PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اوج سرما در قزوین



.:ALIREZA NADERI:.
30-10-1390, 09:01 بعد از ظهر
سلام هفته پیش که با دوستام رفته بودم اما این هفته گفتم با فامیلومن تک موتوره برم فامیلمون هم گفت که به دوستات بگو نیان راحت ترم گفتم باشه چند تا عکس هم میزارم از این هفته و هفته قبل.
90/10/30
6167
6168
6169
6170
دوستان خونه همون فامیلمون هستیم و متاسفنه هارد اکسترنال رو همراه نیاوردم که عمس هفته پیش رو بزارم بعدا عکس ها رو میزارم

.:ALIREZA NADERI:.
30-10-1390, 09:05 بعد از ظهر
در ضمن دوستان اصلا پلاک برای من مسیله نیست ولی چون تو کلانتری ها قزوین پلیس خوب و بد داریم بیشتر بد و رنگ موتور هم که تابلو هر کی از 10 کیلومتری میبینه 3 امکان وجود داره
1-علیرضاست.
2-فامیلمو میگن
3-اسم مستعار
اصلا با اون کلاه دزدی و کلاه کاستکت هیشکی نمیفهمه من هستم ولی رنگ موتور تابلو هست !
در ضمن 99% پلیس های راهنمایی رانندگی با مرام هستن !
ولی خدا بده کلانتری ها و سرباز های عقده ای !

Kami
30-10-1390, 09:10 بعد از ظهر
در ضمن دوستان اصلا پلاک برای من مسیله نیست ولی چون تو کلانتری ها قزوین پلیس خوب و بد داریم بیشتر بد و رنگ موتور هم که تابلو هر کی از 10 کیلومتری میبینه 3 امکان وجود داره
1-علیرضاست.
2-فامیلمو میگن
3-اسم مستعار
اصلا با اون کلاه دزدی و کلاه کاستکت هیشکی نمیفهمه من هستم ولی رنگ موتور تابلو هست !
در ضمن 99% پلیس های راهنمایی رانندگی با مرام هستن !
ولی خدا بده کلانتری ها و سرباز های عقده ای !
لذت بردیم از عکس ها
شمارو از موتور میشناسن
یه بنده خدایی منو 1 سال ندید بود
بعد دیدم وسط خیابون خودشو میکشه به من برسه
خلاصه حال و احوال کردیم و گفتم از کجا شناختی گفت از روی رانندگیت :25r30wi:

.:ALIREZA NADERI:.
30-10-1390, 09:15 بعد از ظهر
لذت بردیم از عکس ها
شمارو از موتور میشناسن
یه بنده خدایی منو 1 سال ندید بود
بعد دیدم وسط خیابون خودشو میکشه به من برسه
خلاصه حال و احوال کردیم و گفتم از کجا شناختی گفت از روی رانندگیت :25r30wi:
:19:

دمت گرم. هر کی رو به یه چیزی میشناس دیگه ، دوست منو به تخته کردن اونکی رو به صدای طرح ویو داره ولی خدا شاهده اندازه 5 تا سی جی صدا داره !! و اون یکی رو به کمک فنر های سبز و پشت اگزوز پرچم امریکاش !
اما من از همه تابلو ترم !
باز هم عکس میزارم !

ARSH
30-10-1390, 09:17 بعد از ظهر
ایول همشهری رنگ قشنگی داره موتورت
مرسی

.:ALIREZA NADERI:.
30-10-1390, 09:39 بعد از ظهر
این قدر هوا سرد بود در خال منجمد شدن بودیم وقتی میخاستیم پیاده بشیم ماهیچه های پا خشک شده بود 3 -4 دقیقه ای طول کشید تا بتونیم پیاده بشیم.!
تازه در حد لالیگا هم لباس پوشیده بودیم ولی باز هم سرد بود لامصب هفته پیشش این همه سرد نبود در ضمن خود شهر ساعت 9 برف اومد 2 بعد از طهر هم برف اومده بود !
ولی دیگه یک عشق موتور سرما گرما حالیش نیست !
6173
6174
6175
این یکی ابر هستا ! فاصله چندان زیادی نداره تا ما !(اینقدر رفته بودیم بالا !)


6176
این هم یه عکس از فامیلمون
تا رسیدم خونه بعد از خوردن مفصل غذا یک ادال کولد و استامینوفن خوردم ! تا از سرما خوردن پیشگیری کرده باشم!

.:ALIREZA NADERI:.
30-10-1390, 09:56 بعد از ظهر
ایول همشهری رنگ قشنگی داره موتورت
مرسی
قابل شمارو نداره من هم بخاطر قشنگیش خریدیم یارو هم که فهمید چقدر طالبیم شروع کرد به داستان گفتن همه میخاستن بگیرین اما من ندانم به شما میدیم و .....!
همه با رنگش حال میکنن یادمه روز اول که برده بودم مکانیکی پارسا (بلوار شمالی همونجا که قراره پل جدید بسازن ) همه دورش جمع شده بودن میگفتن دختر کشه !
اما دیگه نم نم تابلو شدیم .
جان تو داشتیم میرفتیم تریل سوارا که نمیشناختمشون دست بلند میکردن !!! کب کرده بودم !

شفیع
30-10-1390, 11:48 بعد از ظهر
آخه پسر خوب، آدم تو همچین سرمایی میره همچین جایی !؟
ولی کلی حال کردم، دمت گرم،
فقط آخرش متوجه نشدم این (آقای فامیل دور) کی بودن ؟ معرفی می کردین، آشنا می شدیم :bunnyearsmiley:

.:ALIREZA NADERI:.
01-11-1390, 11:20 قبل از ظهر
آخه پسر خوب، آدم تو همچین سرمایی میره همچین جایی !؟
ولی کلی حال کردم، دمت گرم،
فقط آخرش متوجه نشدم این (آقای فامیل دور) کی بودن ؟ معرفی می کردین، آشنا می شدیم :bunnyearsmiley:
یادته گفتی ادم باید با موتورش ارتباط برقرار کنه ؟!
اون قضیه بوق رو که خودم و به همراه دوستم درست کردیم دم شما گرم که انگیزه دادی نبردیم تعمیرگاه.!
جان شما دو تا شلوار از زیر پوشیده بودیم 2 تا بلیر کانوایی و یک کاپشن یک لباس زیر و بلیز خونگی هم حساب کن !
من که کلاه دزدی و کاسکت داشتم فامیلمون هم کلاه و چفیه.! البته اون بالا از زیر زینم دادم بهش !
دستکش چرمی من داشتم اون هم دستش تو جیبش بود!
خاب هوا خوب بود اما رسیدم اون بالا یه زره سرما اومد موقع برگشتن خیلی سرد شد سر راه رفتیم فدک برای دستشویی که اونجا 2 تا اتسه زدم!
بگذریم هر چند که اینطوری شد ولی من نگا به انجین چینی موتورم مینداختم سرما از سرم میپرید. خودت گفتی (مثل قاطر با اسبش که ارتباط برقرار میکنه)
در ضمن شما قزوین نیستی بیشتر افراد قزوین جمعه میرین اینجا حالا این هفته به نسبت موتور کم تر بود ولی پایین تر که داشتیم برمیگشتم هوندا 600 ار ار و... تازه از خواب بیدار شده بودند داشتن میرفتن.
فامیل دور که نبود کی گفت فامیل دور ؟
دایی بنده بودند.

---------- Post added at 11:20 AM ---------- Previous post was at 11:17 AM ----------

در ضمن قوانین عشق موتور رو نمیدونی مگه ؟!

یک عشق موتور واقعی همه موتور ها رو دوست داره از رکس گرفته تا هایابوسا
یک عشق موتور همه جا میتونه با موتورش بره
یک عشق موتور اگر سنگ هم از اسمون بباره باز هم به راهش ادامه میده
اینا چندتاش بودنا!

شفیع
01-11-1390, 12:21 بعد از ظهر
یادته گفتی ادم باید با موتورش ارتباط برقرار کنه ؟!
اون قضیه بوق رو که خودم و به همراه دوستم درست کردیم دم شما گرم که انگیزه دادی نبردیم تعمیرگاه.!
جان شما دو تا شلوار از زیر پوشیده بودیم 2 تا بلیر کانوایی و یک کاپشن یک لباس زیر و بلیز خونگی هم حساب کن !
من که کلاه دزدی و کاسکت داشتم فامیلمون هم کلاه و چفیه.! البته اون بالا از زیر زینم دادم بهش !
دستکش چرمی من داشتم اون هم دستش تو جیبش بود!
خاب هوا خوب بود اما رسیدم اون بالا یه زره سرما اومد موقع برگشتن خیلی سرد شد سر راه رفتیم فدک برای دستشویی که اونجا 2 تا اتسه زدم!
بگذریم هر چند که اینطوری شد ولی من نگا به انجین چینی موتورم مینداختم سرما از سرم میپرید. خودت گفتی (مثل قاطر با اسبش که ارتباط برقرار میکنه)
در ضمن شما قزوین نیستی بیشتر افراد قزوین جمعه میرین اینجا حالا این هفته به نسبت موتور کم تر بود ولی پایین تر که داشتیم برمیگشتم هوندا 600 ار ار و... تازه از خواب بیدار شده بودند داشتن میرفتن.
فامیل دور که نبود کی گفت فامیل دور ؟
دایی بنده بودند.

---------- Post added at 11:20 AM ---------- Previous post was at 11:17 AM ----------

در ضمن قوانین عشق موتور رو نمیدونی مگه ؟!

یک عشق موتور واقعی همه موتور ها رو دوست داره از رکس گرفته تا هایابوسا
یک عشق موتور همه جا میتونه با موتورش بره
یک عشق موتور اگر سنگ هم از اسمون بباره باز هم به راهش ادامه میده
اینا چندتاش بودنا!


آفرین گل پسر :flower4:
خودمم در چنین شرایطی بودم، می دونم چقدر سرده، 3 سال پیش همین موقع ها با موتور سمت الموت قزوین بودم، می دونم چقدر سرده.
از اینکه بوق موتور خودت درست کردی خیلی خوشحال شدم :5: و اینکه گفتی توی اون سرما به انجین موتور نگاه می کردی ... معلومه کم کم داری موتورتو درک می کنی.

دایی جانو هم بیار تو کار، خوشحال می شیم آشنا شیم.

.:ALIREZA NADERI:.
01-11-1390, 12:40 بعد از ظهر
آفرین گل پسر :flower4:
خودمم در چنین شرایطی بودم، می دونم چقدر سرده، 3 سال پیش همین موقع ها با موتور سمت الموت قزوین بودم، می دونم چقدر سرده.
از اینکه بوق موتور خودت درست کردی خیلی خوشحال شدم :5: و اینکه گفتی توی اون سرما به انجین موتور نگاه می کردی ... معلومه کم کم داری موتورتو درک می کنی.

دایی جانو هم بیار تو کار، خوشحال می شیم آشنا شیم.
تابستون دسته ای با بچه ها میخایم بریم الموت یا بریم شمال !
بوق که چیزی نیست خلاصی ترمز عقب موتورم هم بر طرف کردیم.
ما نوکرتیم.
در ضمن از ما دیگه سنی گذشته فشار زن بچه زندگی مو هاموتو سفید کرده اونوقت شما میگی گل پسر ؟!:thanks:
در ضمن شما بودی که باعث شدی حول و حوش 10 تومن ضرر نکنیم الان میبردیم تعمیر گاه یه دور با موتورمون میزدن ازمون میچاپیدن میگفتن بوق سخوته بودم اصل ویو انداخیتم میشه 15 تومن خلاصیشم برات درست کردم لنتش تموم شده بود!
در هر صورت دستت طلا . !
استارت فنی کار کردنو زدی تو ما !