PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عکس های قرار ابگرم دماوند 13 مرداد



Alireza
14-05-1390, 06:46 بعد از ظهر
سلام دوستان عکس ها تو این تاپیک

---------- Post added at 07:46 PM ---------- Previous post was at 07:22 PM ----------

سروش
[Only registered and activated users can see links]

سروش و مسعود
[Only registered and activated users can see links]

خودم و کنجی
[Only registered and activated users can see links]
فرزاد
[Only registered and activated users can see links]

موقع برگشت یه جا وایسادیم و تولد بابک و محمد و مسعود شروع کردن به رقصیدن
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]

Masoud
14-05-1390, 07:01 بعد از ظهر
اینم از عکس هایی که من گرفتم...

[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]

[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]

soroush adventure
14-05-1390, 07:24 بعد از ظهر
بسیار لحظات خوبی بود. فکر نمیکردم انقدر خوش بگذره. با تشکر از فرزاد از برنجش و مافیا بازیش از عشق نمرده با اخلاق باحالش کنجی با شادیش بابک با دلنشینیش محمد که زحمت بردن ما رو کشید مسعود با پانتومیم بازیاش و علیرضا که میخورد و میخابید و میخندوند

Alireza
14-05-1390, 07:31 بعد از ظهر
سروش عکسارو بزار

Babak
14-05-1390, 07:33 بعد از ظهر
دسته همه بچه ها درد نکنه همه زحمت کشیدن و بسیار خوش گذشت سروش جونم دمت گرم هوا شکم همه بچه هارو داشتی گلی گوشه جمالت:gigglesmile:

موقع برگشت هم بعد از جاجرود یه خروجی بود می خواستم برم توش که کنارش شن ریخته بودن و من رفتم روشن ها گوز شدم رو زمین:i'm ok:واقعا اگر این ضربه گیر ها رو نداشتم حسابی آشو لاش می شدم .
زیاد چیزی نشد یه چنتا خراشه سطحی روی آرنجم و رو فلاپ دایلیم بوجود اومد:gigglesmile:

الانم خوب:121fs725372:

---------- Post added at 08:33 PM ---------- Previous post was at 08:31 PM ----------


سروش عکسارو بزار

علیرضا چقدر عجله می کنی پسر صبر کن یه 2 ماهی بگذره بعد:riz481:

Alireza
14-05-1390, 07:39 بعد از ظهر
ای بابا خدا رحم کرد خوبه گفتم مواظب باشینا

soroush adventure
14-05-1390, 07:51 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links]) [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])

---------- Post added at 08:51 PM ---------- Previous post was at 08:44 PM ----------



زیاد چیزی نشد یه چنتا خراشه سطحی روی آرنجم و رو فلاپ دایلیم بوجود اومد:gigglesmile:


بابی چش خوردی. مگه ارنجبند نداشتی ارنجت زخمی شد ؟
باطری هات رو هم یادم رفت بدم. فردا برات میارم

Babak
14-05-1390, 07:53 بعد از ظهر
آرنجبتد که نداشتم که داغون بودم .
باطری را رو هم عجله ای نیست:icon_pf (94):

eshgh_namordeh
14-05-1390, 08:09 بعد از ظهر
[Only registered and activated users can see links]

---------- Post added at 09:03 PM ---------- Previous post was at 09:02 PM ----------

[Only registered and activated users can see links]

---------- Post added at 09:03 PM ---------- Previous post was at 09:03 PM ----------

[Only registered and activated users can see links]

---------- Post added at 09:04 PM ---------- Previous post was at 09:03 PM ----------

[Only registered and activated users can see links]

---------- Post added at 09:09 PM ---------- Previous post was at 09:04 PM ----------

چه عکسهای توپی گرفتی آقا سروش ممنون
خیلی خیلی خوش گذشت کلی خندیدیم سروش جان هم خیلی زحمت کشید و از همه دوستان ممنونم امیدوارم همیشه رو لبهای همگی خنده باشه

Kami
14-05-1390, 08:10 بعد از ظهر
جای من خالی :121fs725372:

Masoud
14-05-1390, 08:11 بعد از ظهر
آرنجبتد که نداشتم که داغون بودم .
باطری را رو هم عجله ای نیست

پس به خیر گذشته داداش.........
به قول خودت یه طرف موتور سواری زمین خوردنه همین که اتفاق خاصی نیافتاد خدا رو شکر ............
تنت سالم داداش..........
این باطریا هم که می گی رو 2تا عکس اولی خالی شد :sad:... از خودش (سروش) بپرس راستشو بهت می گه.....:icon_pf _99_:

Kenji
14-05-1390, 08:33 بعد از ظهر
دوستان توجه کنید:

کاربران زیر به دلیل ذکر شده از شرکت در قرار های بعدی محروم شدند: :gigglesmile:

1- کاربر سروش: به دلیل خوب کارنکردن و کمک نکردن در سفر. > نشسته بود همینجوری لنگ رو لنگ فقط دیگران براش کاراش و میکردن انگار نه انگار. همچنین به دلیل شیر، دوش حموم، کهکشان راه شیری.

2- کاربر فرزاد: به دلیل آشپزی ضایع و حرام کردن نعمت خدا > لعنتی یه برنج درست کردن با رفیقش الان هوس کردم. چی کار باید بکنم؟

3- کاربر مسعود: کلا همیجوری. هیچ کاری هم نکرده باشه دیگه حق شرکت نداره :دی

4- مدیر علیرضا: به دلیل حرکات جلف در جمع صمیمی > ایشون برای اجرا کردن پانتومیم "آوند درخت" نمایش خواستگاری و ..... رو انجام دادن!!! بسیار راحت دوستانشون بعد از 48 ساعت هیچ حدسی نتونستن بزنن.

5- مدیر محمد: به دلیل استفاده ی نابه جا از گفتگوهای رادیویی > آخه بشر ساعت 4 نصفه شب تاریخ فلسفه ی ایران به چه دردت می خورد از رادیو گوش می دادی.

6- مارکوپولو بابک: به دلیل خروپوف های مکرر و وحشتناک به حدی که گاها شاهد بودم خودش از صدای خورو پوف خودش می ترسید و بیدار می شد.

7- مارکوپولو علیرضا: دارم روش فکر می کنم چرا!!

8- مدیر کنجی: به دلیل توطئه برای سیاه کردن صورت دوستان با دوده ی اگزوز شبهنگام. که متاسفانه به دلیل عدم وجود دوده در اگزوز های موتورها ناموفق بود. دستم تا مچ رفته بود تو اگزوز موتور بابک!! چیزی نداشت

Masoud
14-05-1390, 08:57 بعد از ظهر
اربران زیر به دلیل ذکر شده از شرکت در قرار های بعدی محروم شدند:

ایول علیرضا کلی خندیدم ............................:gigglesmile::25r30wi: :25r30wi:
جریان همون که تو بازیه مافیا من پلیس بودم :icon_pf (95):و محمد می خواست منو بکشه می گفت اصلا پلیس یا مافیا باشی باید بمیری؟؟؟:minzdr:
حالا تو هم می گی : کلا همیجوری. هیچ کاری هم نکرده باشه دیگه حق شرکت نداره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

Milad.
14-05-1390, 09:19 بعد از ظهر
اقا خوش بحالتون. کاش میتونستم بیام باهاتون! امان از این خدمت مقدس نظام وظیفه!!

Farzad
14-05-1390, 10:04 بعد از ظهر
می تونی یه هواپیما اختصاصی بگیری بیای اینجا دنبالم ... مرسی از همه بکس تایپ فارسیم ضعیفه نمی تونم $$$ بگم مسه شما !!! :دی

Mohammad
14-05-1390, 10:32 بعد از ظهر
کنجی بسیار عالی و غامض بود. بالاخص مورد مسعود که بی نهایت به جا و اصولی به همراه تدابیر شدید مدیریتی اکتسابی با کمی چاشنیه خشونت و نکته سنجی ریز و بی نظیر و عالمانه بود.

Babak
15-05-1390, 12:05 قبل از ظهر
6- مارکوپولو بابک: به دلیل خروپوف های مکرر و وحشتناک به حدی که گاها شاهد بودم خودش از صدای خورو پوف خودش می ترسید و بیدار می شد.

آقا مرد باید خرو پوف کنه.....چرا؟برای اینکه اگه خروپوفش بلند باشه دزدی چیزی بیاد میفهمه یه گردن کلفت اونجا خوابه بی خیال میشه و میره :icon_pf (95):حالا اگه تو خواب فیس فیس کنه می گه این بچه سوسوله میاد کارشو می کنه و میره.:26:
الان را ملطفت شدین:sumo:

eshgh_namordeh
15-05-1390, 12:21 قبل از ظهر
آهان واسه همینه شب تو چادر خوابیم هیچ کس طرف موتورهامون نمیره
قربون خر و پفت برم

ghost.rider1
15-05-1390, 12:58 قبل از ظهر
:wow:بابی موتورت چیزیش نشد؟

Babak
15-05-1390, 10:42 قبل از ظهر
:wow:بابی موتورت چیزیش نشد؟
زیاد نه رو فلاپش یه کم خط خطی شد میشه راحت درستش کرد:sad:

جانسون
15-05-1390, 02:48 بعد از ظهر
آآآخ آاخ چه سوختی دادم من ۲ شب با بکس بودیما ۱ شب دیگه هم روش.... جامونو خلی کردین دیگه؟؟؟ لوول

بابک داشی چشم خوردی حتما یه اسفند بشکن یه تخم مرغ ق دود کن پسر از بس شیرینی تو میتیتنگ ..... تو چشمی دادا یه چشمو نظر همرات باشه همیشه ذرر نداره :دی*

mehran
15-05-1390, 04:56 بعد از ظهر
بابک جان بلا بدور منم برگشتن عجلهٔ بیخود کردم گوز شدم یه پرشیا از تو رمپ زیادی اومد بیرون نتونستم جم کنم سریع از موتور پریدم پایین فلاپش به چیز رفت :consoling2::gigglesmile:

Alireza
15-05-1390, 05:06 بعد از ظهر
ای بابا خودت که چیزیت نشد؟

Milad.
15-05-1390, 05:42 بعد از ظهر
مهران مگلی بده دیگه :d

خودت که چیزیت نشد؟

mehran
15-05-1390, 07:11 بعد از ظهر
خودم چون از موتور پریدم پایین فقط یکم استخونای کفه پام درد می*کنه دلم برای مگلی کبابه:4chsmu1:

eshgh_namordeh
15-05-1390, 09:03 بعد از ظهر
ای بابا مهران جان زنگ میزدی خبرمون میکردی
خوبه که خودت سالمی هم برای شما هم برلی بابک خیلی ناراحت شدم
با اینکه تصادف همیشه احتمالش برای موتور هست بهتره کلا همگی احتیلط بیشتری کنیم

جانسون
15-05-1390, 09:17 بعد از ظهر
آای بابا بکس هوسأتن باشه تورو خدا سلماتیتن از همش واجب تره بعدش موتور حتما از کلاه استفاده کنید...کلاس موتورتنم هست سیجی نیستی* ک....

یکم بیشتر حواستون باشه کار یدفه می*شه.... همیشه احتمال ۱% تصادفو بدین.... میترسین دیگه گاز بدین...
خدارو شکر باز خودتون چیزیتون نشده. به مال بخور به جون نخوره... تازه اونم ستم

Masoud
15-05-1390, 11:29 بعد از ظهر
بابک جان بلا بدور منم برگشتن عجلهٔ بیخود کردم گوز شدم یه پرشیا از تو رمپ زیادی اومد بیرون نتونستم جم کنم سریع از موتور پریدم پایین فلاپش به چیز رفت
ناراحت شدم دادا همون خودت چیزیت نشد خدا رو شکر تنت سالم............

BEHDAD
16-05-1390, 07:54 بعد از ظهر
سلام دوستان
خیلی خوش گذشته:121fs725372:
منم می خاستم بیام اما نشد:20:
بابک و اون دوستمونم مواظب باشید باز....*:crazy: