PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تصاویر آفرود جمعه 1390/09/18 خلج-مایون در مشهد



alinozad
18-09-1390, 11:04 بعد از ظهر
صبح ساعت 8.30 راه افتادیم قرارمون با بقیه 9 بود ولی دوستان لطف کرده بودند و زودتر رفته بودند و جا مونده بودیم بعداز کلی تماس پیداشون کردیم(قابل توجه مشهدیا پشت پیست خلج یه هزار متری رفته بودن جلوتر)هوا خیلی خوب و آفتابی،زمین نیمه گلی منتها اول کار علی زابل(یکی از دوستان)که اومده بود دنبالمون تا بقیه رو پیداکنیم کوبیده شد زمین و انگشتش ضرب خورد و کلی قر زد... هههه
بعد از اومدن یه شیب تند و حوادث زیادی منجمله کله پا شدن یه روان که رانندش حدود 120 کیلو وزن داشت،پاره شدن شیلنگ روغنش،زمین خوردن 6-7 نفر دیگه من جمله خودم برای استراحت دوستان آتیش زوشن کردندو چائی زدن تو رگ ماهم رفتیم با masoud rm گل بازی و پرش...
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
اینم خابیدن کمکهای روان بدبخت من...
[Only registered and activated users can see links]

بعد از این رفتیم دو تا محل برای شیب زدن که تا حالا ندیده بودم خیلی باحال بود منتها تا رفتیم بالا پائین و اومدم فیلم بگیرم گروه رفت نتونستم عکس بذارم سری بعد انشالا میگیرم خلاصه رفتیم رسیدیم رشته کوهای هیمالیا که هنوز روش برف بود!!تو مشهد برف بیاد یا چندساعت دیگه آب میشه یا یک هفته کل زمینها یخ میشه!هوای درست و حسابی نداره ولی اینسری که برف اومده بود بلافاصله آب شد،توی خلج هم خبری از برف نبود ولی بعد از یه کم مسافت این منظره ها رویت شد...
این علی زابل عزیزه که تعمیرکار و حرفه ای هست هیچ یه آفرود باز حرفه ای هم هست...
[Only registered and activated users can see links]
اینم یه نیم چه عکس از نصف گروه
[Only registered and activated users can see links]

دیگه از اینجا به بعد گم شدیم و مسیر رو داشتیم اکتشاف میکردیم و اولین بار بود که معنی گاز نخوردن موتور در ارتفاعات رو میفهمدیم...هرچی گاز میدادیم موتور راه نمیرفت...
خوب توی این عکسم که تقریبا نه میشه گفت سقوط نه میشه گفت پائین اومدن!یجورائی بین پائین اومدن و سقوط خودمونو رسوندیم به رودخونه
[Only registered and activated users can see links]

به یه جائی رسیدیم که منظرش یه کم نا اشنا بود و بیشتر شبیه بیابونای مکزیک بود تا مشهد!
[Only registered and activated users can see links]
اینم مسعود عزیز
[Only registered and activated users can see links]
بقیشو یه توضیح مختصر میدم،اینجا گم شده بودیم و داشتیم دنبال راه میگشتیم که از یه مسیر خیلی نا امن مجبور شدیم بیایم پائین،سنگهای سر و لیز گرانیت که پا روشن میذاشتی خرد میشدند...اصلا نمیتونستم خودم راه برم چه برسه به اینکه موتورم دستمون بود بعد آخه کی میخاست عکس و فیلم بگیره؟اینجا بود که جای procam روی کلاه ایمنی خالی بود.همه پیاده شدیم و موتورو به سختی پائین آوردیم رسیدیم دوباره به رودخونه که اونجاهم جاتون خالی هرکی میومد یه پشتکی قلطی سر سره بازیی با موتور میکرد و همه میخندیدیم...پای منم داغون شد...بعدم که مسیر خوب شد دیگه بنزینها تموم شد...دوستان لطف کردند حدود 10 تا موتور شده بودیم(5-6 تا برگشتند اگه نه 16 تا موتور بودیم)علی زابل و حسین اقا که لیدر گروه بودند وایساده بودند ولی چون جاده آسفالت شده بود و همه راه رو بلد بودند همه عزیزان از جمله اقا مسعو دوستان خودشون رو از یاد بردند و تخته گاز رفتند به سمت مشهد!!!4 تا موتور موندیم بدون بنزین و بدون پول کافی!یکی از موتورا بعد 1 کیلومتر خاموش شد پارکابش کردیم بعد 3 کیلومتر دقیقا بنزین من رفت رو زاپاس!روان تا 15 کیومتر زاپاسش جواب میده منتها مسیر خیلی سربالائی بود و سوخت زیاد مصرف میکرد به هر زوری بود با خلاص کردن و خاموش اومدنو با هزار بدبختی خودمو تا 1 کیلومتری پمپ بنزین رسوندم و پت پت پت...خاموش شد اونجا یاد مسعود افتادم که صبح گفت من بنزی دارم...ای دل غافل مسعود؟مسعود؟کجائی عزیز؟با هل دادن توی سربالائی و عرق ریختن رفتم تا پمپ بنزین و برگشتم جای دوستان پشت سری اونارو هم تا پمپ رسوندیم منتها چون money همراهمون کم بود فقط یه جورائی راه اندازی کردیم،تا خونه منو رسوند ولی باز حسین اقای گلمون بنزین تموم کرد و دوباره باک به باک...راه اندازی...نتیجه اخلاقی=وقتی 15 تا موتور همه با هم میرند هیچ وقت یه گروه با یاد داشتن مسیر تخته گاز نمیره به سمت خونه!گهی زین به پشت و گهی پشت به زین!یه بار موتور من خراب میشه یه بار موتور یکی دیگه!همه باید با هم دیگه برگردن همونطوری که با همدیگه اومدند!و اینکه هیچ وقت با همچین کسائی آفرود نرید منم دیگه عمرا برم(البته مسعود جان قضیش فرق داشتا هم کار داشت،همم که یه جورائی باید میرفت و خودمون گفتیم بره)قابل توجه مشهدیا هیچ وقت با گروه دیگه ای آفرود نرید فقط یا با بچه های سایت یا با گروه علی زابل و حسین اگاه!

حسـن
18-09-1390, 11:09 بعد از ظهر
باریکلا آفرین بسی حال کردم
قابل توجه بچه ها اصفهان
تا من تریل نداشتم هفته ایی 3 بار میرفتند آفرود حالا اصلا به سایت هم سر نمی زنند :fingersmiley:
امروز ظهر هم رفتم دیدم آقای پیکانپور دستش اساسی بنده قایق و قایقرانیه


خب شاید ترس از سوکس شدن دارن چون دقیقا" از زمانی که تو آفرودی شدی اصفهانی های گلمون کم شدن:bargh:
یه پیشنهاد یکی بهم داده که موتورم را با یه r6 عوض کنم البته باید سر بدم تا آخر این هفته صبر میکنم اگه پایه آفرود جور نشد همینکار را میکنم

02109002
18-09-1390, 11:11 بعد از ظهر
باریکلا آفرین بسی حال کردم
قابل توجه بچه ها اصفهان تا من تریل نداشتم هفته ایی 3 بار میرفتند آفرود حالا اصلا به سایت هم سر نمی زنند :fingersmiley:

خب شاید ترس از سوکس شدن دارن چون دقیقا" از زمانی که تو آفرودی شدی اصفهانی های گلمون کم شدن:bargh:

nopo
18-09-1390, 11:18 بعد از ظهر
صبح ساعت 8.30 راه افتادیم قرارمون با بقیه 9 بود ولی دوستان لطف کرده بودند و زودتر رفته بودند و جا مونده بودیم بعداز کلی تماس پیداشون کردیم(قابل توجه مشهدیا پشت پیست خلج یه هزار متری رفته بودن جلوتر)هوا خیلی خوب و آفتابی،زمین نیمه گلی منتها اول کار علی زابل(یکی از دوستان)که اومده بود دنبالمون تا بقیه رو پیداکنیم کوبیده شد زمین و انگشتش ضرب خورد و کلی قر زد... هههه
بعد از اومدن یه شیب تند و حوادث زیادی منجمله کله پا شدن یه روان که رانندش حدود 120 کیلو وزن داشت،پاره شدن شیلنگ روغنش،زمین خوردن 6-7 نفر دیگه من جمله خودم برای استراحت دوستان آتیش زوشن کردندو چائی زدن تو رگ ماهم رفتیم با masoud rm گل بازی و پرش...
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
اینم خابیدن کمکهای روان بدبخت من...
[Only registered and activated users can see links]

بعد از این رفتیم دو تا محل برای شیب زدن که تا حالا ندیده بودم خیلی باحال بود منتها تا رفتیم بالا پائین و اومدم فیلم بگیرم گروه رفت نتونستم عکس بذارم سری بعد انشالا میگیرم خلاصه رفتیم رسیدیم رشته کوهای هیمالیا که هنوز روش برف بود!!تو مشهد برف بیاد یا چندساعت دیگه آب میشه یا یک هفته کل زمینها یخ میشه!هوای درست و حسابی نداره ولی اینسری که برف اومده بود بلافاصله آب شد،توی خلج هم خبری از برف نبود ولی بعد از یه کم مسافت این منظره ها رویت شد...
این علی زابل عزیزه که تعمیرکار و حرفه ای هست هیچ یه آفرود باز حرفه ای هم هست...
[Only registered and activated users can see links]
اینم یه نیم چه عکس از نصف گروه
[Only registered and activated users can see links]

دیگه از اینجا به بعد گم شدیم و مسیر رو داشتیم اکتشاف میکردیم و اولین بار بود که معنی گاز نخوردن موتور در ارتفاعات رو میفهمدیم...هرچی گاز میدادیم موتور راه نمیرفت...
خوب توی این عکسم که تقریبا نه میشه گفت سقوط نه میشه گفت پائین اومدن!یجورائی بین پائین اومدن و سقوط خودمونو رسوندیم به رودخونه
[Only registered and activated users can see links]

به یه جائی رسیدیم که منظرش یه کم نا اشنا بود و بیشتر شبیه بیابونای مکزیک بود تا مشهد!
[Only registered and activated users can see links]
اینم مسعود عزیز
[Only registered and activated users can see links]
بقیشو یه توضیح مختصر میدم،اینجا گم شده بودیم و داشتیم دنبال راه میگشتیم که از یه مسیر خیلی نا امن مجبور شدیم بیایم پائین،سنگهای سر و لیز گرانیت که پا روشن میذاشتی خرد میشدند...اصلا نمیتونستم خودم راه برم چه برسه به اینکه موتورم دستمون بود بعد آخه کی میخاست عکس و فیلم بگیره؟اینجا بود که جای procam روی کلاه ایمنی خالی بود.همه پیاده شدیم و موتورو به سختی پائین آوردیم رسیدیم دوباره به رودخونه که اونجاهم جاتون خالی هرکی میومد یه پشتکی قلطی سر سره بازیی با موتور میکرد و همه میخندیدیم...پای منم داغون شد...بعدم که مسیر خوب شد دیگه بنزینها تموم شد...دوستان لطف کردند حدود 10 تا موتور شده بودیم(5-6 تا برگشتند اگه نه 16 تا موتور بودیم)علی زابل و حسین اقا که لیدر گروه بودند وایساده بودند ولی چون جاده آسفالت شده بود و همه راه رو بلد بودند همه عزیزان از جمله اقا مسعو دوستان خودشون رو از یاد بردند و تخته گاز رفتند به سمت مشهد!!!4 تا موتور موندیم بدون بنزین و بدون پول کافی!یکی از موتورا بعد 1 کیلومتر خاموش شد پارکابش کردیم بعد 3 کیلومتر دقیقا بنزین من رفت رو زاپاس!روان تا 15 کیومتر زاپاسش جواب میده منتها مسیر خیلی سربالائی بود و سوخت زیاد مصرف میکرد به هر زوری بود با خلاص کردن و خاموش اومدنو با هزار بدبختی خودمو تا 1 کیلومتری پمپ بنزین رسوندم و پت پت پت...خاموش شد اونجا یاد مسعود افتادم که صبح گفت من بنزی دارم...ای دل غافل مسعود؟مسعود؟کجائی عزیز؟با هل دادن توی سربالائی و عرق ریختن رفتم تا پمپ بنزین و برگشتم جای دوستان پشت سری اونارو هم تا پمپ رسوندیم منتها چون money همراهمون کم بود فقط یه جورائی راه اندازی کردیم،تا خونه منو رسوند ولی باز حسین اقای گلمون بنزین تموم کرد و دوباره باک به باک...راه اندازی...نتیجه اخلاقی=وقتی 15 تا موتور همه با هم میرند هیچ وقت یه گروه با یاد داشتن مسیر تخته گاز نمیره به سمت خونه!گهی زین به پشت و گهی پشت به زین!یه بار موتور من خراب میشه یه بار موتور یکی دیگه!همه باید با هم دیگه برگردن همونطوری که با همدیگه اومدند!و اینکه هیچ وقت با همچین کسائی آفرود نرید منم دیگه عمرا برم(البته مسعود جان قضیش فرق داشتا هم کار داشت،همم که یه جورائی باید میرفت و خودمون گفتیم بره)قابل توجه مشهدیا هیچ وقت با گروه دیگه ای آفرود نرید فقط یا با بچه های سایت یا با گروه علی زابل و حسین اگاه!

اول خسته نباشید مارو پذیرا باشید!!
دوم اینکه این وظیفه سرگروه هاست که وقتی تعداد زیاده یکی ته اکیپ باشه و یکی جلوی اکیپ
سوم این مورد از دوستان انتظار نمی رفت همچین سوتیی رو بدن(قابل توجه حسین آقا وعلی زابل)
چهارم خب داداش جون صبح که میری بنزین فول بزن!!:icon_pf _98_:
پنجم مسعود خیلی با معرفته اون هفته به خاطر من موتورش زنجیر پاره کرد
یادت نیست؟(عمدی در کار نبوده)
ششم: اون هفته گفتم بیسیم بیارم گفتید نه!!
وقتی بیسیم باشه این بلا ها سرتون نمیاد


در کل مرسی از دوستان:bunnyearsmiley:

K.I.A
18-09-1390, 11:18 بعد از ظهر
مثل اینکه برنامه توپی بوده ایول حال کردم جای مارم خالی میکردید فقط اگه ممکنه از پایین سومین عکس همرو معرفی کنید مرسی از بچه های گل مشهد...

nopo
18-09-1390, 11:23 بعد از ظهر
مثل اینکه برنامه توپی بوده ایول حال کردم جای مارم خالی میکردید فقط اگه ممکنه از پایین سومین عکس همرو معرفی کنید مرسی از بچه های گل مشهد...

اگه منظورت آخرین عکسه:ایشون آقا مسعود هستند
اگه منظورت از بالا عکس چهارمه:ایشون علی طغرلی معروف به علی زابل!!!
موتور سوار حرفه ای قهرمان استان و تعمیرکار موتور و ........ هستند:16:

خلاصه ایشون از بزرگان هستند!!!


کاش منم صبح می رفتم جای منم خالی!!:4chsmu1:

alinozad
18-09-1390, 11:28 بعد از ظهر
جواد جان توی معرفت مسعود هیچ شکی نیست،مسعود رو خودمون گفتیم باهاشون بره منتها ازاون دوستان که تو جمع میبینی اصلا انتظار این عمل نبود!با من که سنمی نداشتند ولی لااقل با علی و حسین که سنم داشتند!رفتند نگاشونم نکردند!بعدشم نیومدی که تنبل!
بعدشم صبح اومدم خلج بنزین بزنم دیدم پمپ بنزین نداره فقط گاز و گازوئیله!!!5 تا بشتر نداشتم،بهشون گفتم،گم نمیشدیم جواب میداد!
بعدشم کیا جان اونائی رو که میشناسم میگم(عضو سایت نیستند)سمت راست مهدی که پیشرو 200 داره و کناریش برادرشه که ایکس ال با موتور 150 سی جی داره!باموتوراشون کراس رو میخورند... ههههه بعدیشو نمیشناختم اونی که شاخ گذاشته حسین اقای گل هست که یکی از لیدرها بود و اونم تعمیرکار حرفه ای و آفرود بازه،بعدی علی اقا هست که کویر اس تی ار 200 داره،بقیرو نمیشناسم ولی اونی که کلاه داره و توی یکی از عکسها توی برف نشسته علی زابل عزیز هست.

K.I.A
18-09-1390, 11:29 بعد از ظهر
مرسییییییی

reza KTM
18-09-1390, 11:31 بعد از ظهر
خیلی تو آفرود مهمه که جیب پر پول داشته باشی
هم توی سفر و هم بعد سفر که خرج موتور چینی کنی
فقط دفعه بعد پولو با خودت ببر که اگر پول داشته باشی یه زنگ بزنی واست 100 لیترم بنزین بخوای تو هر جا باشی برات میارن

K.I.A
18-09-1390, 11:34 بعد از ظهر
عکس خودتون نیست /بزارید

ARSH
18-09-1390, 11:45 بعد از ظهر
ایول حال کردم پرچمتون بالا ( سی ار ام رو عشقه )


حسن

حسن آقا تنها برو ! من اکثر موقع ها تنها میرم فازه خاصی داره تنها گازشو بچسبون هر جاده خاکی دیدی بزن برو تهش یا بنبسته ( که برا سی ار اف بنبستی وجود نداره ) یا به یه جا میرسه خلاصه

---------- Post added at 12:45 AM ---------- Previous post was at 12:41 AM ----------

من افروده خونم اینقدر اومده پایین که اگه یه براوو دم دستم باشه میبرم جرش میدم تو کوه ها

alinozad
18-09-1390, 11:45 بعد از ظهر
اینم عکس خودم منتها توی یه روز آفرودی تیراندازی...یعنی رفتیم آفرود و تیراندازی با دوستان:
4929

reza KTM
18-09-1390, 11:50 بعد از ظهر
ایول حال کردم پرچمتون بالا ( سی ار ام رو عشقه )



حسن آقا تنها برو ! من اکثر موقع ها تنها میرم فازه خاصی داره تنها گازشو بچسبون هر جاده خاکی دیدی بزن برو تهش یا بنبسته ( که برا سی ار اف بنبستی وجود نداره ) یا به یه جا میرسه خلاصه

---------- Post added at 12:45 AM ---------- Previous post was at 12:41 AM ----------

من افروده خونم اینقدر اومده پایین که اگه یه براوو دم دستم باشه میبرم جرش میدم تو کوه ها
نه پیشنهاد میکنم هیچ وقت تنهایی نرید حتی اگر با مسیر آشنا هستید
صد تا اتفاق امکان داره بیفته و با هم بودن خیلی خوبه (تجربه خودم و کنجی و بقیه دوستان)

Mohammad aghili
19-09-1390, 09:33 قبل از ظهر
عـــــــــــــــــــــــا لـــــــــــــــــــــــی بود علی جان
خیلی کیف کردم

هم عکسها و هم گزارش بی نقصی بود
یه جورایی احساس غرور بهم دست داد :afro:

ماشالله خیلی حرفه ای شدی ها ، نه به اون دفعه که با ما اومده بودی ، نه گاز میدادی به موتور ، نه پرشی...
اما این سری خیلی جسورانه آفرود رفته بودی
تبریک میگم

حالا که عکسارو دیدم ، مسمم تر شدم که برم رو مخ والدین واسه همون روانه
فقط یه چیزی... هنوز هیچی بهشون نگفتم

بنظرتون چه جوری یا بهتر بگم ، از چه دری وارد بشم ؟

فعلا
یاعلی

ap_peiki
19-09-1390, 02:45 بعد از ظهر
باریکلا آفرین بسی حال کردم
قابل توجه بچه ها اصفهان
تا من تریل نداشتم هفته ایی 3 بار میرفتند آفرود حالا اصلا به سایت هم سر نمی زنند :fingersmiley:
امروز ظهر هم رفتم دیدم آقای پیکانپور دستش اساسی بنده قایق و قایقرانیه


یه پیشنهاد یکی بهم داده که موتورم را با یه r6 عوض کنم البته باید سر بدم تا آخر این هفته صبر میکنم اگه پایه آفرود جور نشد همینکار را میکنم
نامرد چرا نیومدی جولو

---------- Post added at 04:45 PM ---------- Previous post was at 04:36 PM ----------

منم آماده هستم شما قرارو اوکی نکردی

Mohammad aghili
19-09-1390, 03:04 بعد از ظهر
اینم عکس خودم منتها توی یه روز آفرودی تیراندازی...یعنی رفتیم آفرود و تیراندازی با دوستان:
4929

بابا اسنایپر !
بابا هانتر !
بابا آدیداس!
بابا آفرود !
بابا روان !!!


این تفنگه چیه؟
خیلی قیافه خوفی داره

کالیبرش چنده؟
مجوز میخواد؟
کجایی هست؟

فعلا
یاعلی

Babak
19-09-1390, 04:13 بعد از ظهر
توی آفرود مخصوصا دور یه بطری بنزین همراه باشه ضرر نمی کنه:icon_pf (3):

alinozad
19-09-1390, 07:46 بعد از ظهر
به به چه تاپیکی شد...اسپم بازار شد خفن... هههههه
درخصوص اسلحه مال یکی از دوستانه اسمش کندور هست،کالیبر 4.5 و 5.5 داره توی کالیبر 4.5 سرعت خیلی بالاست ننویسم بهتره،توی 5.5 که طبیعتا باید سرعت کمتر باشه با ساچمه معمولی خیلی فراتر از سرعت صوت میزنه!دیگه داشته باش چیه!براحتی مثل خ.فی.ف کار میکنه فعلا مجوزم نمیخاد با فشار هوا و کپسول کار میکنه!
درباره گفتگو با والدین هم که به شخصه چون مطمئن بودم مادرم عمرا راضی بشو نیست،بدون هیچ خبری یه 125 خریدم و اومدم خونه!تا یکی دوهفته بایکوت بودم و بعداز منت کشی طبیعی شد.دیگه غلط و درستش بماند ولی تنها راه حلم بود که توی کار انجام شده بمانند.درخصوص بنزین اضافی هم خیلی خوبه منتها کمی خطر داره حملش...

nopo
19-09-1390, 11:42 بعد از ظهر
عـــــــــــــــــــــــا لـــــــــــــــــــــــی بود علی جان
خیلی کیف کردم

هم عکسها و هم گزارش بی نقصی بود
یه جورایی احساس غرور بهم دست داد :afro:

ماشالله خیلی حرفه ای شدی ها ، نه به اون دفعه که با ما اومده بودی ، نه گاز میدادی به موتور ، نه پرشی...
اما این سری خیلی جسورانه آفرود رفته بودی
تبریک میگم

حالا که عکسارو دیدم ، مسمم تر شدم که برم رو مخ والدین واسه همون روانه
فقط یه چیزی... هنوز هیچی بهشون نگفتم

بنظرتون چه جوری یا بهتر بگم ، از چه دری وارد بشم ؟

فعلا
یاعلی

بگو تفریح سالمه!!!:happy4:

برم معتاد بشم خوبه؟!!!!

بگو اگه نخرین میرم با دخترا بوق بوق بازی!!!!!:riz481:


داشته باش بوق بوق بازی!!!!!
جدا از شوخی بگو اگه وسیله ای برای تخلیه فشارهای روحیم نباشه مریض می شم منحرف میشم!!!


نذر و نیاز کن

نذر کن اگه موتور خریدی
ما بچه های گروه مشهد رو ببری پیتزا بلوشه یا پیتزا هما یا پیتزا پیتزا!!!!
قبول باشه نذرت محمد جان:999:

سعی کن از در مذاکره و دیپلماسی وارد بشی!!!

وسلام علیکم ورحمت الله و برکاته!!!

alisalehi
23-01-1391, 11:51 بعد از ظهر
سلام واقعا مرسي از اين تايپك باحالتون من اتفاقي وارد اين بخش شدم و عكس خودمو بچه ها رو ديدم و خيلي خوب بود .با ارزوي موقيت براي شما دوست عزيز و همه افرود بازها فعلا باي

---------- Post added at 11:51 PM ---------- Previous post was at 11:49 PM ----------

راستي يادم رفت خودمو معرفي كنم علي صالحي هستم .باي

Mohammad aghili
24-01-1391, 01:28 بعد از ظهر
داداش خوش اومدی

ایشالله تو قرار ها ببینیمتون


راستی داشتم تاپیک رو میخوندم ، پست خودمو دیدم ...
مال 6 ماه پیشه


حالا که عکسارو دیدم ، مسمم تر شدم که برم رو مخ والدین واسه همون روانه
فقط یه چیزی... هنوز هیچی بهشون نگفتم

بنظرتون چه جوری یا بهتر بگم ، از چه دری وارد بشم ؟

هـــــــــــی .. چه زود گذشت
خدایا شکرت


حالا واسه کراس چجوری برم رو مخ والدین ؟!؟ :2i8d4ao: