PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آفرود نامه قرار ملاقات فرماندهي انتظامي طرقبه با گروه فلات قاره



nopo
23-04-1391, 03:24 بعد از ظهر
خب تازه از را رسيدم
اعصاب خورد
به خاطر يك سري اتفاقات بيخود و الكي
صبح امروز مثل هفته هاي ديگه برنامه چينديم(خوشحال كه ديابلو ميخواد نهار بده!!)
ولي روحمون از اتفاقات امروز خبر نداشت
صبح رفتيم كال وكيل آباد
من دير رسيدم ساعت 9:15رسيدم
ديدم باز دارن موتور امير مسعود رو درست ميكنند
يكم جينگولك بازي كرديم توي كال
يك روان خورد زمين و كتي كلاجش به فنا رفت
خلاصه تا ساعت 12:30 الاف +علاف شديم.
خوشحال و خجسته حركت كرديم سمت طرقبه
توي راه بعد از پمپ بنزين موتور مممل خاموش شد و به كمك دوست عزيزمون ارشاد(بعدا باهاش در مورد يك چيزايي مصاحبه ميكنم)موتور ممل رو رو شن كرديم.
رسيديم ميدون طرقبه منادي وحي كرد كه علي رو گرفتند!!!
من و ممل رفتيم پاسگاه
الگانس فرماندهي انتظامي طرقبه(جانشين توي ماشين بود) اومد بيرون تا مارو ديد گفت اينا بازداشتند
موتوراشون پاركينگ!!!
آقا مارو بردن توي فرماندهي علي داشت جر و بحث و دعوا مي كرد.
فعلا همين قدر بسه تا بقيه خودشون بيان بگن چه گندي زدن و علي و ممل هم بيان بگن چي شده

Mohammad aghili
23-04-1391, 03:25 بعد از ظهر
18135
تاحالا شده گند بزنن به اعصابت و هیچکار نتونی بکنی؟
تاحال شده تو روت وایسن و چش تو چشت بهت تهمت بزنن و هیچکار نتونی بکنی؟

تا حالا شده موتورت رو با دست خودت ببری تو کلانتری بعد بیاد یارو موتورت رو توقیف کنه پاشم بنویسه گشت فرماندهی گرفتت ؟!
تاحالا شده موتورت گوشه خیابون پارک باشه بعد بیاد واست بنویسه حرکات غیرمجاز ، سرعت و سبقت ، حرکت در مسیر خلاف ، ترس و ارعاب مردم و.....؟

حالا گوش کن چون واسه 3تا از ما امروز شد:


امروز مثل بقیه قرارملاقات ها طی ساعت هماهنگ شده تو محل مورد نظر جمع شدیم ، بخاطر خرابی موتور بعضی دوستان مثل همیشه چند ساعتی علاف شدیم و به تعمیر موتور ها پرداختیم (البته امروز این چند ساعت یخورده زیاد از حد شد ، تا اونجایی که ساعت حرکت 8:30 بود ، ولی ساعت حرکت ما از محل 12:30 شد !!!!!)

اینم چند تا عکس از محل قرار بچه تا جمع شن و راه بیوفتن

18136

موتور امیر مسعود سیم گاز پکوند و نشستیم به درست کردن اون

18137

فعلا علاف بودیم تا موتور درست شه

18138

ولی حالا حالا ها ول کن نبود

یه چند تا پرش زد دیابلو که عکس گرفتم

18139

18140


خلاصه راه افتادیم و رفتیم ، من و علی و جواد و دیابلو جای پمپ بنزین یه توقف کوتاه کردیم و راه افتادیم ، تو راه موتور من یهو خاموش کرد و با کمک جواد روشن شد و رفتیم ،
بچه ها جلوتر بودن از ما ، وقتی رسیدیم به میدون طرقبه ، دیدیم دیابلو میگه علی رو گرفتن
کجا چی؟
میگه اونجا

رفتیم دیدیم فرماندهی انتظامی طرقبه هست و موتور علی اون توهه ، موتور ها رو دم در پارک کردیم و میخواستیم بریم تو که یهو سرهنگه مارو دید ، گفت این دوتا بازداشتن موتوراشون رو بگیرید بیارید تو ،
ما هم گفتیم چی چی و بازداشت ، موتور ماها مدارک تکمیله چجوری میخوای بگیری ، خلاصه مارو بردن تو و حالا اینجا بود که فهمیدیم این .... هر کار دلشون بخواد میتونن بکن و تو علنا هیچ عنی نمیتونی بخوری ، به من میگه موتور های اینا قاچاقه ، میگم سرکار مدارک من کامل کامل ، موتورم پلاکه ، میگه اینا همش الکیه

میگه اونجا به یه کراس گفتم اینقدر تو خاکی گاز ندید ، مردم آسایش دارن ، یه احمق کراس سوار هم بهشون گفته اگه میتونی بیا بگیر و این حرفا ، این یارو هم که تخ.... اونا رو هم نتونسته بگیره ، رو سر ما خالی کرد

الان موتورامون رو توقیف کردن و بردن پارکینگ به جرم
حرکات نمایشی ، عبور از لاین مخالف ، سرعت و سبقت ، ارعاب مردم و...





خیلی زوره با دستای خودت موتور نازنینتو ببری رو وانت، بدون هیچ جرمی با مدارک تکمیل ؟؟ نه؟


18141

اینجا حیاط همون فرماندهیه
و روان من که با دستای خودم بردمش رو وانت !!!





گند بزنن به این نیروی ........ که بجای امنیت دادن به مردم ، بدتر اونا رو عذاب میده
خب آخه ما چیکارتون داشتیم که اینطوری کردین؟

لعنتی

amir.cdi
23-04-1391, 03:30 بعد از ظهر
موتوراتون چی شد؟ هنوز تو پارکینگه؟ براچی گرفتن؟:297:

nopo
23-04-1391, 03:32 بعد از ظهر
ادامه:
بعدا معلوم شد كه آقايون توي جاده از شونه خاكي ميرفتن بعد ماشين فرماندهي بهشون ميرسه ميگه آروم
بعد يك موتور سوار نادان ميگه اگه تونستي بگير!!!:khak:
طرف بيسيم ميزنه جلو سمند ميفته دنبالشون
جلو تر علي واسه وايستاده بود سمند ميره كنارش گشتي پياده ميشه مياد بگيرش علي گاز ميده
طرف علي رو ميگيره و هل ميده
باهم ميخورن زمين:i'm ok:
مارو هم كه جلو پاسگاه الكي گرفتن
چون فرمانده حال كرده بود!!:297:


بعد پشت شبكه اعلام كرد كه :
حسب دستور فرماندهي هرچي تريل ديدين پياده و سواره بگيرين
4تا ماشين و 3تا موتور فرستاد دنبال بقيه بچه ها!
به من زنگ زدن گفتن كجايي گفتم تا شب از باغ بيرون نمياين وگرنه با موتور باي باي كنيد:jelf:

nopo
23-04-1391, 03:33 بعد از ظهر
موتوراتون چی شد؟ هنوز تو پارکینگه؟ براچی گرفتن؟:297:
2تا روانا رفت پاركينگ
موتور من موند توي پاسگاه

nopo
23-04-1391, 04:07 بعد از ظهر
بنويس سروان:

حرکات نمایشی ، عبور از لاین مخالف ، سرعت و سبقت ، ارعاب مردم و...



اونجام مي سوخت چون هم علي يك كناروايستاده بوده الكي گير دادن
من و ممل هم جلو پاسگاه وايستاده بوديم
آخه آدم عاقل!!!
اگه من چيزي گم يا گاز بدم كه نميام جلو پاسگاه وايستم
حالا شناس آورديم خودمونو ول كردن

nopo
23-04-1391, 04:12 بعد از ظهر
در ضمن بقيه گروه هنوز توي باغ قايم موشك بازي ميكنند تا شب بشه و بتونن برگردند
موبايلاشون آنتن نداره
برگردن ببينم كسي از ما به اين قشنگا چيزي گفته يا حركتي كرده كه ما امروز آش نخورده دهنمون سوخت

nopo
23-04-1391, 08:02 بعد از ظهر
كاربر مجتبيm-mosavi) 2قرار محروم ميشن تابدون هماهنگي كسي رو نيارن و اين همه دردسر ايجاد نكنند.

novindesigners
23-04-1391, 08:57 بعد از ظهر
واقعا نمی دونم چی بگم ! بزار از همین اول از محمد ، جواد ، علی عذر خواهی کنم ! این اتفاق عامل اصلیش من بودم.


اینو خودتون می دونین آدم خوب و بد همه جا هستش ! حالا می خواد نیروی ا ن ت ظ ا م ی باشه یا هر ارگانه دیگه
البته تو ایران هر کسی با هر سمتی از مقامش سو استفاده می کنه ! در نتیجه همشون بدن :297:

ماجرای آفرود رو که می دونین !

من و شهاب و مجتبی و... کنار پمب بنزین وایساده بودیم خرید کنیم (سوپر) یهوو یک ماشین سمند سفید (شخصی) اومد کنارمون پارک کرد و از پنجره گفت ، شماها شهر رو بهم ریختین
اینقد گاز ندین و.................
من بی مقدمه گفتم : جناب موتور من کـــــــــــــــــــراسه ، صداش بلنده
بعد گفت : فکر کردی من نمی دونم این موتور چیه
شهاب گفت : چشم قربان ، سعی می کنیم آروم بریم

بحث مون تموم شد که یهو یکی از بچه ها رو صدا کرد ، گفت : می دونی من کیم :297: من معاون فرمانده فلانم

ما رو میگی کپ کرده بودیم

دیگه هیچی ، با آقای مثلا محترم بای بای کردیم و تو راه دیدم که داره بیسیم می زنه پاسگاه
خلاصه باعث شد که من شرمنده بروبکس به شم.

alinozad
24-04-1391, 12:44 قبل از ظهر
اشکال نداره مشکل شانستونه که به پلیس بد افتادین
سلام علیکم!بابا بذارید صاحب این اتفاقات بیاد پست بزنه بعد بگید تاپیک رو قفل کنیم!
اول از این جمله بالا شروع میکنم...poلیس خوب و بد؟مگه اونا خوب و بد هم دارن؟اونا همشون وظیفه شناسن و وظیفشون برخورد صحیح و مناسب با اشرار مسلح و زورگیرانی مثل ماست ببینید:
18199
18200
واقعا من موندم این همه فداکاری و از خود گذشتگی برای چی؟
بچه ها که قضیه رو کامل گفتن ولی چندتا نکته جالب مونده که من میگم!
جناب سرهنگ(لازمه اسمشو بگم؟لطف زیادی به موتور و ورزش موتور سواری داشتند!به همین دلیل رفته بودن سراغ بچه ها و بدون ارائه کارت شناسائی و با ماشین و لباس شخصی گفته بودند من فلانی ام!با این حال بچه ها احترام سن ایشون رو داشتند و کل کل نکردن جز یک نفر.قضیه منتفی میشه و حرکت میکنن که همین جا یک مطلب رو میگم که چرا و چطوری و و توسط کی گروه جلو میرفت؟تا جائیکه من یادم میاد با جواد قرار شد لیدر من باشم،وقتی من بنزین میزنم بقیه کجا میرن؟
سر راه دیدم ماشین گشت داره بچه هامونو میپاد،رفتم سر دوراهی وایسادم،تعداد بچه ها رو شمردم از جاده اصلی منجرفشون کردم و گفتم ازینور برید،دیدم دو نفر کم هستند،جواد و محمد!وایسادم دم دوراهی کنار خیابون دیدم یه سمند با یه آشخور و یه استوار با معرفت و روشنفکر و متمدن داره زیر چشمی نگاه میکنه،گفتم تابلو بازی درنیارم و متمدن باشم آخه وقتی بچه بودم میگفتن گم شدی برو پیشه آقا پلیسه!آقا پلیسه مرد بزرگیه!پلیس مایه آرامشه!خلافکار باید از پلیس بترسه!برای همین زیر چشمی دنبالشون کردم دیدم داره میاد طرفم،یهو لحظه ای یادم اومد که دقیقا همینجوری یه ماشین گشت یک ماه قبل اومد کنارم و موتورو گرفت و داشت میبرد که گفتم بابا اومدم سبزی بخرم بیا خونه جبران کنم،اومد خونه زنگیدم همسایمون که آشنایه پاسگاه بود اومد پائین یارو در رفت!دیدم اینم مثل اونه استارت اول زدم شانسه گند روشن نشد،سریع گرفت روم و با استارت دوم روشن شد،دست چلاق شدش که انشالا به زودی خداوند انتقام منو میگیره از این ناسملمون،رو انداخت دور دستم که ردش رو دستم میتونید توی عکسها ببینید،بهش گفتم موتور مدارک داره بیخیله ماشو گازو گرفتم،آشخوره عوضی گرفت روم،اینم پیاده شد،با یه تکل محکم(هل دادن محکم)به سمت آجرهائی که کنار ریخته بودن عقده ای درونی زندگیشو خالی کرد،دید زمین نخوردم دستشم گیر کرد به لباسم،یه دومتری قلط زد رو زمین دوباره کشید و یه هل دیگه داد(آخه آدم نفهم که آبروی لباس نیروی انتظامی میبری و با وجود افرادی مثل تو که از لحاظ شعور و انسانیت هیچی نمیفهی اسم پلیس برای همه وحشت آوره نمیگی جوون مردم میره توی آجر ضربه مغزی میشه؟خدا انشالا تورو به عزای بچه هات بنشونه تا بفهمی ظلم به مردم یعنی چی)با اون هل هم من هم اون خوردیم زمین!دیگه اعصابم گریپاژ کرد!دو تا ملق من زدم سیخ وایسادم تو روی طرف!خدا رحم کرد رگه ترکی جرکت نکرد وگرنه هم خودم هم اون عوضی رو همونجا به اثبات میکشیدم!سریع سربازش اومد چلومو گرفت که درگیر نشم!گفتم کثافت منم مثل خودت سربازم یارو ولم کرد،دوتا ماشین که دیده بودن این وحشیگری رو اومدن و با خانوادشون گفتن اقای سرکار ولش کن کاری نکرده،چرا میگیریش!بذار اومدن ورزش و تفریح...دید دورو برش شلوغ شد سریع با موتور من فرار کردن کلانتری!ادامه دارد....

alinozad
24-04-1391, 12:57 قبل از ظهر
منم رفتم دنبالشون،برگشتم دیدم بچه ها توی مسیر انجرافی که نشونشون دادم رفتن و دارن منو نگاه میکنن،اشاره کردم که برید...رفتم توی کلانتری شروع کردم،میگم بی همه چیز طرف میره مواد مخدر میکشه میگیرینش!مش..روب میخوره میگیرینش!ورزش میکنه پارتی بازی میکنید!میاد ورزش موتور سواری میگیرینش!زن میگیره بدبختش میکنید!دختر باز.ی میکنه میگیرینش!میره کار کنه کار نیست!دانشگاه میره میگیرینش!میمیره پول قبر میخاد!چی میخاین از جونه ملت؟گفت بنداز بازداشتگاه!دیگه رگه داشت میترکید،گفتم بابا مملکت اسلامی چرا موتور با مدارک رو میگیرید؟شما خودتون برای قوانین ایران ارزش قائل نیستید چرا من قائل باشم؟وقتی من مدارک دارم به چه حقی میگیرد؟گفت ما همه جوره حق داریم!گفتم واتی شما خیلی شوتید!بذارید جناب سرهنگتون بیاد میگم بهشون چه آدمائی هستید!
در این حین جواد و محمد که مدارک تکمیل بودند اومدن دنبال من که علی چیشده!عوضی بهشون گفت بیارید داخل موتوراتون رو!اینا هم ساده گفتند پلیس مایه آرامشه!پلیس آدم خوبست!تو فیلما پلیسا زنده میمونن یا شهید میشن ولی آدم بدا میرن جهنم!غافل از اینکه اینا همش فیلمه!موتورارو آوردن تو مدارک به دست خشکشون زد!یارو نوشت حین گشت زنی و اعلام ایست و طبق دستو جناب سرهنگ حید... سه تا موتور سوار گرفتیم!!!!
بابا همین الان اینا خودشون اومدن!!
ساکت بابا ما گرفتیمتون!بابا اینجا مملکت اسلامیه!(فعلا که همه چی دست ماست زیاد حرف بزنی بازداشتگاه!سرباز آشخور بیا اینو بنداز بازداشتگاه!!!)
جناب سرهنگ تشریف اوردن و ما رفتیم چوغولی این بی مروت ها رو به ایشون بکنیم!
جناب سرهنگ ما مدارک داریم ما پسرای خوبی هستیم شما پلیسای زحمت کش هستید نمیذارید حق نا حق بشه!خفه شید،دارم گزارش میدم،داشت به مراتب بالاتر گزارش میداد 3 تا موتور قاچاق گرفتم!!!!!!!!!!!!!
بابا دونت کم نونت کم این سی جیه!قاچاقه؟اینا روانن!!!موتور زیر پای بچت هم از ایناست!یعنی یا تو بی سوادی یا ما دیوونه که فرق موتور قاچاق رو با مدارک دار نمیدونیم!
اومد دیدیم از همه بدتر این باباست!!!گفت تو پرونده براشون بزنید ویراژ و مزاحمت و مارپیچ و حرکت نمایشی...
دیگه طاقت نیاوردم رفتم گفتم جناب سرهنگ من خودم تو ارتشم فلانجا دارم خدمت میکنم،مملکت اینقدرم بی قانون نیست(البته از امروز دیگه این حرفو نمیزنم)موتورای ما پارک بوده!!!این حرفا چیه؟ادامه دارد....

shahab rezaei
24-04-1391, 01:10 قبل از ظهر
منم به خاطر این افتضاحی که به بار اومد از همه عذر میخوام مخصوصا علی که من با چشمای خودم دیدم خورد زمین . اون صحنه هنوز جلویه چشامه. اه ه ه ه ه . مرتیکه ی وحشی فقط میگی قاتل میخواست بگیره که اونجوری چسبید به علی. من تمام سعیمو کردم با هزار تا ببخشین و دیگه تکرار نمیشه و از اینجور حرفا که آقایه به ظاهر محترمی که خودشو جانشین فرماندهی نیروی انتظامی معرفی کرد راهشو بکشه بره ولی یه بنده خدایی( فلات سفید) تر زد به همه چی. آخه داداشه گلم با دوتا معذرت خواهی که چیزی ازت کم نمیشه. مگه نمیدونی مملکت قانون داره و اونایی هم که قانون رو اجرا میکنن چقد آدمایه وظیفه شناس و محترم و خوب و خوش اخلاق و با منطق و ... هستن ( از افعال معکوس استفاده کردم دوستان" شانس بیاریم به خاطر این همه تشکری که از مامورین زحمتکش نیروی انتظامی کردیم پلیس فتا نیفته دنبالمون. فک کنم یه جرم سیاسی یا تشویش اذهان عمومی چیزی تو این مایه ها داشته باشه این حرفای ما.) .... بگذریم جای اونایی که نبودن واقعا خالی بود. از خانواده ی محترم امیر مسعود هم کمال تشکر رو دارم به خاطر این همه مهمون نوازیشون. یه چن تا عکس هم میزارم از روان واسه روانیا. قضاوت با خودتون:297:

alinozad
24-04-1391, 01:13 قبل از ظهر
نه من به کراس سوارا گفتم گاز ندن گفتم اگه میتونی مارو بگیر!گفتم به من گفتی؟گفت نه!گفتم پس مسلمون چرا منو گرفتی؟گفت فرقی نمیکنید!همتون موتور سوارید!(پس منم به استناد این حرف ایشون میگم poلیس خوب و بد نداریم!همشون یکی اند!)خلاصه که بعد از اون بچه ها هم حرف زدند ولی گوششون بدهکار نبود!فقط من اینو میدونم هرکی تا حالا در حق من ظلم کرده،رفتم پیش امام رضای غریبمون!شکایتشو بهش کردم!به ولای علی یک ماه نکشیده طرف دنبال جلب رضایتم بوده!آخرین نفری که باهاش دعوا کردم به ناحق در حقم بدی کرد!با کلانتری آشنا بود و من ازش شکایت کرده بودم ولی کلانتری زد اون از من شاکیه!!!یک ماه نشد بچشون سقط شد!جفت دستاش شکست!اومد منت کشی ولی گفتم دیره خدا اینجا جوابتو داده اونورم هنوز کارت دارم!به ولایت علی قسم جلوی چشمامه جناب سرهنگشون با اون استوار بیخودی الملک به زودی زود دچار عذاب الهی میشن!حالا تمام اینا گذشت...یک بی معرفتی از بچه ها گفته به ما چه تقصیره علی بود میخاست اونجا وای نسه!ولی یکی به این رفیق بی معرفت بگه شما چرا کل کل کنید؟چرا جلو برید؟چرا منتظر عقبیا واینسید که علی مجبور بشه وایسه و جور شمارو بکشه؟تا آخرشم بجای معذرت خواهی بگید تقصیر خودش بود!خوبه من هنوز از کسی گلایه نکردم!!!دست پیش گرفتید پس نیوفتید؟برای من همین بس که موتور امیر مسعود رفتتمام دغدغم امیر مسعود بود!چون به من میگفت بگو اون بیاد تورو ول کنم!!!برگشتنا هم یکی از شاهدان عینی میگه یه تویوتا لندکروز افتاده بود دنبال یه عده موتور سوار!البته ما که اونارو نمیشناختیم ولی سوزوکی آر ام 250 که خوب گاز میداد درمیرفت!دمش گرم!حسرت میخوردم که کاش راننده اون من بودم و با یه اشاره بیلاخ شکل انتقاممو ازشون میگرفتم تا هم فیها خالدونشون میسوخت!(دیگه نپرسید کی بوده کی نبوده)
درآخرم یه چیز میگم!ازین به بعد به شخصه نظر شخصیمو اعلام میکنم:
هروقت هرجا پیاده و سواره دو تا آزیر بالای یه ماشین دیدید راهتونو کج کنید!چون طرف هیچ فرقی با یه آپاچی سوار 3 ترکه با قیافه های غلط انداز ساعت 1 شب نداره!تازه اون آپاچیه ترسش کمتره!
اینجا نفس کشیدن هم خلافه!چه برسه ورزش موتور سواری!
من یکی ازین به بعد طرقبه نمیرم!حالا هی بگید بریم طرقبه!
یکمی بچه هارو گلچین کنید و گله ای با افراد ناشناس نیاید!این تقصیره مسئول قرار ملاقاتهاست!
وقتی کسی گیر میفته با موتور نرید دنبالش!نیم ساعت دیگه پیاده برید!ولی حتما برید دنبالش چون اگه محمد و جواد نمیومدن یا یه بلا سر اونا میاوردم یا سر خودم!
امیدوارم به زودی اقامون بیاد انتقام تمام این ظلم ها رو بگیره!
اللهم العن اول ظالم ظلم حق........اللهم العنهم جمیعا!
یاعلی.

nopo
24-04-1391, 06:47 قبل از ظهر
حالا ادامه ماجرا:
امروز رفتيم طرقبه
2ساعت وايستاديم تا طرف سرش خلوت شد اومديم حرف بزنيم .گفت الان كه نه!!
دارم ميريم معلوم نيست كي بيام.
فردا بيا شايد سي جي دربيادولي تريل ها غيرمجاز هستند ومدارك ندارند!!!
گفتيم با اينا مدارك
گفت اونا ساختگيه و رفت.موتور منم امروز بردن پاركينگ.
با كلي صحبت با بقيه فهميديم كه چي برامون نوشتن
بزاريد باقيشو ممل و علي بگن

alinozad
24-04-1391, 03:01 بعد از ظهر
طبق اخبار بدست آمده از جانشین فرمانده محترم جدیدا موتورهای 200 روان که دارای پلاک ملی و مدارک کامل هستند طبق نظر ایشون باید سوار ماشین بشند!برند دم پیست و پیاده بشند و مجوز تردد ندارند!بنا به گفته این منبع مطلع و با معلومات،این موتورها از امارات قاچاقی وارد کشور میشند و توسط دلالان به ما بدبختا فرو میشند و ما هم شعور نداریم با مدارک جعلی اونارو خریداری میکنیم!البته قرار شد برگردند و مفصل بحث کنیم...دیگه دلم طاقت نیاورد رفتم پیش حاج اقای عقیدتی سیاسی دمش گرم تا دید سرباز عقیدتی سیاسی ام مودب و با احترام جوابمو داد و راهنمائیم کرد،گفتم من الگوی اینو اون هستم چطور به من انگ مزاحمت میزنید و من باید الگو بمونم؟چرا منو تو این موقعیت قرار میدید؟چرا با احساسات یه جوون پاک بازی میکنید؟گفت منم پیگیر هستم و شما هم برو با فرمانده صحبت کن.رفتیم صحبت کنیم که لطف کردند راهمون ندادند!گفتند ملالاقات ممنوعه!دوشنبه اوپن میتینگ هستند ایشون!خلاصه بازم دلم طاقت نیاورد،یکی از سرهنگای ارتش که مال عقیدتی بود اونجا بود و با اشنائیت مختصری که باهاشون داشتم یکم کارمو جلو بردم تا بفهمند با کی طرفند و ازین جک و جوادای ولگرد نیستیم!بعد رفتم حفاظت و شرح ماجرا رو دادم،پاس داد بازرسی،اونجا رفتم شرح ماجرارو دادم،گفتم چرا با آبروی نیروی انتظامی بازی میکنید؟خواهشمندم شدیدا پیگیر باشید،ولی به بهانه نماز رفتند و بچه های ما هم استین بالا زدند،سر نماز چپ چپ نگاهمون میکردند،بعد از نماز نمیدونم کی سفارش کرد که اینا سر و گوششون میجنبه و راهی شون کنید،طرف اومد و رفت جرممون رو درآورد!
اینجاش باحاله:
جواد نداشتن مدارک!(اسم و مشخصات رو از روی مدارک موتورش نوشتند حالا نمیدونم یا یارو کور بود مدارک رو ندید یا اینکه خیلی صادق بود و داشت پرونده سازی میکرد!)البته میدونید که جواد دم در دژبانی کلانتری پارک کرده بود که بهش گیر دادند و همون لحظه مدارکش رو داد!
من عدم رعایت سرعت مطمئن!یعنی وقتی دور میدون پارک بودم و منظتر جواد اینا بودم،داشتم مثل یه حیوون با 250 کیلومتر میروندم که اینا یهو منو میگیرند!واقعا دست گلشون درد نکنه البته رد گرفتنشونم هست!
محمد هم که ویراژ!رفتن از خاکی(ازین به بعد تریل شده موتور اسفالت!از خاکی بری جرمه!!!!!)مزاحمت و ایجاد رعب و وحشت!مثلا میرفته پشت کوچه قایم میشده و مردم میومدن و این یهو میگفته پخ!اوناهم میترسیدن و به کلانتری خبر میدادند!یا مثلا وقتی از کنار مردم رد میشده قیافشو کجکی میکرده و نشونه مردم میداده و اونا میترسیدن!!!
خلاصه بعد از کلی بحث و درگیری و دیدن چند نفر بدتر از خودمون که مثلا به جرم داشتن ماشین پیکان و داشتن ضبط و ... ماشینشون خابیده بود خدارو شکر کردیم که جای اونا نیستیم!بعدش یه آدم با معرفت تر و منطقی تر از بقیه اومد و گفت مشکل چیه،سرگرد بود،گفتیم بهش و رفت از سربازا پرسید،دید راست میگیم،منم سریع کارت عقیدتی سیاسی رو درآوردم نشونش دادم،یکم مهربونتر شد،جواد یه کارت دیگه نشون داد مهربونتر شد،محمد گفت بابام....دیگه میخاست بغلمون کنه که گفتیم زیاد احساسی نشیم...گفت فردا بیاید خودم باهاش صحبت میکنم و برای همتون میزنیم نداشتن مدارک تا برید موتوراتونو بگیرید!گفتم من سربازم مدارک رو میدم محمد بیاره گفت اوکی!حالا مونده برای فردا ببینیم پلیس خوب هم داریم یا نه!خدا کنه لااقل تو مکان به اون بزرگی دو سه تا آدم خوب هم پیدا بشه!

mamrez
25-04-1391, 06:41 قبل از ظهر
علی جان ایشالا که نوبته اینه به پست مامور خوب بخورید:happy4:

نیما نادری
25-04-1391, 07:55 قبل از ظهر
همیشه از این مامور منطقی ها هم پیدا میشه ...فکر میکنی چطوری مشکلات اینجوری تو کلانتری ها حل میشه

یکسری خودشونو میزنن به قاطی بازی یکسری میان و منجی میشن

soroush adventure
25-04-1391, 08:56 قبل از ظهر
همشون میدونن دارن پرت و پلا میگن. اینا همش فیلمه. از این داستانهای مامورای مهربون که با منطق و راستگویی بالاشون منو متحیر میکنن زیاد دارم. به جرم: قلیون در ملا عام یا رفتن به قله کوهسار با روان یا عکاسی در خیابان یبار هم که در طفولیت از مدرسه برمیگشتیم به جرم ارازل و اوباش!!! جالبه که سربازه میگفت نترسید کاریتون نداریم فقط میخایم امار رد کنیم

nopo
25-04-1391, 06:57 بعد از ظهر
خب امروز با يكي از بچه هاي بالا رفتيم واسه حل مشكل

جلسشون كه تموم شد دوستمون با فرمانده و اون جانشين صحبت كرد و مشكل حل شد
اما قابل توجه بعضي دوستان(خودش ميدونه باكي هستم):طرف گفت من با احترام باهاشون صحبت كرده اما يكي از اونها(كه براي هميشه محروم شد-رفيق يك آقايي كه خودش2تا قرار محروم شد) رفته گفته :هيچ كاري نميتوني بكني اگتونستي بيا بگير!!!:khak:
طرف هم بيسم زده.اون نادان هم تابيسيم رو ديده رفته معذرت خواهي كه ديگه ديرشده بوده!:297:
زير گزارش ها پاراف كرد
فردا ميريم ترخيص موتورا.

والسلام

Kami
25-04-1391, 08:09 بعد از ظهر
خوب پس به سلامتی موتور ها در میان از پارکینگ

.:ALIREZA NADERI:.
25-04-1391, 08:31 بعد از ظهر
به سلامتی اوکی شده پس مبارکه

alinozad
26-04-1391, 02:07 بعد از ظهر
کسی که کاری برای دوستش میکنه قرار نیست بلافاصله منت بذاره! خاله زنک نباشید به یکیتون چیزی میگند سریع به اون یکی گزارش میدید!بچه بازی بسه بزرگ شید! وقتی يكي کاری میکنه به اسم خودتون تمومش نکنید!
امروز رفتم دیدم برو بچ خودشیرینی هارو کردند،زرت برگه منو دادند که مدارک نداشتی!استوار درازه رو دیدم گفتم به به کسی که ملت رو بدبخت میکنه...جواد زد به پهلوم گفت سیس!گفتم بابا لباس نظام تنمه بذار تیکه بندازم خالی شم ولی نذاشت.برگمو گرفتم و رفتیم...یه خانوم محترم توی شورا بودن که خیلی خشن بودن،رفتیم داخل یارو اسم و اینا رو درست زده بود به زور میگفتیم اسم کسه دیگست...آخرش باور کرد!اینقدر شوت بود باور کرد!!!بعد گفت پس بگو خودش بیاد گفتیم ولش کن بابا خودش اینجاست اسم اینا درسته همین شد که مهربون شدیم؟ببخشید شدند!
با مهربونی از منو جواد خدافظی کرد گفت برید کپی بگیرید سریع بیاید ه دلتنگ میشم ما هم متاهل و متعهد!رفتیم از قصد طولش دادیم اینم شاکی شد و اومد با یه 206 رفت...چشم یه بنده خدائی تا ده دقیقه پر از اشک بود....
خلاصه رفتیم دیدیم جنیفر لوپز 100 ساله نشسته روبرومون!گفتم سلام مادربزرگ...5 دقیقه ای چقدر پیر شدی....زد زیر خنده و اونم مهربون شد!!!خلاصه سفارشمون رو کرد که اذیتمون نکنن!این وسط بارها و بارها سفارش میکرد که آقا نداره!میخام برا جواد برم خواستگاری هم پارتی دار میشیم هم ثواب داره...:happy4:
خلاصه اونجا یه خانوم نیمه محترم و نیمه خشن و نیمه مهربون بود که مقدار مبلغ رو میزد!دیگه تریپ بی کلاس برداشتند و بعضیا گفتند تخفیف بده!گفت اینجا بقالی نیست!!!:khak:
رفتم گفتم جناب سرهنگ علی هستم جون بی بیت کم کن نداریم خندید گفت باشه...چندتا سوال اینا پرسید و پیچوندیمو داد به یه خانوم نامحترم دیگه که قیافه عین شمر و دماغ عین توت فرنگی بود!با یه کیلو عسل هم نمیتونستی تلخیشو تحمل کنی!اونم چندتا مهر زد و دوباره این خانومه 30 تومن با لبخند کرد تو پاچمون!گفت بفرمائین...
بقیش موند برای فردا!محمد نامردم که موتورش دراومد رفت دانشگاه...

7thRING
26-04-1391, 02:14 بعد از ظهر
دمت گرم دادا کلی خندیدم. شما رفتین موتورو بیارید یا رفتین مخ بزنید؟؟؟!!! :دی

Diablo
26-04-1391, 02:34 بعد از ظهر
... بگذریم جای اونایی که نبودن واقعا خالی بود. از خانواده ی محترم امیر مسعود هم کمال تشکر رو دارم به خاطر این همه مهمون نوازیشون.
خطاب به همه دوستانی که تشریف آوردن

منم ار همه دوستان که اومدن دوستایی که نیومدن از خونواده آقا مسعود از موتورای کراس و تریل و سی جی از پلیسای خوب از پلیس بدا از آب گوشت مشتی از پاچینای کباب شده از گیلاسای خورده شده از موتورای پشت وانتی و هر اتفاق ریز و درشتی که افتاد کمال تشکر را دارم ضمنا بنده حقیر نیز هر کاری کرده ام انجام وظیفه بیش نبود.
(صرفا جهت مزاح)


خوشحالم مشکل موتوراتون حل شد انشالا جمعه می بینیم همو

alinozad
26-04-1391, 03:34 بعد از ظهر
منو نمیبینی!
انشالا دارم میرم مسافرت!اگه فردا نتونم موتورو دربیارم میمونه یک هفته تو پارکینگ تا برگردم!خدا کمک کنه.
بعدشم خطاب به دوستان!درسته میگن توی سایت اینجور چیزارو نگو ولی اینجا بهتره چون چهار نفر دیگه هم میبینن یاد میگیرند که باید چیکار کنن چیکار نکنن!
به ضخصه از کلانتری که رسیدم خونه زنگ زدم به بچه ها ببینم گیر افتادن یا نه!اونائی که زنگ زدن و یا شماره منو نداشتن که هیچ ولی اون بی معرفت هائی که شماره منو داشتن و حتی حالمم نپرسیدن یه روز برای خودشونم پیش میاد و من بدون هیچگونه اهمتی از کنارشون رد میشم!ازین به بعدم تو هر جمعی اونا باشن من نیستم!جواد و محمد بخاطر من گیر افتادن هزار تا منت هم بذارن رو سرم بازم قبوله ولی واقعا در تعجبم چرا بعضیا اینقدر بی فرهنگند که بدون هماهنگی جلوی گروه حرکت میکنند،با نیروی انتظامی کل کل میکنند،به بقیه موتورسوارا هم چیزی نمیگند که همچین زری رو زدند!بعد منه بدبختی که کنار وایسادم و منتظر بچه ها هستم رو میگیرند و بجای اینکه متوجه اشتباهشون بشند میگن علی بدجا وایساده بود!خوب بی معرفت علی موتورش مدارک داره لزومی نداشته از پلیس فراری باشه!شما کاری کردی که موتور بگیرن اینم عوض معذرت خواهیته؟باورتون نمیشه این دو سه روزه منو محمد و جواد اونقدر اعصابمون خورد بوده که به هم که هیچ به بقیه دوستامونم میپریدیم!اونم بخاطر یکی دوتا بی معرفت که حتی ما اینقدر براشون ارزش نداشتیم که بهمون یه زنگ بزنن با اینکه شمارم روی گوشیشون بوده و میس کال هم افتاده!
از مسئول قرار ملاقاتها با جدیت خواهشمندم اینجور افراد رو بصورت دائم خط بزنه از لیست افراد غربال شده!

Mohammad aghili
26-04-1391, 03:42 بعد از ظهر
امروز من رفتم راهنمایی رانندگی (ستاد ترخیص) بعد از حدود 2 ساعت علافی ، یه برگه داد که برم پارکینگ ،

رسیدم پارکینگ دیدم نوشته پرداخت بهای پارکینگ یا با فیش بانکی یا کارتخوان !

منم نقد داشتم
ساعت چند؟ 1:50 !

تا نزدیک ترین بانک هم با وسیله نقلیه حداقل20 طول میکشید بری و برگردی
یکی رو پیدا کردم کارتش پول داشت ، گفتم بیا واس من بکش ، من نقدی میدم بهت ، یارو رو بردم تو ، حالا دستگاه کارتخوان کار نمیکنه

میگم خب لامصبا 10 تومن که چیزی نیس نقدی بگیرید دیگه
میگه نه !

خلاصه تا ساعت 3 اونجا بودم تا دستگاه کارتخوانش درست شد ، (بماند تو این مدت چقدر اونجا دعوا شد !)

خلاصه کارت کشیدیم بابت 3 روز 10 تومن (3 تومن هزینه پارکینگ ، 7 تومن وانت) وقتی رفتم تو با این صحنه مواجه شدم

18367

خلاصه موتورم رو از کنار موتور علی برداشتم و اومدم بیرون ، برگشتنا خیلی به یاد عمه دست اندرکاران این قضیه افتادم
3 روز علافی ، بخاطر هیچی (به معنای واقعی کلمه هیچی)

پس یاد میگیریم از این به بعد ، حتی اگه مدارکت فول بود ، پلیس دیدی ، خدافـــــــــــــــــــظ !!!!!!!!!!!!:29:

alinozad
26-04-1391, 04:02 بعد از ظهر
لااقل میگفتی موتورم کجای این عکس بود!لااقل میگفتی عزیزم سالمه یا نه!لااقل یه دست نوازش به سرش(کنسولش ی وقت سو تفاهم نشه)میکشیدی تا طفلک غزیبیش نشه
پس 10 تومن پارکینک گرفت آره؟آخه حروم...ها 3 تا موتور سوار کردید،یک کورس راه بردید،چرا 7 تومن پول وانت؟انشالا این پول آتیش میشه میچسبه به اونجای دست اندر کاران این قضیه!اعم از اون بنده خدا که حرف زده بود و این بنده خداها(دشمن خداها)که مارو به این وضعیت انداختن

Mohammad aghili
26-04-1391, 04:09 بعد از ظهر
اصن موتور ها تو این عکس نیستن

دقیقا سمت راست این موتور هایی که پارکه ، یه فضای همین اندازه ای هست که توش ماشین و موتور ریختن ، موتور ما همون جلو بود

همه چیش به راه بود ، فقط پر خاک !!!

من که موقع اومدن شیلنگ آبشون رو گرفتم و موتورمو یه صفایی دادم ، پیشنهاد میکنم حتما این کار رو انجام بدین

از ساعت 9 صبح هستن تا 7 بعد از ظهر (اینطور که یارو میگفت) ایشالله فردا با موتوراتون میرید خونه

nopo
26-04-1391, 06:48 بعد از ظهر
کسی که کاری برای دوستش میکنه قرار نیست بلافاصله منت بذاره! خاله زنک نباشید به یکیتون چیزی میگند سریع به اون یکی گزارش میدید!بچه بازی بسه بزرگ شید! وقتی يكي کاری میکنه به اسم خودتون تمومش نکنید!
ما بچه تو بزرگ!!!
اينقدر بزرگي ولي مغز....
امروز رفتم دیدم برو بچ خودشیرینی هارو کردند،زرت برگه منو دادند که مدارک نداشتی!
منظورت چيه بچه ها خودشيريني كردند؟زدند بي مدارك؟
استوار درازه رو دیدم گفتم به به کسی که ملت رو بدبخت میکنه...جواد زد به پهلوم گفت سیس!گفتم بابا لباس نظام تنمه بذار تیکه بندازم خالی شم ولی نذاشت.برگمو گرفتم و رفتیم...یه خانوم محترم توی شورا بودن که خیلی خشن بودن،رفتیم داخل یارو اسم و اینا رو درست زده بود به زور میگفتیم اسم کسه دیگست...آخرش باور کرد!اینقدر شوت بود باور کرد!!!بعد گفت پس بگو خودش بیاد گفتیم ولش کن بابا خودش اینجاست اسم اینا درسته همین شد که مهربون شدیم؟ببخشید شدند!
با مهربونی از منو جواد خدافظی کرد گفت برید کپی بگیرید سریع بیاید ه دلتنگ میشم ما هم متاهل و متعهد!رفتیم از قصد طولش دادیم اینم شاکی شد و اومد با یه 206 رفت...چشم یه بنده خدائی تا ده دقیقه پر از اشک بود....
خلاصه رفتیم دیدیم جنیفر لوپز 100 ساله نشسته روبرومون!گفتم سلام مادربزرگ...5 دقیقه ای چقدر پیر شدی....زد زیر خنده و اونم مهربون شد!!!خلاصه سفارشمون رو کرد که اذیتمون نکنن!این وسط بارها و بارها سفارش میکرد که آقا نداره!میخام برا جواد برم خواستگاری هم پارتی دار میشیم هم ثواب داره...
براي خودت برو:happy4:
خلاصه اونجا یه خانوم نیمه محترم و نیمه خشن و نیمه مهربون بود که مقدار مبلغ رو میزد!دیگه تریپ بی کلاس برداشتند و بعضیا گفتند تخفیف بده!گفت اینجا بقالی نیست!!!:khak:تو هم كه اصلا نگفتي و حركاتت نشون نميداد كه دنبال تخفيف هستي؟
رفتم گفتم جناب سرهنگ علی هستم جون بی بیت کم کن نداریم خندید گفت باشه...چندتا سوال اینا پرسید و پیچوندیمو داد به یه خانوم نامحترم دیگه که قیافه عین شمر و دماغ عین توت فرنگی بود!با یه کیلو عسل هم نمیتونستی تلخیشو تحمل کنی!اونم چندتا مهر زد و دوباره این خانومه 30 تومن با لبخند کرد تو پاچمون!گفت بفرمائین...
بقیش موند برای فردا!محمد نامردم که موتورش دراومد رفت دانشگاه...

منم كه بي معرفتم و نامردم و منت ميزارم

alinozad
26-04-1391, 07:03 بعد از ظهر
منظورت چيه بچه ها خودشيريني كردند؟زدند بي مدارك؟
خیلی دوستداری از واژه متبرک خودت استفاده کنم؟شما که مغز اینو اون رو تست میکنی بگو.....

nopo
26-04-1391, 07:07 بعد از ظهر
خیلی دوستداری از واژه متبرک خودت استفاده کنم؟شما که مغز اینو اون رو تست میکنی بگو.....

متوجه منظورت نشده بودم
فكركردم به من توهين كرده بودي.
سوتفسير شده بود:i'm sorry:

L E G E N D
26-04-1391, 11:40 بعد از ظهر
خوشحالم که بالاخره کار تون درست شد.
اینجاست که میگن تو سفر دوست واقعیت رو (از بادمجون دور قابچین) میشناسی.
اینم یه تجربه بود. که البته تلخی و سختیش رو شما چشیدید و عبرتش برای همه ما بود.
ما را در غم خود شریک بدانید:297:

RHM
21-05-1391, 03:26 بعد از ظهر
اگه من باهاتون بودم همونجا کارتم رو نشون میدادم کل نیرو انتظامی رو اونجا صف میکردم براتون.

آخه میدونین من کیم؟

sorush
21-05-1391, 03:46 بعد از ظهر
مثلاشماکی هستی حتمافرمانده یگان (بی شوخی) سمتت چیه که این حرفومیزنی

Mohammad aghili
21-05-1391, 03:51 بعد از ظهر
تو رحیمی

RHM
12-06-1391, 03:05 بعد از ظهر
محمد جون آره رحیمم.

خب نمیشه بگم کارتم از کجاست و به کجا وصلم.

البته خیلی هم اون بالاها نیستم ولی راسه کار شما بودم. اگه اونجا بودم.:hippie7:

nopo
12-06-1391, 03:16 بعد از ظهر
هردرختي پربار تر باشه افتاده تره.
طبل تو خالي صداش زياده!!


در همين جا ختم تاپيك رو اعلام ميكنم.قفل ميشه