Mohammad aghili
08-01-1391, 11:43 بعد از ظهر
سلام
امشب فرصتی شد تا خدمت مهمون عزیزمون KIA برسیم و ملاقاتی داشته باشیم
ساعت 8:30 - 9 بود که با جواد حرکت کردیم به سمت هتل ، علی هم قرار بود بهمون ملحق شه
خلاصه
رسیدیم جای هتل و پس از روبوسی و احوال پرسی و رسیدن علی ، رفتیم به سمت کوهسنگی تا یه دوری تو پارک بزنیم
عکس هم گرفتیم
[Only registered and activated users can see links]
تو این عکس علی نوزاد بخاطر حرکت ناشایستی که کرد ، اینجوری شد !
ببینید تو رو خدا
دوربینو دادم بهش که از منم عکس بگیره...
ببنید چی گرفته
[Only registered and activated users can see links]
خب من کو ؟؟
به روح اعتقاد داری؟
بعدش چون کیا جان نیاز مبرم به عابر بانک داشت ، اومدیم بیرون از کوهسنگی ...
پس از اتمام عملیات کیا با عابر !
رفتیم یه دوری تو شهر بزنیم و هله هوله بخوریم :25:
کیا هم ترک من نشسته بود
خلاصه هم از پارکینگ کوهسنگی اومدیم بیرون ، یهو یه پرایدی پیچید جلومون و یه بـــــــوق (آشخور) پرید جلو موتور و سوییچ رو برداشت !!! :297:
مدارک !؟
گفتم: ها؟
گفت : مدارک موتور !؟
گفتم : شما؟
گفت ، از کلانتری فلان جا ، مدارک !
گفتم کو کارتت ؟ کو لباست؟
گفت مدارک ، منم گفتتم تا کارت نشون ندی مدارک بی مدارک !
بچه پرو رو !
گفت پیاده شو تا کارت نشونت بدم ، اومدم پایین ، رفتیم سمت پرایده ، اون یارو که تو پراید بود ، کارت نیروی انتظامی شو نشون داد ، گفت این طرفا آپاچی سفید ندیدی؟ (نگو اینا دنبال زور گیر بودن!!!) منم حواسم نبود ، اومدم بگم نه ، که یهو کیا گفت ، چرا چرا ، اون جلو یکی بود
اون یارو هم سری سوییچ موتور رو داد ، گفت برو ، نشستن پشت ماشین و گازشو گرفتن !
من به کیا گفتم ، آپاچی دیدی؟
گفت سریع آتیش کن بریم ، یه چی گفتم الکی
سریع گازوندیم رفتیم:icon_pf _97_:
بعدش رفتیم و جاتون خالی یه شیرموز زدیم بر بدن !!
بعد شیر موز هم چی می چسبه؟
بی ادبا !
موتور سنگین سواری می چسبه !
البته اینی که ما سوار شدیم ، فوق سنگین که چه عرض کنم ، فرا سنگین بود
ملاحظه بفرمایید
[Only registered and activated users can see links]
موتور هارو پارک کردیم اون کنار و عکس گرفتیم
خلوت بود ها
اما یهو ملت ریختن !
[Only registered and activated users can see links]
بعد دو دیقه ، قلقله شد اون جا
[Only registered and activated users can see links]
همه میومدن میشستن بالاش و عکس می گرفتن ، ما هم تو حال و هوای خودمون بودیم ، که دیدم یه خانواده دارن می شینن رو موتور جواد و با اون عکس میگیرن !!!!!:i'm ok:
[Only registered and activated users can see links]
شب فوق العاده ای بود
خیلی خوش گذشت
ولی حیف کیا باهامون آفرود نمیاد
وگرنه میخواستیم فردا ببریمش خلج !
ایشالله همتون بیاید مشهد و باهم بریم دور دور بزنیم
فعلا
علی علی
امشب فرصتی شد تا خدمت مهمون عزیزمون KIA برسیم و ملاقاتی داشته باشیم
ساعت 8:30 - 9 بود که با جواد حرکت کردیم به سمت هتل ، علی هم قرار بود بهمون ملحق شه
خلاصه
رسیدیم جای هتل و پس از روبوسی و احوال پرسی و رسیدن علی ، رفتیم به سمت کوهسنگی تا یه دوری تو پارک بزنیم
عکس هم گرفتیم
[Only registered and activated users can see links]
تو این عکس علی نوزاد بخاطر حرکت ناشایستی که کرد ، اینجوری شد !
ببینید تو رو خدا
دوربینو دادم بهش که از منم عکس بگیره...
ببنید چی گرفته
[Only registered and activated users can see links]
خب من کو ؟؟
به روح اعتقاد داری؟
بعدش چون کیا جان نیاز مبرم به عابر بانک داشت ، اومدیم بیرون از کوهسنگی ...
پس از اتمام عملیات کیا با عابر !
رفتیم یه دوری تو شهر بزنیم و هله هوله بخوریم :25:
کیا هم ترک من نشسته بود
خلاصه هم از پارکینگ کوهسنگی اومدیم بیرون ، یهو یه پرایدی پیچید جلومون و یه بـــــــوق (آشخور) پرید جلو موتور و سوییچ رو برداشت !!! :297:
مدارک !؟
گفتم: ها؟
گفت : مدارک موتور !؟
گفتم : شما؟
گفت ، از کلانتری فلان جا ، مدارک !
گفتم کو کارتت ؟ کو لباست؟
گفت مدارک ، منم گفتتم تا کارت نشون ندی مدارک بی مدارک !
بچه پرو رو !
گفت پیاده شو تا کارت نشونت بدم ، اومدم پایین ، رفتیم سمت پرایده ، اون یارو که تو پراید بود ، کارت نیروی انتظامی شو نشون داد ، گفت این طرفا آپاچی سفید ندیدی؟ (نگو اینا دنبال زور گیر بودن!!!) منم حواسم نبود ، اومدم بگم نه ، که یهو کیا گفت ، چرا چرا ، اون جلو یکی بود
اون یارو هم سری سوییچ موتور رو داد ، گفت برو ، نشستن پشت ماشین و گازشو گرفتن !
من به کیا گفتم ، آپاچی دیدی؟
گفت سریع آتیش کن بریم ، یه چی گفتم الکی
سریع گازوندیم رفتیم:icon_pf _97_:
بعدش رفتیم و جاتون خالی یه شیرموز زدیم بر بدن !!
بعد شیر موز هم چی می چسبه؟
بی ادبا !
موتور سنگین سواری می چسبه !
البته اینی که ما سوار شدیم ، فوق سنگین که چه عرض کنم ، فرا سنگین بود
ملاحظه بفرمایید
[Only registered and activated users can see links]
موتور هارو پارک کردیم اون کنار و عکس گرفتیم
خلوت بود ها
اما یهو ملت ریختن !
[Only registered and activated users can see links]
بعد دو دیقه ، قلقله شد اون جا
[Only registered and activated users can see links]
همه میومدن میشستن بالاش و عکس می گرفتن ، ما هم تو حال و هوای خودمون بودیم ، که دیدم یه خانواده دارن می شینن رو موتور جواد و با اون عکس میگیرن !!!!!:i'm ok:
[Only registered and activated users can see links]
شب فوق العاده ای بود
خیلی خوش گذشت
ولی حیف کیا باهامون آفرود نمیاد
وگرنه میخواستیم فردا ببریمش خلج !
ایشالله همتون بیاید مشهد و باهم بریم دور دور بزنیم
فعلا
علی علی