PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سفر اخیر در عیدی خطیر



نیما نادری
18-06-1390, 12:11 قبل از ظهر
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
شاید یکی بتونه این پول خوردهارو از تو انجین خارج کنه !!!

خوردین زمین ما میائیم کمک ولی خود دانید :)

[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

Kenji
18-06-1390, 12:27 قبل از ظهر
منتقل شد.

و من در کف اون شصت های به هم پیوند خورده ام :25r30wi:

نیما نادری
18-06-1390, 01:02 قبل از ظهر
60 ته میته ... ولی خدا برش گردوند

---------- Post added at 02:02 AM ---------- Previous post was at 01:53 AM ----------

امین در حال جاساز کردن در تصویر اول گویای سختی و مشقت سفر در ساعت 3 صبح از درب منزل دکتر کامرو میباشد

Alireza
18-06-1390, 01:13 قبل از ظهر
حالا چی جاساز میکرد؟:afro:

نیما نادری
18-06-1390, 01:15 قبل از ظهر
حالا چی جاساز میکرد؟:afro:

هبول بنگ و دیگه

soroush adventure
18-06-1390, 09:21 قبل از ظهر
ایول آفرودیا:29dz8zk: پرچم بالاست.
شنیدم موتور امین تو شمال ترکید با خاک انداز جمعش کردن. چی شده بود دقیقا ؟

---------- Post added at 10:21 AM ---------- Previous post was at 10:14 AM ----------

راستی اقا ساخت ارابه موتور کراس دیشب با کامرو بعد از 2 هفته مشقت بار به پایان رسید . دیگه افرود برون مرزی میزنیم فرت و فرت

شفیع
18-06-1390, 09:36 قبل از ظهر
بسیار زیبا، مخصوصا با اون عکسی که عمق فاجعه رو نشون داده، (جاده گلی) خیلی حال کردم !
آقای نادری، بهتر بود در مورد مسیر هم کمی توضیح می دادید، کجا بود ؟ از کجا رفتین ؟ هدفتون کجا بود ؟ ...

نیما نادری
18-06-1390, 09:58 قبل از ظهر
چاکر سروش عزیز و بقیه عشاق

ساعت حرکت 3 بامداد از جاده دیزین وارد چالوس شدیم و تا کلاردشت یک ضرب رفتیم

موتور امین در چند کیلومتریه کلاردشت بدون اجازه و اطلاع راکب از شفت گیربکس عملیات تخلیه روغن رو در حال حرکت انجام داد

و بلبرینگ گیربکس به دیار باقی شتافت و تسلیم این موتور سوار قهار شد

الباقی مسیر ktm وظیفه خطیر حمل امین و تجهیزات رو به عهده داشت و قدرت انجینش رو در امور ترابری به رخ میکشید

که به حول و قوه الهی روان همیشه جلو دار معرکه بود و بماند !!!

دو سه روزی آفرود در کلاردشت و فتح مسیرهای بکر و دست نخورده منطقه حاصل این تریپ بود

هدف از این اقدام به چالش کشیدن موتورسیکلت روان بود که الحق مشکلی نداشتیم و در برخی مسیرها با ایجاد روب و وحشت و تش فیش اذهان عمومی

بیننده احساس میکرد که حجم این موتورها 600 سی سی هست و مورد استن طاق عده ای برادر قرار گرفتیم که پس از مشاهده پیکر رنجور و نحیف روان

پی به اصل ماجرا بردن و با چشمهایی حلقه شده از تعجب وافر مارو ترک کردن

غلط های املایی از قصد هستن لطفا درک کنید

شفیع
18-06-1390, 10:14 قبل از ظهر
با تشکر از نیمای عزیز ! :4chsmu1:

یه سئوال!
این مسیری که گفتین، از دیزین به چالوس، منظورتون همون جاده کندوانه !؟ من شنیدم یه مسیر خاکی هم داره !؟ درسته ؟


هدف از این اقدام به چالش کشیدن موتورسیکلت روان بود که الحق مشکلی نداشتیم و در برخی مسیرها با ایجاد روب و وحشت و تش فیش اذهان عمومی
بیننده احساس میکرد که حجم این موتورها 600 سی سی هست و مورد استن طاق عده ای برادر قرار گرفتیم که پس از مشاهده پیکر رنجور و نحیف روان
پی به اصل ماجرا بردن و با چشمهایی حلقه شده از تعجب وافر مارو ترک کردن

خیلی حال کردم !

نیما نادری
18-06-1390, 11:01 قبل از ظهر
چون در شب طی مسیر کردیم امکان عبور از مسیرهای آفرود ابدا مقدور نبود به دلیل دید کم و سرما و احتیاط از باب فنیه موتور

نا گفته نماند از 4 موتور سوار فقط 3 نفر سگ لرزه داشتن و یک نفر با بذل عنایت ویژه به شخص خودشون کل مسیر رو با عرق گیر طی فرمودن

و اظهار کردن که هوا کمی خنک هست و نسیم مطبوعی میوزه !!!!

Mohammad aghili
19-06-1390, 12:06 بعد از ظهر
در حد بنز ، عاشق اینجور ددر ها هستم
اما
فعلا باس صبر کنم ...
کاری که خیلی خوب بلدم انجامش بدم...

شمارش معکوس تا rv
شمارش معکوس تا زندگی

فعلا
یاعلی

Babak
19-06-1390, 12:14 بعد از ظهر
آخه لامصب آفرود زن عکس هات دلمو برد خیلی قشنگ بود.کجاهای کلاردشت رو با موتور هاتون شخم زدین؟

نیما نادری
19-06-1390, 02:50 بعد از ظهر
آخه لامصب آفرود زن عکس هات دلمو برد خیلی قشنگ بود.کجاهای کلاردشت رو با موتور هاتون شخم زدین؟

همشو بالاشو اینورشو اونورشو پایینشو

ap_peiki
20-06-1390, 01:19 قبل از ظهر
آقا نیما این آقای بهرامی موتورشونو نمیخان بفروشن اگر هم میخان یا نمیخان چند قیمت میخوره؟

نیما نادری
20-06-1390, 02:36 بعد از ظهر
آقا نیما این آقای بهرامی موتورشونو نمیخان بفروشن اگر هم میخان یا نمیخان چند قیمت میخوره؟

میفروشن ... شما چقدر دوست داری هزینه کنی ؟ بگو شاید معامله جوش دادم

ap_peiki
20-06-1390, 02:52 بعد از ظهر
مد نظرشون چقدر هستو چقدر میرزه

نیما نادری
20-06-1390, 03:06 بعد از ظهر
من اون موتورو قیمت نمیزارم در مورد ارزیدنش هم باید اول آقای بهرامی به شما قیمت بده بعد میشینیم بررسی میکنیم

خواستی بهشون پخ بده

Amir.Tehrani
20-06-1390, 03:45 بعد از ظهر
عجب عکسایی ... این لباس سفید نارنجیت ، نیما جان چقدر بهت میاد

Babak
20-06-1390, 04:42 بعد از ظهر
نیما اون قسمته آنرودشو امار میدادی ما هم میمدیم باهاتون قسنته آفرودشم می شستیم سماخ میمکیدیم تا برگردین:s (9):

نیما نادری
20-06-1390, 09:57 بعد از ظهر
نیما اون قسمته آنرودشو امار میدادی ما هم میمدیم باهاتون قسنته آفرودشم می شستیم سماخ میمکیدیم تا برگردین:s (9):

آخه مشکل اینجا بود که آفروداش برگشت نداشت و یهو میدیدی از یکجای جاده چالوس (کناره ) میزدیم بیرون !!!!

داداش سفر که نصفه نیمه نمیشه ... یکسری برن کار یکسری میک بزنن بعد هم جاهاشونو عوض کنن

سفر از اول همه با هم یا میک میزنن با کار میکنن ... نا جوانمرادنس


عجب عکسایی ... این لباس سفید نارنجیت ، نیما جان چقدر بهت میاد

ممنون امیر جون ...این لباس رو به عشق sixdays خدا بیامرزم کلی گشتم تو دبی تا پیدا کردم افسوس...

alip
22-06-1390, 02:17 قبل از ظهر
اقا ايشالا هميشه ازين صفراى تيوب بريدوحال كنيدو صلامتو با خاتره خش وركردين شيطونه ميكه يه موتوربند بشت باترولم بسازم باشم بيام باهاتون صفر