Amir
18-10-1389, 12:32 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]
مطالبی که پس از تماشای قسمت*های اولیه «قهوه تلخ» نوشته شد زیاد جدی گرفته نشدند، چرا که سابقه نشان می*داد سریال*های مهران مدیری نیاز به زمان برای مقدمه*چینی دارند و معمولا پس از ورود به فضای اصلی داستان، جان می*گیرند. خود نویسندگان مطالب هم تاکید داشتند که هنوز برای قضاوت زود است. اما حالا که یک سوم سریال پخش شده و به زودی انتشار قسمت*های بعدی نیز آغاز می*شود، می*توان دید جامع*تری داشت.
۱. تقریبا واضح است که علت عدم پخش این مجموعه از تلویزیون فقط و فقط عدم توافق مالی بوده و بس؛ حداقل می*توان گفت که از میان دلایلی که برای عدم پخش آن در رسانه*های مختلف مطرح شد، این یکی از بقیه منطقی*تر به نظر می*رسد. قهوه تلخ نه مضمون چالش*برانگیزی دارد و نه حرف خیلی حساسیت*زایی می*زند که بخواهد حتی این تردید را به وجود آورد که دلیل پخش*نشدنش از تلویزیون چیزی غیر از مسایل مالی بوده؛ حتی از نظر تاثیرپذیری و الهام از شرایط روز کیلومترها عقب*تر از کارهای قبلی خود مهران مدیری قرار می*گیرد؛ مثلا مجموعه*ای مثل شب*های برره خیلی بیشتر از نظر کنایه به اوضاع روز اجتماع قابل تحلیل بود تا قهوه تلخ. توجه به این نکته که دلیل پخش این اثر در شبکه نمایش خانگی، توافقات مالی بوده، زیر ذره*بین*قراردادن این مجموعه را آسان*تر می*کند، چرا که هیجان*زدگی ناشی از عرضه و تماشای این اثر در شبکه نمایش خانگی تقریبا فروکش کرده؛ و در همین راستا اگر مجموعه*های اولیه به هر دلیلی (مثلا صحبت مهران مدیری در ابتدای مجموعه اول)، به تیراژ و فروش میلیونی رسیدند، امروز مخاطبان که به خرید مجموعه عادت کرده*اند، با دید نقادانه*تری به تماشای آن می*نشینند.
۲. در مجموع قسمت*های پخش شده، لحظات کمدی و موقعیت*های جالبی شکل گرفته، نکته*هایی هم داشته که برای افراد ریزبین*تر جذاب بوده؛ اما با قاطعیت می*توان گفت که انتظار جمع کثیری از علاقه*مندان مهران مدیری برآورده نشده است. به دلایل مختلف، قهوه تلخ نتوانسته طیف*های مختلف تماشاگرانش را راضی کند. نه آن*هایی که دنبال اندکی کمدی و کمی آرامش در کنار خانواده هستند از بار کمدی سریال راضی*اند و نه آن*هایی که با توجه به سابقه طنزهایی چون شب*های برره، ذهنشان را برای یک مجموعه پر از حرف آماده کرده بودند. قهوه تلخ نه آن*قدر می*خنداند که خستگی جمع خانواده*ها را در شامگاه یک روز میان هفته به در کند و نه آن*قدر جسور و عمیق است که جماعت ریزبین، بتوانند چیزی از آن در بیاورند! مهران مدیری (که سریال*هایش را مخاطبان با نام او می*شناسند، یعنی می*گویند سریال مهران مدیری) و گروهش واقعا فرصت خیلی خوبی را دارند از دست می*دهند. این فضای خیالی در یک زمانی که در تاریخ هیچی درباره*اش ننوشته*اند آن*قدر پتانسیل شوخی و کمدی دارد که شاید دیگر نیازی نباشد که هر چند قسمت یک*بار، یکی از درباریان به دیگری دل ببندد و همان داستان*های خواستگاری و مشابهش بارها و بارها تکرار شود. در این گونه خطوط داستانی چه استفاده از ظرف زمانی و مکانی قهوه تلخ می*شود؟ هیچ!
۳. شخصیت*های قهوه تلخ، فقط یک نام دارند و یک خط ویژگی رفتاری و یک حرکت مشخص. مثال*هایش فراوانند: بلدالملک، همیشه عصبانی و مشکوک به همه، و حرکت مشخصش «پدرسوخته» گفتنش. دامبول*السلطنه، چاپلوس دربار و حرکت مشخصش، بشکن*زدن. دواءالملک، پزشک کم سواد و حرکت مشخصش، آب*قند تجویزکردن برای درمان سردی. بلوتوس، متملق و حسابگر و حرکت مشخصش، «آه» گفتن. بابا اتی، فراموشکار و دور از ماجراهای دربار و حرکت مشخصش، «کیه کیه» گفتن. کبوتر، خبرچین دربار و حرکت مشخصش، گریه*کردن وقتی اسم جهانگیرشاه می*آید. هیچ چیز بیشتری از این شخصیت*ها رو نمی*شود یا اصلا نویسندگان از این بیشتر برای شخصیت*ها ننوشته*اند. این درباریان مکار و چاپلوس هرکدام به حال خودشان رها شده*اند تا بنا به نیاز مستشارالملک، ظاهر شوند. هر زمان که بلدالملک می*آید، مخاطبان منتظرند که چندبار «پدرسوخته» بگوید. تقریبا کلیه صحنه*هایی که بابااتی حضور دارد باید با یک «کیه کیه» به پایان برسد. به همین دلیل مخاطب با شخصیت*ها ارتباطی برقرار نمی*کند؛ و شخصیت*های خیلی خوبی مثل باباشاه و بابااتی (که گریم و بازی*شان هم خوب است) هم این وسط هدر می*روند، چرا که هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارند، فقط هستند که باشند!
۴. این تکرار و سطحی*بودن فقط محدود به شخصیت*ها نیست. داستان ایستای قهوه تلخ نیز در چند جای مشخص روایت می*شود. چندبار صحنه*های صحبت*کردن زنان دربار در اندرونی، اتاق خواب جهانگیرشاه، رفتن به نظمیه، مطبخ و … در این سی قسمت تکرار شده؟ این که لحن صحبت فخرالتاج با لعبت*الملوک به یک*باره محاوره*ای و تند شود البته برای یک یا دوبار خنده*دار و جالب است؛ ولی چندبار پتانسیل تکرارشدن دارد؟ این حرکت چندبار تاکنون تکرار شده؟ زل*زدن مستشارالملک به دوربین چندبار خنده*دار است و تازگی دارد؟ شخصیت توپولوف به جز اسم بامزه*اش چه چیزی به کل این اثر اضافه کرد؟ یعنی سازندگان قهوه تلخ به این فکر نکردند که شخصیت*ها و موقعیت*ها به چیزی بیشتر از یک اسم بامزه، گریم و یک حرکت تکرارشونده نیاز دارند؟
۵. داستان ورود یک مورخ امروزی از زمان حاضر به دربار فاسد جهانگیرشاه در یک ظرف زمانی و مکانی مجهول، مشابه تبعید روزنامه*نگار به ناکجاآبادی مثل برره است. اما برره بستری بود برای خلق موقعیت*های کنایه*آمیز که اذهان مخاطبان آماده دریافت سیگنال*های نقادانه*اش درباره فلان مساله یا عادت اجتماعی بود. اما این که مستشارالملک به فلان درباری آموزش خواستگاری*رفتن یا صحبت*کردن با فلان دختر دربار را بدهد (که بخشی طولانی از مجموعه را هم به خودش اختصاص داده) که نمونه بهترش را تماشاگر در آثار قبلی دیده (پس نمی*خندد) به راستی چه چیزی به مخاطب می*افزاید؟ آن هم مخاطبی که برای تماشای این مجموعه هزینه*ای پرداخت کرده است. مخاطب امروزی قهوه تلخ از دیدن دکور عظیم یا لباس*های رنگارنگ شخصیت*ها چندان به وجد نمی*آید، بلکه ذهنش منتظر اشاره*ای است به موضوعی تا خودش تا تهش برود. یک کنایه ظریف به یک عادت بد، خیلی بیشتر مخاطب را به وجد می*آورد تا حرکت دوربین از این سوی کاخ به آن سو برای نمایش عظمت دکور. اصلا این چیزها یک مجموعه طنز موفق را نمی*سازند؛ آن چه که یک طنز را موفق می*کند فکری است که پشت آن است و متاسفانه به نظر می*رسد فکر واحدی پشت قهوه تلخ نیست. اینجاست که معلوم می*شود دو نویسنده قهوه تلخ نمی*توانند این همه شخصیتی که ساخته*اند را خوب عمق بدهند یا داستان*هایی را در این زمان و مکان مجهول بپرورانند که حداقل کمی سنخیت با وضع روز داشته باشد.
۶. این قهوه از این تلخ*تر نمی*شود! این سریال تاکنون در زمره کارهای ضعیف مهران مدیری (که کم هم نیستند همان*طور که کارهای شاخصش هم کم نیستند) بوده. در قهوه تلخ داستان*ها به شدت نخ*نما و تکراری*اند. شخصیت*ها تک*بعدی*اند و اتفاقات، در یک «لوپ» تکراری قرار دارند: فردی می*آید یا توطئه*ای می*شود، در یک صحنه زنان دربار دور هم غیبت می*کنند، صحنه بعدی مستشارالملک در اتاق خواب جهانگیرشاه در حال نصیحت*کردن دربار با حرف عجیبی روبرو شده و به دوربین زل می*زند، صحنه بعدی در نظمیه، بلدالملک به خاطر عملکرد یکی از درباریان جوش می*آورد و چندبار «پدرسوخته» می*گوید. این وسط احتمال دارد مستشار برای مدتی زندان هم بیافتد. بعد هم توطئه برحسب تصادف، خنثی شده یا فرد واردشده با برملاشدن اهدافش، از داستان بیرون می*رود. این وسط، دامبول*السلطنه، قرقی، کبوتر، باباشاه و بابااتی هم در چند صحنه خودی نشان می*دهند!
۷. به عنوان نکته آخر، هنوز معلوم نیست که آیا شبکه نمایش خانگی کشش لازم را برای عرضه یک سریال ۹۰ قسمتی دارد یا خیر. به نظر می*رسد شبکه نمایش خانگی برای ارائه مینی*سریال بستر مناسبی باشد، اما هنوز درباره این که آیا سریالی مانند قهوه تلخ می*تواند مخاطبانش را تا مجموعه آخرش حفظ کند تردید وجود دارد. با توجه به این که هنوز ساخت این سریال ادامه دارد، می*توان با استفاده از فکرهای تازه، به این مجموعه تحرک بیشتری بخشید. شکی نیست که فروش بالا مجموعه*های اول تحت تاثیر عوامل مختلفی بود که شاید بسیاری از این عوامل امروز با گذشت زمان و آگاهی بیشتر مخاطبان، کمرنگ شده باشند. برای این که مخاطبان یک*سوم اول مجموعه حفظ شوند، نیاز به کارهای تازه*ای است. البته کارهای تازه از نظر فکری و محتوایی نه افزایش تعداد جوایز و آپارتمان*های قرعه*کشی خریداران قهوه تلخ!
منبع : این قهوه از این تلخ*تر نمی*شود! | نسیمانه ([Only registered and activated users can see links])
مطالبی که پس از تماشای قسمت*های اولیه «قهوه تلخ» نوشته شد زیاد جدی گرفته نشدند، چرا که سابقه نشان می*داد سریال*های مهران مدیری نیاز به زمان برای مقدمه*چینی دارند و معمولا پس از ورود به فضای اصلی داستان، جان می*گیرند. خود نویسندگان مطالب هم تاکید داشتند که هنوز برای قضاوت زود است. اما حالا که یک سوم سریال پخش شده و به زودی انتشار قسمت*های بعدی نیز آغاز می*شود، می*توان دید جامع*تری داشت.
۱. تقریبا واضح است که علت عدم پخش این مجموعه از تلویزیون فقط و فقط عدم توافق مالی بوده و بس؛ حداقل می*توان گفت که از میان دلایلی که برای عدم پخش آن در رسانه*های مختلف مطرح شد، این یکی از بقیه منطقی*تر به نظر می*رسد. قهوه تلخ نه مضمون چالش*برانگیزی دارد و نه حرف خیلی حساسیت*زایی می*زند که بخواهد حتی این تردید را به وجود آورد که دلیل پخش*نشدنش از تلویزیون چیزی غیر از مسایل مالی بوده؛ حتی از نظر تاثیرپذیری و الهام از شرایط روز کیلومترها عقب*تر از کارهای قبلی خود مهران مدیری قرار می*گیرد؛ مثلا مجموعه*ای مثل شب*های برره خیلی بیشتر از نظر کنایه به اوضاع روز اجتماع قابل تحلیل بود تا قهوه تلخ. توجه به این نکته که دلیل پخش این اثر در شبکه نمایش خانگی، توافقات مالی بوده، زیر ذره*بین*قراردادن این مجموعه را آسان*تر می*کند، چرا که هیجان*زدگی ناشی از عرضه و تماشای این اثر در شبکه نمایش خانگی تقریبا فروکش کرده؛ و در همین راستا اگر مجموعه*های اولیه به هر دلیلی (مثلا صحبت مهران مدیری در ابتدای مجموعه اول)، به تیراژ و فروش میلیونی رسیدند، امروز مخاطبان که به خرید مجموعه عادت کرده*اند، با دید نقادانه*تری به تماشای آن می*نشینند.
۲. در مجموع قسمت*های پخش شده، لحظات کمدی و موقعیت*های جالبی شکل گرفته، نکته*هایی هم داشته که برای افراد ریزبین*تر جذاب بوده؛ اما با قاطعیت می*توان گفت که انتظار جمع کثیری از علاقه*مندان مهران مدیری برآورده نشده است. به دلایل مختلف، قهوه تلخ نتوانسته طیف*های مختلف تماشاگرانش را راضی کند. نه آن*هایی که دنبال اندکی کمدی و کمی آرامش در کنار خانواده هستند از بار کمدی سریال راضی*اند و نه آن*هایی که با توجه به سابقه طنزهایی چون شب*های برره، ذهنشان را برای یک مجموعه پر از حرف آماده کرده بودند. قهوه تلخ نه آن*قدر می*خنداند که خستگی جمع خانواده*ها را در شامگاه یک روز میان هفته به در کند و نه آن*قدر جسور و عمیق است که جماعت ریزبین، بتوانند چیزی از آن در بیاورند! مهران مدیری (که سریال*هایش را مخاطبان با نام او می*شناسند، یعنی می*گویند سریال مهران مدیری) و گروهش واقعا فرصت خیلی خوبی را دارند از دست می*دهند. این فضای خیالی در یک زمانی که در تاریخ هیچی درباره*اش ننوشته*اند آن*قدر پتانسیل شوخی و کمدی دارد که شاید دیگر نیازی نباشد که هر چند قسمت یک*بار، یکی از درباریان به دیگری دل ببندد و همان داستان*های خواستگاری و مشابهش بارها و بارها تکرار شود. در این گونه خطوط داستانی چه استفاده از ظرف زمانی و مکانی قهوه تلخ می*شود؟ هیچ!
۳. شخصیت*های قهوه تلخ، فقط یک نام دارند و یک خط ویژگی رفتاری و یک حرکت مشخص. مثال*هایش فراوانند: بلدالملک، همیشه عصبانی و مشکوک به همه، و حرکت مشخصش «پدرسوخته» گفتنش. دامبول*السلطنه، چاپلوس دربار و حرکت مشخصش، بشکن*زدن. دواءالملک، پزشک کم سواد و حرکت مشخصش، آب*قند تجویزکردن برای درمان سردی. بلوتوس، متملق و حسابگر و حرکت مشخصش، «آه» گفتن. بابا اتی، فراموشکار و دور از ماجراهای دربار و حرکت مشخصش، «کیه کیه» گفتن. کبوتر، خبرچین دربار و حرکت مشخصش، گریه*کردن وقتی اسم جهانگیرشاه می*آید. هیچ چیز بیشتری از این شخصیت*ها رو نمی*شود یا اصلا نویسندگان از این بیشتر برای شخصیت*ها ننوشته*اند. این درباریان مکار و چاپلوس هرکدام به حال خودشان رها شده*اند تا بنا به نیاز مستشارالملک، ظاهر شوند. هر زمان که بلدالملک می*آید، مخاطبان منتظرند که چندبار «پدرسوخته» بگوید. تقریبا کلیه صحنه*هایی که بابااتی حضور دارد باید با یک «کیه کیه» به پایان برسد. به همین دلیل مخاطب با شخصیت*ها ارتباطی برقرار نمی*کند؛ و شخصیت*های خیلی خوبی مثل باباشاه و بابااتی (که گریم و بازی*شان هم خوب است) هم این وسط هدر می*روند، چرا که هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارند، فقط هستند که باشند!
۴. این تکرار و سطحی*بودن فقط محدود به شخصیت*ها نیست. داستان ایستای قهوه تلخ نیز در چند جای مشخص روایت می*شود. چندبار صحنه*های صحبت*کردن زنان دربار در اندرونی، اتاق خواب جهانگیرشاه، رفتن به نظمیه، مطبخ و … در این سی قسمت تکرار شده؟ این که لحن صحبت فخرالتاج با لعبت*الملوک به یک*باره محاوره*ای و تند شود البته برای یک یا دوبار خنده*دار و جالب است؛ ولی چندبار پتانسیل تکرارشدن دارد؟ این حرکت چندبار تاکنون تکرار شده؟ زل*زدن مستشارالملک به دوربین چندبار خنده*دار است و تازگی دارد؟ شخصیت توپولوف به جز اسم بامزه*اش چه چیزی به کل این اثر اضافه کرد؟ یعنی سازندگان قهوه تلخ به این فکر نکردند که شخصیت*ها و موقعیت*ها به چیزی بیشتر از یک اسم بامزه، گریم و یک حرکت تکرارشونده نیاز دارند؟
۵. داستان ورود یک مورخ امروزی از زمان حاضر به دربار فاسد جهانگیرشاه در یک ظرف زمانی و مکانی مجهول، مشابه تبعید روزنامه*نگار به ناکجاآبادی مثل برره است. اما برره بستری بود برای خلق موقعیت*های کنایه*آمیز که اذهان مخاطبان آماده دریافت سیگنال*های نقادانه*اش درباره فلان مساله یا عادت اجتماعی بود. اما این که مستشارالملک به فلان درباری آموزش خواستگاری*رفتن یا صحبت*کردن با فلان دختر دربار را بدهد (که بخشی طولانی از مجموعه را هم به خودش اختصاص داده) که نمونه بهترش را تماشاگر در آثار قبلی دیده (پس نمی*خندد) به راستی چه چیزی به مخاطب می*افزاید؟ آن هم مخاطبی که برای تماشای این مجموعه هزینه*ای پرداخت کرده است. مخاطب امروزی قهوه تلخ از دیدن دکور عظیم یا لباس*های رنگارنگ شخصیت*ها چندان به وجد نمی*آید، بلکه ذهنش منتظر اشاره*ای است به موضوعی تا خودش تا تهش برود. یک کنایه ظریف به یک عادت بد، خیلی بیشتر مخاطب را به وجد می*آورد تا حرکت دوربین از این سوی کاخ به آن سو برای نمایش عظمت دکور. اصلا این چیزها یک مجموعه طنز موفق را نمی*سازند؛ آن چه که یک طنز را موفق می*کند فکری است که پشت آن است و متاسفانه به نظر می*رسد فکر واحدی پشت قهوه تلخ نیست. اینجاست که معلوم می*شود دو نویسنده قهوه تلخ نمی*توانند این همه شخصیتی که ساخته*اند را خوب عمق بدهند یا داستان*هایی را در این زمان و مکان مجهول بپرورانند که حداقل کمی سنخیت با وضع روز داشته باشد.
۶. این قهوه از این تلخ*تر نمی*شود! این سریال تاکنون در زمره کارهای ضعیف مهران مدیری (که کم هم نیستند همان*طور که کارهای شاخصش هم کم نیستند) بوده. در قهوه تلخ داستان*ها به شدت نخ*نما و تکراری*اند. شخصیت*ها تک*بعدی*اند و اتفاقات، در یک «لوپ» تکراری قرار دارند: فردی می*آید یا توطئه*ای می*شود، در یک صحنه زنان دربار دور هم غیبت می*کنند، صحنه بعدی مستشارالملک در اتاق خواب جهانگیرشاه در حال نصیحت*کردن دربار با حرف عجیبی روبرو شده و به دوربین زل می*زند، صحنه بعدی در نظمیه، بلدالملک به خاطر عملکرد یکی از درباریان جوش می*آورد و چندبار «پدرسوخته» می*گوید. این وسط احتمال دارد مستشار برای مدتی زندان هم بیافتد. بعد هم توطئه برحسب تصادف، خنثی شده یا فرد واردشده با برملاشدن اهدافش، از داستان بیرون می*رود. این وسط، دامبول*السلطنه، قرقی، کبوتر، باباشاه و بابااتی هم در چند صحنه خودی نشان می*دهند!
۷. به عنوان نکته آخر، هنوز معلوم نیست که آیا شبکه نمایش خانگی کشش لازم را برای عرضه یک سریال ۹۰ قسمتی دارد یا خیر. به نظر می*رسد شبکه نمایش خانگی برای ارائه مینی*سریال بستر مناسبی باشد، اما هنوز درباره این که آیا سریالی مانند قهوه تلخ می*تواند مخاطبانش را تا مجموعه آخرش حفظ کند تردید وجود دارد. با توجه به این که هنوز ساخت این سریال ادامه دارد، می*توان با استفاده از فکرهای تازه، به این مجموعه تحرک بیشتری بخشید. شکی نیست که فروش بالا مجموعه*های اول تحت تاثیر عوامل مختلفی بود که شاید بسیاری از این عوامل امروز با گذشت زمان و آگاهی بیشتر مخاطبان، کمرنگ شده باشند. برای این که مخاطبان یک*سوم اول مجموعه حفظ شوند، نیاز به کارهای تازه*ای است. البته کارهای تازه از نظر فکری و محتوایی نه افزایش تعداد جوایز و آپارتمان*های قرعه*کشی خریداران قهوه تلخ!
منبع : این قهوه از این تلخ*تر نمی*شود! | نسیمانه ([Only registered and activated users can see links])