kamangir
06-05-1391, 11:13 قبل از ظهر
با سلام
از اینجا شروع میکنیم که استقبالی از قرار تو سایت نشد و چند نفری اندازه انگشتای دستان اعلام آمادگی کردن
کسایی که اومدن
1. کمانگیر با cdiچینی
2. fazl-g-hترک کمانگیر
3. آقای رئیسی با مدوناس
4. علی یزدانی با cdi
بقیه دوستانم تشریف نیاوردن
طبق هماهنگی من روی پل فلزی رسیدم و fazlرو سوار کردم و راه افتادیم به طرف ناژوان و در راه آقای رئیسی تماس گرفتن و
حضورشونو اعلام کردن به ناژوان رسیدیم و اونجا پیکان سواری که ماشینش خاموش بود درخواست کمک کرد ،ما هم خواستیم
کمک کنیم تا اومدیم ماشین هل بدیم دود از تو ماشین زد بیرون ، سریع درای ماشینو باز کردیم و بنده خدا با دستاش سیم کشی
آتش گرفته ماشینو کشید بیرون و کاپوتو زد و سریع برق باطری قطع شد
یعنی اومدیم کمک کنیم بنده خدا وقت بود کباب بشه
تا عمر داره به کسی نمیگه بیا هل بده :25r30wi:
بعد از دلداری طرف رفتیم به سمت آلاچیقا و با خاموشی برق مواجه شدیم از سمت آلاچیق اومدیم این طرفتر ،علی یزدانی زنگ زد
گفت تو راهم 5 دقیقه دیگه میرسم و ما نزدیک 30دقیقه منتظر بودیم و بعدش رفتیم تو پارک جنب کیوسک محترم نیروی
.....نشستیم و گرم صحبت شدیم .همینجا از آقای رئیسی بابت پذیرایی تشکر میکنم .
مهمون آقای رئیسی بودیم به صرف نسکافه و زولبیا و بامیه گرم صحبت در مورد روان و الباقی موتورا بودیم که بسیجیان سرافراز
نگاهی بهمون کردن و دیدن مثل بچه آدم نشستیم و کاری نمیکنیم گیری ندادن .
آقای یزدانی از باشگاه اومده بودن و وسایل دود زا نیاورده بودن
من چشمم به ساعت افتاد و ساعت 23.45بود زود جمعش کردیم بریم
جالبی کار تک زدن با موتور توسط علی یزدانی در مقابل چشمان نیروی .... بود و همین جا قرار به پایان رسید
راه افتادیم توراه تو اتوبان علی پیکان پور و محمد جمشیدی زنگ زدنو گفتن بیاین پل فلزی دوستان همه رفتن ولی من به خاطر بیدار
شدن سحر و روزه با اونا همراه نشدم .
در ضمن از ساعت 23.45 دوستان دراختیار خودشون بودن و الباقی جاهایی که رفتن جزء قرار نبود
در پایان اگه کم وکاستی بود شرمنده دوستان
آقای رئیسی یک 5 تا عکس گرفتن که خواهش میکنیم زحمت بکشن و بزارن
از اینجا شروع میکنیم که استقبالی از قرار تو سایت نشد و چند نفری اندازه انگشتای دستان اعلام آمادگی کردن
کسایی که اومدن
1. کمانگیر با cdiچینی
2. fazl-g-hترک کمانگیر
3. آقای رئیسی با مدوناس
4. علی یزدانی با cdi
بقیه دوستانم تشریف نیاوردن
طبق هماهنگی من روی پل فلزی رسیدم و fazlرو سوار کردم و راه افتادیم به طرف ناژوان و در راه آقای رئیسی تماس گرفتن و
حضورشونو اعلام کردن به ناژوان رسیدیم و اونجا پیکان سواری که ماشینش خاموش بود درخواست کمک کرد ،ما هم خواستیم
کمک کنیم تا اومدیم ماشین هل بدیم دود از تو ماشین زد بیرون ، سریع درای ماشینو باز کردیم و بنده خدا با دستاش سیم کشی
آتش گرفته ماشینو کشید بیرون و کاپوتو زد و سریع برق باطری قطع شد
یعنی اومدیم کمک کنیم بنده خدا وقت بود کباب بشه
تا عمر داره به کسی نمیگه بیا هل بده :25r30wi:
بعد از دلداری طرف رفتیم به سمت آلاچیقا و با خاموشی برق مواجه شدیم از سمت آلاچیق اومدیم این طرفتر ،علی یزدانی زنگ زد
گفت تو راهم 5 دقیقه دیگه میرسم و ما نزدیک 30دقیقه منتظر بودیم و بعدش رفتیم تو پارک جنب کیوسک محترم نیروی
.....نشستیم و گرم صحبت شدیم .همینجا از آقای رئیسی بابت پذیرایی تشکر میکنم .
مهمون آقای رئیسی بودیم به صرف نسکافه و زولبیا و بامیه گرم صحبت در مورد روان و الباقی موتورا بودیم که بسیجیان سرافراز
نگاهی بهمون کردن و دیدن مثل بچه آدم نشستیم و کاری نمیکنیم گیری ندادن .
آقای یزدانی از باشگاه اومده بودن و وسایل دود زا نیاورده بودن
من چشمم به ساعت افتاد و ساعت 23.45بود زود جمعش کردیم بریم
جالبی کار تک زدن با موتور توسط علی یزدانی در مقابل چشمان نیروی .... بود و همین جا قرار به پایان رسید
راه افتادیم توراه تو اتوبان علی پیکان پور و محمد جمشیدی زنگ زدنو گفتن بیاین پل فلزی دوستان همه رفتن ولی من به خاطر بیدار
شدن سحر و روزه با اونا همراه نشدم .
در ضمن از ساعت 23.45 دوستان دراختیار خودشون بودن و الباقی جاهایی که رفتن جزء قرار نبود
در پایان اگه کم وکاستی بود شرمنده دوستان
آقای رئیسی یک 5 تا عکس گرفتن که خواهش میکنیم زحمت بکشن و بزارن