PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یک روز آفرود در دیزین همراه با حادثه



MR.K
02-07-1390, 12:19 قبل از ظهر
امروز صبح قرار شد همراه اوستاد کنجی_علی بهرامی_خودم_نیما نادری و دو همراه خارجی به آفرود بریم. زمانیکه می خواستم به محل قرار برم در میانه راه اوستاد کنجی را دیدم و زمانیکه به محل رسیدیم هنوز کسی نیومده بود که نیما زنگ زد گفت به علت یک مشکل فنی قادر به همراهی گروه نیست. که چند دقیقه بعد علی بهرامی به گروه ملحق شد و پشت سرش یکی از همراهان خارجی امد و گفت اون یکی به علت ناشناسی تمام بنزین داخل باکش خالی شده. ( امان از دست بنزین رباها)..بعد از اینکه گروهی رفتیم منزلش و مقداری بنزین بهش دادیم راهی شدیم.
3384
قرار شد که از مسیر خاکی به بالایه پیست دیزین سعود کنیم که در میان راه به گروهی از atv سوار ها رسیدیم و بعد از سلام و اهوال پرسی قرار شد انها هم همراه ما بیان که در میانه راه به علت سعب العبور بدن مسیر قادر به همراهی با ما نشدن و ما مسیرو ادامه دادیم و بعد از چند بار امتهان کردن مسیرهای مختلف بلاخره مسیر مورد نظر رو پیدا کردیم و به بالای پیست رسیدیم و بعد از مقداری استراحت از داخل پیست به پایین رفتیم و بعد از گذر از پیست در مکانی جهت صرف نهار ایستادیم
33813383
و بعد از کمی استراحت
3382
در مسیر برگشت تصمیم گفته شد که از داخل پیست دیزین به بالا سعود کنیم که در قسمتهایی به علت نبود مسیری برای دور گرفتن قادر به سعود با روان نبودیم و چند بار پایین آومدیم و دوباره تلاش کردیم که در یکی از این پایین اومدنها لنت عقب موتور کنجی تموم شد و جلوی چشمهای بنده کنترل موتور از دستانش خارج شد و با سرعت بسیار به داخل یک دره کوچک که توسط عبور آب ایجاد شده بود سقوط کرد.
33853386
در حال فاتحه خوندن بر سر موتور
3387
که در این حادثه کرپی پایین فرمون شکست و کمک جلو از موتور جداشد
3388
که بعد از سره هم کردن جولو بندی اونو به مکانی انتقال دادیم تا در اولین فرصت به تعمیرگاه انتقال بدیم.
3389

Kenji
02-07-1390, 12:33 قبل از ظهر
رفت:

از نوبنیاد انداختم تو صدر که دیدم یه آفرود سوار جلوم داره می گازه. خودم و بهش رسوندم که دیدم بله چهره تابلو آشنا. اما خوب من کامرو رو تاحالا از نزدیک ندیده بودم. یه دست تکون دادیم و رفتیم زیر پل پارک وی که سر قرار بود. بعد از رسیدن آقای بهرامی و دوست خارجی با خبر شدیم که نیما موتورش به مشکل فنی خورده و جاش خالیه.
اینجاهاش رو که **** گفت.
بعد از رد شدن از پلیس راه و ایست بازرسی که نمی دونم چرا به هیچ کدوم از ما هیچ کاری نداشتن و رسیدن به دوراهی دیزین و رفتن به سمت روستا و جاده ی خاکی آفرود شروع شد.
و ماشالله دوستان تخت گاز فکر کنم دنده 4 کل مسیر رو می رفتن و من هم جوگیـــــــــــــــــــــ ــر پشتشون. که سر یه پیچ زمین به موتور بنده اصابت کرد. با کله تو خاک! سرعتمم واقعا بالا بود. خلاصه شکسته شدن کتی کلاج همانا و تو زحمت افتادن کامرو و آقای بهرامی و دوست خارجی برای تعمیر سرپایی همانا که خدا رو شکر با سیم مهار کردیم. اما واقعا اذیت می کرد و تقریبا چیزی به نام خلاص نداشتم.

ادامه ی مسیر رو بالارفتیم. برای منی که تقریبا اولین تجربه ی یه همچین جاده ای داشتم واقعا سخت بود. اما دوستان ماشالا به راحتی گاز رو تا ته پر می کردن.

دوست خارجی مون که با روان شاهکار می کرد. واقعا دیدنی بود. غیر قابل وصف بود روندن روانشون تو اون جاده.

کامرو هم که پشت ایشون و آقای بهرامی هم ماشالا با کی تی امشون (در مورد این کلمه صحبت ها دارم) مسیر رو شخم می زدن.

خلاصه بعد از تست چند جاده بالاخره ما تونستیم به پیست و سپس از مسیر پیست به طرف هتل حرکت کنیم. مسیر فوق العاده زیبا بود (خیلی سعی کردم نگم من از آسفالت اومدم اون یه تیکه پیست تا هتل)

و بعد از اون ناهار و استراحت که عکس های نیم ساعت خوابیدن آقای بهرامی هم که کامرو گذاشته. در مورد ویژگی منحصر به فرد اون رستوران کامرو توضیح ندادی چرا؟

بعد از استراحت از مسیر پیست به طرف بالا خواستیم حرکت کنیم که واقعا شیب هاش خیلی شدید بود. تو یه شیب روان ها موند. البته فکر کنم کامرو به خاطر من گاز رو کم داد و روانش موند. چند بار آوردیم پایین و دوباره تست کردیم شیب رو اما نمی شد واقعا. و بار آخری که موتور رو سر و ته کردم تا بیارم پایین متاسفانه هر چی پا می ذاشتم رو ترمز عقب سرعت هیچ تغییری نمی کرد و نکته ی جالب این که من از اونجایی که بسیار حرف گوش کن هستم و آقای بهرامی دقیقا همون لحظه بهم گفته بود که از ترمز جلو فقط برای کنترل استفاده کن و من کلا فکر کردم ترمز جلو نباید استفاده کنم!!! (چقدر خندیدیم به خدا : )) ) و به دلیل اینکه نمی دونم چرا موتور رو گذاشته بودم دنده 1 اما کلاج رو محکم چسبیده بودم!!!! سرعت بیشتر و بیشتر شد و خدارو شکر فقط از کنار کی تی ام رد شدم و نخوردم بهشون و بعد از چند بار تلاش ناموفق در زمین زدن موتور که بیشتر سرعت نگیره یا پرتم نکنه تو اون دره متاسفانه به داخل دره سقوط کردم.

صحنه ای که دوستان از ارتفاع و پشت سر من دیدن، به این شرح بوده که موتور می افته منم می پرم روی موتور یا با یه ضربه بلند شدم از موتور. چرخ های عقب موتور و پاهای من رو هوا هم زمان می چرخیده.

بعد از 10-20 ثانیه که من پاشدم دیدم چرا هیچ جام درد نمی کنه و واقعا تو دلم چقدر از شاغلام به خاطر وسائل تشکر کردم و نشستم کنار موتور با قیافه ی شوکیده! و البته کمی خندان، آقای بهرامی و کامرو بعدش دوستان خارجی اومدن بالای سرم و حالا نخند کی بخند همگی با هم!

عکس های زیادی گرفته شد از این لحظه و فیلم های زیادی هم موجوده.

با کمک دوستان موتور رو از اون چاله کشیدیم بالا و کامرو عزیز چرخ رو جا زده و موتور رو آروم به پایین هدایت کردیم گذاشتیم دم در یه نگهبانی.


تازه از اینجا به بعد فکر کنم ماجرا شروع می شه.

راه پایین رفتن که نبود. پس من به آقای بهرامی و کی تی امشون زحمت دادم و ترکشون نشستم و به راز آفرینش ایمان آوردم.

در مورد کی تی ام 250 فقط همین رو می شه گفت: "هیچ موتوری در ایران وجود نداره که بتونه به راکبش تا این حد لذت بده. حتی به ترکنشینش"

در شیب بسیار بالا نزدیک به 4 بار سر موتور اومد بالا که با تجربه و مهارت بی نظیر آقای بهرامی شیب ها یکی بعد از دیگری رد می شد!

به همین وضع از آسفالت به طرف پایین حرکت کردیم. تقریبا کاملا هوا تاریک شده بود. با دیدن ترافیک فوق العاده سنگین تصمیم بر این گرفته شد که از دل کوه به سمت انتهای اتوبان ارتش مسیر رو تغییر بدیم. تقریبا تاریکی مطلق! دل کوه! صدای 4 موتور زوزه می کشید و تجربه ی بی نظیری بود.

کی تی ام در شتاب قابل وصف نیست. در همین مسیر آقای بهرامی وقتی دستشون رو می پیچوندن تا گاز بیشتری به موتور بدن اگر من ایشون رو ول می کردم هیچ وقت نمی تونستم خودم رو نگه دارم و قطعا با موتور دهها متر فاصله می گرفتم.

غرش کی تی ام واقعا گوش نواز ترین صداییه که یه موتور 250 سی سی می تونه تولید بکنه.

و صد البته راکب کی تی ام باید مهارتی داشته باشه که در انواع پیچ دو ترک واقعا باور نکردنی حرکت کنه که آقای بهرامی بی نظیر انجام می دادن.

===

با تمام وجود این روز رو به خاطر میسپارم. یکی از بهترین روزهای زندگیم بود و هیجان انگیز ترین روز زندگیم.

کامرو عزیز که انقدر زحمت دادم بهش خودم شرمندشم.
آقای بهرامی عزیز که در تمام طول مسیر هوای من رو داشتن و هر لحظه من رو شرمنده می کردن.
و دو دوست خارجیمون که در تمام اتفاقات کمک می کردن و من فقط باعث زحمتشون بودم.

واقعا شرمنده ی همشون هستم و ازشون سپاسگزارم که باعث شدن در کنارشون این روز خوب رو به یاد بسپارم.

---

دعاکنید روان سریعتر سرپا بشه من یه خورده تمرین کنم تا بتونم باز هم در رکاب دوستان ***زم و البته دردسر براشون درست نکنم.

عکس ها اضافه می شن.

reza KTM
02-07-1390, 12:39 قبل از ظهر
ای ای ای
حقته چرا دوباره تک خوری کردی و به من نگفتی بیام که با هم بخوریم زمین:crazy::vahidrk:

علی بهرامی
02-07-1390, 01:05 قبل از ظهر
پس چی شد دکتر.

---------- Post added at 01:05 AM ---------- Previous post was at 12:31 AM ----------

خدمت شما دوستان عرض شود که این سومین روان بود که در 2 ماه اخیر در سفرهای آفرود ترکید!

آقا روان سفید نخرید خوش یومن نیست. به نظر من رنگ دیگری انتخاب کنید.

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


علیرضا روحیه خوبی داره... با اینکه موتورش سقوط کرد به دره دیزین ... اما خیالی براش نبود و روحیه رو حفظ کرد.

این اتفاقات با روان سفید و کمتر از 2 ماه اتفاق افتاده..

امین خان => سوقوط چند متری به کانال آب
آقای نشاط => سوقوط از پل و ...
و امروز علی رضا سوقوط به دره دیزین (وحشتناک بود)

هر سه تا دوستان ترک کا ت ام کردم و تا تهران 2 ترک بودیم.

صبح که می خوان آفرود شروع بشه همه میگن به به چه موتور قشنگی! بعد از ظهر رفقا بدون موتور (نفری یک بوق یا لاستیک دستسون و موتور در کوهستان) تشریف میارن منزل.

اتفاقا اون دوست فرانسوی امروز گفت کاری نکنید که با یک بوق دستتون برید خونه. عدل همون طوری شد.

آفرین علیرضا با اون شدت سقوط اصلا خیالی براش نبود. تو این برنامه ها اگر روحیه رو باختی تمام هست. هم خودت هم تیم متاثر میشه.

مخلص

mohammad_reza
02-07-1390, 01:11 قبل از ظهر
وای خودش چیزیش شده؟

Kenji
02-07-1390, 01:17 قبل از ظهر
راستی این عکس توضیح داره.

من تو مسیر رفت به آقای بهرامی گفتم فک کنم موقع برگشت فقط یه چرخ برام بمونه بندازم غل بدمش تا خونه.
که تو این صحنه تاحدی به واقعیت پیوست :25r30wi:

[Only registered and activated users can see links]

---------- Post added at 03:17 AM ---------- Previous post was at 03:11 AM ----------


پس چی شد دکتر.

---------- Post added at 01:05 AM ---------- Previous post was at 12:31 AM ----------

خدمت شما دوستان عرض شود که این سومین روان بود که در 2 ماه اخیر در سفرهای آفرود ترکید!

آقا روان سفید نخرید خوش یومن نیست. به نظر من رنگ دیگری انتخاب کنید.

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


علیرضا روحیه خوبی داره... با اینکه موتورش سقوط کرد به دره دیزین ... اما خیالی براش نبود و روحیه رو حفظ کرد.

این اتفاقات با روان سفید و کمتر از 2 ماه اتفاق افتاده..

امین خان => سوقوط چند متری به کانال آب
آقای نشاط => سوقوط از پل و ...
و امروز علی رضا سوقوط به دره دیزین (وحشتناک بود)

هر سه تا دوستان ترک کا ت ام کردم و تا تهران 2 ترک بودیم.

صبح که می خوان آفرود شروع بشه همه میگن به به چه موتور قشنگی! بعد از ظهر رفقا بدون موتور (نفری یک بوق یا لاستیک دستسون و موتور در کوهستان) تشریف میارن منزل.

اتفاقا اون دوست فرانسوی امروز گفت کاری نکنید که با یک بوق دستتون برید خونه. عدل همون طوری شد.

آفرین علیرضا با اون شدت سقوط اصلا خیالی براش نبود. تو این برنامه ها اگر روحیه رو باختی تمام هست. هم خودت هم تیم متاثر میشه.

مخلص




با اجازتون پست رو انتقال دادم.

==

لطف دارید آقای بهرامی. حس کردن حمایت شما و باقی دوستان به من روحیه ای داد که انصافا موتور می ترکید باز هم می خندیدم کنارتون.


فکر کنم هر کی عشق ترک کی تی ام نشستن داره میاد تو برنامه و خودش و می زنه زمین. :retarded:

علی بهرامی
02-07-1390, 01:33 قبل از ظهر
وقتی علیرضا سقوط کرد من دید نداشتم صداش کردم دیدم صدایی نمیاد. رفتم جلو دیدم خودش و موتور سرو ته هستند. گفت فرمون خراب شد... گفتم خیالی نیست با یه لگد میزون میشه.

اومدم پایین با این صحنه روبرو شدم

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

کامرو دوید اومد... من شروع کردم خندیدن.. کامرو گفت تکون نخور میخوان برم دوربین بیارم... خلاصه کلی خندیدیم.

این دوستان فرانسوی می گفتن چرا شما اینقدر به سقوط به کانال آب و سقوط از پل و دره علاقه دارید؟

شدت ضربه واقعا شدید بود.

Kenji
02-07-1390, 01:39 قبل از ظهر
این دوستان فرانسوی می گفتن چرا شما اینقدر به سقوط به کانال آب و سقوط از پل و دره علاقه دارید؟

:25r30wi::25r30wi:

یاد قیافه ی اون دوست خارجی می افتم که می گفت مسیر اونور بود. این اینجا چی کار می کنه

ARSH
02-07-1390, 01:41 قبل از ظهر
عالی
پرچم داداشمون کنجی هم بالا موتور فدا سرش در عوض میدونی چه لذتی داشته باور کنید خوردن زمین تو آفرود لذت داره !
در کل روان فدا سرت غمت نباشه زودتر ردیف میشه دوباره گازشو میگیری پر پر میکنی آفرود رو
مرسی همگی

علی بهرامی
02-07-1390, 02:40 قبل از ظهر
خدمت دوستان عرض شود که بعد از مراحل فوق ما موتور رو از دره بیرون آوردیم و شروع کردیم به جا زدن چرخ برای ادامه مسیر چون وسط کوهستان بودیم.

چرخ رو گذاشتیم سر جاش ( کلی آسیب دیدگی: مثلا کرپی نگه دارنده 2 شاخه فرمون چند تیکه شده بود)

شروع کردیم کمک و چرخ ها رو با بست کمربندی و مفتول سیمی محکم کردن

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

حتی در اون موقع هم من به کامرو می گفتم که اصولی کار کنه و حتی تورک پیچ ها رو رعایت کنه.

بله خدمت شما عرض شود که کار باید علمی و از روی حساب باشه.

Classified
02-07-1390, 03:10 قبل از ظهر
تقریبا تاریکی مطلق! دل کوه! صدای 4 موتور زوزه می کشید و تجربه ی بی نظیری بود.

یه تجربه این چنینی داشتم ولی فارغ از زوزه کا تی ام! واقعا لذت بخش هست با یک جور هیجان و استرس خاص!

Duran
02-07-1390, 04:05 قبل از ظهر
آقا ناراحت شدم این صحنه رو دیدم . همه چیز فدای سرتون و همینکه سلامت هستید جای شکر گزاری داره .
اول عکسها رو میدیدم فکر کردم خودتون رو از موتور انداختید که با موتور سقوط نکنید ولی وقتی خوندم با موتور با هم سقوط کردید واقعا نگران شدم و تمام مطالب رو دنبال کردم تا مطمئن شدم جراحتی متوجه خودتون نشده .
دوستانی هم که همراه بودن واقعا باید ازشون تشکر کرد که همراه و به قولی پایه بودن .

alip
02-07-1390, 04:35 قبل از ظهر
خدارو هزار مرتبه شکر که خودت طوریت نشده روان فدای یه شاخ موت داداش
خنده روی لبتو عشق است

---------- Post added at 04:35 AM ---------- Previous post was at 04:15 AM ----------

آقایون لطفا یه سوال :
اشکال از روان بودکه زور نداشت خودشو از شیب بالا بکشه یا نه؟ یا اینکه kenjiمیگه که ترمز عقب نگرفته داستان این ترمز چی بوده که جواب نداده؟دوستانی که اونجا بودین میشه این دو موضوع رو بیشتر راجع بهش صحبت کنید(ای بابا اینکه شد دوتاسوال)
ممنون

MR.K
02-07-1390, 07:54 قبل از ظهر
به همین وضع از آسفالت به طرف پایین حرکت کردیم. تقریبا کاملا هوا تاریک شده بود. با دیدن ترافیک فوق العاده سنگین تصمیم بر این گرفته شد که از دل کوه به سمت انتهای اتوبان ارتش مسیر رو تغییر بدیم. تقریبا تاریکی مطلق! دل کوه! صدای 4 موتور زوزه می کشید و تجربه ی بی نظیری بود.
در ادامه صحبتهای استاد کنجی در آفرود دیشب به چند نکته رسیدیم که ممکنه برای افرود شبانه به درد دوستان بوخوره:
وقتی به پیچ میرسید حتما سرعت خودتونو خیلی کم کنید به علت اینکه نور چراغ ها تا زمانیکه فرمون رو نچرخوندید کنارههای پیچ رو پوشش نمیده و هیچ دیدی نداری.
وقتی به یک تپه کوچیک رسیدید و قصد عبور از اونو دارید بهتره یک موتور در کنار ایستاده و با نور چراغ خودش مسیر رو برای دیگران روشن کنه. چون به محض اینکه چرغ جلو به تپه برسه دیگه نور چراغ های شما مسیر زیر پای شما رو روشن نمیکنه و ممکنه حادثه ای اتفاق بیفته.
بهترین کار این هست که هد لایت ( چراغ قوه ای که روی پیشونی قرار میدن) همراه داشته باشید تا بتونید به کمک اون مسیری که نگاه میکنید رو پوشش بدید.
339333943395
===


کامرو عزیز که انقدر زحمت دادم بهش خودم شرمندشم. اوستاد ما که کوچیک شماییم
آقای بهرامی عزیز که در تمام طول مسیر هوای من رو داشتن و هر لحظه من رو شرمنده می کردن.
و دو دوست خارجیمون که در تمام اتفاقات کمک می کردن و من فقط باعث زحمتشون بودم.

واقعا شرمنده ی همشون هستم و ازشون سپاسگزارم که باعث شدن در کنارشون این روز خوب رو به یاد بسپارم.

---

دعاکنید روان سریعتر سرپا بشه من یه خورده تمرین کنم تا بتونم باز هم در رکاب دوستان ***زم و البته دردسر براشون درست نکنم.

عکس ها اضافه می شن.
باید بگم که در ارتفاعات به علت کم بودن فشار هوا قدرت موتورها کاهش پیدا میکنه و اگر کاربراتور موتور تنظیم نباشه (مثل موتور بنده)موتور در دور میانی و زمانیکه نیاز به قدت موتور داری, موتور ریپ میزنه و همین باعث شد که نتونیم اون شیب رو بالا بریم ولی موتور روان یکی از دوستان خارجی که نمیدونم اون موتور سالی یک بارم سرویس نمیشه و به قول دکتر کی تی ام سرویسشون در قرار ملاقات ها انجام میدن, در اون شرایط به بهترین نحو کار میکرد و حتی همون شیب رو 2 ترک به بالا رفتیم.

زمانیکه کنجی داشت شیبو برای آخرین بار به پایین میومد بنده کاملا به منظره سقوط کنجی مشرف بودم.....دیدم چراغ ترمز روشنه ولی موتور داره به سرعتش افزوده میشه:icon_pf _97_:....وقتی به کنار دکتر رسید یک فریاد زد :vardane: و بعد وارد بوتها شد و همین بوته ها چند بار باعث شد کنجی مثل گاو بازها به هوا بلند بشه :2gwb921: و در نیم متری دره موتور یک لگد به آقا دایی کنجی زد :999: حدود یک متر از موتور بند شد و به سمت چپ موتور پرتاب شد و در همین حین عقب موتور مثل اسبی که جفتک مینداره به هوا اومد و کنجی و موتور هم زمان و در کنار همدیگه همانند نمایشهای ژیمیناستیک یک دور رو هوا مللق زدن :icon_pf _15_:

reza KTM
02-07-1390, 08:28 قبل از ظهر
از اون شیب عکس ندارید بزارید؟

soroush adventure
02-07-1390, 09:49 قبل از ظهر
ای بابا ! خدا رو شکر صدمات جسمانی نداشتی. تجهیزات ایمنی که خریدیم خودشو اینجا نشون داد. موتورو باز میشه سرپا کرد.
داش کنجی (علی بهرامی - نیما- کامرو و دوستانشون) از افرود بازهای حرفه ای هستن خیلی زود بود که با اونا هم رکاب بشی. چقدر بهت گفتم بیا کوهسار اصول اولیه افرود رو عملی بهت بگم ! :16:

Kami
02-07-1390, 09:52 قبل از ظهر
تازه داشتیم با روان حال میکردیم میخواستیم 2 موتوره شبا بریم خیابونارو متر کنیم :icon_pf _52_:

nopo
02-07-1390, 10:25 قبل از ظهر
خدارو شکر که حودت سالمی
ماکه گفتیم روان موتور نیست!!:26:

---------- Post added at 11:25 AM ---------- Previous post was at 11:19 AM ----------

احتمالا یک 200تا300 هزار روی دستت گذاشته
مگر اینکه همون کمکها درست بشه:11:

Kenji
02-07-1390, 10:27 قبل از ظهر
ای بابا ! خدا رو شکر صدمات جسمانی نداشتی. تجهیزات ایمنی که خریدیم خودشو اینجا نشون داد. موتورو باز میشه سرپا کرد.
داش کنجی (علی بهرامی - نیما- کامرو و دوستانشون) از افرود بازهای حرفه ای هستن خیلی زود بود که با اونا هم رکاب بشی. چقدر بهت گفتم بیا کوهسار اصول اولیه افرود رو عملی بهت بگم ! :16:

صد در صد سروش.

دوستان واقعا حرفه ای بودن و مسیر خاکی و سنگی و سربالایی براشون با مسیر آسفالت تفاوتی نداشت.

اما واقعا از رفتن پشیمون نیستم و خوشحالم در رکاب دوستان بودم.


سروش یه برنامه فشرده بذار بعد از سالم شدن موتور. :gigglesmile:

می خوام در حد کی تی ام بکشم بالا با روانه. :bunnyearsmiley:


====


من امروز پاشدم به یه نکته ای فقط داشتم فکر می کردم. من ترمز عقب کامل نداشتم و خودم نمی دونستم.
اگر اون سرپایینی رو سالم می اومدم و می رفتیم از آسفالت تا بالا باید از پیست به سمت پایین رو مثل همه ی دوستان خاموش می اومدم چون بنزین نداشتم.

اگه خاموش می اومدم سر هر پیچ باید کلی ترمز می زدم. اونم ترمز عقب!
و وقتی ترمز نداشتم واقعا احتمالش زیاد بود که تو آسفالت و تو اون دره های عمیق به همین دلیل بدون ترمز بودن یا برم تو کوه یا دره یا تو یه ماشین!

به جاش الان موتور تو خاک زمین خورده پرچمش بالاس :gigglesmile:

---------- Post added at 12:27 PM ---------- Previous post was at 12:25 PM ----------


خدارو شکر که حودت سالمی
ماکه گفتیم روان موتور نیست!!:26:

---------- Post added at 11:25 AM ---------- Previous post was at 11:19 AM ----------

احتمالا یک 200تا300 هزار روی دستت گذاشته
مگر اینکه همون کمکها درست بشه

نوپو اگه می دیدی دوستان با روان چجوری بالا می اومدند عمرا یه لحظه در تعوض فلاتت با روان شک نمی کردی.

خدا رو شکر لوازم روان همه جا هست و تقریبا فقط تو بقالی ها نیست.

خدا رو شکر روان داشتما!! :دی

nopo
02-07-1390, 01:52 بعد از ظهر
راستی توی عکسها شلوارت پارچه نظامی بود فکر کنم تو بسیجی هستی!!!!:riz481:

هاها شوخی کردم پارچه آمریکایی بود.منم دنبال این پارچه میگردم.ولی اصلش رو پیدا نکردم.

reza KTM
02-07-1390, 02:39 بعد از ظهر
چقدر بهت گفتم بیا کوهسار اصول اولیه افرود رو عملی بهت بگم ! :16:
به منم یاد بدید:icon_pf _99_:

---------- Post added at 03:39 PM ---------- Previous post was at 03:33 PM ----------

امروز رفتم تو اتوبان امام علی که دارن میسازن یه خورده گازو گوز کردم چند تا سوال دارم
1. یه جا خواستم از یه تپه خاک که زیرشم آب بود برم موتور رفت تو آب و خاک گیر کرد خوردم زمین فکر کنم خاکش نرم بود حالا شما میرید آفرود همش خاک سفته یا نرم هم هست؟
2.بعد من تو خاکی تمام دنده ها رو پر میکردم و موتور خیلی عقبش خطرناک بود و چپ و راست میرفت آیا باید دنده رو پر کرد؟ سریع رفت؟ متوسط سرعت درخاکی چقدره؟
3.من لاستیک عقبم عاجش 20 درصده و جلو 50 درصد این لاستیک ها برای آفرود چطوره؟
اگر جای این سوالا اینجا نبود عذر میخوام انتقال بدید

nazamm
02-07-1390, 02:45 بعد از ظهر
رئیس کنجی روان سرکشه باید حواست بهش باشه

دیگه هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشدددد:31:

Kami
02-07-1390, 03:11 بعد از ظهر
به منم یاد بدید
:bighug:رضا رو ببر دفعه بد کنجی . نگاه چه مظلومه

شفیع
02-07-1390, 03:19 بعد از ظهر
خدارو هزار مرتبه شکر که خودت طوریت نشده روان فدای یه شاخ موت داداش
خنده روی لبتو عشق است

---------- Post added at 04:35 AM ---------- Previous post was at 04:15 AM ----------

آقایون لطفا یه سوال :
اشکال از روان بودکه زور نداشت خودشو از شیب بالا بکشه یا نه؟ یا اینکه kenjiمیگه که ترمز عقب نگرفته داستان این ترمز چی بوده که جواب نداده؟دوستانی که اونجا بودین میشه این دو موضوع رو بیشتر راجع بهش صحبت کنید(ای بابا اینکه شد دوتاسوال)
ممنون

علی آقا،
به نظرم مشکل از همون دو ضعف روان هست !
روان موتوریه که در شیب های تند باید دور بگیره (سرعت بگیره) و این دور گرفتن تا یه جایی می تونه موتور هدایت کنه، بقیه اش ...
و ترمز عقب، ...

علی بهرامی
02-07-1390, 03:46 بعد از ظهر
رفت:

تازه از اینجا به بعد فکر کنم ماجرا شروع می شه.

راه پایین رفتن که نبود. پس من به آقای بهرامی و کی تی امشون زحمت دادم و ترکشون نشستم و به راز آفرینش ایمان آوردم.

در مورد کی تی ام 250 فقط همین رو می شه گفت: "هیچ موتوری در ایران وجود نداره که بتونه به راکبش تا این حد لذت بده. حتی به ترکنشینش"

در شیب بسیار بالا نزدیک به 4 بار سر موتور اومد بالا که با تجربه و مهارت بی نظیر آقای بهرامی شیب ها یکی بعد از دیگری رد می شد!

به همین وضع از آسفالت به طرف پایین حرکت کردیم. تقریبا کاملا هوا تاریک شده بود. با دیدن ترافیک فوق العاده سنگین تصمیم بر این گرفته شد که از دل کوه به سمت انتهای اتوبان ارتش مسیر رو تغییر بدیم. تقریبا تاریکی مطلق! دل کوه! صدای 4 موتور زوزه می کشید و تجربه ی بی نظیری بود.

کی تی ام در شتاب قابل وصف نیست. در همین مسیر آقای بهرامی وقتی دستشون رو می پیچوندن تا گاز بیشتری به موتور بدن اگر من ایشون رو ول می کردم هیچ وقت نمی تونستم خودم رو نگه دارم و قطعا با موتور دهها متر فاصله می گرفتم.

غرش کی تی ام واقعا گوش نواز ترین صداییه که یه موتور 250 سی سی می تونه تولید بکنه.

و صد البته راکب کی تی ام باید مهارتی داشته باشه که در انواع پیچ دو ترک واقعا باور نکردنی حرکت کنه که آقای بهرامی بی نظیر انجام می دادن.

===

عکس ها اضافه می شن.

خدمت دوستان عرض کنم که وقتی علیرضا رو موتور من نشست هوا تقریبا تاریک بود. اون قسمت فشم به تهران هم تاریکی مطلق.

می خواستم گاز بدم و خا ک ریز های کنار جاده رو بالا برم هیچ چیز نمی دیدیم. دوستان می دونند خود چراغ موتور جلو رو یک بعدی روشن می کنه پس سایه ایجاد میشه تو ناهمواری آفرود.

خیلی با احتیاط اومدم ولی با این حال چند مرتبه جلوی موتور آسمون رو ماچ کرد که اگر سریع گاز رو ول نکنی سریع موتور بر میگرده. اگر هم کم گاز بدی تو شیب می مونی.

یک حد وسط داره خصوصا 2 ترک که تعادل بسیار مشکل هست. خلاصه شب بود و من خیلی رعایت کردم. اگر می خواستم گاز بدم دقیقا حس سوار شدن رو ترن هوایی های خفن رو داری.


دائم می گفتم علی رضا خودت رو محکم نگه دار. آخر وقت و خسته بودیم. اگر یک لحظه دستش ول می شد تمام بود. اون هم با کنجکاوی سرش رو آورده بود کنار کاسکت من داشت جلو

رو نگاه می کرد.

تنها نکته روحیه هست. بعضی ها بعد از حادثه می شینن عزا میگیرن و حال همه رو خراب می کنند. اما در برگشت روحیه مثل شروع برنامه خوب بود.

---------- Post added at 03:46 PM ---------- Previous post was at 03:39 PM ----------


علی آقا،
به نظرم مشکل از همون دو ضعف روان هست !
روان موتوریه که در شیب های تند باید دور بگیره (سرعت بگیره) و این دور گرفتن تا یه جایی می تونه موتور هدایت کنه، بقیه اش ...
و ترمز عقب، ...

من گاها به شوخی می گم...

می گم روان رو بدید به من و موتور من رو بگیرید... اگر بخوام گاز بدم با روان محال هست تو آفرود بهش برسید.

جواب خیلی ساده هست... با موتور من اشاره کنی راکب رو پرت می کنه...

توانایی که بخواد همون روان رو بیاره تو مسیر های صعب العبور کم نیست.

Kenji
03-07-1390, 12:19 قبل از ظهر
:bighug:رضا رو ببر دفعه بد کنجی . نگاه چه مظلومه

نمی دونم روانش چه رنگیه این خیلی مهمه.

رضا روانت سفید که نیست؟

من خودم فردا یه اسپری قرمز دارم می گیرم همه جاش رو از سفیدی در بیارم. یه چیز تو مایه های 13 ه روان سفید :gigglesmile:


راستی توی عکسها شلوارت پارچه نظامی بود فکر کنم تو بسیجی هستی!!!!:riz481:

هاها شوخی کردم پارچه آمریکایی بود.منم دنبال این پارچه میگردم.ولی اصلش رو پیدا نکردم.

این نوع پارچه با نام آرپات Arpat هست. اسم استتارش درواقع آرپات هست که تو تهران به کامپیوتری معروف شده. وقتی تنها کوه میرید اصلا توصیه نمی کنم این نوع پارچه رو بپوشید چون اگر خدایی نکرده گم بشید یا اتفاقی براتون بیافته هرگز کسی از فاصله ی دور نمی تونه ببینتتون.

شلوار و بادگیر من هم از نوع Gortex این مدل بود که جلوی باد رو می گرفت و عرق رو رد می کرد.

alip
03-07-1390, 12:48 قبل از ظهر
علی آقا،به نظرم مشکل از همون دو ضعف روان هست !روان موتوریه که در شیب های تند باید دور بگیره (سرعت بگیره) و این دور گرفتن تا یه جایی می تونه موتور هدایت کنه، بقیه اش ...و ترمز عقب، ...آقای شفیع عزیز متاسفم از اینکه منظور شمارو دقیقا نگرفتم ممکنه بیشتر توضیح بدی برادر ؟ممنون

Kenji
03-07-1390, 12:54 قبل از ظهر
من هم والا چیزی نفهمیدم.

ترمز عقب من که لنت نداشت نگرفت.

مشکل روان کجاش بود؟

شفیع
03-07-1390, 01:02 قبل از ظهر
منظروم، همون بحثی بود که در مباحث و مقایسه در مورد روان گفته می شد، روان سرعت و شتاب خوبی داره ولی ضریب دنده هاش و خورشیدیش با شوکا فرق داره
فکر کردم ترمز روانت معمولیه، ولی اینطور که توی عکس دیدم دیسکی بوده هم جلو هم عقب، معمولا اگر سطح کربنیش هم تموم شه چند بار که بزنی پر می کنه و روی آهن می گیره.
ولی خوب ترمز جلو که بود چرا ترمز جلو رو نرم نگرفتی به حالت abs یا مثلا مینداختی دنده ولش می کردی. البته می دونم در اون شرایط تصمیم گیری و عمل کردن خیلی مشکله، خودم هم در چنین شرایطی بودم.

Kenji
03-07-1390, 01:06 قبل از ظهر
تو کشتی می گفتن انقدر فن رو بزنید تا بیافته تو جونتون. بعد دیگه ناخود آگاه فن رو می زدیم.

==

تو آفرود هم فکر می کنم همینه و مشکل ترمز جلو نگرفتن یا دنده نزدن من هم دقیقا بحث تجربه بود. ایشالا دفعه بعد حتما یا ترمز جلو می گیرم یا می زنم تو دنده یا موتورو میندازم زمین.


تمرین لازمم.

شفیع
03-07-1390, 01:08 قبل از ظهر
تو کشتی می گفتن انقدر فن رو بزنید تا بیافته تو جونتون. بعد دیگه ناخود آگاه فن رو می زدیم.

==

تو آفرود هم فکر می کنم همینه و مشکل ترمز جلو نگرفتن یا دنده نزدن من هم دقیقا بحث تجربه بود. ایشالا دفعه بعد حتما یا ترمز جلو می گیرم یا می زنم تو دنده یا موتورو میندازم زمین.


تمرین لازمم.

تصورش واسم کمی مشکله،
یعنی واقعا بدون اینکه کاری انجام بدی با تمام سرعت رفتی توی دره !؟

Kenji
03-07-1390, 01:15 قبل از ظهر
خیر چندین بار فشار آوردم به ترمز عقب. فک نمی کنم بیشتر از 5 ثانیه طول کشید:hanghead:

Kenji
03-07-1390, 01:32 قبل از ظهر
یک تکه فیلم و یک سری عکس ها از منطقه ای که در راه رفت بودیم و به بن بست خورده بودیم اضافه شد.

reza KTM
03-07-1390, 01:55 قبل از ظهر
نمی دونم روانش چه رنگیه این خیلی مهمه.

رضا روانت سفید که نیست؟

من خودم فردا یه اسپری قرمز دارم می گیرم همه جاش رو از سفیدی در بیارم. یه چیز تو مایه های 13 ه روان سفید :gigglesmile:




خیلی خوش رنگ نیست قرمزه
من چند تا سوال پرسیدم کسی میتونه جواب بده چون خیلی برام مهمه با این که من کارای خرکی زیاد میکنم با موتور ولی یه ترسی از آفرود اومده تو تنم خیلی مشتاقم برم ببینم که کار سختیه یا نه سوالات رو خواهش جواب بدید
امروز رفتم تو اتوبان امام علی که دارن میسازن یه خورده گازو گوز کردم چند تا سوال دارم
1. یه جا خواستم از یه تپه خاک که زیرشم آب بود برم موتور رفت تو آب و خاک گیر کرد خوردم زمین فکر کنم خاکش نرم بود حالا شما میرید آفرود همش خاک سفته یا نرم هم هست؟
2.بعد من تو خاکی تمام دنده ها رو پر میکردم و موتور خیلی عقبش خطرناک بود و چپ و راست میرفت آیا باید دنده رو پر کرد؟ سریع رفت؟ متوسط سرعت درخاکی چقدره؟
3.من لاستیک عقبم عاجش 20 درصده و جلو 50 درصد این لاستیک ها برای آفرود چطوره؟
اگر جای این سوالا اینجا نبود عذر میخوام انتقال بدید

mehran
03-07-1390, 02:56 قبل از ظهر
کنجی با اینکه میدونم این حرفم دوای تعمیر موتورت نیست ولی خدارو شکر که خودت سالمی منم بعد از هر تصادفم اولش که میدیدم خودم سالمم همش غم موتورو داشتم ولی بعدش خندم میگرفت که چقدر جون ترسم که سریع بیخیال موتور میشمو میپرم پائین :gigglesmile:

Kenji
03-07-1390, 03:16 قبل از ظهر
نه بابا چندان برام مهم نیست. گرفتم که خرابش کنم دیگه. موتور آفرود یعنی همین.

باز هم خدارو شکر روانه و متفرقه نیست همه چیش سریع گیر میاد

تقصیر خودم بود که لنت رو چک نکرده بودم و کم تجربگی کردم و الا روان که مثل مرد همه جا اومد و هیچ مشکل فنی ای نداشت.

واقعا جوری که اون پرت شد تو دره خیلی کم آسیب دید به نظر خودم.

حالا فردا وانت موتور رو میاره عکسهای دقیقتری می ذارم ازش

alip
03-07-1390, 05:22 قبل از ظهر
خیلی خوش رنگ نیست قرمزهمن چند تا سوال پرسیدم کسی میتونه جواب بده چون خیلی برام مهمه با این که من کارای خرکی زیاد میکنم با موتور ولی یه ترسی از آفرود اومده تو تنم خیلی مشتاقم برم ببینم که کار سختیه یا نه سوالات رو خواهش جواب بدیدامروز رفتم تو اتوبان امام علی که دارن میسازن یه خورده گازو گوز کردم چند تا سوال دارم 1. یه جا خواستم از یه تپه خاک که زیرشم آب بود برم موتور رفت تو آب و خاک گیر کرد خوردم زمین فکر کنم خاکش نرم بود حالا شما میرید آفرود همش خاک سفته یا نرم هم هست؟ 2.بعد من تو خاکی تمام دنده ها رو پر میکردم و موتور خیلی عقبش خطرناک بود و چپ و راست میرفت آیا باید دنده رو پر کرد؟ سریع رفت؟ متوسط سرعت درخاکی چقدره؟ 3.من لاستیک عقبم عاجش 20 درصده و جلو 50 درصد این لاستیک ها برای آفرود چطوره؟ اگر جای این سوالا اینجا نبود عذر میخوام انتقال بدید1.رضا جون بنظرم علت گیر کردنت توی اون آب و خاکی که میگی کم بودن سرعتت بوده و اگه گاز بیشتری به موتورت میدادی حتما بدون مشکل ازش رد میشدی و صدالبته لاستیکات برای اینکار و کلا آفرود عاج مناسب و حسابی نداشته(عقب20%وجلو 50%)لاستیک 20% برای آنرودم کمه چه برسه به آفرود2.پرکردن دنده تو خاکی ایرادی نداره اما نه هر مسیر خاکی شما باید بسته به نوع مسیرت گاز بدی مثلا توی مناطقی که ما هستیم بعضی مسیراش که شن خیلی نرم داره مثل ساحل دریاو کویرهای اطراف ما (به ماسه های کویری "رمل"میگن)باید حتما گازشو بگیری وگرنه موتورت تا شاسی میره تو شنها اما بعضی مسیرای خاکی رو هم میشه با گاز کمتر طی طریق کرد3.لاستیک با این %عاج هم اصلا بدردآفرود نمیخورهاینم گفته باشم رضاجون شما که خودت اهل یه چرخ زدن و اینجور حرکات هستی بهت قول میدم که با یکی دوبار آفرود رفتن با دوستان خیلی زود همه چیو یاد میگیری چون هم استعدادشو داری وهم جیگرشو در ضمن تا استیدی مثل آقای یهرامی هستن من نباید اظهار نظر میکردم وهمینجا از همه استادان مجرب عذرخواهی میکنم

Kenji
03-07-1390, 11:35 قبل از ظهر
موتور رو آوردن.

با تشکر فراوان از رییس پیست اسکی دیزین که خودشون شخصا پیگیری کردن کار مارو و نزدیک به 1 ساعت داشتن دنبال یه وانت می گشتن برامون.

کاری که ما کردیم کلا این بود که دیروز صبح رفتیم پیششون و آدرس منزل پدرم رو دادیم و یه شماره. امروز صبح خودشون آوردن خودشون پیاده کردن و فقط یه زنگ به من زدن که برم پایین. تحویل بگیرم.


واقعا دم همه ی مردمان خوب دیزین و اطراف گرم. عکسهای جدید رو می ذارم. الان که دارم خوب به موتور نگاه می کنم درصد آسیب دیدگی به نظرم خیلی کمتر میاد.

شفیع
03-07-1390, 11:45 قبل از ظهر
اگه برات امکان داره، از تمام قسمت های آسیب دیده کامل و فنی عکس نشون بده !

در همچین سفر ها و قرار هایی داشتن دوستان و اطرافیان خوب همیشه باعث دلگرمی و اعتماد به نفس می شه، یعنی همون چیزی که شما در این سفر داشتین، آقای بهرامی و دیگران دوستان حتی رییس پیست جزء همین پشت گرمی هاست.
برای من هم تجربه شده که می گن: دوست خوب رو در دو جا می شه شناخت یکی در سفر یکی سر سفره غذا.
اینطور که شواهد نشون می ده آقای بهرامی یکی از اون کسانیه که در گرفتن دست دوست هیچ وقت کوتاهی نمی کنه (بنی آدم اعضای یکدیگرند ...)
گروه خوبی دارین.

علی بهرامی
03-07-1390, 02:08 بعد از ظهر
فرهنگ انسانهای اهل دیزین با شمشک کاملا فرق داره... بسیار فهمیده هستند.

اما یک نکته: وجود یدک کش مزیتهای زیر رو داره

1. تا منطقه موتور سواری (هر کجا) سرحال میری و بر میگردی... اگر خدای نا کرده حادثه پیش بیاد حمل مجروح راحت تر هست. (مثل برنامه روز جمعه)
2. رانندگی ماشین توسط یک نفر و به نوبت به طوریکه و بقیه می تونند استراحت کنند.
3. عدم استهلاک موتور در جاده.
4. دیدن مناظر خارج از استان و ...
5. عدم کول کردن وسایل سفر با کوله پشتی روی موتور و...




[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

من یدک آمریکایی فوق رو از حسین یدک ساز معروف گرفتم... حسب احتیاج یکی از دوستان العان به ایشون دادم و العان دنبال یکی دقیقا مثل همین هستم. شنیدم یکی دیگه در تهران موجود هست.

آفرود بازای حرفه ای برای برنامه گشت و گذار نیاز به یه همچین وسیله ای دارند. اگر در سفر ما موجود بود خیلی کمک می کرد. مخصوصا سفرهای خارج از استان.

مخلص

soroush adventure
03-07-1390, 05:51 بعد از ظهر
علی جون بیا خودم عینشو برات میسازم