PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تصاویر قرار ملاقات 26 آبان | مشهد



Mohammad aghili
29-08-1391, 03:12 قبل از ظهر
سلام
اول از همه فرا رسیدن ماه محرم رو به همه عزیزان تسلیت میگم

روز جمعه گذشته طبق هماهنگی های انجام شده قرار ملاقاتی برگذار شد تا هم آفرود خونمون تنظیم شه و هم دیداری کنیم با مهمون عزیزمون Yasharazary که تشریف آورده بودن مشهد
متاسفانه تو این برنامه یک مصدوم هم داشتیم که خیلی ناراحت شدیم بخاطرش و امیدواریم زودتر به بهبودی کامل برسن

با کمی تاخیر رسیدم به قرار مثل همیشه و هوای بسیار سرد ، خیلی خوب تونسته بود قابلیت آفرودی مارو بیاره پایین
حالت ایستادن دوستان کاملا حس سرما رو منتقل میکنه (خصوصا علی)

25597

سهیل هم متاسفانه از این قرار موند و بخاطر بی هماهنگی های مسول محترم این هفته ناکام موند

حرکت کردیم به سمت مسیر از پیش تعیین شده ، ولی سرما دیگه داشت اذیت میکرد ، البته دوستان مجهز بودن ، اما خب حس آتیش به پا کردن تو این هوا خیلی داشت قلقلکمون میداد

25598


حرکت کردیم به سمت محل مورد نظر برای برپایی آتیش ، تو مسیر از پیست رد شدیم و یه چرخی هم توش زدیم

25599
علی هم بیاد گذشته ، دلی از روان در آورد ، منم بیاد گذشته عکس گرفتم از روان قرمززززز
:gigglesmile:
25600

25601
گویا رسول جان ، قوزک پاش اضافی کرده که باز اینطوری جهش میزنه

25602

بهرحال ادامه دادیم و در یه موقعیت زیبا توقف کردیم تا نفسی چاق کنیم با دوربین

25603

یاشار جان هم با روان مانستر یادگاری گرفت

25604

در همین لحظات ، شهاب عزیز که داشت واس خودش یه پا رو زین تمرین میکرد ، بخاطر زنجیر موتورش نقش بر زمین شد و متاسفانه از ناحیه پای چپ درد شدیدی رو تحمل می کرد
بعد از در آوردن پوتین و جوراب ، با احتیاط توسط علی ، شکستگی خاصی مشخص نبود ، اما گویا درد واقعا زیاد بود و ناگزیر باید برمی گشتیم

برگشتیم شهر و از عکس رادیولوژی مشخص شد شکستگی در کار نیست خدارو شکر
اما هنوز درد بود
25605
خلاصه با مسکن و پماد و باند کشی ، علی الحساب سر و تهش رو هم آوردیم و بعد از بهبودی جزیی رفتیم به سمت پیست
اونجا هم بعد از مستفیض شدن از F های جیگر طلا
و گرفتن عکس یادگاری ، برگشتیم سمت خونه
25606


شبش شهاب اس داد که پاش رو گچ گرفتن ، گویا درد مذکور ناشی از کشیده شدن تاندون پاش بوده و متاسفانه پاش باید تا حداقل 3 هفته تو گچ باشه

امیدوارم زودتر خوب شه و برگرده به گروه


فعلا
یاعلی

sorush
29-08-1391, 03:19 قبل از ظهر
من اولین کسی هستم که تشکرمیکنه امدم مشهدبرای کارشناسی منویادت نره محمدجان

Mohammad aghili
29-08-1391, 03:20 قبل از ظهر
قدمت رو چشم داداش

MRasool
29-08-1391, 04:38 قبل از ظهر
به امید بهبودی هر چه سریعتر شهاب عزیز

شایسته فر
29-08-1391, 05:48 قبل از ظهر
حاجی این عکس آخریه فتوشاف نیست؟
این دوستمون خیلی پریده ها!!
دمتون گرم؛ نخسوزن داداش محمد گل

nopo
29-08-1391, 07:23 قبل از ظهر
حاجی این عکس آخریه فتوشاف نیست؟
این دوستمون خیلی پریده ها!!
دمتون گرم؛ نخسوزن داداش محمد گل

نه فتوشاپ نيست


درجواب مسئول برنامه جمعه:
سايت قطع بود
سامانه پيامك هم قطع بود
باطري گوشي منم تموم شده بود
اما تو نبايد يك زنگ به بقيه بزني؟(من كه گفت بودم نميام)-درضمن من ساعت10آمدنم رو كنسل كرده بودم پس ممد كه مسئول برنامه فرداش بود بايد با همه هماهنگ مي كرد.

ديگه اين بحث رو ادامه نده دوست عزيز تموم شده رفته

L E G E N D
29-08-1391, 10:19 قبل از ظهر
واقعا امیدوارم شهاب زودتر سلامتیش رو بدست بیاره و دوباره تو آفرودهای آینده به جمع بپیونده.:29:
ولی من در عجبم چرا با وجود دردی که داشت و به زور مسکن آروم شده بود بازم احتیاط نکرد و شروع کرد به تک زدن و ورجه وورجه با موتور:297:
شاید اگه قبلش آسیب جدی هم نبود بعد از اون فشار آوردناش آسیبش تشدید شده چون وقتی عضوی آسیب دیدست باید خیلی احتیاط و مراقبت کرد تا آسیب جدی نشه.

به هر حال شهاب جان امیدوارم زودتر سلامتی کامل حاصل بشه.:26:

monazzah
29-08-1391, 04:47 بعد از ظهر
ای ول دمت گرم واسه شهابم خیلی ناراحت شدم

الان بهتره؟؟؟

جای من خالی بود یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟

soheilspeedart
29-08-1391, 04:54 بعد از ظهر
e علی هم هست؟
جدی از همه بیشتر علی سردشه ها، اینجا در حال پرش هم داره سرما می خوره :دی

[Only registered and activated users can see links]

تعدادتون چرا از موتورا بیشتره؟ این هفته همه دو ترکه بودین؟
[Only registered and activated users can see links]

من نفر اول و نفر آخر رو نشناختم، یکی معرفی شون می کنه؟


بابااااا دستکش، ای ساب زیرو، ای سرما، ای آبی، ای یخ افکن، تیپ subzero تکمیل شد دیگه :دی یه ساب زیرو داشتیم اونم مصدوم شد که، ایشالا زودی خوب شی، دوباره بیای fighting

[Only registered and activated users can see links]

alinozad
29-08-1391, 10:38 بعد از ظهر
منو رسول و محمد یاشار دو ترکه بودند،منم سردم نبود اتفاقا داغ بودم اما لباس از روی شولدر اینجوری دیده میشه دیگه..........

Mohammad aghili
30-08-1391, 12:18 قبل از ظهر
اما تو نبايد يك زنگ به بقيه بزني؟ نه


چون شما قبول کردی مسئولیت زنگ زدن به شهاب و سهیل رو !

ولی با این وجود من اس دادم که به شهاب رسید و متاسفانه به سهیل نرسید

yasharazary
30-08-1391, 12:42 قبل از ظهر
من همین الان رسیدم شهرمون بسیار ممنون و متشکرم از دوستان مشهدی که منو تو جمعشون راه دادن و تشکر ویژه از محمد عقیلی بابت زحمات زیادی که برام کشید(خرید لوازم یدکی و قرار حرم مطهر) برا من یکی از بهترین خاطراتم بود ---واسه شهاب هم از صمیم قلب آرزوی سلامتی دارم از همه افراد حاضر در قرار :محمد عقیلی--شهاب--علی نوزاد(ایشون اصالتا بچه تیریز هستن)----جناب legen---رسول و آقا سامان متشکرم به امید دیدار دوباره

Mohammad aghili
30-08-1391, 01:24 قبل از ظهر
اینم به افتخار یاشار

25653

monster fly

L E G E N D
30-08-1391, 08:46 قبل از ظهر
من همین الان رسیدم شهرمون بسیار ممنون و متشکرم از دوستان مشهدی که منو تو جمعشون راه دادن و تشکر ویژه از محمد عقیلی بابت زحمات زیادی که برام کشید(خرید لوازم یدکی و قرار حرم مطهر) برا من یکی از بهترین خاطراتم بود ---واسه شهاب هم از صمیم قلب آرزوی سلامتی دارم از همه افراد حاضر در قرار :محمد عقیلی--شهاب--علی نوزاد(ایشون اصالتا بچه تیریز هستن)----جناب legen---رسول و آقا سامان متشکرم به امید دیدار دوباره

ما شرمنده شما شدیم که نتونستیم برنامه رو کامل پیش ببریم تا شما یه آفرود باحال مشهدی رو تجربه کنی اونم به قول nopo تو پایتخت آفرود ایران.:o
البته اتفاق بود دیگه. ولی از شانس شما هم هوا سرد بود،:s (9): (که ما کم نیاوردیم و اومدیم تو سرما:2gwb921:) هم اون اتفاق برای طفلی شهاب افتاد و ...:wall3:
امیدواریم یه بار تو تابستون بتونی بیای تا یه آفرود درست درمون بچه های مشهد رو ببینی.:icon_pf _101_:

RHM
20-09-1391, 09:14 بعد از ظهر
جالب بود.

- - - Updated - - -


آقا مرحباً بکم و بنا.

ولی این دوستمون که پاش چیز شده یعنی اون چیزاش کشیده شده ،باید در این مورد خاص به حرف دکترا گوش نده .

منم پام از زانو در رفته بود که بعدِ همون سه هفته دوستمون هیچ تغییری پیدا نکرد و آخرش هم مجبور شدم برم شکسته بندی سنتی و پام رو جا بندازم

آخه منم همین درد رو داشتم



اَيَّدَ کُمُ الله.