردم ، تنهاییم پر شد
امیدوارم تا زندم کنار شما عزیزان باشم
اشک تو چشام جمع شده ، به امید پیشرفت ورزش موتور سواری و موفقیت پرشین موتور و تاسیس شرکت و ... باشگاه
Milad_2Rbo
14-06-1391, 07:10 بعد از ظهر
مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره...
زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه...
صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده ...
مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره ...
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته...
زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست ...
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم...
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد....
مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی ...
هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن...
من ازدواج کردم...
خداییی بعضی از کلمه ها ارزشون از همه چی بیشتره
yasharazary
14-06-1391, 08:10 بعد از ظهر
حق ملتی که خود را به خواب زده اند مرگ است
حاج محسن خط خطی
15-06-1391, 10:19 قبل از ظهر
کسی که تنها دقدقش ست کردن لباس زیرش با رژ لبش هست نمیتونه حرفه مردو بفهمه
حرف مرد رو یا مرد میفهمه یا دود سیگارش
Milad_2Rbo
06-07-1391, 12:30 قبل از ظهر
عطسه دختر: اتسی....
عطسه پسر: هاتشوبیسخلبوهووووووطراشش!! !!!! :(((:))))
کی میگه ما مردا احساسات نداریم؟
من خودم بارها و بارها احساس تشنگی کردم
شاید باورتون نشه ولی احساس گشنگی هم می کنم !
فقط1مرد ايرانى ميتونه با بوق ماشين یا موتور : هم سلام كنه ، هم خداحافظی كنه ، هم فحش بده ، هم تشكركنه
اونا دختراى قدیم بودن که از سوسک میترسیدن ، الان همچین سوسکت میکنن که خودتم نمیفهمى !!
yasharazary
06-07-1391, 07:33 قبل از ظهر
در نگاه کسی که پرواز را نمیفهمد-هرچقدر اوج بگیری کوچکتر میشوی
گویند که دوزخی بود عاشق ومست.......قولی است خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و میخانه به دوزخ باشد.......فرداست ببینی که بهشت همچون کف دست
کاوه
10-07-1391, 11:42 بعد از ظهر
یه بار جستی ملخک . دو بار جستی ملخک . آخه تا کجا ؟! تو که تهش سرویسی ملخک ...
- - - Updated - - -
[Only registered and activated users can see links]
پياده روي عزيزمون ... چقدر دوستت داشتيم ... بهترين پياده رو بودي واسمون .. هميشه با موتور از كنارت رد شديم و نگات كرديم .. فقط يك بار قدم گذاشتيم روت ... ترس داشتيم دلمونو بزني ... همه چي تكراري بود ، اجازه نداديم تو تكراري شي ...
ايستاده بوديم رو يك بلندي .. سبك بوديم ... ميگفت خيلي خوبه كه كسي تو زندگي آدم باشه ... سعي داشتم باهاش موافق باشم .. اينطوري آدم ميتونست هم خركي خوشحال باشه و هم خركي ناراحت ... تلفن رو برداشت به كسي زنگ بزنه از اونجا .. دلم خواست ... ولي فقط فرفره رو گرفتم تو جهت باد ...
اين همه منتظرش بوديم .. همه شاد بودن ولي .. به ما حتي اينجا هم خوش نگذشت ...
باور كني يا نه .. خيلي خسته ام ...
yasharazary
17-07-1391, 08:44 قبل از ظهر
به چشمان قشنگت بیاموز که هرکس ارزش دیدن ندارد!!!!!!
iCave
17-07-1391, 10:17 بعد از ظهر
کسی که به خود باور ندارد پیوسته دروغ می گوید (فردریش نیچه)
کاوه
23-07-1391, 07:03 قبل از ظهر
روزی اینجا شهر من بود دور از هرچی جنگ و کمبود
آسمونش قدر من بودفاصلم تاش چندتا پر بود
با خنده ها خندیدم
با لرزه ها لرزیدم
ضربه هات رو حس کردم ولی باز پشت به پشتت جنگیدم
حرف من از زندگیمه
از اونجا که دل میگیره
از اونجا که دنیا تو دستته باز چشات رو یه چیز گیره
شایسته فر
23-07-1391, 08:17 قبل از ظهر
اختلاف طبقاتی یعنی اینکه:
وقتی یک پراید در کنار یک لندکروز می ایستد، دهن راننده پراید با خا.....ه راننده لندکروز در یک ترازند!!!!!!!!!!
amir.cdi
23-07-1391, 08:17 قبل از ظهر
همیشه حال رفیقتو هر 39 روز یکبار بپرس که اگه مرده بود به چهلمش برسی..!
Milad_2Rbo
24-07-1391, 11:30 بعد از ظهر
شكسپير ميگه :
هر وقت زنت گريه ميكنه ميخواد خرت كنه و هر وقت ميخنده مطمئن
باش خرت كرده!!!
دقت کردی وقتی یکی بهت میگه: «اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟»
نگران می شی، یاد تمام دروغا و کارای بدی که انجام دادی میفتی
کاوه
25-07-1391, 11:11 بعد از ظهر
مارا با حوریان بهشتی کاری نیست ..... عربده کشـــــان جهنــــــم را عشـــــق است
Milad_2Rbo
25-07-1391, 11:36 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
Milad_2Rbo
08-08-1391, 09:46 بعد از ظهر
فقط با زندگي در ايرانه كه مي شه فهميد وقتي اصحاب كهف از خواب پاشدن ديدن همه چيز
قيمتش 10 برابر شده چه حالي داشتن .......اصن یه وضی
به بابام میگم واسه چی کیت کت(شکلات)منو خوردی؟
میگه اینجا جنگله بخور تا خورده نشی
همه جاي دنيا پسر ها و دختر ها در روز نيم ساعت با هم هستند و بيست و سه ساعت و نيم ديگه رو به کارهاي عادي زندگي خودشون مشغولن اما توی ايران دختر ها و پسر ها بيست و سه ساعت و نيم به اين فکر مي کنن که چطوري و کجا ميشه نيم ساعت با هم باشن اصن یه وضی[Only registered and activated users can see links]
با دوستم رفتم خیاطی پارچه میده به خیاط میگه برام شلوار بدوز,اما فردا نیام بگی نخ نبود,برق نبود,سوزن شکست,چرخ خراب بود, حالم بد بود....اصلا پدر س گ بده نمیخوام بدوزی!!!! اصــــن یه وضــــی
[Only registered and activated users can see links]
:| اصن یه وضی[Only registered and activated users can see links]
چندتا فامیل پیر داریم همیشه توی عروسی ها میومدن سیخونک میزدن تو پهلوم در گوشم میگفتن :
بعدی تویی,بعدی تویی...
البته دیگه اینکارو نمیکنن...
چون توی مجلسهای ختم، منم باهاشون همین کارو میکردم
اصن یه وضی
[Only registered and activated users can see links]
اومدم خونه،
پدربزرگم تا منو دید گفت : بالاخره یاد گرفتم sms بدم!
گفتم: چی میگی؟! عمرن اگه یاد گرفته باشی!
اینو گفتم و رفتم تو اتاقم...
چند ثانیه بعد یه مسـیج با این مـضمون از طرف پدربزرگم اومد: گـه نـخور...!!
:|
اصن یه وضی
دیشب که خوب می خوردین
این چی چیه آوردین ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گروه بانوان در مراسم پاتختی در هنگام باز کردن کادو [Only registered and activated users can see links]
اصن يه وضي
میخواین دخترارو بزاری سر کار فقط بهشون بگین میتونم یه چیزی بهت بگم؟بعد که گفت اره بگو هیچی ولش کن.
دیگه مگه ولت میکنن؟[Only registered and activated users can see links]
اصن يه وضي
یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون ! اصن یه وضی!!
کلی پول نرم افزار میدی، قبل نصب میپرسه آیا قوانین ما رو قبول داری ؟
خب مثلا فرض کن من قبول نداشته باشم، چه غلطی میتونم بکنم ؟
پول دادم باس نرم افزارو نصب کنم دیگه…
بگم قبول ندارم که نمیزاری نصب کنم … ![Only registered and activated users can see links]
اصن یه وضی[Only registered and activated users can see links]
شهرام
09-08-1391, 08:36 قبل از ظهر
یک دروغ نیمی از جهان را پشت سر گذاشته قبل از اینکه حقیقت بتواند فرصت پوشیدن شلوارش را به دست بیاورد.
Milad_2Rbo
02-09-1391, 07:09 بعد از ظهر
پاسخ منطقی اکثر پدرهای ایرانی درمقابل اجازه گرفتن فرزندانشان برای انجام کاری:
1) اگر قبلا کسی آن کار را انجام نداده باشد: آخه کی تاحالا همچین غلطی کرده که تو میخوای بکنی؟
2) اگر قبلا کسی آن کار را انجام داده باشد: حالا هرکی هر غلطی کرد تو هم باید بکنی؟
یه بار با بابام دعوام شد،
ولی چون امکانات نداشتم نتونستم خواننده بشم بیخیال شدم آشتی کردم …
یکی از تفریحات سالمم اینه که گوشیمو بزارم جلو اسپیکر تا sms که میاد ، نویز بندازه ، ۲ ثانیه زودتر بفهمم ذوق کنم....
همه مخترعین میرن بهشت
به جز مخترع زنگ ساعت…!!!
خدا ازش نگذره… !
هفته ی پیش با دوستم رفتم استخر ، آروم آروم داشتم میرفتم سمت رفیقم یهو غریق نجات سوت زد!!!!
گفتم چی شده ؟!!! من که کاری نکردم!!!!!
گفت: افکار شومی در سر داشتی!!!!
خــونه مادربزرگم بــــــودم
با پســـــر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (pese :دی)
ساعــــــت۶ صبح شده بود
عــموم اومــــــد بره دسشویی گیجه خواب بودااااا
ایستاد دمــــه در شـــــــرو کرد به در زدن.
منـــــــم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــم ))))
بازم در زد بازم گفتم : إحــــــــــــم.
بیچاره دیگه رفت خوابید.
فک کرد کســـــــــی داخله
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمین)))
عموووم:|
تو مترو نشستم دارم محله میخونم خواستم ورق بزنم ی نیگا کردم دیدم ملت بیشتر از من محو خوندن مجله ان
یهو بلند گفتم خانوما آقایون خوندین؟ بزنم صفحه بعد؟
ملت داشتن همدیگه رو گاز میزدن دیگه :دی
دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود،
با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک مامانم یهو داد زد:
صبــــــــــــــر کنید!! دارید میرید آشغالارم ببرید،بزارید جلوی در!!!
من :|
بابام :|
ساختمون بغلی [Only registered and activated users can see links]
آتیش :)
یکــی از دوـــــستام با یه دختر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروســــــــی کنه
تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پریــــد که 5 ســــــاله دفتر خاطرات داره و هــــــمه چیزشو توش می نویســــــه
این خانـــــم هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونــــــــــــــم!
از فردای اون روز احـــسان و مـــــــن نشــــــستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واســــــش
مـــــــن وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم
10 جــــــــــــور خودکار واســـش عوض کردم
پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...،
چایی ریختم روش ...
احسان هـــــــــم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ دختری دوست نیستمو خیلـــــی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن خانم دوست دختر
دفتر خاطـــــراتو بُرد تقدیم ایــــشون کرد ...
خانم دوســــــــت دختر در ایکـــــــــی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق ســـــــر احسان کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست!
تو 5 ســــــــاله داری تو این خاطره مـــــــی نویسی؟
و اینگونه بود که احسان هنوز مجرد است¯\_(ツ)_/¯
از جمله وظایف یک پدر ایرانی اینه که،به فرزندش ثابت کنه همینی که الان خریدی رو فلان جا نصف این قیمت میفروشن !
yasharazary
02-09-1391, 08:57 بعد از ظهر
تک درختم سوخت بذار جنگل بسوزه!!!!!!!!
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد
من که میدانم که تا سرگرم بزم ومستی ام
مرگ ویرانگر چه خاموش و هراسان میرسد
پس چرا عاشق نباشم؟
yasharazary
04-09-1391, 07:09 بعد از ظهر
انصاف نباشد که من خسته ی رنجو پروانه ی او باشم و او شمع جماعت!!!!
- - - Updated - - -
صفر اوغلو یانا یانا
شهرتی دوشدور هر یانا
یوز حکمت دیر بیر نادانا
ذره قدر کار ایلمز
کاوه
05-09-1391, 01:22 قبل از ظهر
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی.
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی.
شاکی بشی ولی شکایت نکنی .
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن...
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری!
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی ....
کاوه
26-10-1391, 06:55 بعد از ظهر
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من مستم یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب مخالف مینوازد تار تو
یا که من مستتو خرابم یا که تارت تار نیست
Nobahar
26-10-1391, 08:02 بعد از ظهر
هـمـیـشـه حـرفـی بـزن، کـه بـتـوانی آنـرا بـنـویـسی
چـیـزی را بـنـویـس، کـه بـتـوانـی آنـرا امـضـاء کـنـی
وچـیـزی را امـضـاء کـن کـه بـتـوانی پـایـش بـایـسـتی
" نـاپـلـئـون بـنـاپـارتـــــــ "
قابل توجه یسری ها که تا یه چیزی رو امضا نکنن پاش واینمیستن و میزنن زیر همه حرفهاشون
- - - Updated - - -
بدجوری زخمی شده بود
رفتم بالای سرش
نفس نفس می زد
بهش گفتم زنده ای ؟
گفت: هنوز نه!
خشکم زد
چقدر دنیامون با هم فرق داشت ...
- - - Updated - - -
پول میگوید مرا به دست اور همه چیز را فراموش کن
زمان میگوید مرا دنبال کن همه چیز را فراموش کن
آینده می گوید برای رسیدن به من بجنگ همه چیز را فراموش کن
خدا می گوید فقط مرا فراموش نکن همه چیز به تو خواهم داد........
---------- Post added at ۰۸:۰۲ بعد از ظهر ---------- Previous post was at ۰۷:۴۹ بعد از ظهر ----------
هرگاه بنده اي مرا بخواند آن چنان به سخن او گوش مي سپارم كه گويي بنده اي جز او ندارم،
اما شگفتا كه بنده ام همه را چنان مي خواند كه گويي همه خداي اويند و من هیچ !!!
کاوه
03-11-1391, 11:26 بعد از ظهر
تنهام...بی کس نیستم...!
مغرورم...خودخواه نیستم...!
صادقم...ساده نیستم...!
کم حرفم...لال نیستم...!
عصبی ام...بی احساس نیستم!
خندونم...بی غم نیستم!
با مرامم...خایه مال نیستم!
شیطونم...دو رو نیستم!
صادقم...ساده نیستم!
دیوونم...احمق نیستم!
معمولی ام...تکراری نیستم!
.
کاوه
کاوه
04-11-1391, 11:55 بعد از ظهر
به سلامتي بهروز وثوق كه گفت:
رفيق الوچه نيست كه بهش نمك بزني
پسر همسايه نيست كه بهش كلك بزني
عشق نيست كه بهش خيانت كني
دختر نيست كه بهش چشمك بزني
رفيق مقدسه بايد جلوش زانو بزني
خرابتم رفیق...
amir.cdi
04-11-1391, 11:57 بعد از ظهر
به سلامتی اون کسی که استقلال رو افرید که لنگیااااااااا بی سرور نمونن :25r30wi:
nazamm
09-11-1391, 02:28 بعد از ظهر
داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.
پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده…
برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.
خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.
باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.
و اما
مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !
و سر انجام
عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
Milad_2Rbo
17-11-1391, 01:43 بعد از ظهر
(واقعی)به نقل قول یکی از دوستانم:
بچه که بودم شناسنامه داداشم گم شد. . .
الان دوازده سال میگذره ولی هیچکس نمیدونه
که شناسنامش و گرو گذاشتم تو کلوپ سر کوچه و یه سگا گرفتم :))))))
sorush
17-11-1391, 01:56 بعد از ظهر
جدی میگی عجب دوستی داشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Milad_2Rbo
17-11-1391, 02:52 بعد از ظهر
جدی میگی عجب دوستی داشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اره.دور هم نشسته بودیم حال خوشی داشتیم.هر کی یه داستانی می گفت.داستان من این بود که:یه روز تو مهد کودک حالم بد بود(تب داشتم).زنگ بازیم بودزنگ اخر -بچه ها رفته بودن تو حیاط من با اجازه ی مربیّم (خاله شهلا)قرار شد تو کلاس بشینم نقاشی کنم .خلاصه یه 5 دقیقه ای نقاشی کردمو دیدم حال نمیده تصمیم گرفتم لوازم کیفای بچه هارو تو کلاس جابه جا کنم.خلاصه تو 7 8 دقیقه عملیات با موفقیت به پایان رسید.
رفتم خونه طبق معمول مادزم گفت چی کارا کردین امروز. منم در عین خونسردی قضیرو گقتم بهش.من :11:مادرم:13: احتمالا وقتی بچه ها رسیدن خونه این شکلی بودن:297::wow:(فرداش نرفتم مهد)
کاوه
19-11-1391, 11:31 بعد از ظهر
سنگسار میکنند...غافل از آنکه شهر پر از فاحشگان مغزی است و کسی نمیداند مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه"
کاوه
22-11-1391, 08:21 بعد از ظهر
این احساس فرداست که فریاد درداست...
و این کم کاست در ماست که از ماست که بر ماست...
و این درخواست برجاست که سرباز تنهاست...
و این چشمان سرباز به مردان و زنهاست...
امیر علی110
22-11-1391, 09:24 بعد از ظهر
مواد بکار رفته در ساخت زن:گوشت و اسخوان60کیلو.عشوه40خروار.قر و فر 50دو در دقیقه.زبان14متر.توانایی بیان2000اسب بخار.قدرت اشکریزی5لیتر در ساعت.منطق3گرم .عقل0.5مثقال.لجبازی به مقدار کافی.
کاوه
25-11-1391, 12:57 بعد از ظهر
روزگاری بود برای سلام کردن به جنس مخالف...
صداها میلرزید !
روزگاری شد برای گفتن دوستت دارم...
قلب ها لرزیدند !!
و حالا....
روزگاری است که به راحتی حرف از سک*س میزنند...
و تنها تخت ها میلرزد !
امیر علی110
26-11-1391, 11:44 قبل از ظهر
فیرتخ چیست؟
کلمه ترکی که معادل فارسی ندارد داخل بینی تشکیل می شود و با انگشت خارج و به زیر فرش یا دیوار بصورت محرمانه مالیده می شود.:happy4:
- - - Updated - - -
امیدوارم خرس زیبایی ها همیشه تو غار چشماتون خونه کنه.
روز ولنتان مبارک.:20:
امیر علی110
28-11-1391, 05:17 بعد از ظهر
طرف د و س ت دخ ر ش رو سوار موتورش میکنه،دخ ت ر ه میگه عشقت مال منه،چشات مال منه،طرف میزنه کنار میگه بیا پایین الآن میگه موتورتم مال منه!!!!!!:25r30wi:
nazamm
29-11-1391, 10:58 بعد از ظهر
از يه جايي به بعد...
به همه چيز و همه کس بي اعتنا مي شي ،
ديگه نه از کسي مي رنجي ،
نه به عشق کسي دل مي بندي .
از يه جايي به بعد... مرض چک کردن موبايل ات خوب مي شه ،
حتي يه وقتايي يادت ميره گوشي داري ،
ديگه دلشوره نداري که موبايلتو جا بذاري يا اس ام اسي بي جواب بمونه .
از يه جايي به بعد...
ديگه دوست نداري هيچکس رو به خلوت خودت راه بــِـدي حتي اگه تنهايي کلافه ات کرده باشه .
از يه جايي به بعد... باور مي کني کسي براي تنها نموندنِ تو نمياد ،
اگه کسي مياد براي تنها نبودنِ خودشه .
از يه جايي به بعد... وقتي کسي بهت مي گه دوستت داره ، لبخند مي زني و ازش فاصله مي گيري .
از يه جايي به بعد... ديگه گريه نمي کني،
فقط يه بغض هميشگي هست که بهش عادت مي کني.
از يه جايي به بعد... هر روز دلت براي يه آغوش امن تنگ مي شه ،
اما ديگه به هيچ آغوشي فکر نمي کني.
از يه جايي به بعد... ديگه حرفي براي گفتن نداري،
ساکت بودن رو به خيلي حرفها ترجيح ميدي ،
ميري تو لاک خودت.
از يه جايي به بعد... از اينکه دوستت داشته باشن مي ترسي
جاي دوست داشته شدن ها،توي تن و قلب و فکرت مي سوزه.
از يه جايي به بعد... فقط يک حس داري، حس بي تفاوتي .
نه از دوست داشته شدن خوشحال مي شي ... نه دوست داشته نشدن ناراحتت مي کنه.
از يه جايي به بعد...
توي هيجان انگيزترين لحظه ها هم فقط نگاه مي کني و سکوت........................
"من الان از این جا به بعدم"
همینو بس ...
- - - Updated - - -
سنگسار میکنند...غافل از آنکه شهر پر از فاحشگان مغزی است و کسی نمیداند مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
بسیار زیبا ممنون کاربر کاوه
کاوه
08-12-1391, 09:04 بعد از ظهر
سلامتی دهه شصتی ها که ماشین کنترلی نداشتن ولی یه نخ دومتری به ماشین پلاستیکیشون میبستن و ذوق دنیارو میکردن که ماشینشون ۲ متر عقب تر از خودشون راه میره !
abolfazls
08-12-1391, 09:09 بعد از ظهر
سلامتی دهه شصتی ها که ماشین کنترلی نداشتن ولی یه نخ دومتری به ماشین پلاستیکیشون میبستن و ذوق دنیارو میکردن که ماشینشون ۲ متر عقب تر از خودشون راه میره !
آخ آخ آخ ....
يكى از هزاران .....
سلامت باشى
Sent from my iPhone 5 using Tapatalk
yasharazary
08-12-1391, 10:17 بعد از ظهر
ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشیترند
بره های این حوالی گرگ ها را میدرند
سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها
زنده ها هم آبروی مرده ها را میبرند
---------------------------------------------------
شعر از استاد شهریار :
مرد از قبل حادثه راهی بگشاید
نامرد به خویش و دگران عرصه کند تنگ
ای غم چه فسونی تو که چون تیغ کنی تیز
مرد از تو خورد صیغل و نامرد زند زنگ
nazamm
08-12-1391, 10:39 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
- - - Updated - - -
[Only registered and activated users can see links]
yasharazary
08-12-1391, 10:55 بعد از ظهر
أدرم هر گجه حسرتله خیالون گوزلیم
آیا باخدیقجا دوشر یاده جمالون گوزلیم
دونیا بش گوندو گولوم سالما نظردن بیزی سن
یوخلا هردنده بیزی اولسا مجالون گوزلیم!
امیر علی110
10-12-1391, 12:01 بعد از ظهر
طرف رئیس فدراسیون شطرنج میشه5قانون مزاره:
1-اسب نمی تونه فیل رو بزنه چون زورش نمیرسه2-از این به بعد خرم بازیه3-خر همه جوره میتونه حرکت کنه4-هیچ مهره ای نمی تونه خر رو بزنه 5-اصلاً خر شاهه:25r30wi::25r30wi:
yasharazary
10-12-1391, 12:05 بعد از ظهر
منی یاددان چیخادان سئوگیلی جانان نجسن؟
اوزی گول سوزلری گول گوزلری جیران نجسن ؟
او گوزل گوزلروین نقشی گوزومده قالاجاق
او همیشه اولاجاق دردیمه درمان نجسن؟
امیر علی110
13-12-1391, 09:27 بعد از ظهر
سلامتی بیسوادی که گفت عشق چهار حرفه مسخرش کردن،برگشت گفت(ر ف ی ق)عشقه
کاوه
17-12-1391, 01:48 بعد از ظهر
به سلامتی نسلی که میدونست پلنگ صورتی رنگش صورتیه اما خاکستری میدیدش[Only registered and activated users can see links]
جانسون
17-12-1391, 07:03 بعد از ظهر
یعنیییی ببیییین راضیییم ازت.....=))
amir.cdi
18-12-1391, 08:08 بعد از ظهر
ازین زیبا تر نشنیدم
[Only registered and activated users can see links]
stoncold
18-12-1391, 08:11 بعد از ظهر
خدایا من را ببخش بخاطر درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود
ali_r
18-12-1391, 11:59 بعد از ظهر
براي خوشبخت بودن ، به هيچ چيز نياز نيست جز به نفهميدن !
پس تا مي تواني خر باش تا خوش باشي.
Ali.K
19-12-1391, 12:02 قبل از ظهر
وقتی کسی نیست که به دادت برسه ، داد نزن ، شاید از سکوتت بفهمند که چقدر درد و غم تو وجودته !
ایلیا
19-12-1391, 12:40 قبل از ظهر
برای قانع کردن دیگران
دلیل قاطع و زبانی نرم داشته باش
مثل انگلیسی
امیر علی110
19-12-1391, 12:22 بعد از ظهر
سلامتی پنگوئن که نیم وجب قد داره ولی لاتی راه میره،سلامتی سند باد که بچه شیراز نبود ولی همه دنیا رو با شلوار شیرازی گشت،سلامتی مادری که اگه سر سفره غذا کم بیاد اولین کسی که اشتها نداره اونه،وبه سلامتی همه رفقا با مرام که رفیقاشون رو با دنیا عوض نمیکنن:121fs725372::6::7::14::8:.
yasharazary
19-12-1391, 01:54 بعد از ظهر
تو آن آغاز زیبایی منم این عشق بی پایان/ گرفتار اولمیشام درده سن ایله دردیمی درمان/تو یک تصویر زیبایی منم نقاش این دوران/منی سن ائیلدین عاشیق بو عشقی ائیلمه پنهان/تو رفتی از دیار ما مرا کردی چنین ویران/دعا ائیله گوزل جانان منی اولدورمسین هجران
amir.cdi
20-12-1391, 11:02 بعد از ظهر
خـــدایــــــا....
بـــت بود....بـــت شکن فرستـــادی...
من پـــر از بغضـــم بغـــض شکن هم داری؟
[Only registered and activated users can see links]
azarparand
21-12-1391, 06:11 قبل از ظهر
حالمان بد نیست غم کم می خوریم
کم که نه، هرروز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب
از چه بیدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بیگناهی بودم و دارم زدند
سنگ را بستند و سگ آزاد شد
یک شب داد آمد و بیداد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام
تیشه زد بر ریشه اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم
خوب اگر این است من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم دیگر مسلمانی بس است
در عیان خلق سر در گم شدم
عاقبت آلوده مردم شدم
بعد از این با بی کسی خو می کنم
هر چه در دل داشتم رو می کنم
من نمی گویم دگر گفتن بس است
گفتن اما هیچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شیرین شاد باش
دست کم یک شب تو هم فرهاد باش
نیستم از مردم خنجر به دست
بت برستم بت برستم بت برست
بت برستم بت برستی کار ماست
چشم مستی تحفه بازار ماست
درد می بارد چون لب تر می کنم
طالعم شوم است باور می کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام
راه دریا را چرا گم کرده ام
قفل غم بر درب سلولم مزن
من خودم خوش باورم گولم مزن
من نمی گویم که خاموشم مکن
من نمی گویم فراموشم مکن
من نمی گویم که با من یار باش
من نمی گویم مرا غمخوار باش
آه ! در شهر شما یاری نبود
قصه هایم را خریداری نبود
وای ! رسم شهرتان بیداد بود
شهرتان از خون ما آ باد بود
از در و دیوارتان خون می چکد
خون من فرهاد مجنون می چکد
خسته ام از قصه های شومتان
خسته از همدردی مسمومتان
این همه خنجر دل کس خون نشد
این همه لیلی کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان
بیستون در حسرت فرهاد تان
کوه کندن گر نباشد بیشه ام
گویی از فرهاد دارد ریشه ام
عشق از من دورو پایم لنگ بود
قیمتش بسیارو دستم تنگ بود
گر نرفتم هر د و پایم خسته بود
تیشه گر افتاد دستم بسته بود
هیچ کس فکر مرا کرد؟ نه
فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه
هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه
هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی است که حالم دیدنی است
حال من از این و آن پرسیدنی است
گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفأل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت:
*ما ز یاران چشم یاری داشتیم*
*خود غلط بود آنچه می پنداشتیم*
amir.cdi
22-12-1391, 10:08 بعد از ظهر
خیلی دعا کردم نشد
مشک و بغل کردم نشد
داداش حسین شرمندتم ، رفتم که برگردم نشد
چشمام نمیبینه داداش ، بدجوری دستام خاکیه
هر کار میشد کردم نشد ، شرمنده مشکم خالیه
از داغه افتادم زمین دستام برام کاری نکرد
تا خیمه ها راهی نبود مشک آبروداری نکرد
دندون گرفتم عشق تو ، سینه سپر کردم نشد
خاستم علمداری کنم رفتم که برگردم نشد
رفتم که برگردم نشد رفتم که برگردم نشد
[Only registered and activated users can see links]
امیر علی110
23-12-1391, 10:56 قبل از ظهر
اتل متل یه مورچه قدم میزد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد
مورچه ی پاشکسته راه نمیره نشسته با برگی پاشو بسته
نمیتونه کار کنه دونه هارو بار کنه تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی خوب بشه پات الهی
:22:
yasharazary
23-12-1391, 11:05 قبل از ظهر
قوری ز قلم قلم ز قوری
تو عشق منی گوگولی مگولی
معمار
23-12-1391, 11:06 قبل از ظهر
یه دعا می کنم همه عامین بگیید
خداوندا در روز قیامت گناهان مارا به ریال حساب کن
و کار نیکمان را به دلار حساب کن
:297:
امیر علی110
23-12-1391, 11:10 قبل از ظهر
قانون هشتم نیوتون:
اگه تو آب گ و ز ی دی دیدی حباب نیومد بالا بدون ر ی د ی!!!!!!!
Milad_2Rbo
26-12-1391, 08:55 بعد از ظهر
لیست فیلمهای سینمایی ایام نوروز اعلام شد:
او یک پراید سوار بود
بوی خوب پسته
بابا با گوشت گُریخت
رویای سفر در عید
جدال مهمانان بر سر آجیل
بخاطر 500 تومان عیدیه بیشتر
گریز از میزبانی
مرغ 1000 چهره
ما خونه نیستیم
ﺑﻪ ﺳﻠﺎﻣﺘﯽ ﻫمون ﻣﺎﻣﺎﻧﺎیی وقتی بچه بودی ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯿﺪادﯼ ﺑهﺶ ﺑﺸﻮﺭﻩ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﻠﺎﯾﻢ ﺗﺤﻮﯾﻠﺖ ﻣﯿﺪاد !
به نظرشمارییس جمهور مصر بعد ازمبارک ومرسی چه کسی هست؟
.خواهش میکنم
۲.دمت گرم
3.خسته نباشی
۴.متشکرم
amir.cdi
28-12-1391, 10:01 بعد از ظهر
اینجا دادگاه لاهه است. پیرمردی خمیده ، به ظاهر خواب !
بر کرسی نماینده ی بریتانیای کبیر تکیه زده
و هر چه اطرافیان وی را صدا میزنند که برخیز... او همچنان خواب است و پیرمرد با اعتراض شدید نماینده بریتانیا موجه می شود.
در آخر با عصبانیت مرد انگلیسی ، چشم باز میکند و می گوید :
چقدر خشمگین میشوی وقتی یک بیگانه 5 دقیقه صندلی تو را بگیرد
در حالی که نفت کشور من را ، کشور تو 200 سال است که گرفته !!!
نام او محمد مصدق است.
تا ابد در قلبهای بسیاری از ایرانیان
دکتر محمد مصدق
29 اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت گرامی باد...
Amir_GsX
30-12-1391, 01:38 قبل از ظهر
قسم خوردم در حق نامردان نامردی کنم !!
با این حرف چند ساله دارم زندگی می کنم :icon_pf (95):
azarparand
02-01-1392, 05:23 بعد از ظهر
سلکشن آهنگ ها با من...
ماشین با من...
جادهاش با من...
صدای بلند پخش و سرعت بالا توی جاده با من...
پایین دادن شیشهی سمت تو و پیچیدن باد لای موهای تو با من...
جنگل خیس و بارون خورده با من...
جمع کردن هیزم با من...
درست کردن آتیش با من...
املت دونفره با من...دوباره جاده با من...
دیوونه بازی ها با من...شکلک در آوردن ها با من...
سیگار با من..
.شراب،ویسکی،ودکا،عرق سگی، هرچی که بخوای با من...
مستی با من...
خاموش کردن پخش و واست خوندن با من...
دریا با من...غروب با من...
دوباره آتیش درست کردن با من...
ماهی سیخ کشیدن با من...واست لقمه گرفتن با من...
گرم کردنت با من...بوسیدنت با من...مست کردنت با من...
توی بغل گرفتنت کنار آتیش رو به دریا با من...
تا صبح آتیش روشن نگه داشتن با من...
صبح واسه دیدن طلوع خورشید بیدار کردنت با من...
یه دنیا خاطره و حس خوب برات ساختن با من...
"فقط بودن با تو، فقط بودن از تو...
فقط بودن...
ヅ
!NAVID!
02-01-1392, 05:38 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
مدیران عزیز اگه عکس مشکل داره حذفش کنید
Milad_2Rbo
09-01-1392, 11:01 قبل از ظهر
یه شب غضنفر به زنش میگه خانم من امشب هوس نون بربری کردم. زنش میگه خوب برو بگیر من هم بخورم.
غضنفر میره نونوایی میگه شاتر ۲ تا نون بربری بده.
شاتر میگه چرا ۲ تا؟
میگه آخه خانومم هم هوس نون بربری کرده.
وقتی برمیگرده خونه و نون رو میذاره تو سفره زنش میگه این نون رو از کجا خریدی؟
اونم میگه از سر کوچه.
زنش میگه خوب دستت درد نکنه ولی مننمیتونم یه نون کامل بخورم، چون تو رژیمم.
غضنفر میگه عیبی نداره هرچی نخوردی من میخورم.
خوردن که تموم شد رفتن بخوابن.
هنوز سرشون به بالش نخرده بود که خوابشون برد.
الانم خوابیدن، بذار بیدار بشن ببینیم دیگه چیکار میکنن، حتما در جریان میذارمت! :|
Felez_zangzade
09-01-1392, 05:09 بعد از ظهر
"همیشه کلاه بزارید حتی موقع قرار با طرف....."
دو هفته پیش بود تقریبا، تو خیابون همینطور که منتظر یکی از دوستان بودم، موتور رو بردم تو پیاده رو پارک کنم که یکم گیج بازی در آوردم و محکم خوردم به یه ماشین که پارک کرده بود.
اگه کلاه سرم نبود، الان نه فک داشتم نه دندون، سرعتی هم نداشتم. حتی کلاه هم از این 30 تومنی ها بود.
این جمله همیشه تو ذهنمون باشه.
امیر علی110
09-01-1392, 05:31 بعد از ظهر
انشا زیر رو بخونید حال کنید:
پیرمردی جوان یکه و تنها به همراه خانواده اش در سکوت گوش خراش شب قدم زنان ایستاده بود.
amir.cdi
10-01-1392, 04:40 بعد از ظهر
سخت ترین کار دنیا محکوم کردن یک احمق است!:297:
چرچیل
hossein assassin
16-01-1392, 08:16 قبل از ظهر
یه ماشين لباسشويى داشتیم انقد تكون ميخورد
که بنده ى خدا همزمان هم لباس ميشست
هم تو خونه قدم ميزد ! :))))
amo hosein
16-01-1392, 09:03 قبل از ظهر
پول خوشبختی نمیاره ولی بی پولی بدبختی میاره
امیر علی110
16-01-1392, 09:51 قبل از ظهر
سلامتی رفقایی که آتیش معرفتشون چنگل بی معرفتهارو خاکستر کرده.:29dz8zk:
.
.
.
.
پدر:پسرم برو شیر گاز رو باز کن آقای ایمنی بیاد ب ک ن ی م ش:25r30wi:
abl2
19-01-1392, 07:14 بعد از ظهر
درد را از هر طرفش که بخوانی درد است ، دریغ از درمان که عکسش نامرد است
yasharazary
03-02-1392, 06:07 بعد از ظهر
یه ضرب المثل ترکی میگه : دیلنچی اوغلون گتیریب شاه قورساندا , یری گلنده دیلنملیدیر !!
(یعنی پسر یه گدا رو اگه شاه هم بکنین جاش باشه باز گدایی میکنه) البته وقتی ترجمش مثل ترکیش معنی رو نمیرسونه!
کاوه
27-02-1392, 07:44 بعد از ظهر
انقد تو کف یسری چیزا موندیم که دیگه داریم شسته میشیم
nazamm
28-06-1392, 10:33 بعد از ظهر
ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ، ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ
ﺑﺎﺱ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻫﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ
ﻭ ﺩﺭِ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺑﺴﺘە ﻣﯿﮑﻨﻦ !
.
.
.
من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسج دادم”بابا پاشو بریم”.
وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه هم منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده ،
بلند گفت :عه تویی؟ باشه باباجان الان میریم!
.
.
.
یارو به زنش می گه ببینم دیروز چت بود؟
زن می گه هیچی
امروز چته ؟
هیچی
نبینم فردا چت باشه ها !
.
.
.
به دوستم میگم کیف پولت چقدر قشنگه
میگه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده!
.
.
.
.
.
.
شازده کوچولو از سیارشون زنگ زد به روباه و گفت :
چرا آدمها اینقدر از یکدیگر بت می سازند؟
صدا آمد :از بی ادبان!
فهمید اشتباهی شماره لقمان رو گرفته، قطع کرد…!
.
.
. !
.
.
.
دقت کردید !
یه مغز گردو میخوری اندازه۳ تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه!
.
.
.
.
.
تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه
یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه
ولی دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !!!
.
.
.
.
.
.
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم میمیرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
.
.
.
.
.
.
صبح تو راه از یه خانمی خواستم ساعت بپرسم،
گفتم ببخشید،
گفت خواهش میکنم رفت!
.
.
.
آیا می دانید دکمه آسانسورو پشت هم تند تند بزنی آسانسور زودتر نمیاد ایرانیِ عزیز!!!
.
.
.
یارو سوال پرسیده اگه ۲۴ ساعت گناه آزاد باشه چه گناهی میکنین؟
جوابای ملت کلن شخصیت منو برد زیر سوال چون همش فعالیتای روزمره ی منه
.
.
.
من قبلاها به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم،
اما از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره بر علیه من شهادت بدن
بهشون گریس هم نمیزنم، آدم فروش های پس فطرت…!
.
.
.
موبایلم امروز بهم گفت: منُ چرا میزنى به شارژ؟ واسه کى؟ واسه چى؟
هیچ جوابى نداشتم بدم، فقط از اتاق رفتم بیرون گذاشتم کمى با خودش خلوت کنه
.
.
.
بابام زده شبکه خارجی، گوسفنده میگه بع بع!!
مامانم به بابام میگه مگه گوسفندای خارجی هم میگن بع؟؟!!
.
.
.
اگه از بچگی به جای سیگار بهمون میگفتن مسواک ضرر داره
الان هیچکس دندون درد نداشت همه دور هم جمع میشدیم
یواشکی مسواک میزدیم !
.
.
.
.
اگه دوستام میتونستند ۵ ثانیــه بــَــعــد از اینکه گوشــی رو قـــطع میکنم رو بشنوند ، تا الان هیــــچ دوستی نداشــتم !! :| :)
.
.
.
من موندم این صدای پشه ها واقعا صدای بال زدنشونه ...
یا لوس بازیشونه ...
دارن با دهنشون صدای هلیکوپتر در میارن !!!
به قیافش نمیخوره این صداها !!!
.
.
..
.
نمیدونم چرا دخـترای امـــروزی از سایز كله شون راضـی نیستند !
حتــــــما بـــاید یه قابـلمه یا زود پزی ، چیزی بـذارن زیر روسری شون تا
ســـرشـون بشــه اندازه گنبد امامزاده داود ...
.
.
.
ما دبیرستانی بودیم شبیه کره الاغه کدخدا یورتمه میرفتیم مسیره مدرسه رو، حالا بیا دخترا رو ببین با چنان عشوه ای راه میرن که زنگ دوم میرسن سر کلاس .. :|
- - - Updated - - -
ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ، ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ
ﺑﺎﺱ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻫﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ
ﻭ ﺩﺭِ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺑﺴﺘە ﻣﯿﮑﻨﻦ !
.
.
.
من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسج دادم”بابا پاشو بریم”.
وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه هم منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده ،
بلند گفت :عه تویی؟ باشه باباجان الان میریم!
.
.
.
یارو به زنش می گه ببینم دیروز چت بود؟
زن می گه هیچی
امروز چته ؟
هیچی
نبینم فردا چت باشه ها !
.
.
.
به دوستم میگم کیف پولت چقدر قشنگه
میگه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده!
.
.
.
.
.
.
شازده کوچولو از سیارشون زنگ زد به روباه و گفت :
چرا آدمها اینقدر از یکدیگر بت می سازند؟
صدا آمد :از بی ادبان!
فهمید اشتباهی شماره لقمان رو گرفته، قطع کرد…!
.
.
. !
.
.
.
دقت کردید !
یه مغز گردو میخوری اندازه۳ تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه!
.
.
.
.
.
تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه
یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه
ولی دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !!!
.
.
.
.
.
.
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم میمیرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
.
.
.
.
.
.
صبح تو راه از یه خانمی خواستم ساعت بپرسم،
گفتم ببخشید،
گفت خواهش میکنم رفت!
.
.
.
آیا می دانید دکمه آسانسورو پشت هم تند تند بزنی آسانسور زودتر نمیاد ایرانیِ عزیز!!!
.
.
.
یارو سوال پرسیده اگه ۲۴ ساعت گناه آزاد باشه چه گناهی میکنین؟
جوابای ملت کلن شخصیت منو برد زیر سوال چون همش فعالیتای روزمره ی منه
.
.
.
من قبلاها به بدنم شامپو بدن خارجی میزدم،
اما از وقتی فهمیدم تو روز قیامت قراره بر علیه من شهادت بدن
بهشون گریس هم نمیزنم، آدم فروش های پس فطرت…!
.
.
.
موبایلم امروز بهم گفت: منُ چرا میزنى به شارژ؟ واسه کى؟ واسه چى؟
هیچ جوابى نداشتم بدم، فقط از اتاق رفتم بیرون گذاشتم کمى با خودش خلوت کنه
.
.
.
بابام زده شبکه خارجی، گوسفنده میگه بع بع!!
مامانم به بابام میگه مگه گوسفندای خارجی هم میگن بع؟؟!!
.
.
.
اگه از بچگی به جای سیگار بهمون میگفتن مسواک ضرر داره
الان هیچکس دندون درد نداشت همه دور هم جمع میشدیم
یواشکی مسواک میزدیم !
.
.
.
.
اگه دوستام میتونستند ۵ ثانیــه بــَــعــد از اینکه گوشــی رو قـــطع میکنم رو بشنوند ، تا الان هیــــچ دوستی نداشــتم !! :| :)
.
.
.
من موندم این صدای پشه ها واقعا صدای بال زدنشونه ...
یا لوس بازیشونه ...
دارن با دهنشون صدای هلیکوپتر در میارن !!!
به قیافش نمیخوره این صداها !!!
.
.
..
.
نمیدونم چرا دخـترای امـــروزی از سایز كله شون راضـی نیستند !
حتــــــما بـــاید یه قابـلمه یا زود پزی ، چیزی بـذارن زیر روسری شون تا
ســـرشـون بشــه اندازه گنبد امامزاده داود ...
.
.
.
ما دبیرستانی بودیم شبیه کره الاغه کدخدا یورتمه میرفتیم مسیره مدرسه رو، حالا بیا دخترا رو ببین با چنان عشوه ای راه میرن که زنگ دوم میرسن سر کلاس .. :|
yasharazary
30-06-1392, 12:30 بعد از ظهر
صدای منو از آخر ایران --- جنوب شرقی ترین نقطه کشور -- بندر چابهار میشنوید !!!! من زنده ام!!! :d
میگه که :
غروب زیباست اما نه در غربت!!!!
Gladiator
30-06-1392, 12:41 بعد از ظهر
در ممالک عقب مانده انسانهایی که با مشتهای گره کرده انقلاب میکنند پس از مدتی با همان مشت گدایی خواهند کرد !
وینستون چرچیل
nazamm
30-06-1392, 09:57 بعد از ظهر
بـا ایـن وضـی کـه بـعـضـی پـسـرا پـیـش مـیـرن
فـک کـنـم مـوقـع عـروسـیـشـون عـروس بـا مـاشـیـن مـیـاد،
ایـنـارو از آرایـشـگـاه ور مـیـداره مـیـرن تــالار !
ﺩﯾﺪﯾﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻤﺎ پسره ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻣﯿﺮﻩ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ دختره ﻣﯿﺮﻩ ﮐﻨﺎﺭﺵ ؟!
اینا همش ﭼﺮﺗﻪ …
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺳﮓ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﮐﺮﺩﻥ
- - - Updated - - -
نصف جذابیت دخترا به ترسو بودنشونه ،
دختری که سوسک بکشه به درد زندگی نمیخوره
من ساعت خوابم رو با آمریکا تنظیم کردم !
فقط مونده درسم رو تموم کنم، ویزا بگیرم، دانشگا قبول شم ،
پذیرش بگیرم، پول در بیارم و بلیت بخرمو برم !
همین
amo hosein
31-06-1392, 01:03 قبل از ظهر
سلامتی عمو حسین
Gladiator
31-06-1392, 08:19 قبل از ظهر
آبراهام لینکلن:
معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم.
و به این جمله حکیمانه؛ باید این را هم افزود:
معیار واقعی ارزش ما این است که اگر روزی میزمان را از ما بگیرند؛ چقدر مورد احترام خواهیم بود.
معمار
31-06-1392, 09:18 بعد از ظهر
“عروسکها قشنگند و برای بازی ساخته شدند..
اما ما عروسک نیستیم که دیگران قشنگ با ما بازی کنند..” ([Only registered and activated users can see links])
Gladiator
04-07-1392, 01:04 قبل از ظهر
ضرب المثل انگلیسی : "هنوز آنقدر پولدار نشدم که جنس بنجل بخرم" یعنی جنس چینی ( مثل موتورای چینی ) غیر خرج گذاشتن رو دست صاحبش هیچی نداره و باید وضعت انقدر خوب باشه که یکسره خرجش کنی
ali113
05-07-1392, 04:22 قبل از ظهر
به سلامتی اون هایی که معنی دوستت دارم رو درک می کنند و اون رو به حساب کمبود هات نمیگذارند.